حجتالاسلام عبدالحسين خسروپناه در پي هتاكيهاي اخير سروش گفت: عبدالكريم سروش دچار جنون فكري و انديشهاي است و نه تنها از نظر معرفتشناختي بلكه از نظر روحي و رواني دچار آسيب شده است.
به گزارش فارس، در پي نامه موهن و هتاكانه عبدالكريم سروش به مراجع و مقام معظم رهبري (مدظله العالي)، عبدالحسن خسروپناه در گفت و گويي با خبرنگار آئين و انديشه فارس به بررسي ريشههاي اين هتاكي پرداخت و توصيه كرد عبدالكريم سروش مدتي را با روانشناسان محشور باشد تا بيش از اين دچار آسيب رواني نگردد.
فارس: پابندي عبدالكريم سروش به اخلاق پژوهشي را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
خسروپناه: ائمه معصومين «عليهالسلام» سفارش كردهاند كه علم و حلم بايد كنار هم جمع شوند و هر چه علم انسان افزونتر شود بايد تواضع و فروتنياش نيز زيادتر شود و اگر جز اين باشد اين واقعيت، جهل است. در روايات پيشوايان دين، عقل و جهل، كنار هم ذكر شده است و انسان عاقل، عالمي متواضع است و در غير اين صورت، جاهل شمرده ميشود. به تعبير ابوعليسينا، چنين عالمي به جايي ميرسد كه ميگويد: “انا جاهل فيكل علوم “.
بدترين رذائل اخلاقي از زبان و رفتار عبدالكريم سروش صادر ميشود
متاسفانه عبدالكريم سروش با اين لحاظ، و با توجه به اخلاق و فضيلت، علم و دانش را كسب نكرده است، به همين دليل، علمش به جهل بدل شده است، و به جاي اينكه عالم شود، جاهل شده است. لذا وقتي با مخالفان خود درميآويزد، هميشه با رويكرد غيراخلاقي و بدون رعايت سجاياي اخلاقي سخن ميگويد و گاهي اوقات، افراد را به بيسوادي، متهم ميكند، در حالي كه خود در ابتداي راه است و نيز گاهي مخالف خود را به رفتاري غيراخلاقي متهم ميسازد، اما بدترين رذائل اخلاقي از زبان و رفتار او صادر ميشود تمام اينها برميگردد به رعايت نكردن توصيههاي پيشوايان دين، كه ميفرمودند: هر قدر علم را زيادتر ميكنيد اخلاق و فضايل اخلاقي را هم در كنار علم بالا ببريد و سعي كنيد با فضيلتگرايي، علمگرا باشد.
آقاي سروش، هميشه با مخالفان خود، بر خلاف فرمايش معصومان(ع) برخورد ميكند. اخيرا نيز در نامهاي بيادبانه و غيراخلاقي به مقام معظم رهبري، با همين رويكرد غير اخلاقي و با توهينهاي عجيب و غريبي همراه با دروغهاي شاخ دار نوشته است.
مقام معظم رهبري در حد اعلميت از فقاهت و مرجعيت است
مقام معظم رهبري از نظر فقاهت، به اعتراف تمام اعضاي جامع مدرسين حوزه علميه قم كه مجموعهاي از شخصيتهاي فقيه، عالم و فاضل و باتقوا هستند، همچون مراجع جهان اسلام از شخصيتهاي فقهي و علمي جهان مسلمين به شمار ميرود، شخصيتي كه در فقاهت و اجتهادش، نه تنها ترديدي نيست بلكه در حد اعلميت از فقاهت و مرجعيت است. وي مرجعي است كه همه مراجع بدون استثنا قبولش دارند و علاوه بر علم و اجتهاد، به عدالت او نيز اعتراف ميكنند. جلسات مكرر خصوصي بين مقام معظم رهبري و مراجع تقليد برگزار ميشود و گاهي رهبري به قم مشرف ميشوند و با مراجع ديدار دارند و گاهي اوقات هم مراجع در مشهد يا تهران با مقام معظم رهبري ديدار ميكنند و رابطه بسيار خوبي بين ايشان و علما و مراجع حوزه علميه برقرار است.
آيتالله سيستاني كه از مراجع فعلي حوزه علميه نجف است، هميشه درباره اطاعت پذيري از رهبري ايران تأكيد ميكند و جايگاه ويژهاي براي وي قائل است. عزيزان مستحضرند كه عبدالكريم سروش در يك ماه گذشته، نامهاي به مراجع تقليد نوشتند و آنجا هم با تعابير غيراخلاقي به آن بزرگان برخورد كردهاند. وي به گونهاي، هجمه و جنگ رواني ايجاد ميكند تا كشور را گرفتار التهاب، اضطراب، مشكلات فكري و فرهنگي و اجتماعي كند و سياه نمايي نمايد، در حالي كه چنين مكري به خودش برميگردد.
