علیرضا رضاخواه- خیزشهای مردمی و تحولات جهان عرب در سال ۲۰۱۱ ابعاد و پیامدهای مختلفی را در سطح داخلی کشورها و همچنین عرصه منطقهای در پی داشته و دارد. در این خصوص از جمله پرسشهای مهم قابل طرح این است که خیزشهای مردمی و تحولات جهان عرب چه تأثیرات و پیامدهایی را برای ائتلافهای منطقهای در خاورمیانه در پی دارد؟ آینده محور مقاومت با توجه به تحولات سوریه و مصر چه خواهد شد؟ آیا جریان سازش در منطقه، موسوم به محور اعتدال عربی باز هم میتواند به عنوان یک قدرت منطقهای مطرح باشد؟ در سالهای آتی نظم سیاسی و امنیتی خاورمیانه شاهد چه ائتلافهای نوینی خواهد بود؟ در یادداشت پیش رو تلاش میشود در ۳ پرده به این پرسشها پاسخ داده شود.
توازن قوا و ائتلافهای منطقهای
بحث ائتلاف و ائتلافسازی در حوزههای منطقهای و بینالمللی، از مباحث اصلی روابط بینالملل محسوب میشود. دولتها بهعنوان موجودیتهای اصلی و قدرتطلب نظام بینالملل همواره سعی دارند تا علاوه بر افزایش قدرت خود در سطح داخلی به بیشینهسازی قدرت و امنیت خود از طریق شرکت در ائتلافهای منطقهای و بینالمللی نیز مبادرت نمایند. در منطقه خاورمیانه نیز بهرغم پیچیدگی معادلات سیاسی و امنیتی در نتیجه حضور و تأثیرگذاری بازیگران ملی و فروملی و بهخصوص نقشآفرینی قدرتهای بزرگ فرامنطقهای، نوع و شکل ائتلافها عنصر تعیینکنندهای برای جایگاه و نقش هر یک از بازیگران محسوب میشود. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و گسترش نفوذ منطقهای این کشور، خاورمیانه از سه دهه پیش تاکنون شاهد حضور دو جریان و ائتلاف بزرگ منطقهای بوده است؛ که همواره در تقابل با یکدیگر تعریف شدهاند. موفقیت یکی در منطقه به معنی کاهش نفوذ دیگری بوده و بالعکس. این دو محور عبارتند از محور سازش به رهبری ریاض و قاهره که حمایت از منافع غرب و حفظ وضعیت کنونی در حمایت از دیکتاتورهای موجود را سرلوحه عمل خویش قرار داده است؛ و محور مقاومت با حضور تهران، دمشق، حزب ا… و حماس که دفاع از آرمان فلسطین و مقابله با نظام سلطه را در دستور کار خود داشتهاند. البته در کنار این دو ائتلاف اصلی میتوان به بازیگران مهمی مانند ترکیه و اخیراً تا حدودی عراق اشاره کرد که سیاست مستقلی را در پیش گرفته و سعی داشتهاند با هر دو طرف همکاریها و روابط مناسبی داشته باشند.
