به گزارش تریبون مستضعفین، عباس سلیمی نمین در یادداشتی با اشاره به بخشی از نامه هاشمی رفسنجانی به رهبر انقلاب، نكاتی را درخصوص ناآرامیهای اخیر در كشور بیان و تأكید كرد: نباید مردم را محدود به اطرافیان یا مركز نشینان یا مرفهین پنداشت. این پندارهها به توهمات انتخاباتی (كه اطرافیان ایجاد میكنند) دامن می زند.
متن کامل این نامه به این شرح است:
«بر فرض این كه صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی شك بخشی از مردم و احزاب و جریان ها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتش فشانهای كه از درون سینههای تغذیه سوزان تغذیه می شوند در جامعه شكل خواهد گرفت كه نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، در میدان ها خیابانها و دانشگاه ها مشاهد میكنیم.»
نامه هاشمی رفسنجانی به رهبری
هر چند تا قبل از روشن شدن تركیب آرای به صندوقها ریخته شده در روز 22 خرداد، با وجود پرجوش و خروش بودن رقابتهای انتخاباتی، هیچ گونه نشانی كه شأن فرهنگی این ملت را مخدوش سازد، بروز نیافت اما بر اساس پیش بینیها، طراحان ناآرامی چشم به بهره مندی از شرایط روحی و روانی بخشی از ملت كه نامزدشان نتوانسته حائز اكثریت آرا شود، داشتند.
در این زمینه باید اذعان داشت اهداف سیاسی برخی زمانی به بهترین وجه محقق می گردد كه در صفوف یكپارچه ملت خلل وارد آید. داشتن سلایق، گرایشهای فكری و… از الزامات یك جامعه پویا و زنده است. شرط رشد نیز برقراری تعاملی منطقی بین صاحبان نظرات و دیدگاه های مختلف پایبند به مصالح ملی است. شرایط قبل از روز رأی گیری از این رو بسیار مسرت بخش بود كه حتی در درون خانوادهها دارندگان نظرات مختلف به بحث با یكدیگر میپرداختند. اما از آنجا كه ورود جامعه ایران به چنین وادی مباركی رشد سریعی را موجب می شد، بدخواهان ملت و كسانی كه از رشد آگاهیها در جامعه زبان می دیدند، در صدد بر آمدند بخشی از مردم را بازنده ترسیم كنند تا بتوانند از احساسات جریحه دار شده آنان بهره گیرند.
به طور مسلم در رقابت انتخاباتی به عظمت آنچه منجر به 22 خرداد شد، همه ملت برنده بود (چه آنان كه نامزدشان حائز اكثریت آرا شده بود و به چه آنان كه اقلیت چشمگیری محسوب شدند) زیرا بدون اغراق هر گرایشی فرصتی استثنایی یافته بود تا سخن خود را با مردم در میان گذارد. شكل گیری این آگاهی عظیم در واقع ناشی از نزدیك شدن انتخابات به ماهیت اصلی خود بود. البته این بدان معنی نیست كه همه آنچه از جانب كاندیداها و هواداران مطرح شد، صحیح و بی نقض بود بلكه سخن از آن است كه در فضایی باز و در گفت و گوهای رو در رو انتقادات جدی و بی پرده مطرح می شود، قانون نیز برای آنچه به خطا مطرح شده، مكانیزمی برای پیگیری پیش رو قرار داده است. در این میان برخی كه این فضا را بر نمیتابند، رسماً قبل از انتخابات آگاهانه یا ناآگاهانه چراغ سبزی به بدخواهانه ملت برای مخدوش ساختن تعاملات سازنده دادند. علاوه بر آن تدارك غیر منطقی ساختن رقابتها نیز فراهم شد.
