فرا رسیدن ماه خرداد و ایام ارتحال معمار انقلاب اسلامی، بهانهای شد تا قرارگاه عمار با برگزاری سلسله نشستهایی با عنوان «دهه خط امام» به بررسی ویژگیهای گفتمانی «خط امام» بپردازد.در پنجمین نشست از این سلسله همایش، حجت الاسلام غریب رضا، به به موضوع بیداری اسلامی با محوریت تحولات اخیر مصر پرداخته است.
موضوعی که در ذیل این سلسله بحث به نظر رسید که در دهه حضرت امام در حوزه بیداری اسلامی باید مطرح کنیم، بحث کشور مصر و انتخابات ریاست جمهوری و به عنوان آینده کشور مصر است. شاید این مثلث، مصر، تونس و یمن، سه کشور کلیدی در تحولات اخیر بیداری اسلامی باشند، با همه اهمیتی که کشور یمن دارد و جایگاه راهبردی که در منطقه دارد و نقش مستقیمی که یمن در آینده عربستان میتواند داشته باشد، اما باید توجه داشته باشیم که مصر در منظومه کشورهای در حال انقلاب و در حال تحول جایگاه ویژهای دارد.
تشابهات فرهنگی ایران و مصر قابل توجه است
اولاً خواستگاه و جایگاه تاریخی کشور مصر و پیشینه تمدنی کشور مصر است. ایران و مصر از نظر تمدتی و فرهنگی، دو کشور دارای تمدن عمیق هستند که نقاط تشابه فکری و فرهنگی زیادی دارند. از نظر محبت اهل بیت (ع) نیز، در بین خود مصریها معروف است که میگویند: «الشعب المصری سنی المذهب، شیعی الهوا»؛ مردم سنی درست است که سنی هستند اما اگر به قلب و دلشان مراجعه کنید، میبینید که شیعه هستند و محبت اهل بیت (ع) آنجا بسیار به وفور دیده میشود. مرقدهایی منتسب به اهل بیت (ع) آنجا وجود دارد. مرقد حضرت زینب (س) که در تاریخ روایت است که آیا حضرت در سوریه هستند یا در مصر؟ از نظر تاریخی خیلی از دانشمندان و علمای سیره اهل بیت (ع) بر این باورند که ایشان اساساً در مصر دفن هستند. مرقدی منتسب به حضرت رقیه آنجا است، مرقد راس الحسین (ع) آنجا است اگرچه نقلهای معتبرتر تاریخی، معتقدند که راسهای حضرت امام حسین (ع) برگردانده شده با کاروان اسرا، در کربلا کنار قبر امام حسین (ع) دفن است. با این حال آنها به مرقد راس الحسینی که آنجا است، احترام میگذارند.
مرقد حضرت نفیسه (س) است که در تاریخ اهل (ع) بیت شخصیتی مثل حضرت معصومه (س) است در مصر قرار دارد و بسیار مردم قبول دارند. توسلی که مردم مصر به اهل بیت (ع) میکنند، بسیار دیدنی و شنیدنی است و خیلی شبیه به فرهنگ ما است.
از نظر اخلاقی و رفتاری نیز مصر به کشور ما خیلی نزدیک است. اگر به حج مشرف شده باشید و بخواهیم ارتباط برقرار کنیم، کشوری که خیلی راحتتر بتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم، مردم کشور مصر هستند. به تعبیر مقام معظم رهبری اولین کشوری که غرب زدگی در آنجا ایجاد شد و تقابل با تمدن غرب انجام داد و ایستادگی تمدنی به خرج داد، همان کشور مصر بود.
جریانشناسی ما در مسائل بین الملل بسیار ضعیف است
جنبشهای اسلامی معاصر، اندیشمندانی مثل حسن بنا، سید قطب که پدر جنبشهای اسلامی و نظریهپرداز حاکمیت دینی در کشورهای عربی به شمار میرود، و همان اصطلاح اسلام آمریکایی که در ادبیات امام خمینی (ره) بسیار پرکاربرد و روشن بود. سید قطب قبل از اسلام آمریکایی بود، اسلام ناب محمدی (ص) را امام خمینی (ره) آوردند برای نشان دادن تقابل آن اسلام ساختگی، اما به هر حال سید قطب در مصر نسبت به گرایش یک وجود انحرافی در اسلام روشنگری کرد به نام اسلام آمریکایی.
