سه‌شنبه 19 ژوئن 12 | 12:00
نگاهی به اندیشه دکتر علی شریعتی

بازگشت به خویشتن و گفتمان انقلاب اسلامی

صدرا دیباجی

در نظم گفتار شریعتی در چنین موقعیتی که خطر، ایرانی را تهدید می‌­کند؛ اسلام و تشیع پاسدار و حافظ ما هستند. بدین ترتیب نظم گفتمانی شیعی، نظمی سیاسی می‌­شود. این تغییر را باید در ماهیت گفتمان شیعی واکاوی کرد.


صدرا دیباجی – دکتر علی شریعتی یکی از کنشگران فعال و پویای انقلابی بود که اندیشه­‌هایش قابلیت اثرگذاری بر انقلاب اسلامی را دارا بود. وی تحت تأثیر متفکران معروفی چون لوئی ماسینیون، ژان پل سار‌تر، ژان برگ، فرانتس فانون و جرج گورویچ قرار داشت و سلسله سخنرانی­های وی پیرامون اسلام‌شناسی، جامعه‌شناسی و تاریخ اسلام در حسینیه ارشاد، با استقبال وسیع طبقه ­ی جوان و دانشجویان رو به رو شد. سخنرانی­های وی در حسینیه­ ی ارشاد، آن قدر شهرت پیدا کرد که علاوه بر دانشجویان، عده­ ی زیادی از روشنفکران جوان را به خود جذب کرد، به طوری که در تابستان ۱۳۵۱ بیش از شش هزار تن دانشجو برای حضور در درس­های شریعتی ثبت نام کردند. کتاب­‌ها و نوشته­ های او با تیراژ بی‌سابقه­ ای انتشار یافت و نوار گفته­‌هایش نیز در سراسر ایران پخش گردید و بدین ترتیب دکتر شریعتی به تعبیر برخی به «معلم انقلاب» [۲] تبدیل شد. جایگاه و اهمیت شخصیت دکتر شریعتی بر جامعه­ ی دانشگاهی و قشر جوان، ضرورت مطالعه­ ی آرای وی را آشکار می‌­نماید. در همین راستا نوشتار مزبور در صدد است تا تأثیر اندیشه­ ی دکتر شریعتی را بر انقلاب اسلامی مورد بررسی و واکاوی قرار دهد.

اندیشه ­دکتر شریعتی

اندیشه­ دکتر شریعتی در مقابل با گفتمان اسلام محافظه ­کار، گفتمان مارکسیسم و سلفیسم­ و در فضای بین گفتمانی جامعه­‌شناسی و مذهب قرار داشت و بنابراین او را جامعه‌شناس دینی می‌­خوانند و گفتمانش را متعلق به روشنفکری مذهبی می‌­دانند. اندیشه­ ی دکتر شریعتی را باید در قالب گفتمان بازگشت به خویشتن مورد بررسی قرار داد. دغدغه­ ی روشنفکرانی که در پی گفتمان غربزدگی راه حل مسأله را در واگرد به «خویشتن اصیل خویش» جستجو می‌­کردند. گفتمان غربزدگی به گفتمان­ روشنفکری دهه­ ی ۱۳۴۰ تعلق داشت و بیشتر حول اندیشه­ های جلال آل احمد شکل گرفته بود. شریعتی این گفتمان را در پاسخ به مسأله ناقص می‌­دانست:

«آل احمد یک روشنفکر بود امّا هنوز خودش را نمی‌­شناخت. او نمی‌­دانست چگونه باید عمل کند و تنها در چند سال آخر بود که بازگشت به خویشتن را آغاز کرد». [۳] او با مفصل­بندی پراکسیس، زیربنا، روبنا، از خود بیگانگی و ایدئولوژی از گفتمان مارکسیسم با زندان خویشتن هایدگر و تقیه، انتظار، امر به معروف و نهی از منکر، ذکر، امت و امامت از گفتمان شیعی، گفتمان انقلابی خود را ایجاد کرد.

