محمد صادق شهبازی – بخش اول دسته بندی نکات مطرح شده در صحبتهای امام خمینی در سالهای متفاوت است. که از جستجو در بیانات ایشان با استفاده از دو نرم افزار صحیفه امام و خمینی بت شکن و نیز کتاب آزادای از دیدگاه امام خمینی فراهم شده است. بخش دوم نیز به ارائه خلاصهای از متنهای نکات کلیدی ایشان در این زمینه میباشد. این متن از هرگونه اجتهاد پژوهشگر بری بوده و در بخش خلاصهها نیز تنها به مقوله بندی نکات امام راحل پرداختهایم. و عبارات این بخش به وسیله پژوهشگر با تخلیص نکات امام راحل فراهم گردیده است. چه بسا با رویکرد اجتهادی میتوان نکات دیگری را نیز استخراج کرد.
نکات استخراج شده از دیدگاهها
تعریف آزادی و بنیاد دینی آن
آزادی واضح و بینیاز از تعریف است. اعطایی نیست، منطقی، فطری و از بنیادهای اسلام است و وسیلهٔ امتحان افراد است. باید همه برای حفظ ان تلاش کنند.
آزادی اسلامی و نفی آزادی غربی
تنها در سایه اسلام و با قوانین اسلام و در پناه معنویت امکان تحقق حقیقی دارد. و به منزله کوتاه شدن دست اربابها از زندگی انسان است. آزادی غربی و هرج و مرج آزادی نیست، نوعی دیکتاتوری و مفسده زاست. به دنبال بیتفاوت بار آوردن جوانان و مشغول کردن آنان به عشرت طلبی است.
مردم در نظام اسلامی
در نظام اسلامی مردم باید در مفاسد از خویش بترسند و نه حکومت و نمیتوان مردم را اجبار به دلخوشی نسبت به حکومت کرد. و خود مردم تصمیم گیران نهایی مسائل نظام هستند. میتوانند مخالف یا موافق اسلام رای دهند اما مخالف اسلام پذیرفتنی و حق نیست.
بعضی عرصههای آزادی و اسلام در عرصه عمومی
آزادی انتخاب شغل، آزادی بیان و اظهار عقیده و انتقاد در چهارچوب اخلاق، آزادی زنان در چهارچوب موازین در انتخاب فعالیت و پوشش و سرنوشت، آزادی در عقیده و آزادی در پذیرش اسلام، آزادی اقلیتها، بعض ابعاد آزادی اسلامی است و اسلام با توجه به حجت داشتن آمادگی برای پاسخ تمام شبهات آزادی را به رسمیت میشناسد.
شروط آزادی
آزادی و استقلال حقیقی منوط به خودکفایی است و استقلال و آزادی فکری بر سایر اقسام آزادی و حتی شرط لازم آزادی برداشتهای علمی است. تقدم دارد. و اتحاد جزو لوازم جامعهای است که در ان آزادی بیان وجود دارد.
تجربه آزادی در انقلاب اسلامی
در آغاز انقلاب اسلامی بر خلاف خشونت و خفقان سایر انقلابها چندین ماه همه جور آزادی بدون هیچ محدودیتی بود که با توجه به هرج و مرج، توطئهگری، انجام اقدامات خلاف نظم و امنیت و مصالح عمومی و حتی تسلیح مقابل نظام و ارتباط با دولتهای خارجی و آمریکا و اسراییل در مطبوعات و گروهها حدود قانونی برای ان اعمال شد. در انقلاب اسلامی بزرگترین دموکراسی با دو مرحله رای گیری انتخاب خبرگان قانون اساسی و همه پرسی تصویب قانون اساسی وجود داشت
حدود آزادی
۱- آزادی در چارچوب اسلام، شرع، قانون و قانون اساسی، و پذیرش نهادهای حاکمیتی و عدم به خطر انداختن شئون
آزادی منطقی در سایه و چارچوب اسلام، عدم ضرر و ضربه زدن به اسلام، در حدود قوانین اسلام، عدم اهانت به مقدسات، عدم خلاف اسلام و مسلمین، حفظ مصالح اسلام، عدم انجام حرام شرعی، عدم آزادی بیان ضد اسلام، ملت و قرآن، در پناه اسلام و قرآن، در حدود قانون و چهارچوب جمهوری اسلامی، ضوابط و قواعد، مقررات ملی و دولتی و اسلامی، حفظ موازین، قانون اساسی، احترام و پذیرش نهادهای حاکمیتی مثل تشخیص شورای نگهبان، استفاده صحیح از آزادی در چهارچوب مقررات شرع و عقل، عدم ضربه زدن به اسلام، عدم خلاف موازین اسلام، بر طریق اسلام و ملت، عدم به خطر انداختن شئون، عدم خلاف قوانین ملت، عدم آزادی غربی و مخرب، مخالفت با حیثیت جمهوری اسلامی،
۲- عدم فساد، فحشا، اغتشاش، توطئه، مخاصمه، به تباهی کشاندن کشور و ملت و جوانان، عشرت طلبی و بیتفاوتی و تخدیر و سکوت، تسلیح و بسیج مقابل حکومت اسلامی، انحراف، اجحاف و ایذاء و آزار، گمراه کنندگی، ضربه زدن به حیثیت افراد
عدم فساد و خلاف عفت و اذیت برادر مومن، عدم افساد اقتصادی و امنیتی، فسادکاری و ایجاب مفسده، هرج و مرج، افساد، به تباهی کشیدن، فحشا و دزدی، خرابکاری، توطئه و به خاک و خون کشیدن، درندگی، فتنهگری، نفاق، شلوغکاری، اغتشاش و مسلح بودن مقابل حکومت اسلامی، تفرقه افکنی، آدم کشی، آزادی جنسی فجیع، فحشا، ایدههای حیوانی، تباهی جوانان، توطئه ضد اسلام و ملت، مادون فساد، عدم مخاصمه، تباهی ملت و کشور، بیتفاوتی و عشرت طلبی، تخدیر، انحراف، اختلاف، سکوت، اجحاف و ظلم و تعدی و هرج و مرج و اذیت و بیبند و باری و گمراه کنندگی، ایجاد مراکز قمار و فحشا و تخدیر، ضربه زدن به حیثیت فرد،
۳- عدم اضرار و خیانت به حال ملت، مردم، مصالح کشور، عدم حلاف نظر مستضعفین به وجود آورنده نهضت و خلاف مسیر ملت و در چارچوب نهضت، عدم آدم کشی، اختلاف و تجریه، در بر گرفتن منافع مجموع جامعه، مقید به شئون جامعه ایرانی، در حدود نظر مردم به وجود آورنده نهضت و چارچوب نهضت، در بر گرفتن منافع مجموع جامعه، مقید به شئون جامعه ایرانی
عدم ضرر زدن به حال ملت، تهمت زدن و فحش به مردم، عدم نقض ملیت، مملکت و جمهوری اسلامی، منافع مجموع جامعه، مقید به شئون جامعه ایرانی، حفظ شرافت مردان و زنان یک جامعه، حفظ استقلال و مصالح و منافع مردم، حفظ مصالح کشور، عدم توطئه و توطئهگری و پی گیری توطئه زیان بخش علیه ملت و کشور، انجام خلاف مصلحت مملکت، خیانت، مخالفت با مصالح کشور و ملت، نقض ملیت، جمهوری اسلامی و قانون اساسی، از بین بردن و تجزیه ملت، شکست نهضت و انقلاب و اسلام و نهادهای انقلابی و مشغول فعالیت اسلامی، ضرر به نهضت و کشور، خلاف ملیت و مضر به حال ملت، و مملکت، خلاف مسیر ملت و کشور اسلامی، به عقب کشیدن ملت، سوء استفاده از عناوین برای سرنگونی جمهوری اسلامی، مخالفت با حیثیت جمهوری اسلامی،
۴- عدم وابستگی خارجی و پی گیری منویات اجانب
عدم ارتباط با خارج، عدم وابستگی به اسراییل و آمریکا، عدم رفت و امد با براندازان و طاغوت، عدم پی گیری سیطره اجانب بر مملکت، ارتزاق از اسراییل، تکرار منافع امریکا و اسراییل، انداختن مملکت به دام ابرقدرتها، به دنبال سلطه اجانب در داخل کشور بودن، جاسوسی، رفت و امد با سران رزیم سابق
بخش دوم: گزیده جملات امام
آزادی از بنیادهای اسلام، آزادی فطری
یکی از بنیادهای اسلام، آزادی است. انسان واقعی ملت مسلمان، فطرتاً یک انسان آزاد شده است.