ماهيت پنهان سروش، عقدههاي وي بر ضد دين و دينداري و عالمان دين است
رهبري با تدبير توانستند اين كشتي انقلاب را به صحت و سلامت به ساحل برساند. اين فتنهها كه يكي از فتنهگران اصلي آن، آقاي عبدالكريم سروش بود و در پشت صحنه نقش فراواني در ايجاد اين فتنه و تحريك فتنهگران و فتنهشدگان داشته است، به لطف الهي و با تدبير مقام معظم رهبري خنثي شد.
فارس: علت اظهار چنين تعابيري از سروش چه امري ميتواند باشد؟
خسروپناه: من به مردم عزيز و شريف ايران اين نكته را عرض كنم كه سروش از سر لجاجت و عناد و عصبانيت اين تعابير غير اخلاقي را مطرح ميكند. بنده، خداوند سبحان را شاكرم كه سروش با اين گونه ادبيات غير اخلاقي، ماهيت پنهان خود را براي مردم آشكار كرده است.
ماهيت پنهان سروش، عقدههاي وي بر ضد دين و دينداري و عالمان دين است. مردم حقيقت طلبِ جامعه جهاني ميدانند كه مقام معظم رهبري، آيتالله العظمي خامنهاي به عنوان شخصيت مجتهد، فقيه و عالمي معنوي، نزد همه علما و حوزه علميه مشهور است و هم به لحاظهاي ديگر، همچون توانمندي وي در ادبيات و هنر و فرهنگ، شخصيت فوقالعادهاي است. ايشان با توانايي و فصاحت و بلاغت، شعر ميسرايد و شعراي برجسته ايران، شعر به سبك خراساني ايشان را تأييد كرده و او را يكي از بهترين شعراي معاصر در اين سبك معرفي ميكنند.
از نظر آشنايي و تخصص، ايشان با فرهنگ و هنر و ابعاد مختلفش، در سطح اعلي قرار دارد. ويژگي مهم رهبري اين است كه به موقع موضوعشناسي فرهنگي و هنري را انجام ميدهد و با دقت و اجتهاد لازم، احكام شرعي آن را صادر ميكند. رهبري از نظر نظامي نيز داراي اطلاعات بالايي است و در طراحي بسيار موفق است. وي سياستمداري مجتهد و مدبر است.
خبرگزاريها منظومه فكري و جامعنگر رهبري را به فرهيختگان نشان دهند
رهبري در يك جمله، شخصيتِ جامع نگري است كه در ابعاد گوناگون فقه و فرهنگ و هنر و سياست و ساير مسايل اجتماعي صاحب نظر و مجتهد است. ايشان بر خلاف بسياري از صاحبان فكر و انديشه، از هندسه و منظومه معرفتي برخوردار است. بنده توصيه ميكنم كه خبرگزاريها با شخصيتهاي علمي، فرهنگي، نظامي، ادبي مصاحبه كرده و ابعاد مختلف مقام معظم رهبري را به مردم معرفي كنند و منظومه فكري و جامعنگر ايشان را به فرهيختگان نشان دهند.
فارس: منظومه فكري مقام معظم رهبري، پيشرفت كشور را در گرو چه اموري دانسته است؟
خسروپناه: بنده معتقدم مقام معظم رهبري نه تنها رهبر سياسي جمهوري اسلامي ايران است، بلكه ايدئولوگ و متفكر جريان اصيل اسلامي است كه بنده از آن به عقلانيت اسلامي تعبير ميكنم. رهبري در تبيين اين جريان، هم دشمنشناسي دقيق انجام داده و براي نخستين بار بحث تهاجم فرهنگي و ناتوي فرهنگي و اخيرا جنگ نرم را مطرح كردهاند و هم پيشنهادهاي ايجابي و طراحيهاي عملياتي براي رسيدن به تمدن نوبنياد اسلامي ميدهد. بدين ترتيب، رهبري، ديدبان فوقالعادهاي است كه با دقت و ظرافت و جامعنگر و فردنگر و كلاننگر و خردنگر، ابعاد مختلف فرهنگي و اجتماعي جامعه را مشاهده ميكند و هشدار ميدهد و راهنمايي لازم را ارايه مي كند.
