سیدمجتبی نعیمی – ۱. در یکی از شهرهای دور افتادهٔ مریخ، آنچنان ترافیک زیاد شده بود که به آن شهر لقب پارکینگ طبقاتی منظومهٔ شمسی داده بودند. شهردار این شهر تصمیم گرفت که به این مشکل رسیدگی کند. به همین منظور، یک تیم پنج نفره از مسئولین ذیربط تشکیل داد و آنها را مأمور تحقیق و برطرف کردن ترافیک شهر نمود. این تیم پنج نفره بعد از مدتی تحقیق، سه دلیل اصلی ترافیک آن شهر را کشف کرد.
بعد از این مرحله، مردم و شهردار شهر دور افتادهٔ مریخی منتظر بودند که این سه دلیل اصلی ترافیک که کشف شده، برطرف شود. اما هرچه منتظر ماندند، هیچ اتفاقی نیفتاد. شهردار که از آنها ناامید شده بود، یک تیم دیگر را مأمور انجام این کار کرد. تیم جدید هم بعد از مدتی تحقیق، به همان دلایل سهگانه در بروز ترافیک رسید. اما از رفع ترافیک، خبری نبود که نبود.
چندین تیم تحقیق و بررسی عوض شد و با اینکه همهٔ آنها به همان سه دلیل اصلی در بروز ترافیک شهر دور افتادهٔ مریخی رسیده بودند، اما از رفع این معضل خبری نبود که نبود. تا اینکه برای شهردار این سؤال پیش آمد که چرا همهٔ برطرف کنندهٔ ترافیک، با اینکه میدانند مشکل از کجاست، کاری برای حل مشکل نمیکنند؟ بعد از کمی بررسی این سؤال توسط شهردار، وی به جواب جالبی رسید. جواب این بود که: همهٔ گروههای برطرف کنندهٔ ترافیک، جزء مالکان کارخانهٔ ماشین سازی آن شهر دورافتادهٔ مریخی بودند.
۲. برخلاف نظر برخی که معتقدند اوضاع حجاب در مملکتمان به مرحلهٔ بحران رسیده است، به نظر میآید که این موضوع در حد معضل است و وجود این همه بانوی محجبه، خود دلیلی بر این ادعاست. تازه این معضل، نه یک معضل اساسی و همهگیر که یک معضل درون بخشیست و مربوط به مسائل فرهنگی ماست و ماهیت استراتژیک پیدا نکرده است. اما بعد از این همه سال که از ظهور معضل «بدحجابی» در مملکتمان میگذرد، تقریباً اطفال به سن تکلیف نرسیده نیز کم و بیش میدانند که دلایل بروز معضل بدحجابی چیست و برای رفع آن، باید چه چیزهایی را نشانه رفت.
۳. و اما چیزهایی که تقریباً همهٔ ما در مورد معضل بدحجابی میدانیم: اولین چیزی که همهٔ ما در این خصوص میدانیم این است که نه تنها برای رفع این معضل، بلکه برای رفع مشکلات ریز و درشت دیگر هم، باید علتها را برطرف کرد، نه اینکه سراغ معلول برویم و با پاک کردن صورت مسئله، تصور کنیم که آنرا برطرف کردهایم. اصولاً واکنش علتمحور به معضلات مختلف به جای واکنش معلولمحور، هنریست که دستاندکاران یک مسئله، باید دانا و دارای آن باشند.
دومین چیزی که همه میدانیم این است که وقتی قرار است با علل معضل بدحجابی برخورد شود یعنی اینکه باید ریشههای مشکل را شناسایی کرد و مشغول شاخ و برگ آن نشد. ریشههای بدحجابی نیز تقریباً مورد اتفاق همگان است.
در سطح علل بلندمدت، لازم است تا در وهلهٔ اول، مشکل بیکاری جوانان ما برطرف شود. زیرا همان طور که در ادبیات دینی ما نیز وجود دارد، بیکاری زمینهساز انواع و اقسام فسادهای فردی و اجتماعیست. وقتی مشکل بیکاری حل نشود، یعنی جوانان ما توانایی ازدواج را از دست میدهند و مهیا نبودن شرایط ازدواج، تبدیل به دومین علت بلندمدت بیحجابی میشود.