به هر حال با کشوری مواجه هستیم که سابقه فرهنگی و تمدنی دیرینه دارد، سابقه اسلام گرایی در آن دیده میشود و این همه تشابه فرهنگی با ما دارند. به طور طبیعی توجه ما در این مسئله باید زیاد باشد، ما یک نقطه ضعفی نسبت به مسائل فکری و فرهنگی داریم و آن این است که جریانشناسی ما در مسائل بین الملل بسیار ضعیف است. بنده با همین سواد اندک خودم یک جزوهای به نام جریانشناسی سلفیت نوشتم به نام منتقدان جدید سلفیگری، یکی از دوستان امروز برای من پیامک زد و گفت: این جزوه شما را در دانشگاه به عنوان جزوه کارشناسی ارشد، متن درسی معرفی کردند. این فضل من نیست بلکه فقر جریانشناسی فرهنگ بین الملل است که یک فرد بیسواد وقتی جزوه مینویسد، این گونه توجه میشود.
ما باید این خلاء را پر کنیم که جریان فکری و سیاسی را در کشورهای مذهبی جهان به ویژه در مصر که یک جایگاه کلیدی دارد بشناسیم. به ویژه در برخی از انقلابهای بیداری اسلامی، این جریانشناسی بسیار کمک میکند که شما تحولات سیاسی را متوجه شوید، شما تا ندانید دو سه حزب سلفی که بعد از انقلاب مصر شکل گرفت، حزب النور، الاصاله، الضعیفه، و سایر حزبهای ریز و درشت که جایگاه سلفی دارند و عربستان به آنها کمک میکند، چه طور به میدان آمدند و چه نقشی را ایفا کردند، در تک تک تحولات مصر، در به هم خوردن رابطه مصر و عربستان چه نقشی ایفا کردند، در فتنه که الان علیه شیعیان مصر و بحث حسینیهها ایجاد شده اینها چه نقشی ایفا میکنند، به طور طبیعی تحولات سیاسی مصر مثل انتخابات ریاست جمهوری را شاید زیاد متوجه نشویم. لذا توجه به بحث جریانشناسی یک حقیقت و فضیلت فراموش شده است لذا باید این داستان را احیا کنیم.
انتخابات ریاست جمهوری مصر نقطه عطف بیداری اسلامی است
اما بحث انتخابات ریاست جمهوری؛ بعد از گذشت یک سال و چند ماه از شروع بیداری اسلامی در کشورهای عربی، شاید این انتخابات در کشور مصر، یکی از نقطه عطفها و تعیین کننده آینده بیداری اسلامی است. چالش اساسی که در کشور مصر وجود دارد و بارها به زبان انقلابیون مصر آمده بود، این است که ضد انقلابیها بیایند فضا را دست بگیرند.
من صریحاً به جوانان مصر گفتم: اگر شما دادگاههای انقلاب را بعد پیروزی بر حسنی مبارک، آن چنان که ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تشکیل دادیم، تشکیل میدادید، امروز کار به جایی نمیکشید که شخص دوم نظام به نام عمر سلیمان یا آقای احمد شفیق آخرین نخست وزیر حسنی مبارک بود بیایند و با رئیس حزب عدالت و آزادی مبارزه کنند.
شما فضای انقلاب ما، سال ۵۷ را به یاد بیاورید، بختیار سقوط کرد اما بعد از یک سال و اندی، کاندیدای ریاست جمهوری شود. باقی دغدغههای آنها این است که باقی ماندههای نظام حسنی مبارک به راس کار نیایند و انقلاب را سرقت نکنند. محورهایی که عرض میکنم، بیشتر بیان بعضی از حوادث و اتفاقاتی است که در جریانهای اخیر رخ داده تا یک مقدار فضای مصر را با نگاه انتخابات بیشتر برای ما شفاف شود.
دغدغه جوانان مصری حاکمیت دینی است
بنده یک ماه و نیم پیش که توفیق داشتم و عمره بودم، سعی میکردم با خیلی از جوانهای مصری ارتباط داشته باشم که بفهمم نگاه جوانهای مصری بیشتر به کدام سمت میرود. شاید جامعه آماری من خیلی مطلوب نبود اما حدود ۴۰ الی ۵۰ نفر از نفر از نخبگان مصری که تحصیلات دانشگاهی داشتند، تعدادی گرایشهایی به اخوان و سلفیت داشتند و محدوده سنی حدوداً از ۲۲ سال تا سی و چند سال بود، حدود ۸۰ و ۹۰ درصدشان، دغدغهشان این بود که حاکمیت مصر، حاکمیت دینی باشد. سابقه حاکمیت در کشورهای عربی حاکمیت سکولار بوده، نه تنها حاکمیت اسلامی به کنار رانده شده بود، اسلام گراها اجازه حضور در عرصه سیاسی را نداشتند حتی مردم از شعائر مذهبی و فکری منع میشدند و یا فضای عمومی جامعه به شکلی بود که اینها نتوانند راحت شعائر دینی خود را انجام بدهند. طبیعی است که در این شرایط در کشورهای عربی عطش بازگشت به اسلام وجود داشته باشد، من این را آنجا میدیدم.
