حجتالاسلام عبدالعلیرضائی- تولید ملی در عداد ایدههایی قرار میگیرد که در پس آن عزت ملی دیده میشود. مقام معظم رهبری با توجه ویژه به اهمیت راهبردی این مبحث کلیدی آن را به عنوان نام سال جاری مطرح نمودند. تولید ملی و حمایت از تولید داخلی از جمله آن راهکارهای اساسی که همه جوامع، در مسیر دستیابی به رشد و تعالی، باید به آن توجه نمایند.اهمیت چنین ایده مرکزیای بر کسی پوشیده نیست؛ با این حال این اهمیت، در وضعیت فعلی، دو چندان به نظر میرسد؛ چه آنکه اقتضای موقعیت اقتصادی جامعه ایران است. در حقیقت، اگر حمایت از تولید ملی برای بسیاری از جوامع راهکاری برای پیشرفت است، چنین حمایتی در کشور ما، با لحاظ شرایط، بیانگر ضرورتی غیر قابل انکار و گویای رسالتی مهم است که از اهداف بزرگ انقلاب اسلامی برمی خیزد.
تولید ملی و الگوی جهانی
جامعه اسلامی ایران، بعد از انقلاب شکوهمند سال ۵۷، به عنوان الگویی توانا برای ملتهای مسلمان شناخته شد. حقیقت امر آن است که فرآیند، اهداف و شعارهای انقلاب اسلامی نه فقط برای جهان اسلام؛ بلکه برای همه ملتهای مستضعف و رنج کشیده ارایه دهنده الگویی بزرگ و متعالی است. نمونهای که برنامههای موفق آن میتواند به پیشرفت ملتهای دیگر نیز مدد رساند؛ چه آنکه ایدئولوژی انقلاب اسلامی حمایت بسیاری از انسانهای ستم کشیده جهان را پشت سر خود دارد و در امتداد مسیری این گونهای است که کمر همت نسبت به عملی سازی شعارهای خود بسته است. بیتردید یکی از اهداف انقلاب شکوهمند اسلامی سال ۵۷ دستیابی به استقلال اقتصادی و خودکفایی است.
در مطالعه و بررسی روند پیروزمند انقلاب اسلامی میتوان به بررسی شعارهای آن پرداخت. اگر بخواهیم این شعارهای مردم در جریان انقلاب اسلامی توجه داشته باشیم. یکی از مهمترین شعارهای زمان انقلاب «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود.
نگاهی به این شعار مهم نشان میدهد که روحیه انقلابی در انقلاب اسلامی تا چه حد میزان مستعد پرورش اندیشه حمایت از تولید ملی در راستای کسب عزت و خودکفایی است.
کشور ما بعد از انقلاب اسلامی به کانون بیداری اسلامی مبدل شده است و مرکزی برای ارائه ارزشهای انسانی و اسلامی، که با انقلاب اسلامی منافع مستکبران را به مخاطره انداخت، گردیده است. مقاومت در برابر سلطه سرمایه داری موجب شده است که کشور ما به عنوان الگویی شایسته در میان ملل آزادی خواهد مطرح شود و شناخته گردد. طبیعتاً نظام اسلامی، از آن روی که منافع سرمایه داری را تهدید میکند، مورد خشم و هجوم این نظام قرار گرفته است. بنابراین نظام سلطه، با ابزار تحریم، به مقابله با مقاومت همیشگی نظام اسلامی آمده است.
تولید ملی و استقلال
آنچه نیازمند سرمایه توجه ویژه است تلاش نظام سرمایه داری برای ایجاد وابستگی اقتصادی و تأثیر منفی بر استقلال اقتصادی جامعه اسلامی است. این روند با هدف گرفتن حیات اقتصادی به سوی ضربه زدن به استقلال سیاسی و فرهنگی پیش میرود. در نگاهی دقیقتر به شعارهای انقلاب اسلامی باید گفت که این روند پیشرفت و ترقی با توجه به شعار نه شرقی و نه غربی مطرح میشود و به نوعی ساختار عملیاتی آن مشخص میگردد. شعاری که با گذشت سه ده از انقلاب شکوهمند اسلامی اکنون ضرورت عملی آن بیش از پیش مشخص شده است. در واقع استقلال سیاسی مبتنی بر استقلال فرهنگی است.
