سه‌شنبه 27 اکتبر 09 | 14:06

جامعه‌شناسی اغتشاش سبز

تقويت هسته‌هاي دانشجويي مخالف نظام و ايجاد کارگروه‌هاي ويژه جهت تحليل فعل و انفعالات سياسي کشور، مشاوره و برنامه‌ريزي و ارتباط دوسويه براندازانه اغتشاش سبز با خارج از کشور به عنوان حرکت جديد براندازي با شعارهاي مشخص ضد نظام و نمايندگان و رهبران فکري شناخته شده بايکوت گرديده سياسي که شبکه وسيع و معيني از نيروهاي اغتشاشگر و مخرب را در اختيار خود داشت که از حمايت گسترده رسانه‌ها و محافل بيگانه نيز برخوردار بود، يک هدف را دنبال مي‌کرد و آن براندازي نظام جمهوري اسلامي بود.


اعتراضات قانونی یا جریان براندازی؟

اعتراضات قانونی یا جریان براندازی؟

در حالی که بیش از سه ماه از جریان برانداز موسوم به اغتشاش سبز می گذرد، تبیین دیدگاهها و ساخت اجتماعی و اهداف این حرکت موهن بدیهی به نظر می رسد .
تجربه سه دهه انقلاب نشان داده است که هر حرکت برانداز علیه نظام در پی تحقق مطالبات خود بوده و تلاش کرده است تا با طرح این مطالبات و پیوند آن با شعارهای پوپولیستی فریبکارانه در غالب بینش سکولارستی آحاد جامعه به خصوص اقشار کم درآمد و متوسط جامعه را با خود همراه سازد.
حرکت برانداز اغتشاش سبز نیز از این حیث جدا نبود و تلاش کرد تا با ورود به شبکه ها و لایه های مختلف اجتماعی آموزش سیاسی اقشار مختلف جامعه به خصوص قشر متوسط و کم در آمد جامعه را بدست بگیرد، همچنان که رهبر اصلی این حرکت یعنی میر حسین موسوی همواره در بیانیه های خود به کارکرد از پایین به بالای جامعه اشاره داشته است.
اما این حرکت براندازانه در اهداف خود ناکام ماند و قابلیت بسیج توده ای را نیافت زیرا اصلا جایگاهی در لایه های اجتماعی نداشت و نتوانست اقشار کم درآمد و متوسط جامعه را با خود همراه سازد و عملا دامنه این اقدام براندازانه از چند محله مرفه نشین تهران آنهم در سطحی محدود فراتر نرفت.
نکته دیگر آنکه بر حسب اینکه مطالبات مذکور چیست، می توان موافقان و مخالفان آن حرکت براندازانه را در سطح جامعه طبقه بندی کرد،از این رو لازم است تا برای فهم خواسته های مطالبات گروهک موسوم به اغتشاش سبز، پایگاه طبقاتی و گروه‌های اجتماعی حول این مطالبات مشخص شود.
مدت‌ها قبل از انتخابات 22 خرداد، تئوریسین‌های دوم خردادی تلاش کردند تا با تاسی از انقلاب‌های رنگین و مخملی زرد و نارنجی تمامی گروه‌های اپوزیسیون مخالف نظام که از اقشار مختلف جامعه تشکیل می شدند را در یک قالب سیاسی دسته بندی کنند،اما هدف اصلی آنان جذب طبقه متوسط و کم در آمد جامعه بود.
ضمن آنکه این تئوریسین‌ها در ارزیابی‌های خود، مطامع اقتصادی خود را در کنار تقسیم بندی‌های فرهنگی برای اقشار مذکور با “رنگ سبز” مشخص کردند.
نکته قابل توجه آنان استقرار مبانی این اغتشاش در سطح جامعه است که همان دفاع از حقوق بشر غربی با طرح شعارهای سکولاری و عوام فریبانه آن نظیر حقوق شهروندی،دموکراسی، حقوق بشر می باشد که در جهت تبلیغ آن سران این اغتشاش از حمایت و تبلیغ روشنفکران و اندیشمندان و فعالان حقوق بشر غرب زده به نحو بارزی استفاده کرد و تلاش نمودند تا آنرا تبدیل به خواسته عمومی و ملی کند.
تقویت هسته های دانشجویی مخالف نظام و ایجاد کارگروه‌های ویژه جهت تحلیل فعل و انفعالات سیاسی کشور،مشاوره و برنامه ریزی و ارتباط دوسویه براندازانه اغتشاش سبز با خارج از کشور به عنوان حرکت جدید براندازی با شعارهای مشخص ضد نظام و نمایندگان و رهبران فکری شناخته شده بایکوت گردیده سیاسی که شبکه وسیع و معینی از نیروهای اغتشاشگر و مخرب را در اختیار خود داشت که از حمایت گسترده رسانه ها و محافل بیگانه نیز برخوردار بود،یک هدف را دنبال می کرد و آن براندازی نظام جمهوری اسلامی بود.
این حرکت براندازانه تلاش کرد تا همکاری رسانه های بیگانه با ترکیب شعارهای خود با سایر نهادهای برانداز مخالف نظام همچون طیفی از مخالفان آن شامل فعالان به اصطلاح حقوق زنان،دانشجویان،معلمان،سندیکاها و قومیت‌ها خواسته های خود را در قالب شعارهای مدنی به آنان منتقل کند و امکان بسیج توده ای گسترده را علیه نظام فراهم آورد، زیرا طیف‌های مذکور هیچ‌کدام نتوانسته بودند تا تهدیدی برای جمهوری اسلامی فراهم سازند.