بیداری اسلامی و بحران در توازن منطقهای
به دنبال خیزش بزرگ ملتهای عرب در سال گذشته، توازن قوا میان ائتلافهای منطقهای دستخوش تغییر شد. ائتلاف سازش با سقوط بن علی و مبارک از یک سو و فرار عبدا… صالح و قیام مردم بحرین از سوی دیگر دچار بحران جدی شد. به گونهای که شاهزادگان سعودی به صراحت به انتقاد از سیاستهای آمریکا به ویژه عدم حمایت این کشور از حسنی مبارک در جریان قیام مردم مصر پرداخته و هشدار دادند که ادامه این رویه باعث جدایی میان غرب و حامیان منطقهای آن خواهد شد. مصر بازیگری مهم و کلیدی در محور اعتدال عربی بود که همکاریها و روابط ویژهای با آمریکا و اسرائیل داشت و در اعمال فشار بر گروههای مقاومت نقش قابل توجهی داشت. با کنار رفتن رژیم مبارک در مصر و دگرگونی شرایط سیاسی، این کشور در حال بازتعریف نقش منطقهای خود است و این دیدگاه وجود دارد که مصر با رویکردهای جدید سیاست خارجی از محور اعتدال عربی خارج شده است و دیگر نمیتوان آن را بهعنوان بازیگری در قالب این ائتلاف محسوب کرد. در نتیجه، با خروج مصر از محور موسوم به اعتدال عربی، روند فروپاشی این ائتلاف آغاز شده است و با توجه به تحولات سیاسی و مطالبات مردمی در کشورهای مختلف، این ائتلاف که هرگونه رویکرد محافظهکارانه و همکاری با غرب و اسرائیل را دشوار و شاید غیرممکن میکند، دیگر نمیتوان از محور اعتدال عربی در منطقه خاورمیانه سخن گفت. تلاش برای ایجاد باشگاهی از دیکتاتورهای سالخورده در قالب توسعه شورای همکاری خلیج فارس و ایجاد ائتلافهای جدید نشانههایی جدی از آشفتگی محور سازش یا اعتدال عربی در منطقه خاورمیانه میباشد. این در حالی است که، دمشق بهعنوان بازیگر کانونی محور مقاومت نیز با چالشهایی جدی روبهرو شده، ناآرامیهای چند ماهه سوریه که کم کم به نوعی نزاع خونین مسلحانه و جنگ شهری تبدیل شده است. علاوه بر ناکار آمدی داخلی و ضعفهای ساختاری نظام حاکم بر سوریه موقعیت استراتژیک این کشور در سطح منطقه و نقشآفرینی اساسی آن در محور مقاومت، باعث شده تلاشهای خارجی گسترده و مهمی برای تشدید بحران و تغییر شرایط سیاسی در این کشور صورت بگیرد. این تلاشها در واقع در جهت ممانعت از بر هم خوردن توازن قدرت در سطح منطقهای بهنفع محور مقاومت صورت میگیرد و این تصور نزد بازیگران رقیب منطقهای و قدرتهای بینالمللی وجود دارد که با تضعیف دولت اسد یا دگرگونیهای سیاسی مهم در این کشور میتوان به کمرنگ کردن نقش محور مقاومت در سطح منطقه پرداخت.
بیداری اسلامی و شکل گیری ائتلافهای نوین در منطقه
از سوی دیگر با دگرگونی و ظهور چالشهایی برای ائتلافهای موجود، ائتلافهای منطقهای نوینی نیز در حال شکلگیری است. ائتلاف نخست که شکلگیری آن از یک سو نتیجه فروپاشی محور اعتدال عربی و از سوی دیگر، تلاشی برای جبههگیری منطقهای در برابر خیزشهای مردمی در جهان عرب است، با محوریت عربستان و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و پیوستن کشورهایی مانند اردن و مراکش در حال شکلگیری است که ائتلافی متشکل از دولتهای پادشاهی و سنتگراست. این ائتلاف که ادامه محور اعتدال عربی است احتمالا در اتکا به غرب با توجه به تجربه حسنی مبارک و بن علی با احتیاط بیشتری عمل خواهد کرد. علاوه بر این سرکوب قیام مردم بحرین توسط نیروهای سپر جزیره (نیروی نظامی مشترک کشورهای شورای همکاری خلیج فارس) احتمالا باعث ایجاد پیوند نظامی محکمتری در این ائتلاف جدید خواهد شد. طرح اخیر عربستان سعودی مبنی بر ایجاد یک اتحاد عربی در منطقه در همین چارچوب قابل تحلیل است. ائتلاف دوم که زمینه شکلگیری و تقویت آن بهعنوان ائتلافی کانونی در منطقه خاورمیانه در حال آماده شدن است، ائتلافی است که با رهبری ترکیه و با حضور نظامهای سیاسی جدید در مصر، لیبی و احتمالا تونس تشکیل میشود. در این ائتلاف جایگاه ویژهای نیز بایستی برای کشور قطر قائل شد. زیرا علی رغم ساختار پادشاهی و نظام سنت گرا در این کشور، شبکه الجزیره قطر نقش جدی در حمایت از خیزش مردم منطقه داشته است. این ائتلاف که تعامل مثبتی با کشورهای غربی دارد سعی میکند خلاء به وجود آمده از افول محور سازش را جبران کند.