بر هیچ کس پوشیده نیست که کشور ما برای دستیابی به موقعیت کنونی خود هزینههای بسیاری را داده است. استقلال سیاسی با فدا شدن بسیاری از جوانان این سرزمین به دست آمده است. انقلاب اسلامی در پایان دهه دوم به سمت استقلال فرهنگی بیشتر حرکت کردیم؛ از آن زمان تاکنون حدود ۱۰ سال است که مقام معظم رهبری بر این رویکرد مهم تأکید دارند. مطمئناً جنبه دیگر استقلال حرکت به سمت پیشرفت است به عبارت دیگر برای دستیابی به استقلال کامل و تحقق آرمانهای انقلاب اسلام باید به سمت استقلال اقتصادی حرکت کرد. استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی سه ضلع یک کل را تشکیل میدهند که آن کل نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است. علم اقتصاد به سه بعد تولید، توزیع و مصرف میپردازد. هر یک از این ابعاد سه گانه دارای اهمیت و جایگاه خاص خود است؛ اما نمیتوان انکار کرد که محوریترین بعد استقلال اقتصادی، مسئله تولید است. این اهمیت از آن جهت است که تولید موجب قطع وابستگی از بیگانگان خواهد گردید.
اگرچه استقلال اقتصادی در دستیابی به استقلال کامل کافی و وافی نیست؛ اما از جمله شرایط لازمی است که علاوه بر نقش اولیه و تقدمی امکان تسلط ابرقدرتها بر کشور را مسدود میکند. در توضیح مطالب پیش گفته میتوان اضافه کرد استقلال فرهنگی همراه و توأم میشود و، به این ترتیب، این ایده که از مسیرهای حفظ استقلال و یا از مؤلفههای آن است معنا مییابد.
تولید علم به سه عامل علم، کار و سرمایه متکی است. برای دستیابی به تولید داخلی داشتن هر سه گزینه ضرورت دارد. تولید ملی قایم به علم، تکنولوژی، سرمایه انسانی (یعنی کار خلاقانه و سرمایه و به معنای اعم که شامل منابع مالی، منابع طبیعی، نیروی انسانی، شرایط طبیعی و اقلیمهای مختلف است) میشود.
مکاتب و اندیشههای مادی در شرق و غرب جهان دین را خارج از زندگی عمومی بشر میدانند؛ در حالیکه جامعه ما با اندیشه و ایده دینی انقلاب نمود و دین را به عنوان مهمترین مؤلفه در همه عرصههای زندگی خود وارد کرد. مطمئناً این ایده در دنیایی که معنویت و مذهب در آن رنگ باخته است میتواند به عنوان الگویی موفق مطرح شود. الگوسازی نیز یکی از ضرورتهای دیگر در زمینه تولید ملی است.
بسیاری از شعارهای دوران انقلاب اسلامی محقق شده است. آنچه در برهه کنونی اهمیت دارد اثبات بیش از پیش کارآمدی نظام اسلامی است. پیروزی کارآمدی نظام اسلامی است. پیروزی انقلاب اسلامی به همه جهانیان نشان داد که اندیشه اسلامی توان هم آوردی با اندیشهها و مکاتبی را دارد که جهان انسان معاصر را سامان میدهند و در این عرصه از اندیشههای فرعی تواناتر، پویاتر و سازندهتر است.
آنچه با پیروزی انقلاب اسلامی محقق شد رهایی بخشی نهضت اسلامی بود. رهایی بخشی آرمان بسیاری از جنبشهای نوظهور است که پیام آور جهانی نوین و دور از دغدغههای محاسباتی مدرن غرب امروز میباشند. نخستین بروز و ظهورهای رهایی بخشی در نهضت اسلامی به منصه ظهور نشست. اما اکنون در مرحلهای هستیم که این حرکت رهایی بخش باید به معنای کارآمدی عینی و دقیق که اندیشههای مادی در برابر توانایی اندیشه ناب اسلام سر تسلیم فرود آورند.
این نکته قابل توجه است که اصلیترین وعده مکاتب مادی، جهانی آباد و زندگی مادی سرشار از لذت است؛ حال آنکه اگر کارآمدی نظام و اندیشه اسلامی ثابت شود برتری این اندیشه در عمل بر همه تفکرات مادی ثابت خواهد شد. هم چنان که بیان شد هدف و شعار اصلی آنها دنیا گرایی و رفاه طلبی فراگیر است و ناتوانی آنها در برآورده نمودن رفاه و لذت برای ملتهایشان موجب آن شده است که شعار کارکردگرایی و کارآمدی آنها برای همیشه مورد پرستش باشد. حال، در این شرایط، اگر جهان اسلام خصوصاً ایران اسلامی به عنوان الگو و پیشتاز بتواند الگویی کارکردگرا را محقق کند بسیار مورد توجه خواهد بود. این الگو با نگاه عدالت محور و انسانی، ناتوانی وعدههای غرب و شیوههای آن را نمایان خواهد کرد.
