مقدمه: كتاب «قاموس عدالت» تاليف مجموعه دانشجويي ولي نعمتان است كه دربرگيرنده بيانات رهبر انقلاب از سال 68 تا سال 84 مي باشد. اين كتاب كه به همت مجتبي جاويدي دانشجوي كارشناسي ارشد حقوق دانشگاه امام صادق (ع) تهيه و تنظيم شده ، از سوي انتشارات وزارت ارشاد اسلامي منتشر شده است. اين كتاب در هشت فصل، كليات، عدالت طلبي در سيره بزرگان، عدالت ساده زيستي و تجمل، شاخص هاي بي عدالتي، آثار بي عدالتي، نتيجه و ثمره عدالت و آسيب شناسي عدالت و در 700 صفحه تنظيم شده است. جامع بودن و در دسترس بودن تمام منابع و ذكر تاريخ سخنراني هاي رهبر انقلاب از مزيت هاي كم نظير اين كتاب است که بر آن شده ایم تا به مقتضیات زمان به بازخوانی مبانی نظری و عملی عدالت و عدالتخواهی در کلام مقام معظم رهبری بپردازیم:
بر اساس شرع نباشد، غلط است!
قوّه قضاييّه ما براساس شرع است. اگر براساس شرع نباشد، غلط است؛ چون نظام، نظام اسلامى است. هر بخشى از اين قوّه كه شرعى نباشد، موافق با مقرّرات اسلامىِ قضا نباشد، آن بخش نه مايه افتخار است، نه موجب ثواب است و نه كارگشاست. قضاى اسلامى است كه كارگشاست. قضاى اسلامى است كه در آن، از همه مفاسد مىشود جلوگيرى كرد.(7/4/1378)
مبارزه به جای دیدن و ارائهدادن
شأن دستگاه قضايى، ديوان عدالت ادارى و يا هر تشكيلات ديگرى كه در اين كارهاست، صرفاً ديدن و ارائه دادن تخلّف نيست؛ بلكه مبارزه با تخلّف است. اگر مثلاً در بخشى از جامعه، بىعدالتى رايج بود و يا در نقطهاى، العياذباللَّه، قتل فراوان و يا به حقوق قشرى از اقشار جامعه (مثلاً زنان و كودكان؛ در خانواده يا بيرون از خانواده) تجاوز مىشد و يا مسائلى از اين قبيل رخ مىداد، چاره آن است كه بينديشيم و دريابيم كه بخشهاى مسؤول در قوّه قضايّيه، چه نارساييهايى دارند كه نتوانستهاند مانع از رشد اين تخلفات شوند؟… شأن قوّه قضايّيه اين است كه گفتيم: شأن تصحيح، شأن اصلاح و شأن مبارزه با ظلم و ناحق(7/4/1374)
بازی سیاسی و خطی به میان نیاید
[مسئولان دستگاه های اجرایی و قضایی] مواظب باشند تمايلات و احساسات و بازيهاى سياسى و خطّى و جناحى و غيره – كه دشمنان از اينكه اين چيزها در بين مسؤولان ما رواج پيدا كند، خوشحال مىشوند –[در مبارزه با فساد] به ميان نيايد؛ جلوِ حق را نگيرد و مانعِ ديدن و نظر كردن و فهميدن چشمها نشود؛ بلكه بايد بىنظرانه و براى خدا عمل شود. اگر اينطور شد، به مملكت سود خواهد رسيد.(3/11/1380)
مبارزه بدون تبعیض
لازم است در اين خصوص[مبارزه با فساد] هيچ تبعيضى وجود نداشته باشد. دستگاههايى كه با فساد مبارزه مىكنند، نبايد بگويند فساد در فلانجا بد است؛ اما در جاى ديگر – اگر باشد – به آن بدى نيست. فساد، فساد است؛ در هركس فساد وجود داشته باشد، بايد با او مبارزه كنند. كسانى كه با فساد مبارزه مىكنند، بايد قاطعانه و بدون مجامله مبارزه كنند و در حقّ فاسد و مفسد، مُرّ قانون را اعمال کنند. (3/11/1380)
این قانون اسلامی نیست!
