حالا دیگر مدتی است که دقایقی مانده به ساعت 24 تلویزیون میهمان خانههای مردم میشود و مردم پای جعبه جادو ، شبها را به بامداد وصل میکنند؛ یک بامداد پرستاره با معجونی از حرف و حدیثهای معارفی و علی درستکار!
مجری ای که نمیدانیم او را به این شب ها می شناسند یا این شب ها را به او؟ علی درستکار، د ی 1346 در تهران به دنیا آمده و اصالتا یزدی است. وی در 6-5 سالگی همراه خانواده به یزد بازگشته و دوران آموزشی را تا اخذ دیپلم در این شهر گذرانده و پس از قبولی در آزمون سراسری برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشته الهیات، معارف اسلامی و تبلیغ دانشگاه امام صادق« ع»، دوباره به تهران آمده و تا امروز ماندگار شده است.
چرا این شبها برای سحر انتخاب نشده است و شما این برنامه را با تلفیق یا طرحی نو برای سحر را روی آنتن نمیبرید؟
اساسا با پخش برنامه تلویزیون در سحر مخالفم. اوقات نماز، سحر، شبهای جمعه و… زمان های خصوصی افراد و بندگان برای خلوت با خداست. در این میان حتی اگر بخواهیم با بقیه اوقات هم کاری نداشته باشیم باز از سحر ماه رمضان نمیتوانیم بگذریم. سحرهای این ماه، دقیقا برای مناجات و نجوای بنده و صاحب، خلق شده است.
بیشتر دعاها و مناجات ائمه معصومین علیهم السلام که برای سحر وارد شده نیز خطابهای فردی دارند. الهی، انا و… همه خواهشهایی که برای سحر آمده و غالبا فردی است. « اللهم انی اسئلک من بهائک بابهاه…» و… «انی» دارد یعنی من. منم و خدا. بنابراین تلویزیون حق ندارد با روشن کردن دوربینش به فضای اختصاصی و خاص آدمها سرک بکشد یا مخل خلوت آنها باشد. رادیو و تلویزیون طی ساعات سحر تنها باید نوای ذکر و نیایش را در خانهها بپراکند و بساط و زمینه مناجات را برای آن هایی که احیانا خودشان نمیتوانند دعا بخوانند، فراهم کند. مثلا دعای ابوحمزه ثمالی را با یک ریتم متعارف و معقول و نوای دل انگیز، حس برانگیز، معنویت آفرین و معناداری پخش کند اما به نظرم این که کسی بیاید و من بنشینم لزوما او را نگاه کنم چه مجری باشد و چه هر گوینده دیگری، غلط است.
اما اقبال گسترده مخاطب به ویژه برنامههای سحر، خلاف گفتار شما را ثابت می کند.
مردم وقتی ببینند خوششان میآید.
یعنی معتقدید مردم از هر چه برایشان پخش میشود و میبینند خوششان میآید؟
اولا رفتار و عمل بر اساس خوشایند و مصلحت، با هم فرق دارد. ما نباید خودمان را تسلیم سلیقه و ذائقه مردم کنیم ثانیا چنین چیزی که شما میگویید نیست. آیا آن زمان که چنین برنامههایی باب نبود مردم واقعا خواهان پخش شان بودند؟ یا حالا که پخش کردیم، خوششان آمده است؟ بعد هم فکر میکنید چند درصد مردم و از کدام بخش خوششان میآید؟
احتمالا از اجرای زیبا و دلنشین فرزاد جمشیدی؟
احتمالا بیشتر، مشتاق آن بخش اجرای فرزاد جمشیدی که نام بیمارانشان را میخواند و برایشان دعا میکند، هستند. به نظر من اصلا باید دید این سبک دعا چه قدر درست است؟ و آیا پراکندن رفتاری با عنوان دعا کردن نزد خدا این طوری است؟ از این هم که بگذریم چند سال چنین شیوهای را اجرا کردیم اما حالا یک کار دیگری بکنیم. کارهای خوشایند دیگری هم هست که میشود و باید انجام داد.