بعد از مشخص نتایج انتخابات، كاندیداها می بایست با در نظر گرفتن تهدیدات مطرح شده از بیان هر گونه سخن متأثر از ناكامی اجتناب می ورزیدند تا صفوف هواداران آنان با كسانی كه از آگاهی ملت رنجورند و همچنین با بدخواهان ملت در همه نیامیزد. متأسفانه برخی تندروی ها از هر دو سو موجب شد تا مخالفان بسط آگاهی و بدخواهان استقلال ایران، عملاً صحنه گردان شوند. برای نمونه مدیریت غیرقانونی دانشگاه آزاد (كه از گسترش آگاهیها بسیار هراسناك است) نامرمانی مدنی! را ترویج می كند و از دیگر سو جریان مجتمع شده حول رسانه وابسته به انگلیس (به عنوان دشمن سر سخت استقلال ایران) خط اغتشاش را دنبال می كند تا ثابت نماید ملت ایران لیاقت و رشد لازم را برای بهره گیر ی درست از فضای باز را ندارد.
متاسفانه هر دوی این جریانات، نیروها و تشكیلاتی را در اختیار دارند در گذشته این توانمندی خود را در سطح محدود به اثبات رسانده اند اما اكنون درایت و هوشمندی حائزان اكثریت و اقلیت آرا در معرض قضاوت قرار گرفته است. قطعاً از آنجا كه جریان غیر پیروز در انتخابات نیز جنسی متفاوت از مخالفان بسط آگاهی و بدخواهان ملت ایران دارد. بنابراین در چنین شرایطی از هر عملی كه تشخیص مرز بندی ها را دشوار می سازد، باید به شدت پرهیز كند. بیان مطلب برخورنده از جانب نامزد اكثریت و بی توجهی به بسترهای قانونی از جانب نماینده اقلیت، خطای فاحشی محسوب خواهد شد. اگر مصالح خویش را در چارچوب مصالح جامعه پی میگیرم می بایست حاكمیت قانون را تقویت كنیم.
همچنین هواداران را باید از عوامل كسانی كه سالهاست خود را برتر از قانون پنداشتهاند، جدا ساخت. در این دوره از انتخابات قشر خاموشی كه به دلیل مأیوس شدن از اجرای عدالت از صحنه دور شده بود، بعد از مشاهده مناظرهها و بهویژه بعد از تهدیدات آقای هاشمی رفسنجانی، مصمم به میدان آمد تا جریان عدالتطلبی را تقویت كند.
بنابراین، تلاش برخی گروههای سیاسی برای استفاده از قشر خاموش نتیجه مورد نظر آنان را عاید نساخت بلكه قسمت اعظم قشر خاموش با رأی خود در مقابل تهدیدات صف آرایی كرد. این مسئله بهویژه در شهرستانهای محروم، معادله رقابت را به نفع یك كاندیدا به شدت بر هم زد. نباید مردم را محدود به اطرافیان یا مركز نشینان یا مرفهین پنداشت. این پندارهها به توهمات انتخاباتی (كه اطرافیان ایجاد میكنند) دامن می زند در این میان به نظر میرسد دست اندركاران اداره جامعه متأسفانه برای تشریح راهكارهای پیاده سازی تهدیدات توسط زیان دیدگان از افشاگری ها برای مردم آمادگی لازم نداشتند، در حالی كه از قبل از انتخابات رسماً و كتباً این مسائل مطرح شده بود، این عدم آمادگی موجب گشت تا از یك سو عوامل مشكوك به ایفای نقش بپردازند و روابط اقشار مردم را با یكدیگر تیره گردانند و فضای عقلانیت را مخدوش سازند و از دیگر سو برخی از صاحبان اقلیت آرا خواسته یا ناخواسته با تهدیدگران و بدخواهان ملت در آمیزند و در چارچوب قانون مطالبات خود را پی نگیرند.
اكنون به نظر می رسد، پس از تحمیل شدن هزینههای كلان مادی و حیثیتی بر ملت ایران فضای عقلانیت در میان احزاب رو به تقویت است لذا همه دلسوزان كشور باید بدانند قانونگرایی تنها راه حفظ منافع عمومی است.
Sorry. No data so far.