۱۰ آبان ۱۳۵۷
آزادی وسیله امتحان
آزادی یک نعمت بزرگ الهی است؛ آیا در این موقع که آزاد هستیم، ببینیم که از این آزادی آیا سو استفاده میکنیم یا استفاده مشروع؟ آزادی یک امانت الهی است که خداوند نصیب ما کرد؛ آیا این امانتی که خدای تبارک و تعالی به ما داد و ما را آزاد کرد، با این آزادی چه میکنیم؟ آیا آزادی را صرف صلاح ملت و اسلام میکنیم؟ یا آزادی را صرف جهاتی که برخلاف مسیر نهضت و برخلاف رضای خداست؟
۱۱ خرداد ۱۳۵۸
بینیم ما از این امتحان، از این بوته امتحان چطور بیرون میآییم. آیا سرفراز بیرون میآییم یا گردن کج و شکسته؟ آیا ما با بندگان خدا به طوری که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است رفتار میکنیم؟ حالا که آزاد شدیم، آزادی را وسیله برای خدمت به خلق و خدمت به خالق قرار میدهیم. یا آزادی را برای مخالفت با خدا و استکبار بر مردم؟
۴ خرداد ۱۳۵۸
آزادی در سایه اسلام
ملت ایران خواستار عدالتند و آزادی و استقلال؛ که معتقدند جز در سایه اسلام و با قوانین اسلام به آن نمیرسند.
۱۸ دی ۱۳۵۷
عدالت و آزادی فقط در چهارچوب اسلام، نفی آزادی غربی
بسیارند رژیم آزادمنشانه، رژیمی که استقلال هم دارد، آزادی هم میدهد، اما یک آزادی میدهد که بر وفق اسلام نیست؛ احکام احکام اسلام نیست؛ رژیم رژیم اسلام نیست. عدالت اسلامی به آن طوری که در اسلام است نیست. ما همچو چیزی را نمیخواستیم و نمیخواهیم.
۱۱ خرداد ۱۳۵۸
نفی آزادی جز در پناه اسلام
ما آزادی که اسلام تو (ی) آن نباشد نمیخواهیم. ما استقلالی که اسلام تو (ی) آن نباشد نمیخواهیم. ما اسلام میخواهیم. آزادی که در پناه اسلام است، استقلالی که در پناه اسلام است ما میخواهیم. ما آزادی و استقلال بیاسلام به چه دردمان میخورد؟ وقتی اسلام نباشد، وقتی پیغمبر اسلام مطرح نباشد، وقتی قرآن اسلام مطرح نباشد، هزار تا آزادی باشد. ممالک دیگر هم آزادی دارند. ما آن را نمیخواهیم.
۲ خرداد ۱۳۵۸
دیکتاتوری دموکراتها
ما میگوییم که دمکراسی نیست ممالک شما. استبداد با صورتهای مختلف، رئیس جمهوریهایتان هم مستبدند به صورتهای مختلف؛ منتها اسمها خیلی زیاد است! الفاظ خیلی زیاد است! محتوا ندارد.
۱۴ آبان ۱۳۵۷
ترس از خود نه از حکومت
اختناق در اسلام نیست؛ آزادی است در اسلام برای همه طبقات: برای زن، برای مرد، برای سفید، برای سیاه، برای همه. مردم از این به بعد باید از خودشان بترسند نه از حکومت؛ از خودشان بترسند که نبادا خلاف بکنند. حکومت عدل (از) خلافها جلوگیری میکند، جزا میدهد.
۱۲ فروردین ۱۳۵۸
حجت اسلام، آمادگی برای گفتگو
در جامعهاى که ما به فکر استقرار آن هستیم، مارکسیستها در بیان مطالب خود آزاد خواهند بود؛ زیرا ما اطمینان داریم که اسلام دربردارنده پاسخ به نیازهاى مردم است. ایمان و اعتقاد ما قادر است که با ایدئولوژى آنها مقابله کند. در فلسفه اسلامى از همان ابتدا مسئله کسانى مطرح شده است که وجود خدا را انکار مىکردهاند. ما هیچگاه آزادى آنها را سلب نکرده و به آنها لطمه وارد نیاوردهایم. هرکس آزاد است که اظهار عقیده کند و براى توطئه کردن آزاد نیست.
۴ اردیبهشت ۱۳۵۷
دولت اسلامی یک دولت دمکراتیک به معنای واقعی است و برای همه اقلیتهای مذهبیآزادی به طور کامل هست و هر کس میتواند اظهار عقیده خودش را بکند. و اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد و دولت اسلامی تمام منطقها را با منطق جواب خواهد داد.
۱۸ آبان ۱۳۵۷
آزادى آرا در اسلام از اول بوده است، در زمان ائمه ما- علیهم السلام- بلکه در زمان خود پیغمبر آزاد بود. حرفهایشان را مىزدند. ما حجت داریم. کسی که حجت دارد از آزادى بیان نمىترسد لکن توطئه را اجازه نمىدهیم. اینها حرف ندارند، توطئه مىکنند.
۱۰ اسفند ۱۳۵۷
آزادى آرا در اسلام از اول بوده است، در زمان ائمه ما- علیهم السلام- بلکه در زمان خود پیغمبر آزاد بود. حرفهایشان را مىزدند. ما حجت داریم. کسى که حجت دارد از آزادى بیان نمىترسد لکن توطئه را اجازه نمىدهیم. اینها حرف ندارند، توطئه مىکنند.
۱۰ اسفند ۱۳۵۷
آنها که مىخواهند توطئه کنند، آنها که مىخواهند منحرف کنند ملت ما را، آنها که مىخواهند اختلاف بیندازند بین قشرهاى ملت، اینها توطئهگر هستند و ما ساکت نمىنشینیم. ما آنها را تأدیب مىکنیم. آزادى بله، توطئه نه. آزادى بیان هست؛ هر که هر چه مىخواهد بگوید. اسلام از اول قدرت داشته است بر رد همه حرفها و بر رد همه اکاذیب؛ آن قدرت باقى است، برهان ما باقى است. ما برهان داریم، ما حجت داریم. ما از گفتههاى- گفتار- مردم نمىترسیم؛ هر که هر چه دارد بگوید لکن توطئه را نمىپذیریم. خیانت به ملت را نخواهیم پذیرفت؛ چنانچه نپذیرفتیم. ملت ما تاکنون آنقدر خیانت دیده است که دیگر نخواهد پذیرفت خیانتها را.
۱۸ اسفند ۱۳۵۷
آزادی جناحهای سیاسی در اظهار عقاید
حکومت ما جمهورى اسلامى است که متکى بر آیات قرآنى است و قانونش، قانون اسلام است و جناحهاى سیاسى در آنجا در اظهار عقاید خود آزادند.
۲۱ آذر ۱۳۵۷
آزادی زنان در چهارچوب حفظ موازین
زنان در انتخاب فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازین آزادند.
۱۰ آبان ۱۳۵۷
آزادی انتقاد
شما امروز آزاد هستید. همه برادران و خواهران ما امروز آزادند. و آزادانه انتقاد میکنند از دولت. انتقاد میکنند از هر چیزی که بر خلاف مسیرشان باشد. و تقاضا میکنند مسائل اساسی را از دولت. این نهضت شما را آزاد کرد، و از آن بندهایی که بر ملت بود، و از آن قید و بندها شما را آزاد کرد. الآن آزادانه در اینجا مجتمع هستید، و آزادانه مسائل سیاسی و اجتماعی محل احتیاج ملت را طرح میکنید.
۱۲ تیر ۱۳۵۸
این آزادى است که شما در بیرون، در هر جا صحبت مىکنید، انتقاد مىکنید، از رژیم سابق انتقاد مىکنید، از دولت لاحق انتقاد مىکنید، اینها همه آزادى است. هیچ کس هم نمى آید به شما بگوید که نه، انتقاد نکنید.
۱۶ آبان ۱۳۵۸
در روزنامهها نباید صورت مخاصمه با کسى داشته باشند، صورت ارشاد داشته باشند. مطالب را بگویند. انتقاد باید بشود. تا انتقاد نشود، اصلاح نمىشود یک جامعه. عیب هم در همه جا هست؛ سر تا پاى انسان عیب است و باید این عیبها را گفت و انتقادات را کرد؛ براى اینکه اصلاح بشود جامعه..
۱۲ خرداد ۱۳۶۰
نباید ماها گمان کنیم که هرچه مىگوییم و مىکنیم کسى را حق اشکال نیست. اشکال، بلکه تخطئه، یک هدیه الهى است براى رشد انسانها.