پس وسوسه اجرای برنامههای سحر را ندارید؟
اگر برای هر برنامه، 50 میلیون تومان هم بدهند، نمیروم!
با این تفاسیر پخش برنامه در ساعات پایانی شب، مناسب ماه مبارک رمضان هست؟
همگی ما معتقدیم این ساعت برای مخاطب، مناسب نیست اما در ماه مبارک رمضان، مردم – به جز گروه خاصی از متدینین سنتی و به خصوص شهرستانیها که زود میخوابند – به دلیل آن که زمان اذان مغرب، دیرتر از سایر ایام سال است و همچنین اینکه به دست آوردن همین اندازه زمان و فرصت، روی آنتن شبکه اول، یک برد بزرگ به حساب میآید و مغتنم است و ضمن اینکه در ساعات اولیه شب، خانواده ها به دلیل مهمانیها و مراجعات خانوادگی و نشست و بر خاستها برای شنیدن یک گفتگوی سنگین جدی تمرکز فکری، آرامش کافی ندارند و از سویی فیلمها و سریالها هم تمام شده و زمان خوبی برای این برنامه محسوب میشود.
خودتان هم این استدلال ها را قبول دارید؟
من نمیخواهم مورچهای باشم که در لیوان آبی افتاده و فریاد می زند دنیا را آب برد! اما فراموش نکنیم که در یک حکومت اسلامی به سر میبریم. حکومتی که به خاطر اسلامش تاسیس شد و همه متعلقات آن از جمله رادیو و تلویزیون، هم در راستای تثبیت اسلام ایجاد شد. از طرف دیگر، شما به طور کم سابقهای با برنامهای مواجهید که یک گفتگوی اسلامی صرف است ولی با این اقبال بیسابقه روبرو میباشد.
به نظر شما برنامههای مذهبی در 365 روز سال چقدر برای مدیران صدا و سیما اهمیت دارند؟
آن اندازهای که به ثبات یا تزلزل مدیریتشان بستگی دارد حتما برایشان مهم است اما این که به دلیل معارفی بودن، دغدغه ذهنی و روحیشان باشد را نه، مطمئن نیستم. گرچه شعار میدهیم سیاست ما از دیانتمان جدا نیست اما مطمئنم سیاست و مصالح سیاسی و حکومتی برای سازمان رادیو و تلویزیون کشور ما، اولویت یک را دارد با این حساب میتوان گفت که برنامههای معارفی برایشان اولویت ندارد جز آن که به ثبات و تثبیت مدیریتها کمک کند!
یعنی «این شبها» پخش می شود تا میز و صندلی ها پابرجا بماند؟
پخش می شود تا در آمار و گزارشهایی که ارائه میدهند، میزان برنامههای معارفی از حد قابل قبولی برخوردار باشد و حسابخواهان از آنها راضی باشند و نه لزوما خدا!
«این شبها» کجای زندگی مردم است؟
… خودشان باید بگویند.
شما چه میگویید؟
ما سعی کردیم ماه آسمانشان باشیم.
میزان باورپذیری اش را از دریچه نگاه مخاطب رصد کردهاید؟
عامدانه نه ولی تصادفی بله. پیامکها و بازخوردهای مستقیم حضوری تصادفی و حضوری غیرتصادفی از سوی طبقات مختلف تهرانی و غیرتهرانی، تحصیل کرده و غیرتحصیل کرده، متخصص دینی و متخصص غیردینی نشان دهنده اقبال کم نظیر کمی و کیفی این برنامه است.
نظرسنجی هم انجام میشود؟
سازمان بر اساس وظیفهاش به طور پیوسته تحقیقاتی روی برنامههای خاص انجام میدهد طبیعتا در رابطه با این شب ها هم، چنین است ولی من مدتهاست خبر ندارم.
پیگیر انتقادها هم میشوید؟
حتما. خود من شاید بیش از تهیه کنندگان برنامه و دیگر اعضای گروه «این شبها» پیامهای مردم را مطالعه میکنم و با وسواس، پیگیر میشوم.
