سیدمحمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین که در انتخابات ریاست جمهوری دهم حامی و همراه میرحسین موسوی بود در تازهترین اظهارنظر خود و البته از دریچه اندیشه و تحلیل شخصیاش، ریشه رفتارهای نابهنجار و شعارهای از خط قرمز رد شده برخی افراد حاضر در راهپیمایی روز قدس را «جلوگیری از صداهای اصیل» در جامعه دانسته است.
خاتمی که در جمع تعدادی از همولایتیهای خود این سخنان را اظهار کرده، گفته است:«وقتی جلوی صداهای اصیل گرفته میشود هیجان بهوجود میآید و بعضی صداهایی شنیده میشود که مطلوب نیست. اگر جلوی حرف زدن افراد معتقد به نظام جمهوری اسلامی گرفته شود کسانی وارد عمل میشوند که با اصل انقلاب مخالف هستند.» بجاست که از آقای خاتمی بپرسیم که «منظورتان از صداهای اصیل، صدای چه کسانی است؟»؛ قطعاً پاسخ میدهند:«صدای اصلاحطلبان». خب؛ بفرمایید این چه صدای اصیلی است که با بهبه و چهچه رسانههای بیگانه، کاخ سفید، مقامات رژیم صهیونیستی و گروهکهای تروریستی (همچون گروهک تروریستی وابسته به رجوی) روبهرو شده و قند در دل آنها آب کرده است؟ وانگهی؛ آقای خاتمی! اگر از حرف زدن و سر و صدا کردن اصلاحطلبهاجلوگیری شده پس چرا جزء به جزء اخبار مربوط به اصلاحطلبان، اغتشاشات و مسائلی از این دست در طرفهالعینی روی خروجی رسانههای منتقد داخلی و مغرض خارجی قرار میگیرد؟
اگر فضا و عرصه بر اصلاحطلبان تنگ شده پس چگونه است که اخبار مربوط به تهمت تقلب در انتخابات و بازداشت حتی افراد عادی و ناشناخته به شکل سازماندهی شده و هماهنگ به تمام دنیا مخابره میشود؟ یک جای کار میلنگد؛ یاکسانی که بنا به ادعای شما جلوی صدای اصلاحطلبان را گرفتهاند خیلی شل گرفتهاند یا اینکه شما از آنچنان قدرتی برخوردارید که این فضا را شکستهاید؛ اگر حریف شما شل گرفته پس خوشحال باشید و اگر شما قدرتمندید پس داد و بیداتان برای چیست؟
جناب آقای خاتمی! شما در جمع همشهریهایتان گفتهاید:«حرف زدن برای کسانی که به اصل انقلاب و راه امام (ره) پایبندند مشکل است. ما همان حقیقتی را میخواهیم که مورد تأیید امام (ره) بود و در قانون اساسی تبلور پیدا کرد»؛ حال که همچون دفعات گذشته از «راه امام» سخن گفتهاید پاسخ دهید که «آیا راه امام(ره) جز التزام به قانون اساسی است؟ آیا راه امام (ره) جز زیر پا نگذاشتن اصول قانون اساسی و خواستههای ملت است؟»، اگر شما هم بر همین اعتقاد هستید پس چرا با وجود آنکه انتخابات ریاست جمهوری از تمام کانالهای قانونی(تبلیغات، انتخابات، شمارش آرا، اعلام نتایج، تأیید شورای نگهبان، تأیید رهبر انقلاب، تنفیذ حکم ریاست جمهوری، مراسم تحلیف و رأی اعتماد نمایندگان ملت به کابینه) عبور کرد آن را به انگ «تقلب» مورد تاخت و تاز قرار دادی و خواست مردم را به محاق اهانت بردید؟
بیشک، واقفیدکه قانون، بیان اراده عمومی جامعه است و قانونی که بیان اراده جمعی باشد مقدس است و هرگونه ایستادگی در برابر این اراده مقدس، عملی نابهنجار و نابخشودنی است. شما در تاکتیکی فرافکنانه پرسیدهاید که «چرا قانون اساسی زیر پا گذاشته میشود؟ مگر قانون اساسی اجازه فعالیت تشکلها، اظهارنظر و حضور آزاد مردم را نداده است؟»؛ لازم است از شما بپرسیم آیا قانون اساسی نیز اجازه فعالیت سیاسی، ساختارهای حقوقی نظام را نیز مشخص نکرده است که شما و دوستانتان در جریان حوادث بعد از انتخابات همه این ساختارها را مورد هجمه و تعرض قرار دادید؟ آیا این تاکتیک فرافکنانه شما، تلاشی ناموفق برای «فرار از قانون و محاکمه» نیست؟ محاکمه؟ بله؛ محاکمه سران اغتشاش.