۱۶ دى ۱۳۶۶
آزادی عقیده
مردم عقیدهشان آزاد است. کسى الزامشان نمىکند که شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید.
۲ مهر ۱۳۵۸
آزادی در پذیرش اسلام
ما هرگز نمىخواهیم ارزشهاى اسلامى را بر غرب تحمیل کنیم. نه بر غرب و نه بر شرق، بر هیچ کس و هیچ جا اسلام تحمیل نمىشود. اسلام با تحمیل مخالف است. اسلام مکتب تحمیل نیست. اسلام آزادى را به تمام ابعادش ترویج کرده است. ما فقط اسلام را ارائه مىکنیم. هرکس خواست مىپذیرد و هرکس نخواست نمىپذیرد..
۹ آذر ۱۳۵۸
آزادی عقیده و شغل
الف) در حکومت اسلامى همه افراد داراى آزادى در هر گونه عقیدهاى هستند، ولکن آزادى خرابکارى را ندارند. ب) در اسلام آزادى انتخاب شغل بر هر فردى بر حسب ضوابط قانونى محفوظ است.
۱۹ آبان ۱۳۵۷
نقش مردم در حکومت
در ایران اسلامى، مردم تصمیم گیران نهایى تمامى مسائلند
۶ خرداد ۱۳۶۱
آزادیهای ابتدای انقلاب و سوء استفاده گروهها
در مملکت ما هم وقتى که این فتح بزرگ به دست شما زنها و مردهاى محترم انجام گرفت، همه چیز را آزاد گذاشتند: تبلیغات را آزاد گذاشتند، مکتبها را آزاد گذاشتند به طورى که در این چند ماه تقریباً حدود دویست تا شاید گروههاى مختلف اظهار وجود کردند! حتى کمونیستهایى که فاسد و مفسدند اظهار وجود کردند. لکن بعد از آنکه ما احساس بکنیم که اینها اظهار وجودشان فقط براى تبلیغ نیست، فقط براى این نیست که مىخواهند مکتب خودشان را عرضه کنند، بلکه مسئله، مسئله توطئه است.
۲۷ مرداد ۱۳۵۸
ما باید به اینها بگوییم آزاد هستید؟! کجاى دنیا یافت شده که یک انقلابى بشود و اینهمه روزنامه داشته باشد؟ همه روزنامهها را مىبستند و یک، روزنامه ارگان خود حزب، مثلًا یا خود دولت را مىگذاشتند باشد.
کجاى دنیا اینطور آزادى به مردم داده بودند که به مجرد اینکه انقلاب پیروز بشود همه به میدان بیایند و هرچه مىخواهند به هرکس بگویند، و تا پنج- شش ماه هم هیچ کس به کسى حرف نزد، تا فهمیدند به اینکه اینها یک دستهاى هستند در داخل که با خارج مرتبط مىباشند، و بر ضد کشور و مصالح کشور دارند عمل مىکنند. باز هم ما بگوییم که شما آزادید؟! فقط به واسطه کلمه آزادى!
ما مىخواستیم و آقایان مىخواستند که بعد از انقلاب هم خیلى با ملایمت رفتار کنند، آزاد کردند، مرزها را باز گذاشتند، آزاد کردند همه را، قلمها را آزاد کردند، گفتارها را آزاد کردند، احزاب را آزاد کردند، به خیال اینکه اینها یک مردمى هستند که لااقل اگر مسلمان نیستند؛ آدم هستند. براى یک مملکتى که براى خود اینها ملت زحمت کشیده است، لااقل این قدر ادراک دارند که اگر دوباره اوضاع برگردد، براى همه بد است. لکن معلوم شد خیر، قضیه این حرفها نیست و اینها عمّال خارجیها هستند حالا یا عمّال امریکا هستند، یا عمّال جاهاى دیگر هستند، حالا براى ملت ماهیت اینها، ماهیت این نویسندهها، ماهیت این احزاب، ماهیت این الفاظ فریبنده بیمعنا، براى ملت حالا روشن شد
اگر ما الآن دیگر انقلابى رفتار کنیم، نمىتوانند بگویند که شما آزادى ندادید. ما آزادى دادیم، سوء استفاده شد و دیگر آزادى نخواهیم داد. آزادى به آن معنا که اینها بخواهند، خرابکارى بکنند این آزادى نخواهد داده شد. آزادى در حدودى که قوانین اقتضا مىکرد؛ در حدودى که اسلام به ما اجازه مىدهد. اسلام اجازه نمىدهد که ما آزاد بگذاریم که هرکس هر غلطى بخواهد بکند؛ هر توطئهاى مىخواهد بکند؛ هر کارى مى خواهد بکند که بکشد به خاک و خون..
۲۷ مرداد ۱۳۵۸
ما یک حزب را، یا چند حزب را، که صحیح عمل مىکنند مىگذاریم عمل بکنند، و باقى همه را ممنوع اعلام مىکنیم، و همه نوشتجاتى که اینها داشتهاند، و برخلاف مسیر اسلام و مسیر مسلمین است، ما همه اینها را از بین خواهیم برد. ما بعد از اینکه فهماندیم به اینها که شماها دیکتاتور هستید، ما آزادیخواه بودیم و شما نگذاشتید، ما آزادى دادیم و شما نگذاشتید این آزادى باقى بماند، حالا که این طور شد، ما انقلابى با شما رفتار مىکنیم. هرچه مىخواهند روزنامههاى خارج بنویسند، هرچه مىخواهند توابع صهیونیسمها و امثال اینها هرچه دلشان مىخواهد فریاد بزنند. اینها هم اگر چنانچه هرچه دلشان مىخواهد توى خانههایشان بروند و فریاد بزنند؛ لکن بیرون دیگر نمىتوانند؛ اینها باید منزوى بشوند.. بعد از این هم ما گرفتارى داریم، فردا قضیه رئیس جمهور است، همین بساط و همین خونریزى و اینها در قضیه مجلس شورا بدتر از این خواهد شد. دیگر خیلى بدتر از این خواهد شد. ما باید جلوى مفاسد را بگیریم، ما موظفیم از طرف اسلام که مصالح. مسلمین را حفظ کنیم. همه موظفیم؛ همه ما موظفیم که مصالح اسلام را حفظ کنیم و این طوایف دارند مصالح اسلام را از بین مىبرند. بنابراین، در کمال تأسف ما دیگر نمىتوانیم آن آزادى که قبلًا دادیم بدهیم؛ و نمى توانیم بگذاریم این احزاب به کار خودشان و فسادهایى که داشتند مىکردند و مى کنند [ادامه] بدهند. …ما نمىتوانیم مهلت بدهیم. شرعاً جایز نیست براى ما دیگر مهلت. تا آنجایى که ما مىتوانستیم و خطا هم کردیم! و من تصدیق مىکنم که خطا کردیم، هم ما خطا کردیم، هم دولت خطا کرد، هم شوراى [انقلاب] خطا کرد؛ همه ما خطا کردیم. ما خیال مىکردیم که ما با انسان سر و کار داریم، پس با انسانیت رفتار بکنیم، معلوم شد نه. ما با انسان سر و کار نداریم، ما با حیوانات درنده سر و کار داریم! نمىشود با حیوانات درنده ما ملایمت بکنیم، و نمىکنیم دیگر ملایمت..
۲۷ مرداد ۱۳۵۸
ما هر چه خواستیم هدایت کنیم این قشرهای فاسد را، هر چه مهلت دادیم که هدایت بشوند، هر چه مهلت دادیم که به خود بیایند، هر چه مهلت دادیم که به مصالح کشور نظر کنند، هر چه آزادی دادیم که آزادی را برای ملت وسیله رشد ملت قرار بدهند، آزادی قلم دادیم، آزادی بیان دادیم، آزادی اجتماعات دادیم، آزادی احزاب دادیم، که اینها اگر درست میگویند که برای ملت کار میکنند و دمکرات هستند، حکومت مردم بر مردم میخواهند، اگر اینها حکومت مردم بر مردم میخواهند، چرا نمیگذارند مردم سرنوشت خودشان را تعیین کنند؟ چرا با خرابکاریها نمیخواهند مردم حکومت خودشان را تعیین کنند؟
۲ شهریور ۱۳۵۸
ما تاکنون براى اینکه به مردم عالَم بفهمانیم و بفهمند مردم که ما با چه اشخاصى مقابله داریم، ما آزادى دادیم به آنها، آزادى مطلق که در ظرف این چند ماه قریب دویست حزب و گروه و مطبوعات زیاد و مجلات و روزنامهها منتشر شد! و هیچکس جلوگیرى نکرد. در عین حالى که به همه مقدسات ما توهین کردید، در عین حالى که با حکومت آنطور رفتار کردید و با اسلام آنطور رفتار کردید در مطبوعاتتان، مع ذلک به شما تعرض نشد. تا آنکه فتنه را دیدیم و فهمیدیم شما فتنهگر هستید، شما منافقینى هستید که مىخواهید فتنه بکنید، منافقینى هستید که توطئه کردید بر ضداسلام، توطئه کردید بر ضد کشور، توطئه کردید بر ضد ملت؛ شما اشخاصى هستید که با سرحَدَّات و با خارج روابط دارید- رفت و آمد شما [تحت] کنترل است. اطلاع به مادادند که رفت و آمد دارید شما با اشخاصى که در رژیم سابق بودند؛ با اشخاصى که مىخواهند مملکت ما باز به حال اول برگردد- بعد از اینکه توطئه شما ثابت شد، و مردم فهمیدند شما چه اشخاصى هستید، دیگر نمىتوانیم اجازه بدهیم آزادانه هر کارى مىخواهید بکنید، شما را سرکوب خواهیم کرد!.
