در سومین سالگرد پیروزی غرورآفرین حزب الله لبنان در جنگ سیوسه روزه، توفیقی همراه شد تا در جمع بعضی از اعضای كمیته حمایت از انقلاب اسلامی فلسطین، بهحضور دبیركل شجاع و مقتدر حزباللهلبنان حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن نصرا… برسیم. در این جلسه كه هیئت همراه (ناصر سودانی نماینده اهواز و حسین شیخالاسلام قائممقام وزارت امورخارجه) مرا همراهی میكردند به روند تشكیل كمیته حمایت از فلسطین و فعالیتهای آن اشاره كردم. نكاتی در مورد راهكارهای حمایت از مقاومت اسلامی فلسطین و لبنان، تحریم كالاهای صهیونیستی و سؤالاتی در این خصوص مطرح كردم. نوبت به سید رسید كه بعد از تعارفات معمول، بیانات مبسوطی در مسایل مختلف منطقه، لبنان و فلسطین، وحدت بین شیعه و اهل سنت داشتند. از جمله از ارتباطات خود با رهبر معظم انقلاب اسلامی در مسایل مختلف، نكات و خاطراتی تعریف كردند كه بسیار حایز اهمیت و قابلتوجه بود؛ ناگفتههایی كه برای اولینبار شنیدیم، هرچند برای پارهای از آنها، باید زمان بگذرد و بعد منتشر شود. گزاف نیست اگر بگوییم این جلسه یكی از جلسات پرخاطرهای بود كه نظیر آن كمتر پیدا میشود و دوستان هرگز طولانی بودن آن را احساس نكردند.
به عقیده شما نقش امام خمینی را در احیای قضیه فلسطین، با محوریت تأكید بر وحدت اسلامی، چگونه میتوان تحلیل كرد؟
در جهان اسلام مسئله فلسطین یك موضوع ویژه است، چون فلسطینیها سنی هستند، حمایت شیعیان از آنها عامل وحدت و نزدیكی بین اهل سنت و شیعیان میشود. ما كه در منطقهای هستیم كه با برادران اهل سنت بیشتر محشوریم، این مسئله را بیشتر احساس میكنیم و بهضرس قاطع میگویم آنكه در تاریخ معاصر نقش شگرفی در موضوع وحدت اسلامی ایفا كرد، امام خمینی قدس سره بود. بهواقع هیچ راه دیگری بهاندازه تدبیری كه امام اندیشید در مسئله وحدت اسلامی پاسخ نداد.
كمی بیشتر درمورد تدبیر امام در وحدت جامعه اسلامی توضیح دهید؟
این تدبیر عالمانه از دو مسیر انجام شد. اول، اتحاد در مقابل دشمنان اسلام و مستكبرین: اتحاد و وحدت اسلامی در برابر مستكبرین، دعوت از همه مسلمانان برای ایستادگی در مقابل ظالمان و مستكبران جهان، اهل سنت و شیعیان را ید واحده در مقابل دشمنان اسلام قرار میداد.
دوم، قضیه فلسطین: تجربه سی سال گذشته نشان داد كه باب فلسطین اوسع و اوضح است. در موضوع حمایت از فلسطین كسی اختلاف ندارد و روشنترین راه هست؛ حتی آنكه میخواهد سازش كند از ترس افكار جهان اسلام نمیتواند آن را آشكار كند و بلكه سعی میكند خود را حامی فلسطین نشان دهد. در مورد اول، بین مسلمانان اختلاف وجود دارد. اما در اصل موضوع فلسطین اختلافی نیست. در همین لبنان دشمنی با فلسطینیها از صدها سال پیش خیلی زیاد بود. آنها خیلی به لبنان و جبل عامل حمله كردهاللهامام موسی صدر هم نتوانست شیعه لبنان را به فلسطینیها خوشبین كند، ولی امام این كار را كرد.
بسیاری ایران را مسبب برخی ناآرامیها در منطقه معرفی میكنند؛ در حالیكه منشأ بسیاری از این فتنهها خود آنها هستند. عقیده شما چیست؟
آمریكا یك فتنه بزرگ در منطقه در مسئله عراق ایجاد كرده بود. درگیریهای مذهبی بین شیعه و سنی، تحریك كشورهای عربی علیه ایران، موضوع فلسطین و حمایت همهجانبه ایران از فلسطین، توطئهها را خنثی كرد. عدهای گفتند چرا موضوع هولوكاست را مطرح كردید. به نظر من اتفاقا در زمانش بود، پرچم حمایت ایران از حماس، صداهای تفرقهانگیز را خفه كرد. همه دنیا فهمید آن مقاومتها بدون حمایت ایران امكانپذیر نبود، اولین حمایت و تحرك در جنگ غزه توسط شیعیان بود و همین امر باعث شد تا این افكار تفرقهاللهاز بین برود.