دال مرکزی گفتمان شریعتی، اسلام است و دیگربود‌هایش مارکسیسم و لیبرالیسم هستند. در نظر وی اسلام به مثابه یک ایدئولوژی تام و تمام بود و همه حوزه ­های زندگی اجتماعی و شیوه‌های زیستی و روابط اجتماعی و به ویژه سیاست را در بر می‌­گیرد:

«و اکنون نسل جوان ما که بر اساس اسلام و تشیع و با تکیه به آن روح اولیه­ ی اسلام و آن انقلاب راستین حرکتش را آغاز کرده و مدعی شده و به میدان آمده است، خود را در برابر این دو خطر تنها احساس می‌­کند زیرا تمام پایگاه­های فکری و سیاسی و تمام قدرت­های اقتصادی، سیاسی، جمعی، حزبی، فکری، همه چیز و همه چیز در اختیار قدرت­‌ها است و ابرقدرت­‌ها که دست اندر کار تمام دنیا هستند.» [۴]

این متن نمونه­ ای است از بازنمایی «مای ایرانی» در برابر دیگری که تمام قدرت­های خارجی هستند. در نظم گفتار شریعتی در چنین موقعیتی که خطر، ایرانی را تهدید می‌­کند؛ اسلام و تشیع پاسدار و حافظ ما هستند. بدین ترتیب نظم گفتمانی شیعی، نظمی سیاسی می‌­شود. این تغییر را باید در ماهیت گفتمان شیعی واکاوی کرد. ماهیتی که به معنای دال اسلام در گفتمان شیعی بازمی­گردد. «کارکرد گفتمانی ویژه­ ای که دال اسلام در مذهب شیعه پیدا کرده است، جهان­گرایی خیر یا‌‌ همان مهدویت است که مکمل بازنمایی­ های خیر و شر است و آن انتظاری همراه با مبارزه است؛ برای رهایی از نیروهای شر و برقراری عدالت و خیر که باید در سراسر جهان گسترش یابد. این کارکرد گفتمانی با کارکرد یگانه سازی جهان در یک راستا قرار دارد. یگانگی در برابر هر نوع از نمودهای بیگانگی و چندگانگی قرار می‌­گیرد و در اصل توحید نهفته است.» [۵] بر این اساس است که او جامعه­ ی توحیدی را جامعه ­ی ایده ­آل می‌­داند که در مقابل جامعه ­ی متکی بر شرک قرار می‌­گیرد و نبردی تاریخی را میان این دو جامعه ترسیم می‌­کند. این دو گانگی­‌ها در متمایزکننده­‌ترین شکل خود مرز بین ما و آن­‌ها را در قالب گفتمان بازگشت به خویشتن ارائه داد؛ نظم گفتار شریعتی نشان­ دهنده­ ی این تمایز هویت بخش است. هویتی که از کیومرث اسطوره­ای، خضر و مسیح پیامبر ادامه می‌­یابد و تا اسلام امام علی (ع) باز‌شناسی می‌­شود و در فرایند این هویت یابی از افسانه و اسطوره تا ماورا و فرهنگ اسلامی همه با هم و در یک نظم گفتاری مشترک در بازتولید یک خویشتن اصیل حضور دارند. [۶] این متن به خوبی بازنمایی تلاش دکتر شریعتی در این راستا است:

«و اکنون «ماییم»… یک هویت مشخص یافته و روح و مایه و ارزش­‌ها… استعمار فرهنگی و همدستانش تنها از او می‌­ترسند، می‌­کوشند تا او را بکشند، فلج کنند، غرب او را انکار نمی‌­کند بلکه می‌­خواهد چهره­ ی او را به گونه ­ای مسخ شده نشان­ مان دهد تا از او بگریزیم و در دامن بیگانه آویزیم… اگر به او برگردیم، به او که جاویدان و حیات­بخش است تکیه کنیم معجزه ­آسا زنده­ مان می‌­کند، او کیومرث است، خضر است و مسیح، او در فصل اخیر حیاتش مسلمان شده است و اخیرا به اسلام علی، او،‌‌ همان «خویشتن» ما است، ما، در برابر غرب، در برابر «استعمار فرهنگی»… و تجدد دروغ و در برابر همه­ ی این «اشخاص بیگانه» باید بر او تکیه کنیم، باید به «خویشتن خویش» بازگردیم.» [۷]

گفتمان بازگشت به خویشتن او، آهنگی مذهبی داشت و بر ریشه ­های اسلامی تأکید می‌­کرد:

