بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار هنرمندان و دستاندركاران صداوسیما- ۱۳۸۹/۴/۱۲
[متن کامل بیانات]
[به روایت تصویر]
* تلويزيون، صدا و سيما و بخصوص بخش هنر نمايشى – بخش سريال و فيلم – امروز براى ما از هميشه مهمتر است. من به هيچ وجه يك نگاه مسامحى و گذرا و بارى به هر جهتى نسبت به تلويزيون ندارم. هنرهاى نمايشى خيلى مهمند؛ ابعاد تأثيرگذارى و فرهنگسازى هنرهاى نمايشى خيلى وسيع است و امروز ما به عنوان يك ملتى كه چون زنده است، چون حرف دارد، چون احساس هويت و وجود ميكند، پس دشمنهاى بزرگى هم دارد، مواجهيم با دشمنىهائى از راههاى مختلف، به شيوههاى مختلف و از جمله به شيوهى استفادههاى هنرى و بيش از همه، هنر نمايش.
* واقعاً خط قرمزهائى هست كه بايد رعايت شود. يك جاهائى عبور از برخى از خطوط قرمز اخلاقى – منظورم خطوط قرمز سياسى هم خيلى نيست- در بعضى از فيلمها و سريالها لزومى ندارد… بعضى از ارتباطات عشقى دختر و پسر كه توى فيلمها منعكس ميشود، بد است، بدآموز است… اينكه شما نوع برخورد يك زن و مرد را، يك عشق غلط را – اين عشقهاى مثلث و مربع را – توى فيلم بياوريد، اين مضر است…
* يك فرق اساسى وجود دارد بين انتقاد كردن و نق زدن. انتقاد كردن اين است كه شما يك نقطهى منفى را پيدا كنيد، با تكيهى بر نقطهى مثبتى كه در اين اثر نمايشى شما، در اين داستان شما وجود دارد، آن نقطهى منفى را نشان بدهيد و مغلوب كنيد… اما يك وقت اين نيست؛ نق زدن است. آدم يك نقطهى منفى را بگيرد، همين طور هى بنا كند آن را تكرار كردن. مگر نقاط منفى و نقاط ضعف از يك جامعه رخت برميبندد؟ … اين كه هدفى نشد، اين كه امتيازى نيست، افتخارى نيست؛ همين طور انسان نق بزند، سياهنمائى كند، يأس بپراكند… من ميگويم شما انتقاد كنيد، منتها انتقاد به معناى واقعى كلمه؛ يعنى مبارزه و چالش خير و شر را نشان بدهيد تا معلوم شود كه اگر اين نقطهى زشت و مردود در جامعه هست، اما انگيزهاى براى رفع آن وجود دارد… اگر اينجور شد، طبعاً فيلم يأسآور ميشود؛ فضا را تاريك نشان ميدهد و برخلاف واقعيت هم هست.
* برادران، خواهران! ما دوران حركت از يك گذرگاه دشوار را داريم ميگذرانيم. البته ملت ما از اين گذرگاه خواهد گذشت و به نقطهى امن و امان و سلامت خواهد رسيد؛ اما الان در حال يك حركت عظيميم؛ شما نمىبينيد؟ بزرگترين قدرت اقتصادى و نظامى و سياسى و علمى دنيا دارد با ما دشمنى صريح و علنى ميكند؛ اين خيلى مهم است، اين خيلى معنادار است… البته اينها حرفهاى قشنگى ميزنند – حرف از دموكراسى، حرف از حقوق بشر، حرف از همكارى ملتها – ولى كدام هوشمندى است در دنيا كه نداند اينها دروغ ميگويند؟…
* همان كسانى كه در عرصهى فرهنگى شبكه درست ميكنند – كه شماها بيشتر از من ديدهايد و مطلعيد كه به قصد نابود كردن بناى خانواده و شكستن حريم عفاف و حجابى كه ميراث هزاران سالهى ايرانى است و كشور ما و ملت ما از دوران قبل از اسلام، از لحاظ مسائل شهوانى و جنسى، يك ملت عفيف و نجيب بوده، شبكه درست ميكنند – همينها در زمينههاى سياسى، فيلم «بدون دخترم هرگز» را، فيلم «۳۰۰» را ميسازند كه عليه حيثيت ايرانى است و سر تا پا دروغ و خباثت است؛ همان آدمها ادعا ميكنند كه با ايران دشمنى ندارند، اما شب و روز دشمنى ميكنند.
* مطالب زيادى اينجا يادداشت كرده بودم؛ شايد به قدر يك جزوه؛ در آخرش هم چهارده تا توصيه در بخشهاى مختلف يادداشت كردهام. حالا اين توصيهها را ما بايد به آقاى ضرغامى عرض كنيم.
* شماها خيلى زحمت كشيديد، واقعاً هم آثار خوبى خروجىِ اين زحمات شماست؛ اما بين آنچه انجام گرفته و آنچه با اين ظرفيت عظيم ميتواند انجام بگيرد، باز هم فاصله زياد است. بنده توقعم خيلى زياد است. من توى اين زمينهها – نه فقط در مقام مخاطبهى با شما – با خيلى از مسئولين گوناگون ديگر هم كه مواجه ميشوم، يك پرتوقعىهائى دارم. به نظر خودم اين پرتوقعىها منطقى است.
* در زمينهى فيلمهاى تاريخى، يك چيزى كه هميشه ذهن من را مشغول ميكند و گاهى هم تذكر دادهام، اين است كه زبان اين فيلمها را يك زبان رساتر قرار دهيد؛ اين خيلى چيز مطلوبى نيست. اين فيلمهائى كه تاريخى است، مال گذشتهى تاريخ است، آدم مىبيند زبان فيلم – ديالوگها – زبان كتابىِ به اصطلاح باستانى اما غلط است…
* البته عمدهى حرف ما توى اين زمينهها با آقاى ضرغامى است… همين طور كه من در حكم ايشان هم ذكر كردم، در زمينهى كار صدا و سيما بايد اعتلاى كار مشاهده شود و بخصوص در بخش اثرهاى دراماتيك و هنرهاى نمايشى بايد خيلى تلاش بشود، خيلى كار بشود تا انشاءاللَّه بتوانيد از عهدهى دست و پنجه نرم كردن با اين رقباى بىانصافى كه در مقابل شما هستند، بربيائيد.
Sorry. No data so far.