روی ویترین مغازه اش زده، پرداخت وام در 5 دقیقه. برایم جالب است که یک طلا فروشی چطور اقدام به پرداخت وام می کند؟ وارد مغازه اش می شوم. می ایستم تا تلفنش تمام شود.
می پرسم ماجرای این وامی که روی ویترین نوشته اید، چیست؟
می گوید: طلایتان را بیاورید ما به اندازه 90 % ارزش آن را به شما وام می دهیم؟
با سود چقدر؟
4 درصد.
دارم فکر میکنم چه خوب، یعنی از خیرین است که وارد کار قرضالحسنه شده که توضیح تکمیلیاش موضوع را کاملاً عوض میکند:” یک میلیون وام میشود 10 قسط 140 هزار تومانی”.
می پرسم: و اگر به هر دلیل یک ماه نتوانستم قسطم را پرداخت کنم چه می شود؟
می گوید: به اندازه سود پول از شما جریمه گرفته می شود.
به خودم می گویم: به واقع چرا باید کارمان به این جا برسد که هر مغازه داری به این نتیجه برسد که می تواند به گسترش بازار غیررسمی دامن بزند بی آنکه نظارتی بر آن باشد. اصلاً ریشه اینگونه اتفاقات کجاست؟
Sorry. No data so far.