۲ شهریور ۱۳۵۸
شما حدود آزادى را، براى آن چیزى قائل نیستید. شما بىبند و بارى را «آزادى» مىدانید. شما فساد اخلاق را آزادى مىدانید. شما فحشا را آزادى مىدانید. ما شما را آزاد گذاشتیم، و خودتان را به فحشا کشیدید؛ به بدتر از فحشا کشیدید، آبروى خودتان را بردید پیش ملت. ما شما را آزاد گذاشتیم، و قلمهاى مسموم شما توطئه گران مملکت ما را مىخواست به باد بدهد؛ با اسم دمکراتى، با اسم آزادیخواهى، با اسم روشنفکرى؛ با اسمهاى مختلف. خائنان در این مملکت با دست باز شروع کردند به فعالیت و توطئه چینى. همین خائنها غائلههاى کردستان را به وجود آوردند. و همین خائنها هستند که براى توطئه گرها عزا مىگیرند. آنهایى که جوانهاى ما را سر بُریدند حرفى نیست؛ آنهایى که جنایتکاران را قصاص مىکنند برایشان [نوحه] مىگیرند؟! ما که مىخواهیم مملکت خودمان را از دست جنایتکاران، از دست خیانتکاران، از دست چپاولگران، نجات بدهیم، ما سلب آزادى کردیم!
۲شهریور ۱۳۵۸
ما بعد از آنکه پیروزى براى ملتمان حاصل شد و خیانتکاران [و] جنایتکاران را از صحنه بیرون کردیم و ملت بیرون کرد، باب رحمت را به روى ملت و به روى همه قشرها به دو مِصراع باز کردیم. با رحمت عمل شد، آزاد شدند؛ مرزها آزاد؛ قلمها آزاد؛ فعالیتهاى سیاسى آزاد؛ تمام آزاد و با رحمت با همه عمل شد. در هیچ انقلابى مثل انقلاب ما رحمت نداشت. و هیچ انقلابى مثل انقلاب ما با مردم و با خیانتکاران رفتار نکرد، همه را آزاد گذاشتیم. دولت ما با همه به طور رحمت رفتار کرد. قلمها را آزاد گذاشتند؛ مطبوعات را آزاد گذاشتند؛ احزاب را آزاد گذاشتند؛ گروهها را آزاد گذاشتند. باب رحمت به مِصراعَیْه به روى ملت باز، همان رحمتى که دنباله رحمت اسلام است؛ دنباله رحمت رسول خداست. لکن خیانتکاران، جرثومههاى فساد و غدّههاى سرطانى، به اخلالگرى برخاستند؛ به فتنهگرى برخاستند. ملتى که با خون خودش عدل و اسلام را مى خواست در مملکت پیاده کند و به طور رحمت با همه رفتار کند، قدر این رحمت را. ندانستند و مشغول توطئه شدند. اگر ادامه پیدا کند توطئه، باب رحمت بسته مىشود، یا نیم بسته مىشود و باب غضب- غضب الهى، انتقام اللَّه- باز مىشود. کارى نکنند که باب رحمت بسته شود. توطئهها را کنار بگذارند. قلمهاى مسموم را کنار بگذارند. فعالیتهاى غیراسلامى را کنار بگذارند. همین فتح باب رحمت بود و همین مدارا و ملایمت بود که فاجعه کردستان را به بار آورد. از فرصت و از رحمت استفاده کردند و سوء استفاده کردند؛ از آزادى- که رحمت خداست- سوء استفاده کردند..
۸ شهریور ۱۳۵۸
ما پنج ماه بیشتر بلکه به طور مطلق به اینها آزادى دادیم؛ یعنى آزاد بودند که هر چه مى خواهند، حتى الآنش هم هر کارى کردند. لکن اخیراً که ما مطلع شدیم که با الهام از رژیم سابق و با الهام از اجانب و کسانى که مىخواهند به تباهى بکشند؛ توطئه کردند، خرابکارى کردند، خرمنها را آتش زدند، صندوقهاى آرا را آتش زدند و با تفنگ و اسلحه آن رفتار را کردند. قضایاى اطراف کردستان را همانها پیش آوردند و سایر قضایا را هم آنها اگر ما سستى کنیم، پیش مىآورند. اگر آزادى، آزادى بیان و عقیده و اندیشه است، آزادى هست و بوده است. این چیزى که جلویش گرفته شده است، این است که در ممالک دیگر آنجا که انقلاب شد و صددرصد ادعاى آزادى مىکردند، بعد از انقلاب مطلقاً جلوگیرى کردند از کسانى که توطئه مىکردند. ما پنج ماه است و بیشتر است مهلت دادیم به آنها تا اینکه بر مردم ثابت شد، به دنیا ثابت شد به اینکه قضیه، قضیه آزادى بیان نیست. قضیه، قضیه آزادى توطئه است. این آزادى توطئه را هیچ کس، هیچ جا به هیچ کس نمىتواند بدهد.
۲ مهر ۱۳۵۸
این انقلاب اسلامى ایران، براى خاطر اینکه اسلامى بوده، از همه بهتر است و یک انقلاب صحیح است؛ یک انقلاب اسلامى است. و لهذا بعد از انقلاب، یک آزادى مطلقى به همه داده شد.. شما خیال مىکنید در انقلابات دیگر آزادى مىدهند؟ آزادى به مردم نمىدادند. بعد از انقلاب تمام مطبوعات را جلویش مىگرفتند؛ تمام مجالس را جلویش مىگرفتند؛ تمام دستجات را جلویش مىگرفتند؛ همه را به طور اختناق جلویش مىگرفتند؛ به اسم اینکه انقلاب است، در انقلاب باید این چیزها بشود لکن این انقلاب اسلامى جلوى هیچ طایفهاى را نگرفت و جلوى هیچ قلمى را نگرفت تا چند ماه که معلوم شد که مىخواهند توطئه کنند. توطئه گرهایى که بر ضد اسلام مىخواستند توطئه بکنند یک چند نفر را جلویشان را گرفتند که نه، چه بکنید. البته حالا هم یک قلمهاى فاسد باز مىگویند چرا جلوى فلان مجله، چرا فلان مجله. نمىدانند اینها که خوب، آن مجله، روزنامه، تمام چیزش از اسرائیل بوده است. اینها توقع این را دارند که اسرائیل هم که در اینجا مى خواهد توطئه کند نباید جلویش را گرفت! باید آزاد کرد قلم را، قلمْ آزاد! قلمى آزاد است که توطئهگر نباشد. قلمى آزاد است، روزنامهاى آزاد است، که نخواهد این ملت را به عقب و به تباهى بکشد. این قلمها، همان سرنیزه سابق است که مىخواهند ملت را به تباهى بکشند، البته ملت تحمل نمىکند که جوانهایش را داده، حالا چهار نفر پشت میز نشین و بالا نشین بنشینند و طرح بدهند و درست بکنند و بگویند که قلمها آزاد نیست؛ چه آزاد نیست؟ کدام قلمها آزاد نیست؟ قلمهاى فاسد نباید آزاد باشد. الآن هم فاسدهاشان خیلیهایشان آزادند، مِنْ جمله همین قلمهایى که مىگویند چرا آزاد نمىگذارید. اینها هم الآن توطئهگر هستند..
