حسام الدین برومند-
این روزها در حوزه سیاست خارجی، ایران و سوریه در صدر اخبار مطبوعات و رسانه ها قرار گرفته اند.
تازه ترین خبری که موضوع ایران و سوریه را در فضای رسانه ای داغ کرده حضور کوفی عنان در تهران است که از دوشنبه شب برای رایزنی با مقامات کشورمان به ایران سفر کرده است.
عنان درحالی دیروز رایزنیها و گفت و گوهای خود با مقامات ارشد دیپلماسی ایران را از سر گرفته است که چندی پیش- ۱۰ آوریل- و پس از انتصاب به عنوان نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه به تهران آمده بود. حضور کنونی عنان در تهران بلافاصله پس از گفت وگوهای او با بشار اسد رئیس جمهور سوریه است.
گفتنی است طی دو هفته گذشته به موازات افزایش فشارها از سوی آمریکا و چند کشور غربی بر ضد سوریه و برگزاری دو نشست ژنو و پاریس با هدف یکسره کردن کار دمشق، فشارها علیه جمهوری اسلامی نیز در فاز اجرایی تحریم های فراگیر و به اصطلاح فلج کننده از اول ژوئیه آغاز شده است.
بنابراین در همین آغاز بحث پیرامون اوج گرفتن فشارهای غرب در فضای فعلی بر ایران و سوریه چند سؤال جدی و کلیدی مطرح است. آیا موضوع ایران و سوریه در یک پازل قرار دارد و یا به صورت اتفاقی و خارج از محاسبات و در یک شرایط اضطراری به یکدیگر پیوند خورده اند؟ چرا با آغاز اعمال تحریم های نفتی علیه ایران از اول ژوئیه-۱۱ تیر- از سوی دیگر هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا در همین ایام تهدید می کند که بشار اسد باید از قدرت کناره گیری کند؟!
در این میان آمریکا و چند کشور غربی با برگزاری اجلاس ژنو و پاریس با هدف گذاری تصمیم گیری نهایی درباره سوریه با قید تأکید بر عدم حضور ایران چه اهداف دیگری را دنبال می کردند؟ آیا به نتایجی هم رسیدند؟
اکنون فرستادن عنان به تهران برای چیست؟ آیا فشارها علیه ایران و سوریه از سوی جبهه استکبار تشدید خواهد شد؟ و بالاخره اینکه بطور مشخص راهبرد اصلی آمریکایی ها در میانه سناریوها و دسیسه های تو در تو و چند لایه پیرامون ایران و سوریه با نگاه به تحولات منطقه ای در پهنه اوضاع و احوال کنونی چیست؟ این یادداشت تلاش می کند در پاسخ به پرسش های بالا و بالاگرفتن فشارها بر ضد تهران- دمشق و فرجام تحرکات و توطئه های آمریکا و چند کشور همسو با آن، نکاتی را مورد واکاوی قرار دهد.
۱- ساده لوحانه است اگر بخواهیم در تحلیل شرایط کنونی تنها به روزهای اخیر و برگزاری دو نشست ژنو و پاریس علیه دمشق از یکسو و به اجرا درآمدن تحریم های نفتی علیه تهران از سوی دیگر بسنده کنیم. هر چند تدارک و ساماندهی این اقدامات بر ضد ایران و سوریه در راستای یک خط دنبال می شود اما خطاست اگر عقبه این اتفاقات را ندیده و فراتر از روزهای گذشته به ماه های پیشین نقبی زده نشود.
گریز به گذشته و تأمل درباره سناریوهایی که آمریکایی ها پیش تر بر ضد جبهه مقاومت به صحنه آورده بودند تصویری روشن از شرایط کنونی را ترسیم می کند.
ماجرا را باید از آغاز تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در بستر بیداری اسلامی مورد دقت قرار داد. از ۱۸-۱۷ ماه گذشته با سقوط دومینووار حاکمان مرتجع و قدرت های دست نشانده تلاش شده است تا محور مقاومت در منطقه تضعیف شود؛ چرا؟ پاسخ پیچیده نیست و حتی بارها و به کرات مقامات رژیم صهیونیستی که بیش از همه در فضای انقلاب های منطقه به اضطراب و نگرانی و تشویش دچار شده اند پاسخ را ناگزیر و عجزآلود به زبان آورده اند: «این انقلاب ها و قیام ها از انقلاب اسلامی ایران الهام گرفته اند» و برای همین بود که نتانیاهو چندین بار نسبت به شکل گیری انقلاب اسلامی دیگری در منطقه هشدار داد.
با این شرایط و در حالی که کماکان به عنوان نمونه هاآرتص از «بهمن اسلامی خاورمیانه» و جروزالم پست از «موج بیداری اسلامی» و یا واشنگتن تایمز از «قدرت انقلاب خمینی در الهام بخشی به انقلاب های منطقه» خبر می دهند و نمی توانند هراس و ترس خودرا پنهان نمایند؛ اتاق فکر دشمن که مخالف شکل گیری و قوام این قیام ها و انقلاب ها است سعی می کند طرح فریبی را در پیش بگیرد تا بر افکار عمومی منطقه و ملت ها تأثیر بگذارد.
۲- از همان ۱۷ دسامبر که خیزش های منطقه ای از تونس کلید خورد و به مصر، لیبی، یمن و… سرایت پیدا کرد تلاش آمریکا به گواهی طراحی آشوب ها و ارسال سلاح به سوریه بر این مسئله متمرکز شده بود که برای کند شدن حرکت بیداری اسلامی و اخلال در الگوگیری از ایران اسلامی، دولت بشار اسد را وارد فاز اغتشاش و درگیری با معارضان نماید. اما آنچه که باعث شد علی رغم به صحنه آوردن تمام پتانسیل و اهرم رسانه ای و عملیات های روانی از سوی آمریکا علیه سوریه، توطئه محور غربی- عربی ناکام بماند حمایت های معنوی و تأثیرگذاری جمهوری اسلامی در معادلات منطقه ای بود.