آقای خاتمی! اگر امروز عدهای این جسارت را پیدا کردهاند که با قراردادن «پان ایرانیسم» در برابر «اسلامخواهی»، آموزهها و فرهنگ دینی را مورد تاخت و تاز قرار داده و سازی ناکوک و مخالف با انقلاب و نظام بنوازند، ریشههایش را در «رشد اندیشههای سکولاری و روشنفکرانه» در دوران ریاست جمهوری خودتان بجویید. این اندیشههای رشد یافته از دوران حاکمیت شما نیاز به یک جرقه داشت که کاندیدای محبوب شما- میرحسین موسوی- با طرح موضوع «تقلب» بر خرمن این اندیشهها جرقه زد. آنهایی که در راهپیمایی روز قدس، شعارهای «پان ایرانیستی» و متضاد با اندیشههای امام (ره) سر میدادند مدعوین شما بودند. مگر شما و همفکرانتان نبودید که آنها را به حضور فراخواندید؟ خب؛ آنها هم به دعوت شما لبیک گفتند و آمدند و شعارهای ضد انقلابی سردادند و البته در لابهلای صفوف بی شمار و متحد راهپیمایان هر ساله روز قدس گم شدند. البته اگر از انصاف نگذریم در تازهترین اظهارنظرتان عبارتی هست که تحقق آن حتمی است: «هیچ حرکتی در کشور موفق نخواهد شد مگر آنکه آشنا و وفادار به مبانی و اصول فرهنگی جامعه باشد که این مبانی به شدت اسلامی است. در جامعه هیچکس نمیتواند مدعی باشد بدون در نظر گرفتن اسلام و یا با کنار زدن آن توفیقی به دست آورد.»
جناب آقای خاتمی! شما در جمع همشهریهایتان گفتهاید:«حرف زدن برای کسانی که به اصل انقلاب و راه امام (ره) پایبندند مشکل است. ما همان حقیقتی را میخواهیم که مورد تأیید امام (ره) بود و در قانون اساسی تبلور پیدا کرد»؛ حال که همچون دفعات گذشته از «راه امام» سخن گفتهاید پاسخ دهید که «آیا راه امام(ره) جز التزام به قانون اساسی است؟ آیا راه امام (ره) جز زیر پا نگذاشتن اصول قانون اساسی و خواستههای ملت است؟»، اگر شما هم بر همین اعتقاد هستید پس چرا با وجود آنکه انتخابات ریاست جمهوری از تمام کانالهای قانونی(تبلیغات، انتخابات، شمارش آرا، اعلام نتایج، تأیید شورای نگهبان، تأیید رهبر انقلاب، تنفیذ حکم ریاست جمهوری، مراسم تحلیف و رأی اعتماد نمایندگان ملت به کابینه) عبور کرد آن را به انگ «تقلب» مورد تاخت و تاز قرار دادی و خواست مردم را به محاق اهانت بردید؟!
بیشک، واقفیدکه قانون، بیان اراده عمومی جامعه است و قانونی که بیان اراده جمعی باشد مقدس است و هرگونه ایستادگی در برابر این اراده مقدس، عملی نابهنجار و نابخشودنی است. شما در تاکتیکی فرافکنانه پرسیدهاید که «چرا قانون اساسی زیر پا گذاشته میشود؟ مگر قانون اساسی اجازه فعالیت تشکلها، اظهارنظر و حضور آزاد مردم را نداده است؟»؛ لازم است از شما بپرسیم آیا قانون اساسی تصریح نکرده است با افرادی که حیثیت و اعتبار نظام جمهوری اسلامی را با نشر اکاذیب، تهمت و افترا به بازی میگیرند قاطعانه برخورد شود؟ آیا این تاکتیک فرافکنانه شما، تلاشی ناموفق برای «فرار از قانون و محاکمه» نیست؟ محاکمه؟ بله؛ محاکمه سران اغتشاش.
آقای خاتمی! اگر امروز عدهای این جسارت را پیدا کردهاند که با قراردادن «پان ایرانیسم» در برابر «اسلامخواهی»، آموزهها و فرهنگ دینی را مورد تاخت و تاز قرار داده و سازی ناکوک و مخالف با انقلاب و نظام بنوازند ریشههایش را در «رشد اندیشههای سکولاری و روشنفکرانه» در دوران ریاست جمهوری خودتان بجویید. این اندیشههای رشد یافته از دوران حاکمیت شما نیاز به یک جرقه داشت که کاندیدای محبوب شما- میرحسین موسوی- با طرح موضوع «تقلب» بر خرمن این اندیشهها جرقه زد. آنهایی که در راهپیمایی روز قدس، شعارهای «پان ایرانیستی» و متضاد با اندیشههای امام (ره) سر میدادند مدعوین شما بودند. مگر شما و همفکرانتان نبودید که آنها را به حضور فراخواندید؟ خب؛ آنها هم به دعوت شما لبیک گفتند و آمدند و لابهلای صفوف بی شمار و متحد راهپیمایان هر ساله روز قدس گم شدند. اما اگر از انصاف نگذریم در تازهترین اظهارنظرتان عبارتی هست که تحقق آن حتمی است: «هیچ حرکتی در کشور موفق نخواهد شد مگر آنکه آشنا و وفادار به مبانی و اصول فرهنگی جامعه باشد که این مبانی به شدت اسلامی است. در جامعه هیچکس نمیتواند مدعی باشد بدون در نظر گرفتن اسلام و یا با کنار زدن آن توفیقی به دست آورد.»
واقعا که خاتمی پرویی به تمام معناست.