سلام! یوسف تنهایی این خیابانها
كه آیهای ننوشند از تو قرآنها
تو روح سبز بهاری كسی نمیفهمد
كه رنگ و بوی تو را میمكند گلدانها
بدون عشق چه خواهد شد آب و آینه
كه خیره مانده كسی در بخار فنجانها
تو را به خون خودت تشنه میكند این درد
رسیده دست زلیخا به دامن جانها
برقص روح عرقریز بیشههای جنون
بچرخ از نفس افتادهاند توفانها
میان ابری این روزهای تنهایی
بیار شاخهای از آفتابگردانها
علی داوودی
Sorry. No data so far.