۳ آبان ۱۳۵۸
چون غلبه خود ملت بود، غلبه مال خود ملت بود، آن هم ملت اسلامى، آن هم با اسم اسلام؛ دنبال این نه مطبوعات قدغن شد و نه اجتماعات قدغن شد و نه احزاب قدغن شد. تا چند ماه بعد، بعضیها را دیدند مشغول توطئهاند، الآن هم مشغولاند. بعضیها را دیدند که از خارج چیز اخذ مىکنند و دارند توطئه مىکنند. بعض مجلات این طورى و بعض مطبوعات این طورى را دادگاه جلو گرفت، براى اینکه ملت را داشت به تباهى مى کشید. اما باز همه مطبوعات هستند سرجایشان. احزاب هم هستند سرجایشان. و درهاى این مملکت هم بازِ به همه جا.. این یک نعمتى است که ما از اسلام داریم و از این انقلاب اسلامى؛ نعمت بزرگ آزادى.
۱۲ آبان ۱۳۵۸
در رژیم سابق، کسى قدرت حرف زدن نداشت، کسى قدرت انتقاد نداشت. یک کلمه انتقاد با نابودى او تمام مىشد. یک قلم که یک نصف سطر در انتقاد مىنوشت نابودش مىکردند. حالا راه انتقاد باز است، همه مىآیند انتقاد مىکنند، همه از دولت انتقاد مىکنند، همه از هر چیزى که صحیح نیست انتقاد مىکنند، ارشاد مىکنند. چطور حالا با آن وقت، مِثل هم است؟
۱۷ آبان ۱۳۵۸
قلمهایى که توطئهگر بودند و مىخواستند باز سلطه اجانب را بر مملکت ما مسلط کنند، آنها را گفتیم که نباید این کار را بکنند و باید محکمه ببیند که اینها چکاره هستند. و دیدیم که بعد از اینکه بررسى شد، اینها از اسرائیل خیلیشان ارتزاق مىکردند. و بلندگوى اسرائیل بودند. بلندگوى امریکا بودند. منتها با صورتهاى دیگر. و یک ملتى حق دارد که کسى که بخواهد ملتش را به تباهى بکشد و توطئه کند و باز همان مسائل سابق را براى او پیش بیاورد، از آن جلوگیرى بکند. و الّا ملت ما طرفدار آزادى است. طرفدار همه جور آزادى است. ولکن طرفدار توطئه نیست. طرفدار تباهى نیست.
زنهایى که تظاهر کردهاند همان زنهایى بودند که از تتمه آن مسائل بودند. آنهایى بودند که شاه آنها را به عنوان «آزاد زنان» به میدان آورده بود و آنها را به تباهى کشیده بود. آنها هم چون از این وضعى که آن تباهیها آن آزادیهایى که آنها مىخواستند، مىخواستند که با جوانها آزاد باشند که هر کارى مىخواهند بکنند و مىخواستند با تباهیها هماغوش باشند. مىخواستند کارهاى برخلاف عفت بکنند. و مىدیدند که اسلام با کارهاى خلاف عفت، با کارهایى که مملکت را به تباهى مىکشد و ملت را به عقب مىراند موافق نیست. آنها بودند که آمدند در خیابانها و با آن صورتهایى که مردم دیدند تظاهر کردند. و الّا جلوى آزادى هرگز گرفته نشده است و نمىشود و مردم آزادند. الّا آنجایى که بخواهند تباهى بکنند و بخواهند ملت را به عقب برانند..
۵ آذر ۱۳۵۸
و اما آزادى مطلق بعد از آن اختناق مطلق در ایران بعد از انقلاب بلافاصله بود. همه قلمها و همه زبانها باز بود. و قلمها مىنوشت. همه احزاب آزاد بودند و همهشان هم اظهار وجود کردند، و کسى مزاحمشان نبود.. تا پنج ماه تقریباً اینطور بود که ابداً هیچ خلاف آزادى نشد. بعد از پنج ماه دریافتیم، دریافتند به اینکه بعضى از این روزنامهها، بعضى از این مجلات وابستگى به اسرائیل، وابستگى به امریکا دارند و مشغول یک توطئههایى هستند. برخلاف مسیر ملت توطئه مىکنند. اینها را دادگاه [حکم] کرد که باید رسیدگى بشود. و همچو نیست که در جایى از عالم وقتى انقلاب واقع شده است، اینطور رفتار کرده باشند. بعد از انقلابات مطلق مطبوعات، مطلق روزنامهها، مطلق گفتارها تعطیل مىشد. امکان نداشت براى کسى که یک روزنامه بعد از انقلاب منتشر کند. و بعض انقلابات بلافاصله بعد از انقلاب قتل عام شروع مىشد؛ قتل عامهاى زیاد، تصفیههاى مهمى که همهاش کشتار بود، به دریا ریختن بود. و این در انقلاب ایران هیچ همچو چیزى نبود که حتى یک روز اینطور نبود که از طرف دولت یا از طرف ملت بخواهند یک کارى بکنند و یک قتلهایى مثلًا بکنند. بعد انقلاب اینطور بود..
۶ دى ۱۳۵۸
ایران وقتى که انقلاب کرد تقریباً تا پنج ماه به تمام احزاب و به تمام روزنامهها و به تمام [اینها] اجازه داد که هرچه بخواهید بگویید. تمام راهها هم باز بود براى همه بیایند، بروند. این در دنیا سابقه ندارد. این براى این بود که این انقلاب، انقلاب اسلامى بود…. خود این ملت بودند. همه کارها هم دست خود ملت بود. ملت ما هم مسلمان بودند و آداب اسلامى داشتند. از این جهت نه جلو گرفتند، و دولت ما هم همینطور آداب اسلامى داشتند نه جلو گرفتند و نه- عرض مىکنم که- آن حرفها و آن کشتارها و اینها واقع شد. یک عده معدودى که همه مىشناختندشان اینها چکاره بودند، یک عدهشان فرار کردند. یک عدهشان که اینجا ماندند اینها را گرفتند محاکمه کردند. و در حبس هم من وقتى سؤال مىکردم مىگفتند خیلى حالشان خوب است در حبس. جایشان هم خوب است. محاکمه کردند. هر کدام اشخاص را کشته بودند یا اینکه بساط و آنطورها کرده بودند، به جزایشان رساندند. اینها چیزهایى است که سابقه ندارد در دنیا.
۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۹
خودکفایی شرط آزادی
اگر شما بخواهید استقلال پیدا بکنید و آزادی حقیقی پیدا بکنید، باید کاری بکنید که در همه چیز خودکفا باشید؛ مستغنی باشید.
۱۱ آبان ۱۳۵۸
خودکفایی شرط آزادی
اگر شما بخواهید استقلال پیدا بکنید و آزادی حقیقی پیدا بکنید، باید کاری بکنید که در همه چیز خودکفا باشید؛ مستغنی باشید.
۱۱ آبان ۱۳۵۸
تقدم اسقلال و آزادی فکری بر سایر موارد
ما اگر بخواهیم مستقل باشیم باید اول افکارمان را مستقل کنیم، یعنى از آزادى فکرى [آغاز کنیم] یک آزادى خارجى هست که کسى به آن تعرضى نکند، حالا یک همچه آزادیى هست، اگر بگذارند. اما آزادى فکرى این است که انسان در فکرش آزاد و بدون اینکه متمایل به یک طرف باشد فکر کند، در مسائل علمى هم همینطور است. مسائل علمى را اگر چنانچه انسان آزاد فکر کند یکطور برداشت مىکند، اگر چنانچه ذهنش متوجه باشد، انگل باشد نسبت به این قضیه، یک جور دیگر فکر مىکند، یک جور دیگر برداشت مىکند. برداشتهاى علمى ما هم الآن آزاد نیست، ما باید افکارمان را آزاد کنیم تا برداشت هاى علمیمان آزاد باشد.
۱۶ آذر ۱۳۵۸
حدود آزادی
آزادی در حدود قانون، آزادی در حدود عدم ضرر به اسلام
آزادی معنایش این نیست که بنشینید برخلاف اسلام صحبت کنید؛ آزادی در حدود قانون است. دین کشور ما اسلام است؛ آزادی در حدود این است که به اسلام ضرر نخورد.
۴ خرداد ۱۳۵۸
آزادی در حدود قانون، عدم آزادی برای فساد و خلاف عفت و اذیت برادر مومن، آزادی منطقی
این توهم که خوب حالا جمهوری اسلامی شده است و حالا هر کسی خودش هر کاری میخواهد بکند، آزادی شده است و آزاد هر کاری بخواهد بکند، اینها نیست. آزادی در حدود قانون است. یعنی آن مقداری که خدای تبارک و تعالی به ما آزادی داده است در آن مقدار آزاد هستیم. آزاد نیستیم که فساد بکنیم، آزاد نیستیم که کارهای خلاف عفت بکنیم. هیچ انسانی آزاد نیست که کار خلاف عفت بکند. هیچ انسانی آزاد نیست که ایذا کند برادر خودش را. آزادی در حدود قانون است. آن مقداری است که خدای تبارک و تعالی به مردم آزادی داده است. و این مقدار آزادی که خدای تبارک و تعالی به مردم داده است بیش از آن آزادیهایی است که دیگران دادهاند. آنها آزادی غیر منطقی دادهاند، و اینجا آزادی منطقی است. آنهایی که آنها دادهاند آزادی نیست؛ آزادی باید منطقی باشد، روی قانون باشد.