البته در بین علمای شیعه از جمله در لبنان هم درخصوص حمایت از فلسطین اختلافنظرهایی وجود دارد.
بعضی از علمای شیعه در لبنان كه نگرش سنتی به موضوع دارند مرتب به ما اشكال میكردند كه چرا اینهمه دم از فلسطین میزنید. مخصوصا بعد از قضایای عراق، من به ایشان گفتم فلسطین سرزمین اسلامی است، مال امام زمان است، بعد گفتم سلمنا بناء علی مبانیك؛ بیایید مقایسه كنیم ببینیم شما برای تشیع چه كردهاللهما چه كردهاللهالان عزت تشیع در جهان اسلام بیشتر شده است و روزبهروز هم بیشتر میشود، اكنون شیعه را بهعنوان یك طایفه اسلامی پذیرفتهاللهخیلیها وارد شیعه شدهاند.
بهنظر شما این موج توجه به مكتب شیعه متأثر از چه مواردی بود؟
گرایش به تشیع در اثر سه حادثه بزرگ معاصر است كه هركدام موج ایجاد كردند.
1- پیروزی انقلاب اسلامی در ایران (در سال هزارونهصدوهفتادونه میلادی)؛
2- پیروزی حزباللهدر سال دوهزار میلادی و خروج اسراییل از جنوب لبنان؛
3- جنگ سیوسهروزه در سال دوهزاروشش میلادی.
پرچم حزباللهبه همه جهان عرب رفت، بعضی از مصریها میگفتند در اوج محبوبیت جمال عبدالناصر عكس او در جامعه الازهر نصب نشد، ولی عكس سیدحسن نصرا… (یك طلبه شیعه) و پرچم حزباللهبه الازهر رفت و در نمازجمعه مصر بالا رفت. اینكه آقای قرضاوی عصبانی شد و به من حمله كرد به این دلیل بود كه به ایشان گفتند خیلی در مصر شیعه شدهاللهبا اینكه من رابطه خوبی با او دارم و خیلی به وی احترام میگذارم، ولی گفته بود فلانی را در حد یك فرمانده نظامی قبول دارم، ولی اعتقادات باطل دارد. علت قطع رابطه مراكش با ایران هم این مسئله بوده است. بد نیست اینجا به خاطرهای از حضور یكی از ناشرین لبنان در نمایشگاه مراكش اشاره كنم. یكی از ناشران لبنان را به یك شهركی در مراكش دعوت میكنند و جمعیت عظیمی به استقبال او میآیند. در حدی كه طرف به تعجب میاللهو فكر میكند بنا است مسئول بلندپایهای به آن شهرك بیاید كه او را هم دعوت كردهاللهبعد میفهمد كه نه، همه به استقبال او آمدهاللهمیگویند بوی رزمندگان حزبا.. را از شما استشمام میكنیم. كت و پیراهن او را به تبرك پاره پاره میكنند و بعدها مشخص میشود كه بسیاری از آنها به تشیع گرایش پیدا كرده بودند.
