از کوله های کهنه غذا در میاوریم
خب ! راستش ! ادای تو را در میاوریم
در روزهای سرد و کسل، کنج عافیت
شمشیر از غلاف خدا در میاوریم
ما بی نماز مانده ترین ها سر نماز
خود را به شکل مرد گدا در میاوریم
انگشتر عقیق تو را در میاوریم !
اشک تو را اگرچه جدا در میاوریم !
این شور و شوق و شعر و شعاری که بین ماست
یک جور بازی است ! ادا در میاوریم !
در بین خطبه های تو شمشیر می کشیم
در موسم جهاد، عصا در میاوریم
گیسو به خون خضابی، محراب عدل و داد !
ما نیز کیسه های حنا در میاوریم
کشکول و تیغ و نام تو در قهوه خانه ها
در خلسه ها دلی ز عزا در میاوریم
با ذکر – یا علی مددی – دست می دهیم
دستی که سرد پیش برادر میاوریم
صبر و سکوت و بغض تو مولا شکستنی ست
ما عاقبت صدای تو را در میاوریم…
کشکول و تیغ و نام تو در قهوه خانه ها
در خلسه ها دلی ز عزا در میاوریم
این رو خیلی خوب اومدی.واقعا جای تاسف داره
سلام
خیلی زیبا و جالب بود . دقیقا وصف احوال امروزه ی ماست …
فعلا همین … التماس دعا