۴ تیر ۱۳۵۸
آزادی در چارچوب قانون
نه این است که آزادی بدون قانون وجود داشته باشد، آن آزادی نیست. منتها آزادی است که مردم روی محبت و عشقشان و روی یک مبادی و مبادی الهی به بعضی اشخاص که اینها را میشناختند به اینکه الهیهستند روی میآورند؛ و این آزادگی است.
۲ مهر ۱۳۵۸
آزادی در چهارچوب جمهوری اسلامی
ما الآن رژیممان جمهوری اسلامی است و باید به آن چیزهایی که در جمهوری اسلامی است پایدار و وفادار باشیم.
۲۵ فروردین ۱۳۵۸
جلوگیری از فساد
ما جز از فساد، جلوگیرى از هیچ چیز نمىکنیم. آزادند مردم
۸ بهمن ۱۳۵۷
چهارچوب عدم افساد اقتصادی و امنیتی، مقررات ملی و دولتی و اسلامی،
شما آزادید؛ آزادى را صرف کنید در صلاح ملت، در صلاح کشور. و آزادى براى این نیست که هرکس هر کارى مىخواهد بکند. قاچاق فروشى بکند، گرانفروشى بکند، سرحدات را به هم بزند، نظام را به هم بزند؛ جهات مقررات ملى و دولتى و اسلامى را ملاحظه نکند. معناى آزادى این نیست. آزادى در حدود مقررات است. مقررات را باید حفظ کرد. کسى حق ندارد به شما تعدى بکند؛ شما آزادید، و کسى حق ندارد شما رامحدود کند؛ لکن مقررات را باید همه حفظ بکنیم. من که در اینجا هستم و شما که در سرحدات هستید باید مقررات را حفظ بکنیم؛ باید نظامات را حفظ بکنیم؛ باید جهاتى که مقرر شده است براى ما و شما همه حفظ بکنیم، تا ان شاء اللَّه این کشور را به سامان برسانیم.
۱۱ خرداد ۱۳۵۸
عدم ضرر به حال ملت
همه مطبوعات آزادند مگر اینکه مقالات مضر به حال کشور باشد.
۲۰ دى ۱۳۵۷
اگر مضر به حال ملت نباشد، بیان همه چیز آزاد است. چیزهایى آزاد نیست که مضر به حال ملت ما باشد.
۳ بهمن ۱۳۵۷
[گروههاى چپ و مارکسیست که در ایران هستند] اگر مضر به حال ملت باشد جلوگیرى مىشود؛ اگر نباشد و فقط اظهار عقیده باشد مانعى ندارد.
۳ بهمن ۱۳۵۷
عدم توطئه
در اسلام، دموکراسى مندرج است و مردم آزادند در اسلام، هم در بیان عقاید و هم در اعمال، مادامى که توطئه در کار نباشد و مسائلى را عنوان نکنند که نسل ایران را منحرف کنند.
۲۵ دى ۱۳۵۷
این گرفتاریها که رد بشود احزاب آزاد هستند. ما جلوى آزادى را هیچ وقت نمىگیریم. اسلام هم جلوى آزادى را هیچ وقت نگرفته است بیش از اینکه جلو توطئه را، که همه عالم همین طورند. ما هم همین طور هستیم..
۲ مهر ۱۳۵۸
آزادى آرا در اسلام از اول بوده است، در زمان ائمه ما- علیهم السلام- بلکه در زمان خود پیغمبر آزاد بود. حرفهایشان را مىزدند. ما حجت داریم. کسى که حجت دارد از آزادى بیان نمىترسد لکن توطئه را اجازه نمىدهیم. اینها حرف ندارند، توطئه مىکنند.
۱۰ اسفند ۱۳۵۷
عدم تفرقه افکنی، توطئه، آدم کشی
تفرقه افکنها را از بین خودتان بیرون کنید. ما نخواهیم گذاشت که این تفرقه افکنها رشد کنند، آنها را در نطفه خفه مىکنیم. آزادى غیر از توطئه است. آزادى، آزادى بیان است؛ هرچه مىخواهند بگویند، توطئه نکنند، آدمکشى نکنند. این آدمکشها و توطئه گرها را دفن خواهیم کرد..
عصر ۵ اردیبهشت ۱۳۵۸
عدم توطئه، فسادکاری، هرج و مرج، افساد
در مملکت ما آزادى اندیشه هست. آزادى قلم هست. آزادى بیان هست. ولى آزادى توطئه و آزادى فسادکارى نیست. شما اگر توقع دارید که ما بگذاریم بر [علیه] ما توطئه کنند و مملکت ما را به هرج و مرج بکشند، به فساد بکشند و مقصودشان از آزادى این است، در هیچ جاى دنیا همچو آزادى نیست. و اگر آزادى اندیشه است، آزادى بیان است.
عدم توطئهگری، به تاهی کشیدن، فساد
قلمى آزاد است که توطئهگر نباشد. قلمى آزاد است، روزنامهاى آزاد است، که نخواهد این ملت را به عقب و به تباهى بکشد. این قلمها، همان سرنیزه سابق است که مىخواهند ملت را به تباهى بکشند، البته ملت تحمل نمىکند که جوانهایش را داده، حالا چهار نفر پشت میز نشین و بالا نشین بنشینند و طرح بدهند و درست بکنند و بگویند که قلمها آزاد نیست؛ چه آزاد نیست؟ کدام قلمها آزاد نیست؟ قلمهاى فاسد نباید آزاد باشد. الآن هم فاسدهاشان خیلیهایشان آزادند، مِنْ جمله همین قلمهایى که مىگویند چرا آزاد نمىگذارید. اینها هم الآن توطئهگر هستند..
۳ آبان ۱۳۵۸
در حدود قوانین اسلام و قانون اساسی
مطبوعات باید همیشه در خدمت اسلام عزیز و مردم و کشور باشند و آزادیها در حدود قوانین مقدس اسلام و قانون اساسى به بهترین وجه تأمین شود.
۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۹
مطبوعات باید همیشه در خدمت اسلام عزیز و مردم و کشور باشند؛ و آزادیها در حدود قوانین مقدس اسلام و قانون اساسى به بهترین وجه تأمین شود و بیطرفى حفظ گردد.
۲۵ آبان ۱۳۵۹
عدم کشاندن ملت به سمت ابرقدرتها، ارتباط با صهیونیزم و امثال ان، در حدود خواست ملت،
یکدفعه مىبینیم در روزنامهها آن طایفه از روشنفکران شروع مىکنند به اعتراض که خیر. خوب قلم آزاد است، اما هر قلمى؟! بیان آزاد است، اما هر بیانى؟! یک بیان است که یک مملکت را به دامن ابرقدرتها مىاندازد. آیا این بیان آزاد است؟! این را ما بگوییم آزادى، که مملکت ما را به فساد بکشید؟! یک قلمى است که با صهیونیسم و امثال اینها روابط دارد. یک روزنامهاى که با بودجه آنها اداره مىشود و خودشان تیراژى ندارند تا خود را اداره کنند. … باید حدود آزادى آن چیزى باشد که ملت مىخواهد. نه اینکه بر خلاف ملت آدم آزاد است. خوب من آزادم، یک تفنگ هم دستم هست بزنم یک کسى را بکشم. این چه آزادى است؟ آزادى موازین دارد
۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۹
عدم مخاصمه با کسی،
در روزنامهها نباید صورت مخاصمه با کسى داشته باشند، صورت ارشاد داشته باشند.
۱۲ خرداد ۱۳۶۰
منافع مجموع جامعه، مقید به شئون جامعه ایرانی، حفظ شرافت مردان و زنان یک جامعه
ما موافق رژیم آزادیهاى کامل هستیم. باید حدود رژیم آینده ایران، همان گونه که براى کلیه دولتهاى متکى به مردم مطرح است، منافع مجموع جامعه را دربرگیرد و همچنین باید به شئون جامعه ایرانى مقید بوده باشد، زیرا عرضه یک جامعه غیر محدود، دستبرد به شرف مردان و زنان آن مىباشد.
