سیدعلی پورطباطبایی- دوباره از حمله به ایران صحبت میکنند، دندانهایش را تیز کردهاند یا اینکه یک دست دندان مصنوعی به عاریت گرفتهاند که تیزی قرض گرفته شدهاش را به نمایش بگذارند. انگار حمله کردن به ایران کار سادهای است که مثل هر روز صبح که سر کار میروند، بیایند و سنگی بیاندازند و شب، خسته اما خوشحال از پیروزی، به خانه برگردند!
سناریوی حمله را هم این گونه برای خودشان چیدهاند که اول تحریم های جدی را اعمال میکنیم، بعد یک اجماع جهانی علیه ایران ایجاد میکنیم و بعد میآییم و کلوخی می اندازیم و در می رویم، غافل از اینکه کلوخ انداز را پاداش، سنگ است!
رجزخوانی نیست اینها که می نویسم اگر چه رجزخواندن تنها در میدان جنگ است که ارزش دارد و توصیه هم شده است. اصلا نیاز به رجزخوانی و تفاخر نیست! بالاخره فردای روزی که کلوخشان را انداخته باشند هم می رسد! خورشید غروب می کند و فردا روز دوباره آن توریست آمریکایی یا اروپایی که کنار ساحل رفتنش ترک نمی شود یا جنگل نشینی اش تعطیلی ندارد، جای امنی را جستجو خواهد کرد تا دمی بیاساید. جای امنی که دیگر وجود نخواهد داشت! اسرائیلی ها که دیگر اصلا فاجعه میشود اوضاع برایشان، همان بهتر که حدس هم نزنم!
دیگی که برای من نجوشد، حتی سر سگ هم زیاد است برای آن!
Sorry. No data so far.