در اندیشه ناب اسلامی همه ابعاد زندگی بشر میتواند رنگ الهی به خود بگیرد. در این اندیشه اقتصاد هم چهرهای از عبودیت و بندگی انسان در برابر حضرت باری است که باید تجلی پیدا کند و در کشاکش زندگی و گستره آن با تلاش، کوشش و توکل متجلی شود. بنابراین تولید ملی یک شعار اقتصادی جدای از چهره فرهنگی، عبادی و اخلاقی نیست؛ بلکه کلیه این مفاهیم مقوّم هم دیگر هستند و موفقیت در عرصه اقتصاد از جمله توفیقاتی است که نظام اسلامی را به تحقق هرچه بیشتر شعارهای انقلاب اسلامی در دیگر عرصهها نزدیک میکند.
تولید ملی از زاویه انتقال فرهنگی
تولید ملی ابزاری برای توسعه فرهنگ دینی و فرهنگ اسلامی- ایرانی است. این نکته را از آنجا میتوان دریافت که اندیشههای سیاسی هر جامعه جهت گیریهای آنجامعه را روشن میکند. به تعبیر دیگر این گروه از اندیشهها تمایلات، تعلقات و سمت و سوی آنجامعه را مشخص میکند. در پاسخ به اینکه یک جامعه به لحاظ اندیشههای سیاسیاش به دنبال چه آرمانی است؟ باید گفت سه حوزه مسائل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی با هم دیگر مرتبط هستند به هم تأثیر و تأثر دارند.
مسائل فرهنگی ارکان و اجزای جهت گیری را مشخص و معین میکند. برای مثال در یک جامعه دین محور فرهنگ در مجموعه باورها و ارزشهای پذیرفته شدهٔ آنجامعه اعم از آداب و سنن و رفتار، گفتوگو، پوشش، مسکن، خوراک، گفتمانهای هنری در جریان، شهرسازی و… متجلی میشود. از این روی میتوان گفت که اقتصاد نیز، به یک معنا، جایگاه بروز و ظهور فرهنگ است.
وقتی جهت گیریهای ما در حوزه فرهنگ تبدیل به علم، نقشه، تئوری و ادبیات میشود پس نتیجه میگیریم میتوان تجلی و ظهور فرهنگ را در قالب ساختمان و ساختارهای اجتماعی و تفریحات و ابزارهای تفریحی یک جامعه شناسایی نمود.
بر همین مبنا باید گفت که زمانی که در جامعهای خاص سخن از تولید ملی به میان میآوریم باید این تولید مبتنی بر ارزشهای مورد پذیرش آنجامعه باشد. برای نمونه در جامعه اسلامی باید مبتنی بر ارزشهای اسلامی – ایرانی ما باشند. این معنا و مفهوم از تولید در واقع فضا و بستر تحقق الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است. تولید در معنای درست آن مسیری برای تحقق تمدن تولید است؛ البته تولیدی که روش و موضوع آن بر اساس شاخصههای دینی و اسلامی باشد.
تولید داخلی و سبک زندگی
تولید کالا بر مبنای فرهنگ و ارزشهای جامعه اسلامی موجب صیانت اینجامعه در برابر صدمات ناشی از ورود فرهنگ بیگانه در آن است. ناگفته پیدا است که کالاها حاوی فرهنگ باشند. بنابراین کالاها سبک زندگی را تغییر میدهند و، به این ترتیب، در نتیجه ورود کالاهای بیگانه فرهنگ با هم جامعه و اعضای خود بیگانه خواهد شد.
تولید داخلی مفهوم فراتر از معنای اقتصادی صرف دارد. دامنه تولید ملی تنها به بحث تحریم و جلوگیری از آن محدود نمیشود؛ بلکه معنایی فراتر از استقلال اقتصادی دارد و هدف از آن ساخت تمدن اسلامی ایرانی است. تفکر و اندیشه اسلامی حاوی پیامی نو برای جهانیان است؛ پیامی که بر مبنای آن به تأسیس تمدن همت باید گماشت.
نکته قابل تأمل آنجا است که در جهان کنونی شیوه و سبک زندگی نمایان گر پیام اندیشهای است که در پس زمینه آن سبک زندگی ریشه دارد. سبک و سیاق زندگی امری وابسته به تولید و مصرف روزمره است. تولید صحیح و توانایی در برآورده ساختن نیازهای جامعه انسانی توانمندی یک اندیشه را در ارائه مسیری شایسته برای زندگی درست نمایان میکند.