قانون بايد بتواند از حقوق ضعفا دفاع كند، والاّ قانونى كه پولداران را پولدارتر كند، قانون مملكت اسلامى نيست. قانون بايد بتواند گرهها را باز كند و به دردِ دل قشرهاى محروم برسد.(13/11/1378)
الحمد لله قانون فراوان است!
در حال حاضر، ما قوانين متناقض و خلاف شرع و مبهم داريم. آنچه كه خلاف شرع است، اعتبار ندارد. ملاك قانون، شرع است. اگر واقعاً در قوانين نقصى داريم، از اين بُعد نقص را برطرف كنيم… بايد ابهام قوانين مبهم و تناقض قوانين متناقض برطرف بشود. بايد ضد اسلامها، اسلامى بشود. يعنى اگر ما مىخواهيم برگرديم و المام به قوانين و اصلاح آنها را انجام بدهيم، از اين بُعد نگاه بكنيم، نه اين كه حالا ما قانون كم داريم، بياييم قانون بگذاريم. نه، الحمدللَّه قانون فراوان است.(20/6/1368)
این انتظار، یک بعد از ابعاد است
بايستى بر تمام آحاد كشور، چنين روحيهيى نسبت به دستگاه قضايى حكمفرما باشد. اگر به كسى ظلم شد، بداند كه با مراجعه به دستگاه عدل اسلامى، قطعاً آن ظلم برطرف خواهد شد. اين يك بعد از ابعاد كار دستگاه قضايى است كه مورد انتظار اسلام و همهى مردم است. (7/4/1368)
آنجا پناهگاهی هست
در جامعه ى ايرانى، به ذهن همهى آحاد اين مردم، خيلى آسان و آشناست كه حق يك نفر را بخورند، چند سال هم دوندگى كند، به جايى هم نرسد. كدامِ شما و كداميك از آحاد اين ملت، چنين صورت مسألهيى را نشنيده، يا مكرر نشنيده است؟ اين، بايد نباشد. در جامعهى اسلامى، بايد هر مظلومى احساس بكند كه پناهگاهى در آنجا هست.(4/4/1369)
هدف از وجود قوه قضاییه این است
هدف از وجود قوّه قضاييّه اين است كه مردم در جامعه احساس آرامش كنند؛ بدانند كه اگر كسى به حقوق آنها تجاوز كرد، جايى هست كه به آن رسيدگى مىكند؛ بدانند كه اگر قويترين اشخاص – حتّى دولت – حقّ كسى را نديده گرفت، يا خداى ناكرده پايمال كرد، يك دستگاه قضايى وجود دارد كه شجاعانه و بىنظر و بىغرض، ميداندارى مىكند و حق را به حقدار مىرساند. اگر توانستيد اين احساس را در جامعه ايجاد كنيد، شما موفّقيد… براى ارزيابى قوّه قضاييّه، بايد اين معيار را بهكار بگيريد؛ ببينيد چهقدر اين حالت اعتماد در مردم بهوجود آمده است؛ هر مقدار بهوجود آمده است، همان مقدار شما موفّقيد.(7/4/1378)
این قضاوت تعمیم پیدا میکند
از تخلّف قضايى حتّى در گوشهاى از كشور هم نبايد اغماض و صرفهنظر كرد؛ چون بدنه متّصل به مردم، همين بخشهاى منتشر در سرتاسر كشور هستند؛ مردم با اينها تماس دارند و نزديكند. قضاوت درباره آنها، تعميم پيدا مىكند به قضاوت در كلّ قوّه قضاييّه.(7/4/1382)
مورد اعتماد بودن به معناى اين نيست كه انسان براى وجاهت مردمى، از قدرت آن دستى كه ضامن اجراى قوانين است، بكاهد. اساس قوّه قضاييّه براى حفظ قانون است. (7/4/1382)
