به گزارش تریبون مستضعفین «حمید داودآبادی»، در کتاب جدید خود با عنوان «سید عزیز» خبر از بازداشت شدن سیدحسن نصرالله در تهران در دهه شصت داده است.
وی در آخرین نوشتهی وبلاگش ضمن اشاره آخرین کتابش که به گفت وگوهای اختصاصیاش با سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان، و شرح زندگی و ناگفتههای او پرداخته است، اشاره میکند که وقتی از نصرالله دربارهی این که آیا طی دوران مبارزاتش بازداشت شده است، این پاسخ را شنیده که تنها یکبار آن هم در تهران!
دبیرکل حزبالله این اتفاق را این چنین شرح داده است:
«ممکن است بسیار عادی بنماید اگر بگویم که من در شرایط سختی از عراق فرار کردم. در «نبرد اقلیم التفّاح» هم در محاصره قرار گرفتهام، اما در هیچ جایی بازداشت نشدهام، جز یکجا که اگر بگویم شگفتزده میشوید؛ ایران! آن هم بعد از پیروزی انقلاب و در جمهوری اسلامی!
ماجرا از این قرار بود که در سال 1361 تصمیم گرفتم به قم بروم. بدون خانواده و بهتنهایی راه افتادم. در هواپیما چندنفر لبنانی بودیم. در میان ما لبنانیها، یکی بود که ریشش را تراشیده بود و با دختر غیرمحجبهای همراه بود. آنزمان در ایران موضوع حجاب مطرح نبود. وارد فرودگاه مهرآباد که شدم، مسئول امنیتی فرودگاه که برای بازرسی ما ایستاده بود، گردن بند طلا به گردنش بود و ریشش را هم تراشیده بود. کسانی که بیحجاب بودند یا ریششان را تراشیده بودند، بهسادگی رد شدند؛ اما من را که با لباس روحانی بودم و چندنفر دیگر که ریش داشتند، در کناری نگهداشتند و اجازهی رفتن ندادند. به همین ترتیب تا نیمهشب در فرودگاه معطّل شدیم.
نیمهشب، ماشینی آمد و ما را به بازداشتگاهی برد. بازداشتگاه ما، ساختمانی مصادرهای بود که اتاقهای کوچکی داشت. ما را داخل یکی از این اتاقها حبس کردند. دو روز در آنجا در بازداشت بودم! شخصی آمد و چندساعت از من بازجویی کرد:
ـ تو کی هستی؟
ـ در ایران قصد انجام چه کاری داری؟
ـ با چه کسی رابطه داری؟
و دربارهی لبنان نیز بازجویی را شروع کرد و …
بعد از گذشت دو روز از بازداشتم که زیر نظر «اطلاعات نخستوزیری ایران» بود، بازجو بهسادگی از من عذرخواهی کرد و آزاد شدم!
آن دو روز خیلی به من سخت گذشت. گاهی به این فکر میکنم که در تمام عمرم در زندان یا بازداشت نبودهام، اما در جمهوری اسلامی بازداشت شدهام. این برای من خیلی دردناک بود و من اصلا انتظار وقوع آن را نداشتم.»
داوودآبادی در انتهای نوشتهاش با بیان این که در آن زمان هنوز وزارت اطلاعات تأسیس نشده بود و این که اطلاعات نخست وزیری زیر نظر سعید حجاریان و خسرو قنبری تهرانی اداره میشد، این گونه حدس میزند که «این افراد که از فعالیتهای سپاه پاسداران ناراحت بودند، برای پیبردن به اطلاعات و فعالیتهای نیروهای مرتبط با سپاه، دست به این اقدام زدهاند.»
Sorry. No data so far.