روزنامه نیویورک تایمز با تیتر درشت در صفحه اول خود از مسعود دهنمکی با عنوان مایکل مور ایران نام برد. این زمانی بود که فیلم مستند «فقر و فحشا» توسط مسعود دهنمکی ساخته شده بود.
فقر و فحشا اگرچه مجوز اکران نگرفت و هیچگاه بهصورت رسمی پخش نشد، اما در همان زمانی که توسط مسعود دهنمکی ساخته شد، سر و صدای فراوانی را به راه انداخت و خیلیها از طریق شبکه زیرزمینی توزیع فیلم، توانستند این فیلم را ببینند.
دهنمکی درباره پشت پرده ساخت و مسایل و مصایب بعد از آن میگوید:
«در ماههای اولیه سال 80 تحقیقاتی را در رابطه با موضوع عدالت شروع کردم. گفتمان عدالت در آن زمان، گفتمان غالبی نبود و بهجز رهبری و چند نشریه این موضوع را مطرح و پیگیری نمیکردند و من با توجه به اینکه توقع حضرت امام از هنر متعهد این است که بیانگر جنگ بین فقر و غنا و دفاع از مظلوم باشد، سراغ این موضوع رفتم.
بهنوعی میتوان گفت آن روزها کمتر کسی وارد مصادیق این موضوع میشد، شاید بهخاطر اینکه هزینه داشت، ولی به کلیات میپرداختند و در کنار آن کیک چند تنی برای میلاد امیرالمؤمنین درست میکردند و مراسمهای زیادی برپا میداشتند. کار پژوهشی من در ابتدا بُعد داخلی داشت و حدود یک سال فضای داخلی کشور را بررسی کردم و همانطور که در نهجالبلاغه و روایات آمده است که «کادَ الفقرُ أن یَکونَ کُفرا» و موارد تحقیقاتی خودم، همه ایجاب میکرد به این نتیجه رسیدم که فقر علتالعلل بسیاری از مفاسد در کشور ماست.
در ضمن تحقیقات به مسئله امارات و زنان ایرانی در آنجا رسیدم که البته آن موقع قاچاق انسان بهصورت سازماندهی شده به امارات مطرح بود، اما با بررسیهایی که من داشتم، به این رسیدم که در ایران به شکل سازماندهی شده نبود و این طور نبود که آدمها را به شکل مخفیانه از مرز عبور دهند، بلکه زنان در قالب توریست به امارات میرفتند و در آنجا توسط سرشاخهها شناسایی میشدند و متأسفانه دختران را برای شیوخ امارات میبردند و بعد از آن به کابارهها انتقال داده میشدند. در آن زمان در حالیکه دختران روسپی از کشورهای مختلف آسیایی وجود داشتند، تعصب خاص شیخنشینها این بود که دختران ایرانی را مورد تعرض قرار دهند تا بتوانند غرور ایرانیها را بشکنند.
بخشی از تحقیقات من در دبی انجام شد و مستندات زیادی جمعآوری شد، اما به هرحال این کار، حرکت روی لبه تیغ بود و بهخاطر مسایل شرعی و عرفی، نمیشد همه مسایل را نشان داد، اما سعی کردم مشاهدات خود را بهصورت نریشن با صدای خودم بگویم یا برخی از حقایق را از زبان قربانیان انتقال دهم.
آنموقع یادم میآید که روزنامه شرق با من مصاحبهای کرد و من گفتم که دارم درباره چنین موضوعی فیلم میسازم، اما این روزنامه مصاحبه من را منتشر نکرد و پس از چند روز مطلبی را با عنوان حراج انسان در فُجیره منتشر کردند که آنموقع دولت وقت بهشدت تکذیب کرد و عنوان کرد که اصلا چنین چیزی وجود ندارد.
من فیلم خودم را ساختم اما جلوی آن را گرفتند؛ در حالیکه رسانهها درباره آن مطالب زیادی نوشتند، اما بهنظر من این پدیده کم نشد که بیشتر هم شده بود.
جالب اینجا بود که بیشترین واکنش نسبت به فیلم فقر و فحشا را خود اماراتیها نشان دادند. من بهخاطر ساخت آن فیلم به امارات ممنوعالورود شدم و در داخل هم تا یک سال دادگاه میرفتم، ولی این مسئله حل نشده باقی ماند.
این فیلم برای دیدن عموم مردم ساخته شد، اما مسئولین آن وقت از این میترسیدند که برداشت جناحی شود و دولت اصلاحطلب زیر سئوال برود؛ در حالیکه رییس دولت وقت در نامهای که برای وزیر ارشاد نوشته بود و رونوشت آن را هم به من دادند، اشاره کرده بود که این فیلم، صادقانه ساخته شده و نگاه سیاسی و جناحی به مسئله ندارد، اما بههرحال نوشتن این نامه هم دردی را دوا نکرد و فیلم فقر و فحشا مجوز پخش نگرفت.
پس از آن هم من کتابی را با مجوز ارشاد درباره نامهها و ماجرای ساخت این فیلم تهیه کردم که پس از چاپ و قبل از پخش، در اوایل دولت نهم توقیف شد و قرار شد این کتاب نیز فقط در اختیار خواص قرار بگیرد.
اما به هرحال این حرف مگو همچنان باقی است و حتی برای ساخت بخشی از مجموعه دارا و ندار که میخواستیم به دبی برویم، بازهم بعد از گذشت نزدیک به 10 سال، اجازه ورود به کشور امارات را ندادند.
من هنوز اعتقاد دارم این افراد قربانیانی هستند که بخشی از آنها به دلیل تغییر الگوی مصرف در جامعه، احساس فقر کردند و در نهایت مجبور شدند دست به چنین کاری بزنند. من با عنوان فقر و فحشا و طرح مسئله ویژه این زنان در دبی، این طبقهبندی را قبول دارم که فردی که کاملا فقیر است و نان شب ندارد، توانایی دبی رفتن را ندارد. این افراد برای از یک زندگی ساده به یک زندگی رفاهی رسیدن و تغيیر ذائقهها و خواستههایشان و برخی حتی برای پرداختن شهریه دانشگاه، به چنین مسیری کشیده شدند.»
Sorry. No data so far.