ايشان براي اولين بار پيشنهاد نهضت نرمافزاري، توليد علم، كرسي آزادانديشي و همچنين مهندسي فرهنگي و تدوين نقشه جامع علمي كشور و سند چشمانداز را دادند. حال با اين توانمندي كه در رهبري عزيز و عظيم نظام جمهوري اسلامي است كه هيچ نظام سياسي و اجتماعي از اين نعمت الهي بهره مند نيست، چگونه مورد بيمهري شخصي چون سروش قرار مي گيرد! ولي براي امثال بنده معلوم است افرادي مثل آقاي سروش چرا با چنين نعمتي در مي آويزد.
جامعيت و مهندسي و ديدهباني رهبري، سروش را به عصبانيت در آورده است
وقتي آقاي سروش، اين جامعيت و مهندسي و ديدهباني را از شخصيت بزرگوار رهبري ميبينند، متوجه ميشود كه اين توانمندي، باعث بقا و صحت نظام جمهوري اسلامي ميشود، اين دستاورد مهم براي امثال سروش كه مباني فكرياش چيز ديگري است، تحمل پذير نيست و او را به عصبانيت درميآورد و باعث ميشود كه چنين تعابير غيراخلاقي را بيان كند.
فارس: كدام مباني فكري سروش وي را به اين موضعگيريها كشانده است؟
خسروپناه: سروشي كه مباني فكرياش، اسلام حداقلي و فقهستيز و شريعت ستيز و نسبيگراي معرفتي است، سروشي كه مباني فكرياش اين است كه از دين حداقلي دم بزند و وحي را با تجربه ديني يكسان بداند و به پلوراليسم ديني معتقد باشد، سروشي كه معرفت ديني و دين را نسبي معرفي مي كند و وحي الهي را يك مجموعه خطاپذير و صادر شده از زبان بشر معمولي معرفي ميكند و به راحتي ميگويد آيات قرآن با علم مدرن تعارض دارند و حق با علم است و وحي خطا كرده است، سروشي كه عصمت پيامبر «صليالله و عليه و آله و سلم» را انكار كرده و منكر مهدويت(عج) است، سروشي كه منشأ گرايش جمعي از انسانهاي ضعيف الايمان به الحاد و كفر بوده است، سروشي كه محصولش كديور و گنجي و .. است، معلوم است كه با چنين رهبري مخالفت ميكند و معلوم است با چنين شخصيت عظيم و برجستهاي كه جامعيت و توانمندي، اجتهاد و فقاهت و حكمت در او جمع شده، مخالفت كند و اين چيز بعيدي نيست! اصلا اگر سروش با مقام رهبري مخالفت نكند بايد تعجب كرد ولي تعجب اين است كه شخصي كه مرتب دم از اخلاق ميزند، چرا هنگام سخن گفتن درباره ديگران و نقد بينش و كنش ديگران، اخلاق را فراموش ميكند.
سروش فقهستيز و شريعت ستيز و نسبيگراي معرفتي است
سروش يك روشنفكر غير متعهدي است كه به يك دلال غرب زده تبديل شده كه تنها به بومي سازي انديشههاي متزلزل غربيان مي پردازد، بلكه بي شك، نبايد از او انتظار داشت كه بحث علمي با رعايت اخلاق بيان كند. سروشي كه پيغمبر (ص) و اهلبيت (ع) را انكار كرده است و عصمت آنها را نفي نموده، هيچ ترسي ندارد كه ولايت فقيه را هم انكار كند! سروشي كه سالهاست كه بر ضد دين و دينداري و ولايت فقيه مطلب مينويسد و سروشي كه با اعتقاداتش به دامن الحاد و كفر پناه برده، معلوم است شخصيت عظيمي چون رهبري را انكار ميكند. كسي كه پيغمبر(صلي الله عليه وآله و سلم) و اهلبيت(عليهم السلام) را انكار ميكند، آيا ممكن است مقام معظم رهبري فرزانه و فرهيخته را انكار نكند؟! لذا نكته مهم و كليدي اين است كه مطالبي كه عرض ميكنم براي هدايتگري امثال سروش نيست! سروش به اوج رذالت و گمراهي رسيده است و برگشتي براي او نيست و هرچه بيشتر عمر كند در چاه ويل، بيشتر فرو ميرود و گرفتار عذاب الهي كه قرآن وعدهاش را داده، ميشود.
فارس: سخن شما با طرفداران سروش چيست؟
خسروپناه: نكتهاي كه به نظر من مهم است اين است كه، مريدان و علاقمندان سروش، اين شخصيت و ماهيتش را خوب بشناسند و بدانند آخر و عاقبت يك روشنفكر غير متعهد چيست و راه او را دنبال نكنند و از قرآن و اهلبيت فاصله نگيرند. بينش و منش و كنش سروش، نتيجه طي كردن مسير غلط معرفت ديني ناصوابي است كه غير روشمندانه بدست آورده است.