تحلیل شما از پیوستگی موضوع فلسطین با معارف مكتب شیعه و دیگر مسلمانان جهان چیست؟
اكنون از طریق موضوع فلسطین شیعه و معارف آن وارد خانههای مسلمان در اقصینقاط عالم میشود. در سمینار بینالمللی حمایت از فلسطین در تهران وقتی سخنرانی میكردم دیدم در سمت چپ همایش چند نفر با قیافه سلفی و ریش بلند و بالباسهای مخصوص، نگاه عجیبی به من داشتند. بعد از سخنرانی كه پایین آمدم، آن چند نفر پیش من آمدند و مرا بغل كرده و بوسیدند و اظهار علاقه كردند. یكی از آنها خودش را معرفی كرد ( از اهل سنت بلاد شام بود – از سلفیهای اردن) و گفت: «ما شما را دوست داریم، ما به خانههایمان تلویزیون ماهوارهای نمیآوریم، ولی بهخاطر شبكه المنار، خانوادهام مرا مجبور كرد تا ماهواره بخرم، دختر كوچكی دارم. وقتی شما سخنرانی میكنید دختر سهچهار سالهام میآید مقابل شیشه تلویزیون میایستد و مرتب صورت شما را میبوسد.» (بعد سیدحسن نصرا… نكتهای گفت كه وقتی خدمت رهبر معظم انقلاب تعریف كردم فرمودند خیلی نكته ظریفی است) مرد اردنی گفت میدانید چرا پذیرفتم كه شبكه المنار شما را به خانهام ببرم؟ بهخاطر دفاع از اسلام و فلسطین و دانستم كه شما كاری برای تبلیغ تشیع ندارید، قصد اصلیتان فلسطین است. گفتم از كجا فهمیدید؟ گفت از اینكه شما اذان پخش نمیكنید. (در شبكه المنار ماهوارهای فقط وقت اذان را اعلام میكند و اذانی پخش نمیكند. البته در شبكه داخلی المنار لبنان پخش میشود) ادعیه شیعه، دعای كمیل مناجات خمسه عشر امام سجاد(ع) پخش میشود و خیلی معروف شده است. در یكی از این شبكههای عربی دیدم مناجاهالمریدین امام سجاد(ع) با صدای خوبی پخش میشود. آخرش نوشتند «من ادعیه سیدنا الامام زینالعابدین رضیاللهعنه» ما الان به اسم فلسطین داخل خانههای اهل سنت شدهایم و به خانههای آنها صحیفه سجادیه، امام حسین(ع)، اهل بیت(ع)، امام خمینی، آیتاللهخامنهای وارد شده است و آنها احساس نزدیكی و برادری با ما میكنند.
كمی هم از خاطرات و تعاملات خودتان با دیگر علمای لبنانی بفرمایید.
یكی از علماء در لبنان، خیلی به عملكرد ما اعتراض میكرد و با هیچ دلیل و استدلالی قانع نمیشد. بعد از شهادت شیخ احمد یاسین (رهبر معنوی حماس) مراسمی در بیروت گرفتیم. چند نفر از جمله من و خالد مشعل صحبت كردیم. در صحبتهایم خیلی از جهاد و شهادت شیخ یاسین تعریف كردم و بیشتر از خالد مشعل به ایشان پرداختم. آن عالم لبنانی ناراحت شده بود كه چرا از این عالم سنی اینهمه تعریف میكند و او را شهید مینامد. آن شب در خواب حضرت امام زمان(علیه السلام) را میبیند كه به وی عتاب میكند و میفرماید همین كاری كه فلانی (سیدحسن نصرا…) كرد خوب است و آن مرضی ما است. بعد همین عالم پیش من آمده بود عذرخواهی میكرد و میگفت حضرت مرا توبیخ كرد. شما ببینید ما در شهر بیروت با اینهمه بودجههایی كه عربستان، هزینه میكند پایتخت لبنان را تصرف كردیم؛ تصرف نظامی. همه از ما حمایت كردند، حتی متعصبین اهل سنت مثل علی بالحاج الجزایری…. از ما دفاع كرد، این بهخاطر روح مبارزه ضد صهیونیستی است.
جایگاه شخصیتهای شیعی را در منطقه چگونه ارزیابی میكنید؟
در مصر رسانههای شیعه خیلی ضعیف است و در سال گذشته خیلی علیه ما و آقای دكتر احمدینژاد تبلیغات كردند، ولی در نظرسنجی شخصیتهای اول جهان عرب و جهان اسلام كه لیست بلندبالایی از شخصیتهای كشورهای عربی را داده بودند، افرادی چون بشار اسد، عبدا… بن عبدالعزیز، حسنی مبارك، محمودعباس و قذافی رهبران مقاومت فلسطین (اسم آقا «آیتاللهخامنهای» را در هیچ لیستی نمیآورند، تحریم كردهاند). در این نظرسنجی سید حسن نصرا…، دكتر احمدینژاد و خالد مشعل به ترتیب اول تا سوم بودند. همچنین یك سازمان آمریكایی در فلسطین، كرانه باختری و نوار غزه نظرسنجیای انجام داد كه به كدام شخصیت اعتماد دارید و نظر دهنده میتوانست بیش از یك نفر را در جا بنویسد. باز در این نظرسنجی لیست بلندبالایی از شخصیتهای عربی نوشته شده بود. در كرانه باختری كه محمودعباس همهكاره است عبدا…بن عبدالعزیز از نظر مالی مساعدتهای زیادی كرده است و خیلی به حزباللهو شخص دبیركل آن حمله شده است، نتیجه نظرسنجی چنین بود: سیدحسن نصرا… هشتادودو درصد، بشار اسد شصتوهفت درصد و عبدا…بن عبدالعزیز پنجاهوسه درصد.
