سعید بیابانکی- بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی را باید گفتن «نه» به یک فرهنگ و گفتن «آری» به یک فرهنگ دیگر دانست. فرهنگی که یک شبه و یک روزه متولد نشده است. فرهنگی که تولد آن به ظهور و بروز اسلام برمیگردد. اگر محمد مصطفی (ص) برای شکستن بتهای شرک و جاهلیت ظهور کرد، امام خمینی (ره) نیز بت سلطهگری و سلطنت را شکست.بتی که با درهم تنیده شدن مثلث زر و زور و تزویر سالها بر ایران و ایرانی حکومت میکرد…. قطعا شعر و ادبیات انقلاب، شعر و ادبیاتی نیست که از ۲۲ بهمن ۵۷ شروع شده باشد. شعر و ابیات انقلاب اسلامی عمری دارد به درازای مظلومیت ایرانیان. ایرانیانی که هرگز مجال اعتراض نیافته بودند. نخستین زمزمههای شعر انقلاب را باید در شعرهای آزادیخواهانه شاعران عصر مشروطیت یافت. شعرهایی که از انجمنها و گعدههای ادبی به درآمد و در کوچه و خیابان دوشادوش مردم به راه افتاد. شعرهایی کهگاه با پیوند عمیق با موسیقی به ترانهها و تصنیفهایی تبدیل شد که گذر زمان هرگز رنگ کهنگی به آنها نخواهد داد.
بروز و ظهور شعر انقلاب را باید در آثار فاخری یافت که در دهههای ۴۰ و ۵۰ آرام آرام از زبان شاعران تراوید و بر دل مردم نشست. به روستاها و شهرها سفر کرد و درد مشترک مردم شد. مردمی که از طاغوت و طاغوتیان به تنگ آمده بودند و راهی جز خلوت با همین شعرها نداشتند. شعرهای معترض این دههها اندک اندک سمت و سویی واحد یافت و درخت تنومند شعر انقلاب به بار نشست.
بخش زیادی از مفاهیم و مضامین شعر انقلاب همان شعارهای به ظاهر سادهای است که سال ۵۷ بر زبان مردم جاری بود. مطالبات مستقیمی که هیچ آرایه و صنعت ادبی هم نداشت و امروز بخشی از حافظه تاریخی مردم است. همان مطالبات و همان خواستهها در همان سالهای آغازین پیروزی انقلاب گونهای «شعر انقلابی» را متولد کرد و رفته رفته همین شعر انقلابی در لباس «شعر انقلاب» به ظهور رسید.
با آغاز جنگ تحمیلی شعر نوپای انقلاب وارد یک عرصه جدید شد. عرصهای که تا به آن روز تجربه نشده بود. شعر، پیشتازتر از همه هنرها در خط مقدم حضور داشت. شعر در زمان جنگ همچون یک ستون پیاده نظام کمک حال رزمندگان بود. این شعرهاگاه با یک موسیقی رزمی وگاه با یک نوای خوش وگاه با یک دکلمه پر شور از رادیو آنچنان روحیهبخش و تاثیرگذار بود که هیچ سلاح و زاغه مهماتی به گرد آن نرسید. قطعا در دوران هشت سال دفاع مقدس ادبیات ایران با گونهای شعر مواجه شد که سفارش تودههای مردم بود. سفارش دلهای عاشقی بود که به عشق وطن از همهچیز گذشته بودند و بینام و بینشان، بیمزد و بیمنت و بینقاب و بیدروغ با جهان استکبار و کفر میجنگیدند. اگر پیش از این در شعر شاعران به عشقی میرسیدیم که میتوان برای آن از جان گذشت و این عشق یک آرمان دستنیافتنی بود، مردم قهرمان ایران همین عشق را در هشت سال مبارزه جانانه از کتابها به میدان دفاع از میهن کشاندند. این عشق را میشد با چشم دید. عشق در شعر انقلاب به مفهومی ملموس تبدیل شد، به معنایی که همه و همه آن را به یک میزان درک میکردند.
مفاهیمی مثل: ایثار، عشق، رهایی، اعتراض، انتظار، پایداری و… برای اولین بار در شعر بعد از انقلاب به گونهای ملموس و قابل درک و فهم برای هر گوش و چشم شنوا و بینایی بروز یافت. گرچه بخش عمده و مهمی از شعر انقلاب را شعر دفاع مقدس تشکیل میدهد و بعد از جنگ شعر به سختی توانسته از این حادثه مهم و تاریخی دل بکند ولی به هر حال نباید فراموش کرد که شعر انقلاب شعری است که گفتمان انقلاب اسلامی را جار میزند. این گفتمان را در همین شعار کلیدی و ساده میتوان یافت، در استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی.
امروز با گذشت ۳۳ سال از پیروزی انقلاب اسلامی میانگین شعر انقلاب به یک میانگین خواندنی و ماندنی تبدیل شده است. گرچه در این حوزه یعنی شعر انقلاب به شدت جای پژوهشهای علمی و دانشگاهی خالی است. شعر انقلاب امروز بیش از هر چیز نیاز به نقد و تحلیل دارد. نیاز به یک آنتولوژی منصفانه و در عین حال بیرحمانه. این را میطلبد که جمعی از شعرشناسان و منتقدان ماحصل آثار ماندگار این سه دهه را به شکلی آبرومند و فارغ از روابط دوستانه و خصمانه برای ایرانیان و جهانیان گرد آورند. شعر انقلاب در شرایط امروز به شدت ترجمهپذیر است، در این زمینه کوتاهی مدیران فرهنگی نابخشودنی است.
Sorry. No data so far.