خیلی از متدینان، آن موقع به حازم ابواسماعیل میخواستند رای بدهند، حازم ابواسماعیل شیخ سلفی بود که احزاب سلفی از ایشان حمایت میکردند. بعد از انقلاب، سرمایه گذاری عربستان در مصر میلیادری بود. اینها قبل از انقلاب ضد انقلاب بودند و از مبارک دفاع میکردند اما بعد از انقلاب، از انقلابیها، انقلابیتر شدند.
مصریها انتقاداتی به اخوان المسلمین دارند
از آنطرف جوانان انقلابی مصر انتقاداتی را به اخوان المسلمین وارد میکنند که ناشی از وجود دو جریان انقلابی و محافظهکار در اخوان المسلمین مصر است. در اخوان گروه وحدتگرا به همراهی کسانی چون محمدمهدی عاکف و هبلاوی نگاه انقلابی دارند اما گروهی که الان در اخوان بر سر کار است و از قضا در جریان انقلاب مصر در این جریان ریاست داشت، محافظه کار است و به سمت عربستان تمایل دارد لذا آنها در دوران انقلاب حضور پررنگی پیدا نکردند.
آنها چند مورد از جمله تعامل با شورای نظامی و همپیمانی با سلفیها و عربستان و رابطه با آمریکا را از جمله مهمترین انتقادات مصریها به اخوان میدانند.
اما رفتن محمد مرسی و احمد شفیق به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری مصر و علت اقبال به آخرین نخست وزیر مبارک جای بررسی دارد. برخی معتقدند این یک تقلب تستی بود که بازتابها را بررسی کنند و در صورت عدم ایجاد بازتاب مناسب رژیم خود را احیا کند. از یک طرف علت این اقبال میتواند احترام بسیاری است که مردم به ارتش مصر میگذارند و خطاهای آنان را نیز میبخشند و یا فضای ناامنی و مشکلات اقتصادی است که آنان را با توجه به وعدههای شفیق به سمت او کشانده است.
رای مسیحیان مصر که ۱۰ درصد هستند و آمریکا روی آنان سرمایهگذاری کرده و آنان را مظلوم نشان داده است و آنان را از اسلامگراها ترساندهاند یکی از دلایل اقبال به شفیق است. زمزمههایی هم شنیده میشود که جوانان انقلابی خواهان تحریم انتخابات آتی به دلیل انتقادها علیه اخوان و همچنین علیه باقیماندگان مبارک هستند. البته برخی میگویند علیرغم اختلافات و انتقادات از اخوان المسلمین باید به آنان رای داد.
معاونت برون مرزی سیما خوب کار نکرد
شبکه العالم بیشتر از محمد مرسی حمایت کرد و این مورد انتقاد مردم مصر بود به گونهای که میگفتند حداقل سعی کنید فضای معتدلی نشان دهید. در عرصه داخلی نیز رسانه ملی به این مسئله توجهی نکرده است همانگونه که درباره سوریه و اقدامات علیه حاکمیت و مردم این کشور رخ میدهد کمکاری کرده است.
خیراً هم فتنه حسینیهها را علیه شیعیان مصر راه انداختهاند که این قضیه با سفر علامه کورانی شروع شد. این سفر او به دعوت شیعیان این کشور هم نبود بلکه آنها تنها در حسینیههای خانگیشان از او استقبال کردند. با رفتن علامه کورانی از مصر بهانهای به دست سلفیهایی که مخالف بازگشت روابط ایران و مصر هستند افتاد و حتی در سایتهایشان نام و آدرس برخی شیعیان را نوشتند و تلاش کردند آنها را مورد حمله قرار بدهند که در چند مورد نیز این اتفاق افتاد.
البته احمد الطیب شیخ الازهر از شیعیان حمایت کرد و در این قضیه در نقشه شیعیان حرکت کرد و با کمک محمد حسان از رهبران سلفی مورد حمایت عربستان بیانیهای صادر کرد. در حوزه علمیه قم هم اتفاق خوبی رخ داد و نامه آیتالله مقتدایی از طریق آقای امانی نماینده ایران به شیخ الازهر ارسال شد که به دلیل پشتوانههای مالی سلفیها تاثیر زیادی نداشت و این نشان میدهد که ما باید بیش از این کار کنیم.
Sorry. No data so far.