دوشنبه 16 جولای 12 | 21:30

شعر: چنین است عدالت

شاعر: امید مهدی‌نژاد

مُردم ز قلم‌بازی‌تان، فصل تفنگ است | شب‌نامه زیاد است، شبیخون بنویسید || تیری‌ست فراتاخته تا سینه‌ی فرعون | سنگی که به پیشانی قارون بنویسید || هر زخم به زخمی، که چنین است عدالت | تا کی بنشینیم که قانون بنویسید؟


تریبون مستضعفین- امید مهدی‌نژاد

بس نیست؟ چه‌قدر از می‌ و افیون بنویسید؟
امشب شب شعری‌ست که با خون بنویسید

دیدید؟ نه برگی‌ست در این‌جا، نه بهاری
حالا غزلی از تب و طاعون بنویسید

مُردم ز قلم‌بازی‌تان، فصل تفنگ است
شب‌نامه زیاد است، شبیخون بنویسید

تیری‌ست فراتاخته تا سینه‌ی فرعون
سنگی که به پیشانی قارون بنویسید

هر زخم به زخمی، که چنین است عدالت
تا کی بنشینیم که قانون بنویسید؟

هیهات که صبحی بدمد زین شب بی‌شور
آینده همان است که اکنون بنویسید

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.