سه‌شنبه 26 ژوئن 12 | 16:00

مجری‌محوری برای یک برنامه سینمایی اشتباه است

انتخاب برنامه‌ای مجری محور برای یک برنامه سینمایی که قرار است مسائل اتفاق افتاده سینما را بررسی کند اشتباهی بزرگ است.


برنامه‌های تلویزیونی متناسب با موضوع و مخاطب خود ساختار‌های متفاوتی را برای اجرا و نمایش انتخاب می‌کنند. این نوع ساختار در برنامه‌های تلویزیونی ایران غالباً از چند مدل معلوم تبعیت می‌کند و کمتر قالبی جدید متناسب با محتوای جدید ابداع می‌شود. در این بین برنامه‌هایی که کمی تخصصی‌تر هستند و جامعه مخاطب خاصی را در بر می‌گیرند برای عام شدن و بیشتر شدن گستره مخاطبیشان نیازمند قالب‌های متفاوت تر و کاملاً اختصاصی خود هستند. مخصوصاً یک برنامه تلویزیونی که قرار است به سینما بپردازد آن هم به مسایل تخصصی سینما که معمولاً برای عموم مردم جذابیتی ندارد. و معمولاً آن‌ها سینما را از منظر عمومی و به عنوان سرگرمی نگاه می‌کنند و تمایل دارند از محتوای آن سر در بیاورند و نه از صنعت و مسایل پشت پرده آن.

برنامه تلویزیونی سینمایی باید هم از ساختار‌های برنامه سازی تلویزیون طبعیت کند و هم پویایی و نشاط و حس دست جمعی و با هم بودن سینما را داشته باشد. رکود و یکنواختی باعث مرگ برنامه و از دست رفتن مخاطب برنامه می‌شود و این یعنی جدا شدن از ذات تلویزیون و سینما. دیگر دوران برنامه‌های مجری محور و یا کارشناس محور گذشته است. مردم دیگر تمایل ندارند یک ساعت پای صحبت فلان کارشناس بنشینند و تصویر بی حرکت او را نگاه کنند. روند منفعل بودن به فعال بودن تغییر پیدا کرده است و مخاطب فعال این روز‌ها پای تلویزیون و برنامه منفعل نمی‌نشیند. از این رو اولین سوال این است که برنامه فعال که مخاطب فعال را راضی نگه می‌دارد دارای چه المان‌ها و شاخصه‌هایی است؟

برنامه هفت با تمام نقاط مثبت و منفی که داشت تنها از یک ناحیه ضربه خورد و آن هم جدا بودن از مخاطب و یا از دغدغه‌های مخاطب بود. البته در جواب این ادعا احتمالا موافقین برنامه داعیه برنامه مخاطب خاص و یا برنامه مخصوص اهالی سینما را جار می‌زنند که این ادعا مانند سینمای مخاطب خاص مضحک و بی معنی است چرا که اصول سینما و تلویزیون و در قالب کلی تر اصول رسانه به شنیده شدن مربوط می‌شود و اگر محصولی ساخته شود و بهترین و زیباترین حرف‌ها را بیان کند اما شنیده نشود انگار هیچ حرفی زده نشده است. از این رو لازم است برنامه در کنار مد نظر قرار دادن اهداف و اصول خود به مخاطب نیم نگاهی داشته باشد و برای مخاطب خود برنامه بسازد و نه برای خود.

برنامه‌های پر مخاطب این روزهای تلویزیون توانسته‌اند قالب را بشکنند و مدلی جدید از بیان، اجرا، ترکیب بندی برنامه، میان برنامه و مهمانان و کارشناسان را به نمایش بگذارند و همین متفاوت بودن و اختصاصی بودن در کنار محتوا و حرفی نو باعث جذب مخاطب به آن‌ها شده است.

هفت باید به دنبال مدل خاص خود و اجرایی متفاوت باشد. تیم فریدون جیرانی نشان داد که فقط دغدغه برنامه ساختن کافی نیست و باید قبل از آن، دغدغه کمک کردن و بعد اندیشه داشتن در آن موضوع را همراه داشت بعد ساختار‌های یک برنامه تلویزیونی را شناخت و در انتها به فکر برنامه ساختن بود. قالب تکراری هفت که کپی از برنامه نود بود نشان داد که نشناختن ذات یک رسانه و توجه صرف به جذب مخاطب باعث دفع آن خواهد شد و این یعنی شکست یک برنامه. انتخاب اشتباه قالب و تیپ برنامه شاید در ابتدا مخاطب را جذب کند اما در ادامه مخاطب از برنامه جدا می‌شود و روند رکود شروع می‌شود.

ساختار مجری محور مخصوص برنامه‌هایی است که در حوزه اندیشه قدم می‌گذارند و یا قرار است متناسب با مسائل اتفاق افتاده برای آینده پیش بینی انجام دهند. پس انتخاب برنامه‌ای مجری محور برای یک برنامه سینمایی که قرار است مسائل اتفاق افتاده سینما را بررسی کند اشتباهی بزرگ بود و از آن بزرگ تر استفاده از یک مجری که خود نه تنها آشنا به سینما بلکه کارشناس سینما بود و این باعث می‌شود همیشه برنامه در یک پارادایم دوگانه مجری-کارشناس و مجری و کارشناس و گاهی مجری-منتقد و مجری و منتقد گیر کند و چالش اصلی بین این دو اتفاق بیافتد نه بر روی موضوع اصلی برنامه. حال این موضوع، نقد یک فیلم باشد یا بررسی و نقد یک رویداد سینمایی یا یک موضوع سینمایی. جیرانی نمی‌توانست به عنوان یک مجری صحنه گردان باشد. او همیشه به عنوان یک کارشناس در روند برنامه ورود پیدا می‌کرد و مناظره، بحث و گفت و گوی برنامه را نامتعادل می‌کرد و باعث می‌شود بحث‌های مهم برنامه و سینما به مسائل داخلی و غیر مهم و غیر جذاب تبدیل شود. اینکه مجری سینما دان باشد یا سینمایی موضوعی است که باید بررسی کرد. اما هر چه باشد باید اول از همه مجری باشد یعنی صحنه گردان و برگزار کننده برنامه نه کارشناس و منتقد برنامه. البته بد نیست گاهی وارد بحث شود و سمت و سوی آن را هدایت کند اما نباید به عنوان یک رویه همیشه تکرار شود.

مجری باید مستقل از جریانات داخلی سینما باشد چرا که بحث اول مجری بی طرف بودن او در موضوعات مختلف است و اگر تعلق خاطری به سمتی یا جریانی در نگاه او دیده شود مخاطب فعال برنامه دل زده می‌شود و نمی‌تواند به عنوان دیوان عدالت به آن بنگرد و صرفا برنامه سفارشی را مشاهده می‌کند.

در کل ساختار ظاهری و تیپ برنامه تلویزیونی که به سینما می‌پردازد باید از جنس سینما باشد در حالی که تلویزیونی است. یعنی سینمایی بودن به تلویزیونی بودن ارجحیت دارد اما در عین حال باید تلویزیونی باشد. قواعد آن را رعایت کند و در همان قالب برنامه سازی کند. مستند شدن برنامه و باکس باکس شدن آن برای مخاطب جذاب است و باید تا جایی که می‌شود از بحث‌های استودیویی دور شود تا از رکود قبلی برنامه کاسته شود. هفت باید در خدمت سینما باشد و نه بر علیه سینما.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.