«هنگامی که ما از بازگشت به ریشه­ های خود سخن می‌­گوییم در واقع از بازگشت به ریشه­ های فرهنگی خود حرف می‌­زنیم… ممکن است بعضی از شما به این نتیجه برسید که ما ایرانیان باید به ریشه ­های آریایی خود بازگردیم. من این نتیجه­ گیری را به طور قاطع رد می‌­کنم. من با نژادپرستی، فاشیسم و بازگشت­های ارتجاعی مخالفم. نکته­ ی مهم‌تر آن­که تمدن اسلامی همچون قیچی عمل کرده و ما را از گذشته­ ی پیش از اسلام خود به طور کلی بریده است… نتیجه آن­که برای ما بازگشت به ریشه ­های­مان به معنی کشف دوباره­ ی ایران پیش از اسلام نیست بلکه به معنی بازگشت به ریشه­ های اسلامی است.» [۸]مفاهیم کلیدی اسلامی نظیر تقیه، انتظار، امر به معروف و نهی از منکر، ذکر، امت و امامت در نظم گفتمانی وی جامعه‌شناسانه و مطابق شرایط و مقتضیات زمان معنا می‌­گیرند تا ثمره ­ی آن، اسباب بیداری و جنبش فکری و اجتماعی مسلمانان شود.

کارکرد انقلابی گفتمان شریعتی

گفتمان شریعتی میراث غنی اسلامی – شیعی را به حرکت درآورد و اسلام را فرا‌تر از همه ایدئولوژی­‌ها و مکاتب غربی و آرمان­های انسانی مطرح کرده است. گفتمان شریعتی توانست جوانان و دانشجویانی را که در گفتمان پهلویسم دچار بی­ هویتی شده بودند هویت نوینی دهد و آنان را در برابر مارکسیست­‌ها در جبهه ­ی مبارزان اسلامی قرار دهد. او هر چند از گفتمان مارکسیسم وام گرفت امّا به خلق معانی و گنجواژه جدیدی پرداخت که تغییرات نمادین و زبانی را در نظم گفتاری وی تجربه می‌­کرد. این چنین بود که مبارزه مسلحانه را به جهاد، خلق را به ناس، مالکیت جمعی را به بیت­ المال، رهبری را به امامت، زندگی بی­ معنای بورژوازی را به دنیوی بودن، حکومت مردم را به اجماع تعبیر کرد. وی معتقد شده بود که در قبال تغییرات و واژه­ه ایی چون مبارزه مسلحانه توده­‌ها، مسئولیت از میان برداشتن طبقات، خدایی انسان بر طبیعت، حذف مالکیت خصوصی، برقراری مالکیت جمعی، از خود بیگانگی، زندگی پست بورژوایی و جامعه بی ­طبقه، دین اسلام واژه­ های معادل دقیقی دارد. [۹] اسلام به مثابه دال مرکزی گفتمان شریعتی از کارکرد تمایز بخشی و غیریت سازانه برخوردار بود که در ترسیم دوگانه ­ی خیر و شر و یا جامعه­ ی مبتنی بر توحید و جامعه­ ی مبتنی بر شرک، بازنمایی می‌­شد و تفاوت و غیریت­ سازی بین دو هویت خود ایرانی مسلمان و دیگری را بازتولید می‌­کرد؛ دیگری که نشانه­­ ی حکومت و غرب بازنمایانده­ ی آن­‌ها بود. او با استفاده از ادبیات چپ و ترکیب آن با کهن الگوی مذهب، معانی انقلابی ایجاد کرد که به خصوص بر جنبش دانشجویی مؤثر افتاد و از قابلیت اعتبار برخوردار شد. تلاش وی در تبدیل فضای چپ مارکسیستی به فضای حماسی و مذهبی و تقویت گفتمان ضد قدرت مؤثر بود. بدین ترتیب گفتمان اسلامی تقویت شد و دال­های گفتمان ضد قدرت بازنمایی گردید.

بنابراین مهم‌ترین کارکرد گفتمانی شریعتی، ایجاد گفتمان غیریت و تفاوت و تقویت گفتمان اسلام مبارز است که در همجواری با گفتمان امام خمینی و استاد مطهری علیرغم برخی تمایزات، سایر گفتمان­های غیراسلامی را به حاشیه فرستاد.