دین توام با جذابیت و تازگی است اما مخاطب به برنامههای معارفی چندان روی خوش نشان نمیدهد. به نظر شما این دین گریزی است یا برنامه گریزی؟
حضور در «این شبها» و دریافت بازخوردهای مخاطبان مرا به این نتیجه رساند که هیچ گروهی از مردم جامعه ما، دین گریز نیستند. حداکثر این است که متدین گریزند و به دلایل مختلف گفتنی و ناگفتنی از بعضی متدینین، خسته و گریزان هستند. از سبک دینداری بعضی از ما و شکل و شیوه ای که دین را معرفی کردهایم خسته و گریزانند. لذا به بعضی برنامههای مروج آن دین خسته کننده و آزار دهنده که معلوم نیست چه قدر با دین محمدبن عبدالله «ص» و خداوند متعال، منطبق است روی خوش نشان نمیدهند.
چه شد که این برنامه گریزی، دامنگیر برنامه شما نشد؟
نمیخواهم خیلی شعاری حرف بزنم اما همفکری و تفکر صحیح به معنای فکر کردن، مطالعه و خلاقیت که از سوی تهیه کنندگان و موسسین برنامه، آقایان شکیبانیا و رحیم زاده برای فراهم آوردن درست عناصر لازم و کار در مسیر تامین آن ایدهای که در ذهن داشتند، سبب گردید تا یک گروه درست و متوازن تلویزیونی معارفی گرد هم آیند و یک برنامه درست معارفی، تهیه و پخش شود و این گونه مورد استقبال قرار گیرد. البته و صد البته پیش و پس هر آن چه اسم بردم، عنایت و هدایت خداوند متعال به دور از همه شعارها و با اجتناب کامل از شعارزدگی، موثر بود.
میتونید ادعا کنید بیننده همان اندازه که برای یک سریال یا برنامه ورزشی، سر و دست می شکند به این شب ها هم اقبال دارد؟
نه. حتما این طور نیست. آیا شما می توانید ادعا کنید که مردم برای بهشت، سر و دست می شکنند به اندازه ای که برای جهنم سر و دست می شکنند؟ « اگر راست می گویید این را چاپ کنید!»
چه کنیم تا فرم و محتوای برنامههای مذهبی، هم خواص را درگیر خود کند و هم عوام را جذب نماید؟
اگر به همان زبان، روش و ابزاری که خداوند متعال برای تبلیغ در اختیار پیامبران و مبلغان دینش قرار داد، دست آویزیم توفیق خواهیم داشت گروه های مختلف مردم از اغنیا و فقرا گرفته تا اهل فهم و جهل را به خود جذب کنیم.
اما ظاهرا بقیه برنامه های حوزه معارف هم این کار را به همان زبان خدا و پیغمبر انجام می دهند ولی خبر خاصی نمی شود؟
اگر انجام میدانند که می شد.
پس شاید بد نباشد آسیب شناسی آن چه در این حوزه مشاهده می کنیم را از زبان شما بشنویم.
حد بالایی از تصنع پیدا و پنهان در این برنامه ها وجود دارد. روی پنهانش تاکید می کنم. حد بالایی تکرار قالب، ساختار و رنگ و لعاب وجود دارد. حد بالایی رویکرد تکراری و نگاه از زاویه تکراری وجود دارد. خلاصه همه چیز ساختگی است. البته این ها را هم نمی توانید و نمی شود اجبار کنید که نباشد. تقصیر ندارند. بندگان خدا فکر می کنند وقتی جلوی دوربین می آیند حتما باید یک جور دیگر باشند. چه کار کنند؟ نمی توان زور کرد که این جوری نباش. من هم وقتی جلوی دوربین می روم، یک جور دیگرم. البته این طبیعی است مثلا وقتی به مهمانی می رویم با زمانی که در خانه خودمان هستیم متفاوتیم اما این که چه طور و چه قدر فرق کنیم جای بحث دارد یعنی باید مراقب باشیم که یک آدم دیگر نشویم.