ملاحضه موذیگریگریها را نکنید، این اساسیترین کار است
توصيه ما به قوّه بسيار مهم و مؤثّر قضايى اين است كه هدف را درست انتخاب كند؛ راه را بر طبق موازين انتخاب كند؛ قدم در آن راه بگذارد و با قوّت و اعتماد به نفس و اتّكال به خدا پيش برود و ملاحظه اين را نكند كه يك عدّه جوسازى و بدى و موذيگرى و بىانصافى مىكنند. خداى متعال اينها را اصلاح خواهد كرد؛ اين اساسىترين كارى است كه قوّه قضاييّه در ادامه اين راه براى رسيدن به قلّه قضاى اسلامى بايد در نظر بگيرد و پيش برود.(7/4/1382)
تبيين حقيقت و اطّلاعرسانى به افكار عمومى هم مهمّ است؛ اين را هم نبايد فراموش كرد. نبايد مردم را در ابهام باقى گذاشت… حقيقت را هم براى مردم تبيين نماييم. بدون تبيين حقيقت، افكار عمومى در ظلمت و فضاى غبارآلود باقى خواهد ماند و دشمن سوءاستفاده خواهد كرد.(7/4/1382)
اقامه عدل از قله میجوشد
[فرهنگ اقامه عدل در قوهی قضاییه] از بالا و قله مىجوشد و به دامنه سرازير مىشود. يعنى اگر ما در بالا، گوشهيى از امر قسط و قسط خواهى و عدالت خواهى و دلسوختگى براى عدالت را كم ببينيم، لامحاله در دامنه نقايص زيادى به وجود خواهد آمد. (20/6/1368)
قوه قضاییه خودش را پاک کند
در حدّ امكان سعى شود كه عناصر كارآمد جذب شوند و اگر كسانى هم به سبب نداشتن علم و خصوصيّات لازم، اين بار سنگين را نمىكشند، قوّه قضاييه خودش را از وجود آنان پاك كند.(7/4/1374)
از محاسبه باکی نباشد
نكته ى ديگر، التزام به قانون است. قوهى قضائيه بايستى از نظارت قانون استقبال كند. قانون، يكى از ابزار نظارت است. خودِ قانون يك عامل نهاده شدهى در داخل قوهى قضائيه است كه براى نظارت بر قوهى قضائيه، عامل بسيار مهم و مؤثرى است. معيار، قانون باشد و قوانين نقض نشود؛ تخصيص نخورد؛ تقييد نخورد؛ از گسترهى قانون به دلايل گوناگون چيزى حذف نشود. به هر حال، قوهى قضائيه بايد هر گونه نظارتى را استقبال كند. خوشبختانه شما از مسئول عالم، دانا، هوشمند و مجموعهى بسيار خوبى از قضات شريف، پاكدامن، عناصر مؤمن در قوهى قضائيه برخوردار هستيد. هر چه كه نظارت بشود، هر چه كه اظهار نظر بشود، حتّى انتقاد منصفانه، بايد مورد استقبال قرار بگيرد. اين، خيلى خوب است. آن را كه حساب پاك است – چه در زمينههاى مالى، چه در زمينههاى غيرمالى – از محاسبه باكى نيست. بگذاريد عناصر مقرر براى اين كار؛ مثل سازمان بازرسى و سازمانهاى گوناگون نظارتى و همچنين عناصر بيرون از دستگاه قضايى؛ مثل صاحبنظران حوزه و دانشگاه، حقوقدانان كشور، اعلام نظر كنند، پيشنهاد كنند، انتقاد كنند؛ اينها قوهى قضائيه را تقويت مىكند و قوهى قضائيه را ورز مىدهد.(7/4/1384)
این کمک است نه به خطر انداختن!