بیداری اسلامی و بازگشت «شهاب» مقاومت
در بحبوحه انقلاب بزرگ مردم مصر و هنگامی که دوربین رسانههای خبری دنیا بر تحولات میدان التحریر تمرکز کرده بودند، در زندان «وادی النطرون» در شمال قاهره اتفاقاتی رخ داد که به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران سیاسی بیانگر عمق نفوذ جریان مقاومت در دل مردم مصر بود. «محمد یوسف احمد منصور» معروف به «سامی شهاب» از اعضای ارشد حزب ا… لبنان که به اتهام حمایت از مردم غزه و ارایه کمک لجستیکی به رزمندگان حماس توسط دادگاه رژیم مبارک به حبس محکوم شده بود، در پی حمله مردمی به زندان قاهره به همراه جمعی دیگر از زندانیان فلسطینی و لبنانی تبار هوادار مقاومت آزاد شدند. چند روز بعد در میان شگفتی حاضران شهاب در مراسم بزرگداشت شهدای حزب ا… حاضر شد تا سید حسن نصرا… در حضور وی پیروزی انقلاب و سقوط دیکتاتوری مبارک را به مردم مصر تبریک گوید. آزادی «شهاب مقاومت» در جریان قیام تودههای مسلمان در مصر به صورت نمادین این پیام را برای منطقه به همراه داشت، که سقوط دیکتاتورهای هوادار منافع غرب و اسرائیل به معنی آزاد شدن خواست قلبی تودههای مسلمان در مقابله با رژیم صهیونیستی است. واقعیت این است که آنچه به عنوان زنجیره اتصال جریانها و کشورهای وابسته به محور مقاومت همواره مورد تاکید این ائتلاف بوده است حمایت از آرمان فلسطین در منطقه، تغییر ساختارهای پوسیده دیکتاتوری به حکومتهای مردم سالار و حفظ عزت و کرامت مردم مسلمان و مستضعف منطقه بوده است. تقویت جایگاه اخوان المسلمین به عنوان قدیمیترین جریان اسلام خواه و حامی فلسطین در اردن، مراکش، کویت و به ویژه در مصر، در کنار موفقیت جنبش اسلامی النهضه در تونس و جریانهای اسلام گرا در لیبی همگی از برتری اهداف و آرمانهای محور مقاومت در منطقه حکایت میکند. در سوریه نیز چنان چه مخالفان مسلح بشار اسد که با تحریک و تسلیح کشورهای خارجی عمل میکنند بتوانند موفق شوند، آنچه تغییر نخواهد کرد سیاست ضد صهیونی مردم سوریه است. ائتلاف سازش به تاریخ پیوسته، ائتلاف جدید نظامهای پادشاهی و دیکتاتوری منطقه مشروعیتی در میان مردم نداشته و شاید بتوان ادعا کرد که تولد و مرگش همزمان است. محور سوم نیز که با حرکت پیشرو ترکیه و حمایتهای کشورهای غربی دنبال میشود در حال حاضر مشروعیت خود را در منطقه از تقابل با رژیم صهیونیستی و حمایت از جریان مقاومت بدست آورده است. حمایت از آرمان مقاومت جزو لاینفک خاورمیانه امروز و فرداست و از آن گریزی نیست. بیداری اسلامی در منطقه همانطور که دیروز شهاب مقاومت را از زندان فرعون مصر رها ساخت، فردا قدس را نیز از زندان ارباب فرعون خواهد رهانید.
Sorry. No data so far.