۲۲ مهر ۱۳۵۷
حفظ مصالح مردم
مطبوعات در نشر همه حقایق و واقعیات آزادند. هرگونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم در صورتى که مصالح مردم را به خطر نیندازند آزادند و اسلام در تمامى این شئون حد و مرز آن را تعیین کرده است.
۱۱ آبان ۱۳۵۷
حفظ موازین
زنان در انتخاب فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازین آزادند.
۱۰ آبان ۱۳۵۷
حدود قانون و قانون اساسی، عدم فحشا و دزدی، تهمت به مردم، اهانت به مقدسات، توطئه
در هر مملکتى آزادى در حدود قانون است، در حدود قوانین آن مملکت است. مردم آزاد نیستند که قانون را بشکنند. معنى آزادى این نیست که هرکس برخلاف قوانین برخلاف قانون اساسى یک ملت، برخلاف قوانین ملت هم هرچه دلش مى خواهد بگوید. آزادى در حدود قوانین یک مملکت است. مملکت ایران مملکت اسلامى است و قوانین ایران قوانین اسلام است. در قانون اساسى زمان سابق هم این معنا که هرچه برخلاف قانون اسلام باشد قانون نیست و قانون باید موافق با قوانین اسلام باشد، هست. و هر قانونى که در ایران قانون اساسى که در ایران بخواهد قانونیت داشته باشد، نمىتواند قانونى باشد که برخلاف گفته پیغمبر اسلام، برخلاف گفته قرآن باشد. پس آزادى- که گفته مىشود که مطبوعات آزادند، بیان آزاد است- معنایش این نیست که مردم آزادند که هر کارى مىخواهند بکنند؛ مثلًا آزادند دزدى بکنند، آزادند به فحشا بروند، آزادند مراکز فحشا درست کنند. این آزادى آزادى غربى است- البته به استثناى دزدىاش- این آزادى غربى [است] که هرکس هر کارى دلش مىخواهد بکند ولو اینکه فحشا باشد، ولو اینکه یک کارهایى باشد ناشایسته. اینطور آزادى در ایران نمى تواند باشد. آزادى در حدود قانون باید باشد. قوانین اسلام را باید ملاحظه کرد؛ در چهارچوب قوانین اسلام، در چهارچوب قانون اساسى، بیانْ آزاد و بحثْ آزاد. این اشتباهى است که مىکنند.. اینهایى که فریاد از آزادى مىزنند، اینها غربزدهاند؛ آزادى غربى مىخواهند. اینها که دم از دمکراتیک مىزنند، اینها همان دمکراتیک غربى را مىخواهند، آزادى غربى را مىخواهند؛ یعنى بىبندوبارى. در غرب هرچه شده است، ما هم باید تَبَع آنها باشیم! اینها جزو غربزدهها هستند. روزنامهها آزادند مطالب بنویسند، مسائل بنویسند اما آزاد هستند که اهانت به- مثلًا- مقدسات مردم بکنند؟! آزادند که فحش به مردم بدهند!؟ آزادند که تهمت به مردم بزنند؟! همچو آزادى نمىتواند باشد. آزادى توطئه نمىتواند باشد.
۸ خرداد ۱۳۵۸
عدم توطئه و نقض ملیت، مملکت و جمهوری اسلامی
اصل بیست و ششم از قانون اساسى موجود، این قانون اساسى ما، احزاب و جمعیتها و انجمنهاى سیاسى و انجمنهاى اسلامى، اقلیتهاى مذهبى آزادند. و شرط این است که توطئه نکرده باشند براى اینکه مملکت ما را، ملیت ما را، جمهورى اسلامى ما را نقض کنند.
۸ آذر ۱۳۵۸
در حدود نظر مردم به وجود آورنده نهضت
نظر آن ملتى که نهضت را به وجود آورد و قدرتهاى بزرگ را شکست، و بعد از این هم دنبال همین قدرت خواهد بود، تمام حَظّ مال اینهاست. نظرهاى اینها میزان است. نظرهاى دیگران اگر موافق با نظر اینهاست، اگر دنباله اسلام است، اگر با حفظ اسلام و احکام است، اهلًا و مرحبا؛ و اگر انحراف است آنها باید بروند آنجایى که قبلًا بودهاند.
۱۵ خرداد ۱۳۵۸
چهارچوب قانون و قانون اساسی، تشخیص شورای نگهبان،
نمىشود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط مىکنى قانون را قبول ندارى! قانون ترا قبول ندارد. نباید از مردم پذیرفت، از کسى پذیرفت، که ما شوراى نگهبان را قبول نداریم. نمىتوانى قبول نداشته باشى. مردم رأى دادند به اینها، مردم شانزده میلیون تقریباً یا یک قدرى بیشتر رأى دادند به قانون اساسى. مردمى که به قانون اساسى رأى دادند منتظرند که قانون اساسى اجرا بشود؛ نه هرکس از هر جا صبح بلند مىشود بگوید من شوراى نگهبان را قبول ندارم، من قانون اساسى را قبول ندارم، من مجلس را قبول ندارم، من رئیس جمهور را قبول ندارم، من دولت را قبول ندارم. نه! همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید، ولو برخلاف رأى شما باشد. باید بپذیرید، براى اینکه میزان اکثریت است؛ و تشخیص شوراى نگهبان که این مخالف قانون نیست و مخالف اسلام هم نیست، میزان است که همه ما باید بپذیریم. من هم ممکن است با بسیارى از چیزها، من که یک طلبه هستم، مخالف باشم. لکن وقتى قانون شد [تصویب] خوب، ما هم مىپذیریم. بعد از اینکه یک چیزى قانونى شد دیگر نق زدن در آن، اگر بخواهد مردم را تحریک بکند، مفسد فى الارض است؛ و باید با او دادگاهها عمل مفسد فى الارض بکنند. و اگر نه، رأى مىدهد آرام. با رأى آرام هیچ کس مخالف نیست. شما مىگویید که نخیر، اینکه گفتند اینها اشتباه کردند؛ ولى ما در مقام عمل قبول داریم. رأیمان این است که اینجورى نیست؛ اما در عمل ملتزم هستیم.
این هیچ مانعى ندارد. البته مسائل اگر مسائل اسلامى باشد، اگر در رأى هم مخالف باشید، باید تو سرتان زد! اما اگر یک مسائل سیاسى هست، مسائل [دیگر] هست، مىگویید اینها اشتباه کردهاند، بسیار خوب، ممکن است یک میلیون جمعیت هم اشتباه بکنند؛ این اشکال ندارد؛ اما در عین حالى که اعتقادتان این است که اینها اشتباه کردهاند، در عین حال باید بپذیرید. چاره ندارید. شما هم که وکیل شدید فرض کنید از تهران یا از جاى دیگر، خوب، عده کثیرى مىگویند که این لیاقت نداشته است! این نباید، خوب نبود بشود، اما حالا که اکثریت شد، پذیرفتهاند
۶ خرداد ۱۳۶۰
عدم به خطر انداختن مصالح مردم، در چهارچوب اسلام
مطبوعات در نشر همه حقایق و واقعیات آزادند. هرگونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم در صورتى که مصالح مردم را به خطر نیندازند آزادند و اسلام در تمامى این شئون حد و مرز آن را تعیین کرده است.
۱۱ آبان ۱۳۵۷
حد قانون اساسی
نقض قانون اساسى سند عقب افتادگى است
۲۶ فروردین ۱۳۴۶
حفظ استقلال و منافع مردم
سیاست ما همیشه بر مبناى حفظ آزادى و استقلال و حفظ منافع مردم است که این اصل را هرگز فداى چیزى نمىکنیم
۱۶ آبان ۱۳۵۷
حد قوانین و اسلام، عدم خرابکاری، توطئه و به خاک و خون کشیدن
آزادى به آن معنا که اینها بخواهند، خرابکارى بکنند این آزادى نخواهد داده شد. آزادى در حدودى که قوانین اقتضا مىکرد؛ در حدودى که اسلام به ما اجازه مىدهد. اسلام اجازه نمىدهد که ما آزاد بگذاریم که هرکس هر غلطى بخواهد بکند؛ هر توطئهاى مىخواهد بکند؛ هر کارى مى خواهد بکند که بکشد به خاک و خون..