وقتى ما مىگوييم كه بايد با طبقه ى بهرهمندان از پولهاى حرام مقابله شود، فوراً يك عدّه نگران مىشوند كه امنيت سرمايهگذارى در جمهورى اسلامى به خطر افتاد! نه؛ امنيت سرمايهگذارى و امنيت تلاش اقتصادى به خطر نمىافتد، اين كمك به سرمايهگذاريهاست. (25/4/1376)
بگذار احساس ناامنی کند
كسى كه متخلّف است و مى ترسد، بگذار بترسد و احساس ناامنى كند. در نظام اسلامى، آدم گناهكار بايد احساس ناامنى كند. هر نظامى كه در آن بىگناهان بترسند كه مبادا مورد تعرّض قرار گيرند و گناهكارانِ عمده احساس آسايش و آرامش كنند، آن نظام، نظامِ منحرفى است. نبايد بگذاريم نظام ما اينگونه شود. در نظام اسلامى، متخلّف و گناهكار و متخطّى – هر كه هست – بايد احساس نگرانى كند و بداند كه پنجه عدالت، دير يا زود گريبان او را خواهد چسبيد. سرپنجه عدالت بايد قوى باشد. دستگاه قضايى بايد قوى باشد. نيروى انتظامى در چارچوبى كه قانون براى او معيّن كرده است، بايد قوى باشد. قوّت و اقتدار و سرپنجه پولادين با مردم ضعيف بد است.(25/4/1376)
اینها همه چیز را خراب میکنند
يكى از بزرگترين خطرات حكومتهايى كه معتقد به مبنايى هستند، اين است كه صاحبان پول بتوانند در اركان حكومت اعمال نفوذ كنند. اينها همه چيز را خراب مىكنند. هر بخشى از نظام اگر تحت تأثير زرمندان و ثروتمندان قرار گرفت، ضايع خواهد شد. در اين زمينه، از همه بدتر قوّه قضاييّه است.(5/4/1381)
در قلوب اینها مرض است
اين غلط است كه اگر مجرم به يك مجموعه سياسى وابسته باشد، بايد در مقابل او كوتاه آمد؛ آن هم با اين دليل غير محكمه پسند كه اگر مجرميّت او مورد تأكيد قوّه قضاييّه قرار گيرد، جنجال خواهد شد! قرآن كريم مىفرمايد «و ان يكن لهم الحقّ يأتوا اليه مذعنين»؛(نور:49) اگر قضاوتى كه مىشود، برخلاف مصلحت آنها باشد، جنجال مىكنند؛ اما اگر برطبق ميل و نظر آنها باشد، آن وقت آن را مىپذيرند. بعد مىفرمايد: «افى قلوبهم مرض».(نور:50) اين قضاوت قرآن است.(7/4/1379)
عدالت تحت تأثیر هیچ چیز
بايد عدالت اجرا شود و تحت تأثير هيچ چيز؛ ثروت، قدرت، ديوانسالارى و بوروكراسى نبايد قرار بگيرد. اگر ديوانسالارى و تشكيلات ما عدالت را مختل مىكند، مضر است. بايد ديوانسالارى را به نحوى سازماندهى و تنظيم كرد كه به عدالت كمك كند؛ زيرا عدالت ملاك و اصل است؛ اجراى عدالت و احقاق حق و ابطال باطل.(7/4/1383)
اهم امور این چیزهاست
