چهارشنبه 11 جولای 12 | 19:30
روانشناسان و ضرورت ژرف‌اندیشی در معارف اسلامی

گلزاری: ما نکنیم غربی‌ها روانشناسی اسلامی را تدوین می‌کنند

دکتر محمود گلزاری

در کنار قرآن، آخرین نسخه‌ی وحیانی خداوند، صدها کتاب ارزشمند حدیثی گنجینه‌های گران‌سنگی هستند که می‌توانند در بسیاری از پژوهش‌های علمی و تجربی به‌کار آیند… اگر چنین نکنیم باید در انتظار بنشینیم تا محققان خارجی با برداشت‌هایی از مدارک دست‌دوم و یا آرای صوفیان و مستشرقان، گونه‌ای روانشناسی اسلامی تألیف کنند و برای ترجمه و تدریس در اختیارمان قرار دهند.


تریبون مستضعفین- متنی که در ادامه می‌آید سرمقاله‌ی شماره ۵۶ ماهنامه مشاوره و روانشناسی «سپیده دانایی» با عنوان «در موسم گل خاموشیم» است که به قلم «دکتر محمود گلزاری» مدیر مسئول این ماهنامه و از اساتید به‌نام و متعهد روانشناسی کشور نگاشته شده است.

سال‌هاست که در کلاسهای درس روانشناسی کوشیده‌ام در حد توان خود، از جدیدترین و پربارترین منابع علمی بهره گیرم و آنها را با روشی منظم و شیوهای سقراطی و بحث‌برانگیز تدریس کنم و جز شاهد آوردن مناسب از نظم و نثرِ ادیبان پارسی‌گو، از یادکرد ایام مذهبی یا بیان آیه و روایتی هرچند درخور، دوری گزینم. زیرا باور دارم که مطالب ژرف دینی را باید در مجالی گسترده در بین گروهی هدفمند، پرانگیزه و تلاش‌گر باز و تبیین کرد. اما هفته‌ی پیش برای حُسن‌ختام درس روانشناسی اجتماعی، این چند بیت حافظ را برای دوستان جوان خواندم:

ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی
مایه‌ی نقد بقا را که ضمان خواهد شد؟

ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شب ماه رمضان خواهد شد

و گفتم: حال که وارد ماه‌های تعطیل تابستان می‌شوید، برای عمق بخشیدن به معلومات خود برنامه ریزی کنید و بدانید که در جامعه ی ما دانش‌آموختگان علوم انسانی، به ویژه روانشناسان، زمانی می‌توانند بر نگرش‌ها و رفتار مردم اثر بگذارند که دانسته‌های آنها سه بُعد عملی، کاربردی و اسلامی داشته باشند. «علمی» یعنی هم‌تراز بودن با دانشجوی هم‌سانی که در معتبرترین دانشگاه‌های غرب در همین رشته درس می‌خواند و مدرک می‌گیرد. «کاربردی» یعنی به کار گرفتن آموزه‌های درسی در پژوهش‌های میدانی و نمونه‌های ایرانی. روانشناسی علمی، عملی است نه دانشی محض و نظری. مگر می‌توان طبقه‌بندی بیماری‌های روانی و نشانه‌های هر کدام را فراگرفت و در طول نزدیک به ده سال آموزش از کارشناسی تا دکتری یک نفر بیمار ایرانی را ندید و درمان نکرد؟ پذیرفتنی است که درباره‌ی روان‌شناسی مثبت داد سخن دهیم اما مداخله‌های هیجانی آن، مانند شادی، امید، و خوش‌بینی را در گره‌گشایی از ذهنِ نگران و به بنبست رسیده‌ی عالم و عامی به کار نبریم؟ در روانشناسی اجتماعی کتاب‌های چندصدصفحه‌ای را بخوانیم و امتحان دهیم اما از یافته‌ها و آزمایش‌های تجربی این علم برای کاهش پیش‌داوری، پرخاشگری، توجیه و یا افزایش یاری‌رسانی، دوستی و عشق بهره نگیریم؟ و مراد از «اسلامی‌بودن»، نه‌تنها شناخت عناصر فرهنگی خاص این سرزمین و مهمتر از همه معارف قرآن و سنت است، بلکه مسلط بودن نسبی بر مباحث پربار اسلامی، در حوزه‌های گوناگون روانشناسی است.

و ادامه دادم: اینک که در آغاز ماه شعبان قرار دارید و میدانید ماه شعبان با زادروزهای خجسته‌ی اولیای دین مبارک شده است، با خود عهد ببندید که در این ماه و ماه رمضان، سخنان پیامبر و امامان بزرگوار شیعه را به صورتی منظم و علمی مطالعه کنید و اندیشه و جان خود را با نکته‌های نغز و راهگشای آن بزرگان، پرفروغ و باصفا سازید.

یکی ازدانشجویان گفت: اگر منظورتان آگاهی ما از پیشینه‌ی روانشناسی در فرهنگ اسلامی است این بخش را باید در درس «تاریخچه و مکاتب روانشناسی» گنجاند، اما اگر نظرتان این است که سخنان امامان را در بین یا پایان بحث‌های علمی بیاوریم، این حرکتی واپس‌گرایانه و از پیش محکوم به شکست است. بزرگان ما عزیز و مقدسند و باید به زندگی سالم آنها و فداکاری‌هایشان در راهنمایی مردم زمان خود ارج و احترام گذارد، اما نمی‌توان پذیرفت که با این همه پیشرفت‌های روانشناسی که با روش‌های استوار تجربی بدست آمده، سخنان هر چند زیبای آنها را در چارچوبه‌ای علمی و ارزش‌های امروزی قرار داد.

