حجتالاسلام والمسلمین مهدی رستمنژاد، عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه ، با اشاره به عزلت و گوشهگیری پیامبر اکرم (ص) قبل از بعثث، بیان داشت: حضرت رسول (ص) قبل از رسالت رویاهایی روشن از آینده خودشان دریافت میکردند، ایشان در ماه رجب که یکی از ماههای حرام بود و همچنین ماه رمضان را به تحنث (نوعی اعتکاف) و ارتقای نفس میپرداختند.
وی با بیان اینکه پیامبر (ص) در همان سنین جوانی، از خانه خدا که محل تجمع بتها شده بود، بیزار بودند، علت گوشهگیری و پناه بردن ایشان به غار حرا دانست و افزود: پیغمبر (ص) برای دریافت وحی نیاز به ارتقای نفس داشت، در قرآن به این موضوع اشاره میشود که وقتی قرآن بر پیامبر نازل شد، خداوند خطاب به ایشان فرمود: «وَرَتل القرْآنَ ترْتیلًا» تا «إنا سنلقی علیک قوْلًا ثقیلًا»؛ در حقیقت ما به زودى بر تو گفتارى گرانبار القا می کنیم.
رستمنژاد درباره مفهوم «قول سنگین» اظهار داشت: قول سنگین همان آیات قرآن است، یعنی یک بخشی از آیات قرآن به پیغمبر داده شد تا رسول اکرم (ص) با این آیات قرآن، خود را بالا ببرد تا زمینه برای دریافت آیات سنگینتر فراهم شود، بنابراین رسول خدا (ص) برای اینکه فرکانس وجودش طوری تنظیم شود تا بتواند سروش غیبی و آسمانی را دریافت و وحی را استماع کند، نیاز به مراحلی دارد.
وی با اشاره به آیه قرآن، بشر را مستحق دریافت وحی ندانست و با بیان برخی استثناها در این رابطه، ادامه داد: در سوره شوری خداوند میفرماید: «وَما کانَ لبشرٍ أَن یکلمهُ اللَّهُ إِلَّا وَحیا أَوْ من وَرَاء حجابٍ أَوْ یرْسلَ رَسولًا فیوحیَ بإِذْنه ما یَشاءُ إِنهُ علیٌّ حکیمٌ»؛ و هیچ بشرى را نرسد که خدا با او سخن گوید، جز [از راه] وحى یا از فراسوى حجابى یا فرستادهاى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى کند، آرى او بلندمرتبه سنجیده کار است. بنابراین وحی دارای مراتبی از جمله مرتبه نازله، متوسطه (من وَرَاء حجابٍ)، عالیه (وحی مستقیم) است که همه اینها به ظرفیتها و استعدادهای شخص گیرنده بر میگردد.
نویسنده کتاب «جلوههای پیام الهی در قرآن» با تاکید بر اینکه ظرفیت و استعداهای درونی فرد، در دریافت وحی موثر است، خاطرنشان کرد: پیامبر اکرم (ص) برای اینکه به درجات دریافت وحی برسد، قطعاً باید مراتب کمال را طی کند، قرآن میفرماید: «وَلَمَا بَلغَ أَشُدَّهُ وَاسْتوَى آتیْناهُ حکْما وَعِلما»، وقتی پیامبر به آن حد از کمال رسید، خداوند به ایشان علم که همان وحی باشد را اعطا کرد.
وی افزود: علاوه بر اینکه فرد باید به بلوغ عقلی و فکری برسد تا بتواند شرایط پیغمبری را احراز کند، اما با این حال قرآن کریم میفرماید: «اللَّهُ أَعلمُ حیثُ یجعَلُ رِسالته»؛ «خدا خود بهتر میداند که رسالتش در چه شخصی قرار دهد».
نویسنده کتاب «شگردهای دینستیزی از نگاه قرآن» با بیان اینکه انتخاب شب برای ارسال پیام ابلاغ در شب مبعث یکی از اسرار الهی است، ابراز داشت: اینکه حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم در سن ۴۰ سالگی به مقام رسالت رسیدند، عدد ۴۰ یک نماد و رمز بلوغ است، در ارتباط با حضرت موسی (ع) در قرآن داریم که ایشان ۳۰ روز وعده داشت که در کوه طور برای مناجات با خدا بماند، «و واعدْنا موسی ثلثینَ لیْلهً و اَتْممْنها بِعَشْرٍ فتمَّ میقاتُ رَبهِ اَرْبعینَ لیْلهً»، خداوند ۱۰ روز دیگر به آن اضافه کرد و آنها چهل روز در کوه طور ماندند، این نشان میدهد که عدد ۴۰ یک کمال و قله است.
وی با اشاره به اینکه انسان در چهل سالگی به اوج بلوغ عقلی و رفتاری خود میرسد، ادامه داد: در ارتباط با پیغمبر عظیمالشأن اسلام (ص) همین است که در چهل سالگی به این مقام رسیدند، اینکه ایشان در شب بعثت، دور از خانه، دور از منطقه آلوده و درون یک غار، همه اینها یک رمز و نماد است که این نماد در بعثت پیغمبر همه با هم جمع شده است.
رستمنژاد در ادامه به شرح امام علی درباره حادثه بعثت پیامبر که در خطبه «قاصعه» که طولانیترین خطبه نهجالبلاغه است، پرداخت و بیان داشت: امیرالمومنین علی علیهالسلام فرمود: «أَرَى نُورَ الْوَحی وَ الرِّسالَةِ وَ أَشمُّ رِیحَ النبوَّةِّ»، من نور وحی و رسالت را میدیدم و بوی نبوت را استشمام میکردم، «وَ لقدْ سمعْتُ رَنةَ الشیطانِ حِینَ نزَلَ الْوَحی علیهِ»، موقعی که وحی به پیامبر نازل میشد، صدای ناله شیطان را شنیدم، «فقلْتُ یا رَسولَ اللَّهِ ما هذِهِ الرَّنةُ»، به پیامبر عرض کردم: این صدای چیست؟، «فقَالَ هذَا الشیطَانُ قدْ أَیسَ مِنْ عبادَتهِ»، حضرت فرمودند: شیطان از اینکه ابناء بشر او را پرستش کنند، مأیوس شده است، «إِنکَ تسْمعُ مَا أَسمعُ»؛ پیامبر فرمودند: تو نیز آنچه را میشنوم میشنوی، «وَ ترَى ما أَرَى»، و آنچه را میبینم؛ میبینی، «إِلَّا أَنَّکَ لسْتَ بنَبی»، تفاوت تو با من فقط این است که نبی نیستی.
وی در توضیح این مورد که تفاوت امام علی (ع) با پیامبر (ص) از دریافت تا شنیدن وحی، افزود: امام علی (ع) چیزی از وحی را دریافت نمیکند، بلکه فقط میشنود و میبیند. دیدن غیر از تلقی است، چرا که تلقی یک امر درونی و نفسانی است؛ یعنی درون جان پیغمبر است، «إِنَکَ لتلقی القرْآنَ منْ لدُنْ حکیمٍ»، همانگونه که خداوند خطاب به رسولش میفرماید: تو قرآن را تلقی میکنی.
نویسنده کتاب «ضیافت آینهها» با تاکید بر اینکه قرآن در حافظه پیغمبر نبود، بلکه قرآن در جانش بود، بیان داشت: مانند اینکه بر روی سنگی حکاکی شود، به این گونه قرآن در جان رسول جای گرفته بود که به این عمل دریافت میگویند، اما امام علی تنها وحی را میدید و میشنید و برای دریافت مفاهیم وحی باید از پیامبر میپرسید.
Sorry. No data so far.