و درباره برنامه خودتان؟
…البته خیلی ها در سطوح مختلف این نظر مرا قبول ندارند اما احساسم میگوید مشارکت مدیران در تنظیم موضوعات و مهمانان برنامه به شکلی است که در اعتمادی که ما باید از آن سو حس کنیم اخلال وارد کرده و شرایط، بیش از پیش مغلوب فرمایشات مناسبتی و حکومتی است. به نظرم برنامه، دیگر آن آزادی گذشته را ندارد. احساس آزادی من، کم تر شده هر چند خود آن آزادی، ممکن است.
البته حقیقتا نباید از انصاف دور شوم که مدیر محترم شبکه اول و قائم مقام خوب سازمان جداگانه و شخصا به من تصریح داشتند که همانند سابق، مجازید کارتان را ادامه دهید اما خودم این حس را ندارم و حتما این حس به غلط، ایجاد نمیشود. قطعا چیزهایی می بینم که می گویم لذا از این بابت، ناخشنود و ناخوشم و چون ناخوشم برنامه خوب به مردم ارائه نمیشود و این کاستی بزرگی است که دارم. نکته خیلی مهمتر، حضور و جای کم ما روی آنتن است. چرا این شب ها تنها 2 شب باید پخش شود؟ رادیو و تلویزیون حکومت اسلامی چه کاری واجبتر از دین و بحث های دینی دارد؟ چرا زمان برنامه نباید زودتر از این باشد؟ چرا میخواهند نشود؟ چرا نباید حداقل 3 شب متوالی فضا برای این شبها وجود داشته باشد؟ چرا وقتی یک برنامه موجب توفیق بزرگ ترین سازمان رسانه ای کشور و فتح قله های حرفه ای میان مخاطب میشود و شخص رئیس سازمان صدا و سیما، قائم مقام رئیس سازمان، معاونت سیما، مدیر شبکه اول، مدیر گروه معارف شبکه اول، تهه کنندگان و… مکرر از جذابیت و موفقیت اش میگویند نباید مورد حمایت قرار گیرد؟ توضیحش چیست؟ یکی به من جواب بدهد.
واقعا خودتان پاسخ این چراها را نمیدانید یا…؟
جوابی که خودم میدانم زشت است و آن این که به قرینه رفتاری که با ما میشود باید بگویم آن تمجید و تحسین ها از سر صدق نیست!
یعنی میخواهید بگویید برخی کارشکنیها و موانع، برنامه را از کیفیت مورد نظر دور میسازد؟
به هر حال اگر کارشکنی نباشد، تسهیل هم نیست. تا زمانی که در راستای اهداف سیاست و حکومت گام برداریم حمایت و تسهیل میکنند حتی به مناسبتهای سیاسی و حکومتی حاضرند فضای بیشتری روی آنتن به من بدهند.
پس معتقدید سیاست را به قید یک فوریت ویژه از دیانت، جدا کردهاند؟
بالاخره برنامه ما متعلق به گروه معارف سیماست نه گروه سیاسی اما مدیران سازمان انتظار دارند گروه معارف هم در مناسبتهای خاص به موضوعات سیاسی بپردازد. حال پرسش و اعتراض من این است که چرا باید به این تداخل تن دهم و در وادی که سواد ندارم حرف بزنم؟ زیرا دانش من – اگر سوادی داشته باشم – در حوزه دین است نه سیاست. البته الان دیگر مشکل حل شده و این توقع را از من ندارند. خودشان گفتند دانستیم که نباید روی تو حساب کنیم.
چرا منظورتان را از مناسبتهای خاص، شفاف و با مثال بیان نمی کنید؟
مثلا می گویند برو به مناسبت حماسه حضور مردم در 9 دی مصاحبه کن. خب من که نمیتوانم!