در دنبالگيرى مشكلاتى كه در جامعه وجود دارد، واقعاً اهم و مهمى درست كنيم. يعنى هيأت رئيسه و سياستگذاران دستگاه قضايى – هر مجموعهيى كه هستند – بنشينند موارد را «الاهم فىالاهم» كنند و مهمترين آنها را دنبال نمايند؛ چون واقعاً امروز در جامعه موارد بدى وجود دارد كه همه را بايد دستگاه قضايى دنبال كند. ببينيم واقعاً كدامها را بايستى در درجهى اول قرار داد. الان مثلاً در جامعه فساد و ارتشاء و جرايم ضد انقلابى و براندازى و خدعه و تزوير و جعل و امثال اينها وجود دارد. در ميان اين موارد، كدام از همه مهمتر است؟ من خيال مىكنم اگر بخواهيم دنبال اهم بگرديم، همين مسألهى فسادهاى مالى و اخلاقى و ارتشاء و تزوير و امثال اينها، چيزهايى است كه بخصوص از مردم سلب امنيت مىكند و واقعاً در رتبههاى بالا قرار مىگيرند.(20/6/1368)
عدالت اجتماعی با اخلاق اسلامی
مواظب باشيد كه اين حركت به سمت اخلاق اسلامى، ادامه پيدا كند. اگر اينگونه شود، جامعه ما از عدالت اجتماعى برخوردار خواهد شد.(23/4/1372)
عدالت اجتماعى، به مقدار زيادى وابسته به اخلاق است. البته بخش عمده آن مربوط به مقرّرات و قوانين جامعه است. اما مقرّرات و قوانين، بدون اينكه افراد از اخلاق الهى و اسلامى برخوردار باشند، چندان كارساز نيست.(23/4/1372)
تقوای اقتصادی یعنی…
تقواى اقتصادى؛ يعنى اگر هر كس براى گذران زندگى و ضمناً آباد كردن محيط خود مجبور است تلاش اقتصادى داشته باشد، راه درست را انتخاب كند. غصب كردن، حرامخورى، دستاندازى به مال ديگران – بخصوص به اموال عمومى – از دستاورد عمومى مردم به نفع جيب خود استفاده كردن و احياناً زرنگيهايى كه علىالظّاهر در چارچوب قانون هم مىگنجد، اما خود انسان مىداند كه باطن آن چقدر فاسد و تباه است، اينها خلاف تقواى اقتصادى است.(5/5/1381)
کمک به حیات اجتماعی طیب
در جامعه ما بايد عادتِ كمك به ضعفا كه يك عادت اسلامى است، روزبهروز بيشتر شود. صدقاتى كه مردم مىدهند، اطعامهايى كه مىكنند و كارهاى بزرگى از قبيل وقف و حبس و امثال آنها كه انجام مىشود، از سنّتهاى حسنه اسلامى است. اين سنّتها به حيات اجتماعىِ طيّب كمك مىكند. لذا نبايد بگذاريد در جامعه تعطيل شود. وقتى كه مردم خود را در رفع گرفتارىِ مستضعفان و ضعفا و مستمندان سهيم بدانند، كارها اصلاح مىشود.(29/4/1373)
همه بايد خود را موظّف به مواسات بدانند. مواسات يعنى هيچ خانوادهاى از خانوادههاى مسلمان و همميهن و محروم را با دردها و محروميتها و مشكلات خود تنها نگذاشتن؛ به سراغ آنها رفتن و دست كمكرسانى به سوى آنها دراز كردن.(15/9/1381)
اين وضع زندگيهاى تجملآميز، اين روزبهروز افزودن بر ظواهر تجملاتى، در زندگيهاى شخصى غلط است.(26/1/1370)
این انحراف است، بروبرگرد ندارد
اروز در جمهورى اسلامى، اگر ما احساس بكنيم كه زندگى به سمت اشرافيگرى مىرود، بلاشك اين انحراف است؛ بروبرگرد ندارد. ما بايد به سمت زهد حركت بكنيم. نمىگوييم هم زهدهاى آنچنانى، كه متعلق به اولياءاللَّه است؛ نه، مسؤولان درجهى يك، مسؤولان درجهى دو، تا آن مسؤولان درجات بعد هم بايد در حد خود زهد داشته باشند؛ بعد هم به عامهى مردم مىرسد. عامهى مردم هم نبايد اسراف و تجملگرايى بكنند. اينطور نيست كه زهد فقط مخصوص مسؤولان باشد.(26/1/1370)
