شنبه 26 می 12 | 16:09
حسين سناپور عنوان کرد:

اهميت شهرها در ادبيات داستانی بیشتر شده است

ادبیات داستانی ما در دهه‌های پیش به روستا‌ها بیشتر از شهر‌ها پرداخته است؛ اما در یکی دو دههٔ اخیر، شهر‌ها اهمیت بیشتری در داستان‌ها پیدا کرده‌اند.


حسین سناپور، داستان‌نويس و پژوهشگر داستان، دربارهٔ نمود مکان در ادبیات داستانی معاصر عنوان کرد: مکان‌های شهری در خیلی از آثار ادبیات ما نمود داشته‌اند. اهواز در آثار احمد محمود، اصفهان در آثار هوشنگ گلشیری، محمدرحیم اخوت و علی خدایی و تهران در آثار خود من، امیرحسن چهلتن، محمدحسن شهسواری، ناهید طباطبایی و خیلی‌های دیگر آمده است. روستا‌ها هم که معمولا جای معروف و شناخته‌شده‌ای نیستند، در آثار نویسنده‌های زیادی چون محمود دولت‌آبادی، علی‌اشرف درویشیان، امین فقیری، غلامحسین ساعدی و دیگران آمده‌اند.

او در ادامه گفت: البته ما به‌‌ همان اندازه که داستان و رمان داریم، به‌‌ همان اندازه هم گوشه و کنار ایران را توصیف کرده‌ایم. در برخی از داستان‌ها فضا‌ها خصوصی‌تر و بسته‌تر است. در داستان‌های رئالیستی و آثاری که جنبه‌های اجتماعی بیشتری دارند، انتظار می‌رود بتوانیم مکان دوروبرمان را ببینیم و این اتفاق در بیشتر آثار جدی ما افتاده است. البته در برخی از داستان‌ها هم لازم نیست مکان پررنگ شود. از آن‌جا که نویسندگان بیشتری این سال‌ها در شهرهای بزرگ و بخصوص تهران، زندگی می‌کرده‌اند، تهران و یکی دو شهر بزرگ مثل اصفهان و شیراز، بیشتر در این سال‌ها در ادبیات داستانیمان هم دیده می‌شوند. اما در گذشته هم رمان‌هایی بوده‌اند مثل «سفر شب» نوشتهٔ بهمن شعله‌ور، که گوشه‌هایی از تهران را می‌شود در آن‌ها دید.

سناپور همچنین عنوان کرد: مکان در داستان مهم است؛ اما‌گاه مکان‌ها بیرونی و اجتماعی هستند و‌گاه خصوصی‌تر‌ند و داستان در یک آپارتمان اتفاق می‌افتد. برای مثال، در داستان‌های ریموند کارور نمی‌توانید انتظار داشته باشید فضای آمریکا را ببینید؛ چون داستان‌هایش بیشتر زیر سقف یک آپارتمان اتفاق می‌افتد. یا در آثار ویلیام فاکنر، شهرستان‌ها دیده می‌شوند. یعنی پرداختن به مکان به این بستگی دارد که داستان کجا اتفاق می‌افتد. این حکم کلی نیست که بگوییم باید شهر‌ها را حتما در داستان‌ها دید.

مثلا شهرهایی که کمتر نویسنده پرورش داده‌اند، یا دست کم نویسنده‌های خوب کمتر پرورش داده‌اند، کمتر هم در داستان‌ نویسیمان حضور داشته‌اند. من حالا شهر خاصی را نام نمی‌برم؛ چون ممکن است داستان‌هایی در آن مکان‌ها بوده که من نخوانده باشم؛ اما خود خواننده‌ها حتما می‌دانند که حتا بعضی از شهرهای بزرگ ما یا اصلا داستانی نداشته‌اند و یا داستان مشهوری نبوده که آن شهر‌ها را هم به نوعی ثبت و مستند کند.

او در پاسخ به این‌که به عنوان نمونه در کدام داستان‌ها می‌توان تصویری از ایران و تهران را دید، گفت: در «سووشون» سیمین دانشور شیراز و مناطق اطراف آن را می‌بینیم. در «جن‌نامه» و «کریستین و کید» هوشنگ گلشیری اصفهان را می‌شود دید، یا در کارهای محمود دولت‌آبادی مناطق روستایی خراسان، در «همسایه‌ها» ی احمد محمود اهواز و در «داستان یک شهر» محمود بندر لنگه دیده می‌شود. به هر کار خوبی که نگاه کنید، به مکان به خوبی پرداخته شده است.

این نویسنده در ادامه خاطرنشان کرد: در داستان‌های ما به روستا‌ها بیش از شهر‌ها پرداخته شده است؛ زیرا بسیاری داستان‌نویس‌هامان ریشهٔ روستایی داشته‌اند. البته روستا‌ها چندان تشخص مکانی ندارند، به خاطر نداشتن مکان‌های فرهنگی یا تاریخی مشخص و به همین دلیل، بسیاری از آن‌ها که متعلق به یک منطقه هستد، شبیه به هم‌اند؛ مثلا اغلب روستاهای جنوب یا شمال شبیه به هم‌اند.

او در ادامه دربارهٔ تصویر تهران در آثار داستانی گفت: هر داستانی فقط می‌تواند گوشه‌هایی از تهران را بسازد؛ به همین دلیل هر چقدر هم که از تهران و شهرهای دیگر نوشته شود، باز یک گوشه کنارهایی نادیده باقی می‌ماند.

سناپور در پایان تأکید کرد: البته طبیعی است که یک رمان یا داستان همهٔ یک شهر را نتواند بسازد و مقدار ساخته شدن شهر در هر داستانی برمی‌گردد به رئالیستی بودن، اجتماعی بودن، حجیم بودن، و برجسته بودن نقش شهر در آن داستان.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.