كسي كه معرفت دينياش التقاطي باشد و روششناسي معرفت ديني او، نسبيگرايانه باشد و معياري براي معرفت ديني قائل نشود، آخر عاقبتش، همين خواهد بود كه تمام ارزشها و مقدسات را نفي كند و به جاي اينكه عدالت را حسن بداند، ظلم را حسن دانسته و به جاي اينكه كرامت انساني را ارزش بداند، به سمت رذائل اخلاقي ميرود. كسي كه نسبيگرا بشود هيچ ارزش معرفتي و اخلاقي را نخواهد پذيرفت. جوانان در مسير حق طلبي و عدالتخواهي، بايد مراقب باشند و اين راه خطا را طي نكنند و اين افراد را الگوي خود قرار ندهند؛ بلكه الگوي ما، اهلبيت عصمت و طهارت(ع) است و كساني كه نزديكترين مردم به اهلبيت و طهارتند، فقهاي جامعالشرايط هستند.
فقهاي جامع الشرايط در ايران، با درايت كامل و با عنايت الهي، مصداق وليفقيه را تشخيص دادند و ويژگيها و صفات وليفقيه را در مقام معظم رهبري ديدند، حال آقاي سروش اين را قبول ندارد به خودش مربوط است چرا مي خواهد ديگران را چون خود گمراه كند.
مطلب مهم ما اين است كه اسلام ناب بر گرفته از روش اجتهادي، اصالت دارد، نه اسلام التقاطي بر گرفته از روش نسبي گرايي كه امثال سروش دنبال ميكنند. پس جوانان هوشيار، پيرو مسيري باشند كه صراط مستقيم است و از مسيرهاي ديگر انحرافي پرهيز كنيد.
فارس: نحوه برخورد مقام معظم رهبري با انديشههاي مختلف چگونه است؟
خسروپناه: تمام شخصيتهاي علمي و فرهنگي كه با مقام معظم رهبري ديدار كردهاند، اعتراف ميكنند كه وي با حلم و اخلاق با بحثهاي علمي مواجه ميشود و ايشان بارها فرمودهاند كه كرسيهاي آزاد انديشي را فعال كنيد و تأكيد كردهاند كه اخلاق و منطق را در كرسيها رعايت كنيد و سخنان را همراه با فضائل اخلاقي و منطق بيان كنيد. خود ايشان نيز كاملا اين توصيه مهم و درست را رعايت ميكنند. در همين خطبههاي نمازجمعه 14 خرداد و جلسه ديدار با دانشگاهيان بسيجي ملاحظه كرديد كه چقدر ايشان، زيبا و عالمانه، مسئله عدالت در داوري را توصيه و تأكيد كردند و با بهرهگيري از تاريخ، حوادث اخير ايران را تحليل كردند. آنچه مهم است، اين است كه تاريخ را فراموش نكنيم، قصه طلحه و زبير، يك واقعيت تاريخي است و بسياري از بزرگان اهل سنت مثل آلوسي و ابن ابي الحديد به نقد اين شخصيتها پرداختند و الان بالاتفاق اهلسنت معتقدند كه ايستادگي طلحه و زبير در مقابل اميرمومنان حضرت علي «ع» خطا بوده است و البته اين توجيه را هم ميكنند كه آنها اجتهاد و خطا كردهاند، اين قضاياي تاريخي را مقام رهبري به خوبي در خطبههاي نماز جمعه فرمودند و مردم را آگاه و هدايت كردند، حال چرا سروش از اينگونه روشنگري ها ناراحت ميشود، خدا ميداند!
فارس: نحوه برخورد عبدالكريم سروش با مخالفين خود چگونه است؟
خسروپناه: آقاي عبدالكريم سروش در عصر ولايت و فقاهت مقام معظم رهبري، در راهي قدم ميگذارد، كه شخصيتهايي همچون عبدالكريم ابن ابي العوجاء در زمان امام صادق (ع) گام نهادند. سروش، گرفتار استبداد نظري است و آيا استبداد جز اين است كه شخصي سخني بگويد و در كرسي ارزيابي و نقد ديگران ننشيند. اهل تخصص در معارف اسلامي و دين پژوهي مي دانند، بارها شخصيتهايي مانند آيتآلله مصباح يزدي اعلام آمادگي كردند ـ بدون هيچ شرطي ـ با سروش مناظره و گفتوگو كنند ولي ايشان هيچ موقع نپذيرفت و حاضر نشد در كنار يك شخصيت علمي به نقدهاي او گوش فرا دهد. وي صرفا ميخواهد به صورت يكطرفه سخنانش را به پيش ببرد و مونولوگ حرفهايش را بيان كند.