وظیفهی همگانی
امروز در جامعه ما فقر وجود دارد. وظيفه ما به عنوان نظام اسلامى، ريشهكن كردن فقر در جامعه است. نبايد در جامعه محروميت باشد. اين تكليف ماست به عنوان دولت، به عنوان نظام اسلامى، به عنوان آحاد مردم. «كلّكم راع و كلّكم مسؤول عن رعيته(صحيح بخارى: ج 1 ص 304 حديث نبوى)»؛ اين وظيفه همه است. هر كدام به نحوى تجمّل و اسراف و زيادهروى را كم كنيم. (15/9/1381)
حرکت به سمت قناعت
دستگاههاى مسؤولِ بخشهاى مختلف دولتى، بخصوص دستگاههاى تبليغاتى و فرهنگى – بهويژه صدا و سيما – بايد وظيفه خود بدانند مردم را نه فقط به اسراف و مصرفگرايى و تجمّلگرايى سوق ندهند؛ بلكه در جهت عكس، مردم را به سمت قناعت، اكتفا و به اندازهى لازم مصرف كردن و اجتناب از زيادهروى و اسراف دعوت كنند و سوق دهند. مصرفگرايى، جامعه را از پاى درمىآورد.(15/9/1381)
شأن زن مسلمان
شأنِ زن مسلمان بالاتر از اين حرفهاست كه اسير زر و زيور و جواهر آلات و از اين قبيل شود. نمىخواهيم بگوييم اينها حرام است؛ مىخواهيم بگوييم شأن زن مسلمان بالاتر از اين است كه در دورانى كه بسيارى از مردم جامعه ما محتاج كمكند، كسانى بروند پول بدهند طلا بخرند، زينتآلات بخرند، وسايل زندگى رنگارنگ بخرند و در انواع و اقسام روشها و منشهاى زندگى، اسراف كنند. اسراف، الگوى زن مسلمان نيست.(25/9/1371)
ریشه گرفتاری ملتها
امروز گرفتاريهاى عمدهى ملتها در دنيا، گرفتارى ناشى از مديران و دستهاى گردانندهى جامعه است. آنها فاسدند كه فساد در ملتها، ريشهى همهى ارزشها و اصالتها را مىكند و از بين مىبرد. آنها فاسدند كه ملتها، ذليل و برده و نوكرصفت بار مىآيند. آنها فاسدند كه قدرتهاى شيطانى، بر ملتهايشان تسلط پيدا مىكنند. آنها فاسد و بىبندوبارند كه در متن جوامعشان، ايمان بكلى رخت برمىبندد.(20/4/1369)
تحزب از نوع امریکایی
مىخواهند احساسات عمومى و مردمى را تحقير كنند و آن را عوامگرايى معنا كنند. آنها دلشان مىخواهد احزاب در كشور ما همان نقشى را ايفا كنند كه در امريكا و در برخى از كشورهاى اروپايى ايفا مىكنند؛ يعنى چند نفر آدم در رأس حزب بنشينند و با بده بستانهاى سياسى و اقتصادى و با پول و يا بند و بست دربارهى فلان پروژهى پولساز نفتى و غيرنفتى، يك نفر يا چند نفر را انتخاب كنند، بعد به پيروان و طرفداران خود بگويند به اين شخص رأى دهيد؛ مردم هم چشمبسته و گوشبسته به او رأى دهند. در ايران هم بعضى دلشان مىخواهد اينطورى بشود؛ اما اينجا اينگونه نيست.(25/3/1384)
معارضان را بیرحمانه میکوبند