۳- اینجا بود که آمریکا و چند کشور غربی نقش مقتدرانه ایران را در شکست پروژه جدا کردن سوریه از جبهه مقاومت به وضوح دریافتند.
بنابراین آمریکایی ها که طی ۱۸-۱۷ ماه گذشته بارها دچار اشتباهات فاحشی در محاسبات خود از تحولات منطقه ای شده بودند تصمیم داشتند مستقیماً ایران را در کانون حملات و هجمه های سیاسی، اقتصادی و دیپلماسی قرار دهند.
انتهای سال ۹۰ که با انتخابات نهمین دوره مجلس قرین شده بود بزنگاهی بود که اتاق فکر جبهه استکبار این نقطه را هدفگذاری کرد و با برنامه ریزی های حساب شده و استفاده از تمامی گزینه ها چالش مشارکت در انتخابات را در ایران رقم زد. برآورد آنها این بود که اگر این اتفاق بیفتد ایران اسلامی حمایت و عقبه مردمی خودش را از دست می دهد و دیگر قادر نخواهد بود الگوی مناسبی برای کشورهایی باشد که پس از انقلاب ها در شرایط برگزاری انتخابات و رجوع به آرای مردمی قرار گرفته بودند.
از همین روی؛ در ۶ ماهه پایانی سال ۹۰، سنگین ترین فشارها بر ضد ایران با ابزار تهدید، ترور، تحریم، صدور قطعنامه های پیاپی را تدارک دیدند اما ۱۲ اسفند و حضور تاریخی ملت بصیر و خبیر ایران نشان داد کارشکنی ها و توطئه ها و تهمت ها و تحریم ها و ترورها علیه جمهوری اسلامی نگرفته و مشارکت بالای ۶۵ درصدی همه دسیسه ها را سوزانده و دود کرده و به هوا فرستاده است.
۴- از ابتدای سال ۹۱ مواجهه جبهه استکبار با جبهه مقاومت در دالان تحولات منطقه تغییر فاز داد. بنابراین از همان فروردین ماه که کوفی عنان مأمور پیگیری موضوع سوریه شد محرز گشت که دشمن از رویارویی با ایران به صورت مستقیم ناامید شده و از سوی دیگر قصد دارد انتقام بیداری اسلامی ملت ها را از سوریه بگیرد.
اتفاقی که افتاد این بود که آمریکا و غرب به سقوط دولت سوریه مصمم شدند و این روند تا برگزاری دو نشست ویژه درباره سوریه؛ یکی نشست ژنو در ۱۰ تیر ماه (۳۰ ژوئن) و نشست پاریس در ۱۵ تیر (۵ ژوئیه) تداوم پیدا کرد تا یک خروجی داشته باشد: «یکسره کردن کار دمشق و برکناری اسد».
۵- پیش از هر دو نشست یاد شده تأکید شد که ایران دعوت نمی شود و آسوشیتدپرس و دیگر رسانه های غربی ادعا کردند «قدرت های جهانی» بحران سوریه را برای همیشه حل خواهند کرد.
اما هر چند این دو نشست برگزار شد و در نشست پاریس تحت عنوان مضحک دوستان سوریه! به این اجماع رسیدند که؛ «بشار اسد باید برود» اما سه روز پس از آن کوفی عنان در مصاحبه با لوموند فرانسه اقرار کرد؛ الف- در سوریه شکست خوردیم و ب- ایران باید در نشست های مربوط به سوریه حضور داشته باشد تا بحران سوریه حل شود.
تفسیر روشن و آشکار این اعتراف کوفی عنان را می توان در روزنامه های غربی نیز مشاهده کرد که گلوب اندمیل می نویسد؛ کوفی عنان می داند که ایران را نمی توان نادیده گرفت و ایران باید میانجی تحولات سوریه باشد.
۶- و بالاخره باید گفت حضور معنادار و از سر ناچاری کوفی عنان در تهران بیانگر این است که آمریکا و غرب باز هم در خصوص محاسبات منطقه ای اشتباه کرده اند چرا که در پروژه شکاف و گسست در جبهه مقاومت ناکام مانده اند و از سوی دیگر علی رغم تمام فشارها و جنجال های تبلیغاتی علیه ایران و سوریه، افکار عمومی دنیا و ملت های آزادیخواه شاهد اقتدار جبهه مقاومت هستند.
و اما، بلافاصله پس از آغاز تحریم های نفتی ایران، نفت گران می شود، رسانه های اروپایی اقرار می کنند که این وضعیت خودکشی مالی برای اروپای بحران زده است و افکار عمومی می بینند که ایران در اوج به اصطلاح تحریم های فلج کننده رزمایش پیامبر اعظم ۷ را برپا می کند و اقتدار نظامی اش را به رخ می کشد و موشک های پیشرفته اش را یکی پس از دیگری به شلیک درمی آورد و سوریه نیز علی رغم فضای تبلیغاتی غرب با ترجیع بند «اسد باید برود» در رزمایش چند روزه خود، انسجام دفاعی و توان بازدارندگی اش را نمایان می کند و غرب بار دیگر به اشتباه محاسباتی خود پی می برد و با اعتراف به شکست کوفی عنان را به ایران می فرستد.
Sorry. No data so far.