دو کتاب «روانشناسی دین بر اساس رویکرد تجربی» از اسپیلکا و همکارانش (2003) که در سال 1390 به فارسی ترجمه شده است و «مقدمه‌ای بر روانشناسی بودیست» را که سومین ویراست آن در سال 2000 میلادی در انگلستان به چاپ رسیده است، از کیف درآوردم و قسمت‌هایی از آنها را برای دانشجویان جستجوگر و آزاداندیشم خواندم.

اسپیلکا و همکاران: «در آغاز قرن بیستم، کسانی که قرار بود از زمره‌ی شخصیتهای بسیار ارجمند در تاریخ روانشناسی و رشته‌های مربوط به آن باشند بیشتر علاقه و توجه خود را وقف دین کردند… ربع دوم قرن بیستم شاهد افول سریع بررسی دین به دست روانشناسان بود. رفتارگرایی به دین بی‌اعتنا بود و روانکاوان نیز آن را تا حدّ بیماری روانی تنزل می‌دادند… لیکن، میانه‌ی دهه‌ی 1950 شاهد رستاخیزی در بررسی دین بود. شاید اکنون که روانشناسی به عنوان علم جایگاه امن‌تری یافته بود، می‌توانست باز هم با قدری علاقه به تحقیق جدی درباره‌ی دین بنگرد… اینک، روانشناسی دین توانسته است براستی علاقه‌ی بینالمللی را به خود جلب کند. ادبیات مربوط به این رشته در سراسر جهان به سرعت روبه فزونی است. روانشناسی دین وارد جریان اصلی روانشناسی آکادمیک شده است. در بررسی نظریه‌هایی که کمتر پشتوانه‌ی تجربی دارند، هرگاه پیش‌بینی‌های تجربی معنادار از مدّعیات این نظریه‌ها پیروی کنند ما آنها را نادیده نمی‌گیریم.»

«دوسیلوا» نویسنده‌ی کتاب روانشناسی بودیست: «با ورود به هزاره‌ی سوم میلادی، علاقه‌ي دانشگاهیان به مطالعه‌ی سنت‌های معنوی مشرق‌زمین و شناخت و به کارگیری روش‌های درمانی آن‌ها افزایش یافته است… همین گرایش مثبت و خوشایند به ادیان شرقی است که باعث شده این کتاب به چاپ سوم برسد… در دو سال گذشته موفق شده‌ام آموزه‌های روانشناسی بودیسم را در محافل علمی و دانشگاهی، گردهمایی‌های بزرگسالان، معبدهای بودایی و در همایش‌های جوانان پرشور غربی بیان کنم و به بحث بگذارم.»

جان هیک، دینپژوه بزرگ معاصر که ویراستار علمی مجموعه‌ی دین‌ها و فلسفه‌های بزرگ است، در مقدمه‌ی کتاب « دوسیلوا» مینویسد: « در بین دین‌های بزرگ جهان، بودیسم بیش از همه به جنبه‌های روانشناختی انسان پرداخته است… در بیست و پنج قرن قبل، بودا «نیروانا» را به عنوان هدف غائی بشر و جاودانگی راستین به ما نمایاند و با آموزه‌های دقیق خود روش‌های دستیابی به خوشبختی و آرامش را مشخص کرد…»
پس معلوم میشود صاحبنظران روانشناسی در زمان ما، آنچه را که بودا در 2500 سال پیش گفته و یا نظریههایی را که کمتر پشتوانهی تجربی دارند، تنها در

درس تاریخچه و مکاتب جای نمی‌دهند، بلکه یا آن مطالب را به‌طور مستقیم در برنامه‌های مشاوره و روان‌درمانی به‌کار می‌گیرند، یا تلاش می‌کنند با روش‌های تجربی آن سخنان و مطالب کهن را پیش‌بینی‌پذیر و معنادار سازند.

دردناکانه با نقشه‌ی دشمنان اسلام، ستمگری زورمداران، فریبکاری زراندوزان و کج‌روی عالم‌نمایان، جولان‌گری سطحی‌نگران و میدان‌داری بیگانه‌پرستان، برخی جوانان دانشجو، به ویژه آنان که موضوع دانش و درسشان انسان، نگرش‌ها و عواطف و رفتارهای اوست، به قرآن، پیشوایان معصوم دین(ع) و کلام حاملان وحی، گوشه و کنایه می‌زنند، بیشترشان به این گنجینه‌ی پربار معارف بی‌اعتنایند و اندکی نیز به آثار و نوشته‌های دینی همچون ابزاری توتمی و مقدس تبرّک می‌جویند!

در کنار قرآن، آخرین نسخه‌ی وحیانی خداوند، صدها کتاب ارزشمند حدیثی گنجینه‌های گران‌سنگی هستند که می‌توانند در بسیاری از پژوهش‌های علمی و تجربی به‌کار آیند و آفاق علمی و وجودی دانش‌پژوهان معاصر را گسترش دهند. این مهمّ با پشتوانه‌ی انگیزه‌ی ایمانی قوی، دعوت جدی از اندیشه‌ورزان دین باور، ثبات مدیریت، صرف هزینه‌های کافی و به‌جا و پرهیز از برخوردهای شعاری و تبلیغاتی تحقق خواهد یافت. اگر چنین نکنیم باید در انتظار بنشینیم تا محققان خارجی با برداشت‌هایی از مدارک دست‌دوم و یا آرای صوفیان و مستشرقان، گونه‌ای روانشناسی اسلامی تألیف کنند و برای ترجمه و تدریس در اختیارمان قرار دهند.

حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما
بلبلانیم که در موسم گًل خاموشیم

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.