در یک کلمه رهبران جنبش سبز تلاش کردند تا برای سرنگونی نظام مطامع مادی خود را حول تخریب رابطه مستقیم شهروندان با دولت تبیین کنند،البته آنچه که تئوریسینهای این جریان انحرافی در نظر نگرفتند و همین عامل باعث شکست
حرکت براندازی آنان شد،شناخت و درک صحیح مردم از خدمات دولت خدمتگذار آنان بود که یکی از نمونه بارز آن سفرهای استانی هیات دولت محترم و دستاوردهای آن برای مردم محروم کشور بود.
در حالیکه قبل از انتخابات مردم مناطق محروم کشور شعارهای خود را در حمایت از دولت بر روی مقوا نوشته بودند،جریان اغتشاش سبز با صرف میلیاردها تومان پول بیت المال اقدام به انتشار پارچه ها و دستبندها و البسه سبز می کرد و تظاهر به مبارزه برای احقاق حقوق مدنی می نمود.
البته آنچه را که اغتشاش سبز آنرا مبارزه برای احقاق حقوق مدنی شهروندی می نامید،چیزی جز خصومت با آرمان‌های انقلاب نبود.این اغتشاش سیاسی چه قبل و چه پس از انتخابات بی مهری و عدم تعهد سیاسی و اجتماعی خود را به نظام و رهبری آن نشان داد،اصولا هدف سران اغتشاش فقط رئیس جمهور نبود بلکه محوریت اصلی هجمه آن به رهبری نظام بر می گشت،زیرا ایشان پایه و رکن اصلی انقلاب هستند.
این اغتشاش به منزله شورش “درون انقلاب” بود که تئوریسین‌های اصلاح طلب قصد داشتند تا آنرا به زعم خود به حرکت انقلابی نیروهای “برون انقلاب “مبدل سازند.
از این رو موسوی به عنوان یک عضو سابق درون انقلاب تلاش کرد تا با طرح شعارهای سکولاری در تجمعات و راهپیمائی‌های اغتشاش سبز نیروهای برون انقلاب را با هدف جذب اقشار کم درآمد و متوسط جامعه به اغتشاش خود جذب کند.
نکته قابل توجه آنکه کلیه شعارهای اغتشاشگران و برنامه تظاهرات و راهپیمایی و تجمعات آنان از قبل توسط شبکه های فارسی زبان ماهواره ای به اطلاع آنان می رسید که در این شعارها رهبری معظم انقلاب، رئیس جمهور محترم و نیروهای انتظامی به طور وسیع مورد هجمه قرار می گرفتند.
از میان تئوریسین‌های ضد انقلاب خارج از نظام علیرضا نوری زاده که وی سابقه همکاری با موساد و صدای آمریکا را در پرونده کاری خود دارد،بیش از دیگران تلاش کرد تا با یک برنامه ریزی منسجم هواداران سبز پوش خود را آموزش دهند، نوری زاده به همراه محسن سازگارا و سایر شبکه های ماهواره ای فارسی زبان برای افرادی که توانایی شرکت در تجمعات را نیز نداشتند طرحهای متنوعی ارائه کرد.
این برنامه ها شامل تشویق اغتشاشگران سبز به قطع ارسال پیامک،نفی خرید کالاهایی که از رسانه های جمهوری اسلامی تبلیغ می شود،عدم خرید روزنامه های مدافع نظام،خارج سازی پول از مراکز اقتصادی و بانک‌ها،نوشتن شعار (V ) بر اسکناس‌ها و دیوارها و معابر عمومی ،عدم ریختن پول به صندوق‌های صدقه و ارسال اخبار و اطلاعات مورد نظر اغتشاش سبز از طریق ایمیل،شب نامه، مصاحبت و ترغیب نیروهای انتظامی به همکاری با اغتشاشگران،تغییر نام کوچه ها و ارسال اطلاعات مرتبط با تجمعات با یکدیگر،گفتن شعار الله اکبر بر پشت بام‌ها،ترغیب کارمندان به شرکت در اعتصابات یا عدم انجام کار در محل کار،غیر فعال سازی سایت‌های دولتی،اطلاع رسانی به رسانه های بیگانه خصوصا تلویزیون بی بی سی و صدای آمریکا،عدم خرید گوشی‌های نوکیا و زیمنس، مصرف برق در اوج زمان آن ،از جمله مهمترین آموزش‌های شبکه های ماهواره ای فارسی زبان به اغتشاشگران می باشد.
در این راستا پایگاه‌های اینترنتی نوروز، قلم، بالاترین،پارلمان نیوز،مردمک و روزنامه های زنجیره ای اصلاح طلب نیز تلاش کردند تا با همکاری رسانه های ماهواره ای خصوصا پس از بازگشایی دانشگاه‌ها اغتشاش را به مراکز علمی کشور گسترش دهند.
تمامی این مسائل زمانی به وقوع می پیوست که استکبار جهانی و حامیان آنها در داخل می دانستند که دولت در عرصه خارجی به موفقیتهای بزرگی نائل آمده است و اغتشاشگران تلاش می کردند تا با ایجاد شورش‌های کور در کشور ملت ایران را وادار به تسلیم در برابر قدرت‌های بزرگ جهانی بر سر مساله هسته ای و اعمال تحریم‌های بیشتر گردانند،اما دولت منتخب ملت ایران نه تنها تسلیم اراده ابرقدرت‌ها و حامیان آنها در داخل کشور نشد بلکه یکبار دیگر توانست آنان را در برابر ملت ایران به زانو در آورد.

برچسب‌ها:
  1. یکی نبود
    24 ژوئن 2010

    کسی خودشو زده به خواب بودن را من نمیتونم بیدار کنم.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.