بنابراین پیام اندیشه اسلامی باید در جامه تولید به منصه ظهور برسد. در غیر این صورت ما به مصرف کالاهای غربی با هر پیامی تن دادهایم.نکته آنجا است که نباید غافل باشیم که پیامهای کالاهای غربی با آرمانها ما در تعارض است.
تعارض پدیدارهای اندیشه غربی و نظام اندیشه اسلامی تعارض مبانی و بنیادین است؛ زیرا نظام تولید غرب بر اساس اندیشههای سودجویانه شکل گرفته است؛ در حالیکه در اندیشه اسلامی منظور از تولید ملی تولیدی است که با حفظ و توسعه ارزشها همراه باشد. به عبارت دیگر توسعه ارزشها که در ایجاد تمدن نوین اسلامی آن را دنبال میکنیم در گرو گسترش تولیدات ملی به شیوهای مطابق با اهداف انقلاب اسلامی است.
حمایت از کار و سرمایه ایرانی
نکته بعدی که باید به آن توجه داشت حمایت از کار و سرمایه ایرانی است. پرواضح است که در مسیری که تولید ملی نیاز به سرمایه ایرانی داریم.در واقع، علاوه بر اینکه سرمایه باید از خودمان باشد باید مدیریت تولید نیز با تفکر و تدبیر اسلامی انجام شود؛ نه با شیوههای مدیریتی غرب. به زبان دیگر باید به دنبال فکر ایرانی با مدیریت ایرانی باشیم. تولید ملی همراه با پیدایش استقلال اقتصادی و فرهنگ اقتصادی اسلامی- ایرانی در دل تمدن نوین اسلامی خواهد شد.
سخن اجمالی اینکه، اگر در فرآیند تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی نادیده گرفته شود نتیجه و برآیندی که در صدد گرفته شود نتیجه و برآیندی که در صدد دستیابی به آن هستیم حاصل نخواهد شد؛ چرا که در نگرش فراگیر اندیشه اسلامی تولید ملی معنایی فراتر از مفهوم اقتصادی صرف دارد و گسترش آن به هر قیمت، ولو با سرمایه غیرایرانی، مطلبویت ندارد بر مبنای این نگرش باید از زاویه تمدنی به تولید ملی نگریست. در چنین شرایطی است که تولید ملی میتواند تمدن ساز ظاهر شود.
تولید ملی و صدور انقلاب
یکی از مهمترین ابعاد اصلی تولید ملی بعد فرهنگی آن است؛ هم از این روی باید گفت که تولید ملی ابزار صدور انقلاب، صدور ایده و صدور آرمان آن است. نکته آنجاست که، با توجه به اینکه تولید در اندیشه اسلامی پاک، ارزشی عادلانه است، رعایت فطرت بشری در آن مشهود خواهد بود.
استفاده از تولیدات داخلی موجب شکل گیری سبک زندگی بر مبنای ارزشهای اسلامی خواهد شد؛ بدین ترتیب، تولید ملی میتواند ابزار صدور ارزش و فرهنگ تلقی شود.
غرب به وسیله تولید کالا، تکنولوژی و محصولات، توانسته است جنگ نرم را پیش براند. ما نیز باید استفاده از همین روش جهان غرب به گسترش نفوذ نرم خود در دنیا بپردازیم.
شیوه تولید ملی میتواند برای ما قدرت نرم تلقی شود. ما باید شیوه تولید ملی خود را که بیانگر قدرت نرم ما است به واسطه تولیدات خود، که قدرت سخت نامیده میشود، وارد فضای زندگی انسانها کنیم. نهایتاً پیامی که در قدرت سخت وجود دارد در قدرت نرم، یا شیوه تولید، بوده است.
نتیجه بحث
اگر جامعه اسلامی قصد آن را داشته باشد که در دنیا الگوسازی واقع شود و بخواهد ملتهای دیگر را نیز به شعارهای حیات بخش اسلامی امیدوار بکند قطعاً باید به دنبال تولید کالا بر اساس استاندارهای اسلامی باشد. بنابراین نباید به تولید ملی با دید سطحی نگاه کرد؛ بلکه باید دانست که مسئله تولید ملی بسیار مهم و مرکزی است. در نگرش اسلامی، هرجا که نوآوری و تولید اتفاق افتاده است، باید به دنبال ردپای انگیزههای مذهبی باشیم.
به عنوان نمونه وقتی که در آثار تاریخی مسجدی که هفتصد سال پیش ساخته شده است را امروز هم پر اُبهت و بسیار جذاب مییابیم معلوم میشود که هنرمندان کاشی کار در ساخت مسجد صرفاً به دنبال انگیزههای مادی نبودهاند؛ بلکه تولید کننده با نیتی الهی کار کرده است.
Sorry. No data so far.