نگاه شما به حوادث پس از انتخابات در ایران چیست؟
در حوادث پس از انتخابات ایران، تبلیغات سوء و گسترده در رسانههای عربی موجب شده بود كه دوستان ایران شدیدا نگران شوند. رمضان عبدا… (دبیركل جهاد اسلامی) خیلی نگران بود. پیكی پیش من فرستاده بود و این سؤال را داشت كه به آقا سید بگویید آیا از حوادث ایران نگران هست یا نه؟ گفتم بگویید من اصلا نگران نیستم، گفتند چرا؟ گفتم كسی كه آقا (آیت الله خامنهای) را بشناسد نگران نمیشود. شما هم بدانید آینده بهتر از این خواهد بود. «عسی أن تكرهوا شیئا و هو خیر لكم». در رسانههای عربی تبلیغات شدیدی علیه ایران جریان داشت. اگر كسی چند دقیقه در مقابل شبكههایی مثل العربیه مینشست فكر میكرد در ایران چه شده است و به زودی به هم میریزد. روی این موضوع خیلی كار شده بود كه ایرانیها دنبال زندگی خودشان هستند و شعار «اول ایران» را دادهاند (برق تهران، آب آبادان و…) میخواستند بگویند آنانكه به آقای موسوی رأی دادند، اعتراض دارند كه ایران طرفدار فلسطین و لبنان باشد. بنابراین حضور مردمی در روز قدس آینده خیلی مهم است. تظاهرات بزرگ به دنیا ثابت میكند كه ایران عوض نشده است.
معروف است كه شما خاطرات فراوانی هم از همراهی با حضرت آیت ا… العظمی خامنهای دارید. به آنها هم اشارهای میكنید؟
خیلی مسایل در گذشته داشتیم. اكثریت همه مسئولین یك نوع فكر میكردند و نظر میدادند و آقا هم نظر دیگری میداد. بعد میدیدیم نظری كه آقا دادهاند صائب است و نتیجهبخش. من خیلی با حضرت آقا محشور بودهاللهمسایل زیادی دارد كه اگر بگویم تا صبح تمام نمیشوند، بعد از حادثه یازده سپتامبر آقا فرمودند: نگران نباشید. یازده سپتامبر شروع نزول آمریكا است. آمریكا به اوج خود رسیده است و آغاز نزول آن است. اینها از كجا است؟ اینها از هدایت الهی است. همیشه آقا به آینده خوشبین است. قدر آقا را بدانید. یكی از علمای شیعه مدینه آمده بودند و نگران بودند. به ایشان بعضی از مسایل را تعریف كردم و مسایلی درباره آقا گفتم و اطمینان دادم.
در جنگ تموز (جنگ سیوسه روزه)، تحلیلها حاكی از یك جنگ محدود بود. فكر میكردند چند تا ساختمان را میزنند، حملات محدودی برای آزادی اسرا انجام میدهند و تمام میشود، لكن از روز دوم تهاجم وسیعی را آغاز كردند و تقریبا همهجا را زدند. در اتاق عملیات بودیم و مقابله میكردیم. وضعیتمان خوب بود، ولی چند نفر از دوستان از نظر روحی و عاطفی ناراحت بودند. آیا اسیر گرفتن امل باعث این تهاجم و جنگ شده است؟ این سؤال ذهنمان را آزار میداد و بچهها را در فشار روحی قرار میداد. هرچند این مسئله در اصل اداره جنگ و مقاومت تأثیری نداشت. در این شرایط حساس بود كه پیام الهام بخش آقا، رسید: «این حمله از قبل تدارك دیده شده است. میخواستند در غفلت حزباللهتهاجم وسیع داشته باشند. همهجا را بزنند و بعد حمله زمینی بكنند و مسلط بشوند و شروط خود را تحمیل كنند. اینهایی كه رفتند اسیر گرفتند، لطف خدا بود، این جنگ احزاب است «ستبلغ القلوب الحناجر» اگر به خدا توكل كنند و مقاومت كنند پیروزند به آقای سید حسن نصرا… بگویید پیروزید و اگر در این جنگ پیروز شوید قدرتی میشوید كه هیچ قدرتی در مقابلتان نمیایستد. این را هم بگویید كه آنها میخواستند حمله كنند. اسیر گرفتیم جنگ را جلو انداختند و آخرین سفارششان هم این بود كه به امام زمان (ع) توسل كنید.