مردم در دنيا بهشدّت تشنه عدالتند. امروز در كشورهايى كه دم از دمكراسى مىزنند، بىعدالتى از همه جا بيشتر است. در همين كشورِ امريكا، با اين كه سالهاى متمادى مىگذرد كه رسماً برابرى حقوقى سياه و سفيد را روى كاغذ اعلان كردهاند، هنوز كه هنوز است، ميان سياهان و سفيدان تبعيض حاكم است. در بعضى از كشورهاى اروپايى، تبعيض هست. مسأله نژادى هنوز در آن جاها مطرح است. هنوز كه هنوز است، قدرتمندان اين كشورها – از جمله در امريكا – اگر در داخل ملاحظه كنند كه كسى، چيزى و جماعتى، با اقتدار مطلقِ سرمايهدارى آنها معارضهاى دارد، بىرحمانه مىكوبندش!(1/1/1376)
يك علّت ديگر[این مشکلاتی که بر روی طبقات ضعیف فشاری آورد]، بعضى از مسامحههايى است كه متأسّفانه بدون توجّه از طرف خود ما – بعضى مسؤولين اجرايى – در اجرائيّات كشور انجام مىگيرد!(1/1/1378)
فساد یعنی…
فساد، يعنى فساد اخلاقى، فساد كارى، عدم احساس وجدان در تقديم خدمات عمومى، عدم احساس مسؤوليت در مواجهه با افكار عمومى و با ذهنهاى مردم. اينها شاخهها و شعبههاى فساد است.(3/5/1379)
استبداد بزرگترین خطر
يكى از بزرگترين وظايف انسان اين است كه در هر جا قرار دارد، حدّ قانونى خود را بشناسد و از آن تجاوز نكند. تجاوز از حد، عبارت است از همان مفهوم زشت و ننگين استبداد و استكبار. بزرگترين خطر براى انسان اين است كه دچار استبداد و استكبار شود. همه هم مىتوانند به اين آفت مبتلا شوند.(25/9/1380)
انقطاع عامل انحطاط
براى يك مسؤول در دستگاه حكومتى انقطاع از واقعيّات و دورى از مردم، عامل انحطاط است….البته انقطاع از مردم – كه در تعبير اميرالمؤمنين عليهالسّلام احتجاب از مردم است؛ يعنى حجاب داشتن و با مردم هيچ مواجه نشدن چيز بسيار خطرناكى است…. به خاطر احتجاب از مردم، آگاهى انسان از همه چيز كم مىشود.(9/12/1379)
بعضى از مشكلات ما ناشى از ضعف بعضى از مديريّتهاست كه به كارهاى جزئى و فعّاليتهاى سياسى و حزبى سرگرم و مشغول مىشوند. اينقدر كه من در اين خصوص تأكيد مىكنم، بعضى كسان مىگويند فلانى با حزب و تحزّب مخالف است؛ در صورتى كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى، اوّلين حزب را ما درست كرديم.(12/8/1380)
این ساعتها متعلق به مردم است
من يك وقت به بعضى از مسؤولان دولتى پيغام دادم و گفتم ساعاتى را كه شما در جلسه حزبىِ خود صرف مىكنيد – البته نمىگويم پول و امكانات مىگيريد – متعلّق به دولت و مردم است. شما حق نداريد آن را صرف مسائل حزبى و جناحى و گروهى و امثال اينها بكنيد. يك مقدار ضعفهاى ما ناشى از اينهاست؛ والّا ما مديران خوبى داريم. (12/8/1380)
حرف دهانپرکن سیاسی بیمحتوا
مبادا مسؤولان مثل بخشى از دورههاى گذشته، سر خود را به مسائل سياسى گرم كنند؛ با شعارهاى پوچ سياسى، خود و مردم را مشغول كنند و از واقعيات زندگىِ مردم دور بمانند. هم مردم مراقب باشند، هم نخبگان مراقب باشند، هم جريانها و جناحهاى سياسى و گروهها مراقب باشند كه با حرفهاى دهان پُركن سياسىِ بىمحتوا وقت اين ملت را تلف نكنند.(11/2/1384)
Sorry. No data so far.