۲۷ مرداد ۱۳۵۸
عدم خلاف اسلام و مسلمین، عدم درندگی
ما یک حزب را، یا چند حزب را، که صحیح عمل مىکنند مىگذاریم عمل بکنند، و باقى همه را ممنوع اعلام مىکنیم، و همه نوشتجاتى که اینها داشتهاند، و برخلاف مسیر اسلام و مسیر مسلمین است، ما همه اینها را از بین خواهیم برد…. ما خیال مىکردیم که ما با انسان سر و کار داریم، پس با انسانیت رفتار بکنیم، معلوم شد نه. ما با انسان سر و کار نداریم، ما با حیوانات درنده سر و کار داریم! نمىشود با حیوانات درنده ما ملایمت بکنیم، و نمىکنیم دیگر ملایمت..
۲۷ مرداد ۱۳۵۸
عدم توطئه و ارتباط با خارج
چون غلبه خود ملت بود، غلبه مال خود ملت بود، آن هم ملت اسلامى، آن هم با اسم اسلام؛ دنبال این نه مطبوعات قدغن شد و نه اجتماعات قدغن شد و نه احزاب قدغن شد. تا چند ماه بعد، بعضیها را دیدند مشغول توطئهاند، الآن هم مشغولاند. بعضیها را دیدند که از خارج چیز اخذ مىکنند و دارند توطئه مىکنند. بعض مجلات این طورى و بعض مطبوعات این طورى را دادگاه جلو گرفت، براى اینکه ملت را داشت به تباهى مى کشید.
۱۲ آبان ۱۳۵۸
عدم وابستگی به اسراییل و آمریکا
و اما آزادى مطلق بعد از آن اختناق مطلق در ایران بعد از انقلاب بلافاصله بود. همه قلمها و همه زبانها باز بود. و قلمها مىنوشت. همه احزاب آزاد بودند و همهشان هم اظهار وجود کردند، و کسى مزاحمشان نبود.. تا پنج ماه تقریباً اینطور بود که ابداً هیچ خلاف آزادى نشد. بعد از پنج ماه دریافتیم، دریافتند به اینکه بعضى از این روزنامهها، بعضى از این مجلات وابستگى به اسرائیل، وابستگى به امریکا دارند و مشغول یک توطئههایى هستند. برخلاف مسیر ملت توطئه مىکنند. اینها را دادگاه [حکم] کرد که باید رسیدگى بشود.
۶ دى ۱۳۵۸
عدم فتنهگری، نفاق، توطئهگری، رفت و امد با براندازان و طاغوت
به شما تعرض نشد. تا آنکه فتنه را دیدیم و فهمیدیم شما فتنهگر هستید، شما منافقینى هستید که مىخواهید فتنه بکنید، منافقینى هستید که توطئه کردید بر ضداسلام، توطئه کردید بر ضد کشور، توطئه کردید بر ضد ملت؛ شما اشخاصى هستید که با سرحَدَّات و با خارج روابط دارید- رفت و آمد شما [تحت] کنترل است. اطلاع به مادادند که رفت و آمد دارید شما با اشخاصى که در رژیم سابق بودند؛ با اشخاصى که مىخواهند مملکت ما باز به حال اول برگردد- بعد از اینکه توطئه شما ثابت شد، و مردم فهمیدند شما چه اشخاصى هستید، دیگر نمىتوانیم اجازه بدهیم آزادانه هر کارى مىخواهید بکنید، شما را سرکوب خواهیم کرد!.
۲ شهریور ۱۳۵۸
حفظ مصالح اسلام
ما موظفیم از طرف اسلام که مصالح. مسلمین را حفظ کنیم. همه موظفیم؛ همه ما موظفیم که مصالح اسلام را حفظ کنیم و این طوایف دارند مصالح اسلام را از بین مىبرند..
۲۷ مرداد ۱۳۵۸
عدم توطئهگری، پی گیری سیطره اجانب بر مملکت، ارتزاق از اسراییل، تکرار منافع امریکا و اسرایلل، تباهی کشیدن کشور، توطئه، خلاف عفت،
قلمهایى که توطئهگر بودند و مىخواستند باز سلطه اجانب را بر مملکت ما مسلط کنند، آنها را گفتیم که نباید این کار را بکنند و باید محکمه ببیند که اینها چکاره هستند. و دیدیم که بعد از اینکه بررسى شد، اینها از اسرائیل خیلیشان ارتزاق مىکردند. و بلندگوى اسرائیل بودند. بلندگوى امریکا بودند. منتها با صورتهاى دیگر. و یک ملتى حق دارد که کسى که بخواهد ملتش را به تباهى بکشد و توطئه کند و باز همان مسائل سابق را براى او پیش بیاورد، از آن جلوگیرى بکند. و الّا ملت ما طرفدار آزادى است. طرفدار همه جور آزادى است. ولکن طرفدار توطئه نیست. طرفدار تباهى نیست.
۵ آذر ۱۳۵۸
مصالح اسلام و کشور، عدم پی گیری آزادی غربی، تباهی جوانان، آزادی مخرب، حرام شرعی، مخالفت با حیثیت جمهوری اسلامی
اکنون وصیت من به مجلس شوراى اسلامى در حال و آینده و رئیس جمهور و رؤساى جمهور مابعد و به شوراى نگهبان و شوراى قضایى و دولت در هر زمان، آن است که نگذارند این دستگاههاى خبرى و مطبوعات و مجلهها از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند. و باید همه بدانیم که آزادى به شکل غربى آن، که موجب تباهى جوانان و دختران و پسران مىشود، از نظر اسلام و عقل محکوم است. و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومى و مصالح کشور حرام است. و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیرى از آنها واجب است. و از آزادیهاى مخرب باید جلوگیرى شود. و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامى و مخالف با حیثیت جمهورى اسلامى است بهطور قاطع اگر جلوگیرى نشود، همه مسئول مىباشند. و مردم و جوانان حزب اللهى اگر برخورد به یکى از امور مذکور نمودند به دستگاههاى مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهى نمودند، خودشان مکلف به جلوگیرى هستند.
وصیتنامه سیاسى- الهى، نگارش ۲۶ بهمن ۱۳۶۱، بازبینى و اصلاح ۱۹ آذر ۱۳۶۶٫
عدم توطئه زیان بخش
ما سعى مىکنیم به این افراد (که با وجود اعتقاد، به فرایض مذهبى عمل نمىکنند و یا اصولًا به مذهب عقیدهاى ندارند) راه سلامت و نجات را نشان دهیم. اگر نخواهند این راه را بپیمایند، در زندگى یومیه خود آزاد خواهند بود مگر اینکه بخواهند توطئههاى زیانبخشى علیه ملت و کشور تدارک بینند.
۱۹ دى ۱۳۵۷
عدم انجام خلاف عفت و مصلحت مملکت
ز این به بعد زنها و مردها آزادند. ولى اگر چنانچه بخواهند کارهاى خلاف عفت بکنند و یا خلاف مصلحت مملکت بکنند، البته از آنها جلوگیرى خواهد شد..
۲۶ دى ۱۳۵۷
عدم به خطر انداختن مصالح مردم
مطبوعات در نشر همه حقایق و واقعیات آزادند. هرگونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم در صورتى که مصالح مردم را به خطر نیندازند آزادند و اسلام در تمامى این شئون حد و مرز آن را تعیین کرده است.
۱۱ آبان ۱۳۵۷
عدم خرابکاری،
در حکومت اسلامى همه افراد داراى آزادى در هر گونه عقیدهاى هستند، ولکن آزادى خرابکارى را ندارند.
۱۹ آبان ۱۳۵۷
عدم شلوغکاری و خرابکاری
اسلام نیامده است که بشر را تحت مضیقه قرار بدهد. اسلام یک قوانینى است که تمام اقشار بشر را براى آن احترامات قائل است. البته یک استثناهایى هست که آنهایى که شلوغ کارند، آنهایى که خرابکارند، براى آنها هیچ کس یک- عرض مىکنم که- تساهلى قائل نیست؛
۱ دى ۱۳۵۷
در حدود ضوابط، قواعد، قوانین،
آزادى در حدود ضوابط است. «من آزادم حالا، من آزادم سیلى بزنم به ایشان»؛ نه، آزاد نیستم. «من آزادم اطاعت از- مثلًا- فرماندارم نکنم»؛ نه، این آزادى نیست. در حدود قواعد و قوانین آزادى هست.
۹ فروردین ۱۳۵۸
حاکم در حقیقت قانون است. همه در امان قانوناند، در پناه قانون اسلاماند. مردم و مسلمانان در دایره مقررات شرعی آزادند، یعنی بعد از ان که طبق مقررات طبق مقررات شرعی عمل کردند، کسی حق ندارد بگوید اینجا بنشین یا آنجا برو. این حرفها در کار نیست، آزادی دارند و حکومت عدل اسلامی چنین است. مثل این حکومتها نیست که امنیت را از مردم سلب کردهاند.
Sorry. No data so far.