این پیغام، بسیار الهامبخش بود. مشكل روحی و عاطفی ما را حل كرد. آن را لطف الهی دانستیم و امیدوار به پیروزی شدیم. در سخنرانیها هم گفتیم كه دشمن از قبل برنامهریزی برای حمله داشته و میخواستند در پاییز حمله كنند و لكن بعد از حادثه اسیرگیری حمله را به تابستان آوردند، وقتی ما این حرف را زدیم، خیلی از تحلیلگران سیاسی جهان عرب آمدند آن را تأیید كردند. آقای حسین هیكل در حمایت از این حرف مصاحبه كرد و گفت من هم اطلاع داشتم و در تحلیل به آن رسیده بودم. روزنامههای معروف جهان عرب هم این تحلیل را واقعبینانه معرفی كردند. از سیاسیون لبنان افرادی مثل میشل عون هم آن را تأیید كردند. اما یك چیز برای خود من سؤال بود كه آقا، این حرف را از كجا میدانسته و با چه دلیلی گفته است؟ بعد از جنگ، از طریق یكی از دوستان آن را از آقا پرسیدم. آیتاللهخامنهای فرموده بودند اطلاعات خاصی در اینباره نداشتم. به ذهنم خطور كرد. گفتم این الهام خدایی است كه به ذهن بندهاش جاری كرد.
دوستانی تریبونی خیلی هم دلم نمی خواد این را منتشر کنید.
من سید حسن نصر الله رو خیلی دوست دارم. حرف هاش هم خیلی جالبه. در مورد آقا هم راست می گه. ولی بی یاور موندن مولا علی (ع) رو هم یادمون نره. کربلا رو هم یادمون نره. همین حرف سید حسن رو نسبت به مولا امیرالمؤمنین (ع) هم می شه زد؟
امید لازم است، اعتقاد به آینده روشن لازم است، ولی یادمان نرود خدا در عالم سیستم دارد. نکند خدای نکرده آن دوران ها تکرار بخواهد بشود.
آن قدر که من می فهمم به پرشور بودن، بیش فعالیت سیاسی و من و ما باید سایت تریبون بزنیم و جبهه خودمون رو نجات بدیم و این چیزها کارها درست نمی شه (هرچند لازمه ولی اندازه اش)
ببینید بنده خدا آقا چند ساله روی چی دست گذاشته؟ دغدغه های آقا خیلی بلند مدت تر از چیزهای سیاسی گذرا است. به نظر شما اینکه آقا می فرمان که کار علمی دانشگاه خیلی مهم است که یک روز هم هم تعطیل نشود لابد برای این است که خدای نکرده این سبزها فتنه درست نکنند. هان؟ اگر این هم باشه من دغدغه ایشان را بیشتر از این مطلب، همان کار علمی می بینیم. برای اینکه ایشان بلند نظر هستند. یک ماه و دو ماه را نگاه نمی کنند. ایشان از دید کسی نگاه می کنند که مسؤول آینده این انقلاب هستند. بگو بیست سال، بگو صد سال، بگو …. . ولی کارهای سیاسی چی؟
اگر می خواهیم یار باشیم نیاز به بصیرت داریم. بفهمیم کجا هستیم و چه کاری مهم تر است. وسط میدان جنگ می شه هزار تا کار خوب بی ربط کرد. همه اش خوب است ولی اگر کسی احساس وظیفه می کند باید حواسش به میدان باشد. دیگه چند بار آقا باید بفرمایند نهضت نرم افزاری، ضعف علوم انسانی تدریسی، شناخت و تبیین شاخصه های پیشرفت از دیدگاه اسلام.
یک غری به خودمون بزنم. می دونید چرا سراغ این کارها نمی رویم و با خبر خوندن، سایت زدن و خبر جمع کردن و سیاسی بودن حال می کنیم؟ شاید چون اون کارها که آقا می خوان سخته، فکر می خواد ولی این دومی فقط هیجان. نکنه ما هم به جای دنبال حرف ولی بودن دنبال مثبتات مد نظر خودمان باشیم که ارزشش غیر قابل مقاسیه است.
این چیزی که ازش خیلی می ترسم اینه که نکنه ما هم یار نشیم. نکنه ما هم بشیم محب خالی ولی شیعه نشیم. نکنه ما هم …