ادعاي سروش اين است كه حرفهايش حقيقت محض بوده و بقيه در اشتباه و خطايند. جالب اين است اين مدعا از طرف كسي صادر ميشود كه معتقد به ارزشهاي نسبي است و هيچ معياري براي معرفت و تشخيص معرفت صحيح از سقيم قائل نيست و اين يك تعارض گفتاري و رفتاري است كه در شخصيت ايشان ديده ميشود. سروش از يك طرف پلوراليسم معرفتي و اخلاقي را مطرح كرده و از طرف ديگر خودش را عادل و حق محض ميپندارد و ديگران را ظالم و باطل محض معرفي ميكند؛ آيا اين گونه سخن گفتن، تعجب ندارد؟!
سروش ميداند كه بحث علمياش در جامعه خريدار ندارد، لذا در پي جنگ رواني است
اين شخص، دچار جنون فكري و انديشهاي است نه تنها از نظر معرفتشناختي آسيب دارد، از نظر روحي و رواني دچار آسيب هاي روحي و رواني است. توصيه ما به آقاي سروش اين است حال كه به سفارش عالمان دين، گوش فرا نمي دهد و حاضر به قدم نهادن بر صراط مستقيم نيست، قدري با روانشناسان و روان پزشكان محشور گردد تا برخي مشكلات روحي و رواني خود را از اين طريق درمان كند! چون از نظر وي، آموزههاي ديني يك سري آموزههاي تحريف شده و خطاپذير هستند، لذا اين نظام معرفتي نميتواند او را درمان كند. سروش از نظر ديني، غيرقابل هدايت است ولي از نظر روانشناختي و روان پزشكي نمي دانم وضعيت او چگونه است و چه اتفاقي مي افتد؟!
آقاي سروش! دوران روشنفكري ملحد و سكولار تمام شده است
سروش مانند آدمي مي ماند كه دارد غرق ميشود و همه معرفتها و ارزشهاي اخلاقي اش را از دست داده و ميداند كه بحث علمياش در جامعه خريدار ندارد لذا در پي جنگ رواني است و همانند معاويه كه در پي تخريب اميرمومنان(ع) بود، تا اينكه اعتقاد و ديد مردم را نسبت به ولي زمان(ع) متزلزل كند، آقاي سروش نيز در صدد است تا با طرح شبهات، اعتقاد مردم را نسبت به ولايت متزلزل سازد. ولي به اقاي سروش بايد گفت كه الان دوران حاكميت نيرنگ و مكر و حيله گري نيست، بلكه دوره بصيرت و آگاهي مردم است و مردم دنيا متوجه شدهاند استبداد چيست و مستبد كيست، استعمار چيست و استعمارگر كيست و ديگر دوران امثال ميرزاملكمخان و طالبوف گذشته است كه بيايند در كشور برنامهريزي كنند، ديگر دوران محمدعلي فروغيها و روشنفكران استعمار زده و استبدادزده به پايان رسيده است، تا بتوانند زمينه حكمراني افرادي مانند رضاشاه قلدر را فراهم سازند، دوران روشنفكري ملحد و سكولار كه به دنبالش، قراردادهاي ننگين امضا شود، تمام شده است.
فارس: در پايان اگر سخني با آقاي سروش داريد، بفرماييد:
خسروپناه: لازم است به آقاي سروش گفته شود كه عمر روشنفكري ملحدانه و غير متعهدانه به سر رسيده، ديگر سخنانت خريداري ندارد. يادت رفته در انتخابات هر چه فرياد زدي تا كانديداي محبوبت رأي بياورد، طرفدارانت نيز به تو گوش نداند.
آقاي سروش! دينداران با عزت، مرگ ذلتبار روشنفكري غير متعهدانه را جشن ميگيرند و شادي ميكنند چرا گوش خود را پر از رذيلت ميكني و اجازه نميدهي واقعيت را بشنوي؟
نمردیم و …ترانه مرگ جمهوری اسلامی دیدیم .. ا
معذرت می خوام ، کدوم رذایل اخلاقی و هتاکی در کلام ایشان بود؟؟؟؟ آیا به همان ضرب المثل معروف “حقیقت تلخ است” رسیدید و خود را فریب میدید و مشتی نا آگاه رو هم مستمع خود می دانید یا داستان به نحو دیگری است؟