برای جوانی که از یکسو نمیتواند ازدواج کند و از سوی دیگر به علت وضعیت سنیاش، تحت فشارهای جسمی و روانی فراوانی قرار دارد و اوضاع فرهنگی رسانههای داخلی و خارجی نیز مزید بر علت میشوند، واقعاً دشوار است که اسیر وسوسههای شیطانی نشده و به فکر رفع نیاز خود، از طرق مفسده آمیز نباشد؛ و آیا مگر بدحجابی فعلی، به نوعی رفع نیاز اینچنینی جوانان ما نیست؟ و مگر مشوق و زمینهساز آن نمیشود؟
در کنار بیکاری و عدم وجود شرایط ازدواج جوانان، به عنوان عوامل بلندمدت بروز معضل بدحجابی، یکی دیگر از این عوامل که با دوتای قبلی هم جنس است، وجود مشکلات اقتصادی و دشواری تأمین معاش است. چندین فیلم مستند که مستقیماً به رابطهٔ «فقر و فحشا» پرداختهاند، در کنار رویت بعضی از نمونههای مدل مذکور توسط خیلی از ما، خود دلیلیست بر این ادعا که با سخت شدن تأمین معاش توسط مردم، آمار فساد در جامعه بالا رفته و آیا مگر بدحجابی، آغاز چنین مفسدههایی نیست؟
در سطح عوامل میانمدت، جو فرهنگی موجود در کشور را باید خاطر نشان کرد. جو فرهنگی که با تولیدات رسانهای، سریالهای تلویزیونی، فیلمهای سینمایی، نشریات و سایتهای اینترنتی، گالریهای نقاشی و محصولات و کنسرتهای موسیقی ساخته شده و همهٔ این مراکز دست به دست هم دادهاند تا یکی کمتر و یکی بیشتر، مروج بیحجابی باشند. برای مقابله با اینگونه عوامل نیز لازم است تا نیروهای حزباللهی وارد عرصهٔ تولید محصولات فرهنگی-هنری شوند تا در چند سال آینده، شاهد جو فرهنگی سالمتری باشیم.
همینجا لازم است تا به نکتهای در خصوص مبارزه با ترویج فساد از طریق عناصر فرهنگی اشاره کنیم؛ و آن نکته اینکه این مبارزه، برخورد با عوامل تولید محصولات فرهنگی نیست. بلکه بهترین روش تغییر فضایی فرهنگی، تولید محصولات فرهنگی مناسب است. به عبارت دیگر، یک رویکرد تغییر جو فضای فرهنگی کشور این است که مثلاً جلوی بازیگر خانم بدحجاب را بگیریم (مثل اتفاقی که چند وقت پیش در برج میلاد رخ داد) اما رویکرد دیگر این است که جامعهٔ حزبالله سعی کند بازیگر خانم توانمند تولید کند که این هنرمند زن حزباللهی، جایگزین هنری و الگویی بازیگران بدحجاب شود.
در سطح علل کوتاه مدت نیز لازم است تا به تولید و توزیع کنندگان لباسهایی که از حجاب لازم برخوردار نیستند اشاره کرد. در کشور، دهها هزار تولیدی لباس وجود دارد و چندبرابر آن مغازهٔ لباس فروشی. از میان لباسهای نامناسبی که بر تن جوانانمان میبینیم، برخیشان تولید داخل هستند و برخی هم وارداتی. حال اگر با تولیدیهای داخلی که مروج بدحجابی هستند و یا با فروشگاههایی که لباسهای نامناسب عموماً قاچاق را میفروشند، برخورد شود (نه لزوماً برخورد قهر آمیز، میتواند با سیاستهای تشویقی شروع شود)، خیلی زود میتوان آثار کوتاه مدت مبارزه با معضل بدحجابی را دید.
۴. البته گفتنیست که عوامل برشمرده در بالا، برخی از مجموعه علل بروز معضل بدحجابیست. اما قضیه اینجاست، همان طور که قبلاً گفته شد در حوزهٔ دانایی، اکثر ما عالم به این عوامل هستیم و نه تنها ما که مجریان و متولیان این امر نیز واقف به علل بروز بدحجابی هستند. اما سؤالی در این میان وجود دارد (مثل سؤال شهردار آن شهر دور افتادهٔ مریخی) و آن اینکه چرا با وجود علم به این دلایل، شاهد برخورد موثر با این معضل نیستم؟ و اگر قرار است با این معضل برخورد شود، چرا تنها به اقدامات معلولمحور که در پارهای اوقات حتی جواب معکوس هم میدهد بسنده میکنیم؟
Sorry. No data so far.