فرجام سخن

همت اصلی دکتر شریعتی، عصری کردن تئوریک مفاهیم اجتماعی اسلام با رویکرد و ادبیات جدید برای بر پایی جامعه ­ی توحیدی مبتنی بر قسط، آزادی و معنویت بود. در این راستا گفتمان شریعتی تفسیری جدید از مفاهیم و سنت­های مذهبی، ارائه کرد که کارکردی بازسازانه از میراث مذهبی ایرانی داشت و تصویری مدرن و جذاب از اسلام را بر اساس نیازهای نسل جستجوگر و انقلابی آن روزگار ارائه کرد. گفتمان «بازگشت به خویشتن» شاه ­بیت اندیشه­ ی شریعتی برای نسلی سرخورده و بی­ هویت در گفتمان پهلویسم بود که سلطنت پهلوی را استبداد معنا می‌­کردند و لیبرالیسم را به دلیل سیاست­های امپریالیستی و استعماری دولت­های غربی و ابتذال اخلاقی این جوامع و مارکسیسم را به دلیل ماهیت ماتریالیستی و ضدیتش با مذهب، رد می‌­کردند و مذهب محافظه کار را نیز به انتقاد می‌­گرفتند. شریعتی با بازتولید گفتمان تفاوت و ایجاد معانی انقلابی از مذهب، گفتمان بازگشت به خویشتن را بازتولید و آن را بازگشت به اسلام به عنوان یک ایدئولوژی انقلابی و نجات­بخش تعبیر کرد. شریعتی به عنوان یک جامعه‌شناس دین، دین را خصلتی ایدئولوژیک بخشید و توانست گفتمان­های موجود را به چالش بکشد و با ایجاد گفتمانی انقلابی، به مخاطبان خود هویت تازه­ای ببخشد و بر تمایزات دو گانه شاه-مردم تأکید نماید تا بر قطبی شدن شرایط افزوده و زمینه ­ی انقلاب را فراهم کند. بنابراین گفتمان شریعتی بر مفصل­بندی گفتمان انقلاب اسلامی و تقویت جایگاه اسلام به عنوان دال مرکزی آن و تقویت سرمایه­ ی اجتماعی و همچنین فراهم شدن زمینه­ ی انقلاب از قابلیت اثرگذاری مطلوبی برخوردار بود. شریعتی در دسته­ ی رهبران تئوری­‌پرداز و بسیج­گر انقلاب قرار می‌­گیرد. حلقه ­ی ناقصی که امام خمینی با توجه به سه خصلت تئوری­‌پردازی، بسیج­گری و سیاست­گذاری خود، آن را تکمیل کرد و توانست تفوق گفتمانی خویش را بر انقلاب اسلامی حاکم نماید.

منابع

[۱] دکتر علی شریعتی، هفت نامه از مجاهد شهید، تهران، انتشارات ابوذر، ۱۳۵۶

[۲] محسن خلیلی، پیدایی و پایایی تئوریک انقلاب اسلامی، مجموعه مقالات آسیب‌شناسی انقلاب اسلامی، مشهد: سنبله، ۱۳۸۵، ص۸۰

[۳] دکتر علی شریعتی، برخی پیشتازان بازگشت به خویش در جهان سوم، مجموعه آثار، ج ۳۱، تهران: دفتر تدوین و تنظیم آثار دکتر علی شریعتی، ۱۳۶۴، ص۴۱۵

[۴] علی شریعتی، خودسازی انقلابی، تهران: انتشارات الهام، ۱۳۷۵، ص۱۹

[۵] مجید ادیب‌زاده، زبان، گفتمان و سیاست خارجی، تهران: نشر اختران، ۱۳۸۷، صص۷۸-۷۹

[۶] پیشین، ص۸۰

[۷] علی شریعتی، چه باید کرد، ص۴۶

[۸] به نقل از: مهرزاد بروجردی، روشنفکران ایرانی و غرب، ترجمه جمشید شیرازی، تهران: نشر و پژوهش فرزان روز، ص۱۷۲

[۹] هوشنگ امیراحمدی و منوچهر پروین، ایران پس از انقلاب، ترجمه علی مرشد زاد، تهران: مرکزباز‌شناسی اسلام و ایران، ۱۳۸۲، ص۳۱و۳۲

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.