با این حال چه بخواهیم و چه نخواهیم، بازار سیاست و برنامههای سیاسی، داغ و پررونق تر از برنامههای معارفی است. شاید اگر علی درستکار، به برنامه «رودررو» پشت نکرده بود و اجرای سیاسیاش را ادامه میداد این روزها یک مجری جنجالی سیاسی بود…
همان حرفی که برای مردم و مخاطبان گفتم را برای خودم هم بیان میکنم. تصمیم گیری و رفتار بر اساس خوشایند درست است یا مصلحت؟
میترسید نشاندار شوید و برچسب سیاسی بخورید؟
اجرای برنامه سیاسی یعنی حرکت در مسیری که سواد و تحصیلاتش را ندارم. من 2 واحد هم سیاسی نخواندهام و «رودررو» هم بیخود اجرا کردم.
فقط همین؟!
این چیز کمی نیست زیرا وقتی سواد انجام کاری را نداشته باشی امکان لغزش و اشتباه، بیشتر میشود. من نیز چون به دلیل بی دانشی، خیلی از موارد را نمی فهمیدم ممکن بود بسیاری از ملاحضات را مراعات نکنم و دچار گرفتاری که نتیجه بی عقلی خودم بود گردم لذا با تعقل، از آن فضا کناره گیری کردم و این، لزوما به معنای تنفر من از آن فضا نیست.
از جنجالهایش هم نمیترسید؟
نه. چیزی برای از دست دادن نداشتم که بخواهم مراقبت کنم.
نام و نامش بهتر نیست؟
صددرصد. الان هم اگر بپذیرم مطمئنم بیش از اینها نام و نان خواهم داشت.
حال که حرف سیاست شد کمی هم از سیاست اجرای علی درستکار در «این شبها» برایمان بگویید.
استراتژی من، تبیین و بیان جامع و کامل همه جانبه دین، بی هیچ پیرایه و آرایه و به دور از تعصب از زبان کارشناسان و دانایان دین فهمیده است.
تا این شبها هست، دست و دلتان به اجرای برنامه دیگری نمیرود؟
فعلا نه اما بعد اگر در حوزه معارف، پیشنهادی باشد فکر میکنم و اگر خواستم می پذیرم.
چرا؟ چون در حوزه معارف تحصیل کردهاید و دانشجوی دانشگاه امام صادق(ع) بوده اید فقط باید در ژانر مذهبی اجرا کنید؟
فقط!
به نظر میرسد تعصب خاصی روی این حوزه دارید؟
نه اصلا. تعصب خاصی روی تخصص دارم. گاهی برای اجرای برنامه هایی که به لحاظ موضوعی هیچ ربطی به من ندارد تماس میگیرند و اصرار میکنند. وقتی هم نمی پذیرم میگویند شما خیلی خوب هستید ما واقعا به استعداد و توان شما در چالش، نیاز داریم!
خب این از اثرات و یادگارهای نیش و کنایه های «تهران20» است دیگر.
من تهران20 را اشتباه رفته بودم. دلیل نمیشود الان هم اشتباهم را ادامه دهم.
آره. اگر قرار باشد بشمارم زیادند. البته الان مطمئنم به هر یک از حوزههای کاری وارد شوم و دل بگذارم، توفیق ویژهای خواهم داشت.
اما نمیخواهید دل بگذارید. درست است؟
بله! چون به دلم نمینشیند من هم دلم را بر آن نمینشانم و مایه نمیگذارم.
پس ممکن است دیگر علی درستکار را در تلویزیون نبینیم؟
حتما این امکان وجود دارد. تردید نکنید لذا ممکن است درIRIB نمانم اما تلویزیون به معنای عام، عشق اول و آخر من است.
پس به همین دلیل در یکی از مصاحبههاتان گفتهاید اگر زودتر وارد اجرا میشدید ازدواج نمیکردید؟
بله!
مجری «این شبها» و این حرف ها؟
این را در تلویزیون هم گفتم. ازدواج یکی از سنتهای پیغمبر(ص) بوده که میتوانیم مثل بسیاری دیگر از سنتهای ایشان که عمل نمیکنیم، انجامش ندهیم!
رفتن از IRIB حتی به آن طرف آب؟!
هر جا تکلیفم باشد خواهم بود.
راستی هر کس در دانشگاه امام صادق (ع) درس بخواند، قابلیت اجرا، تهیه کنندگی و کارگردانی در صدا و سیما را دارد؟!
حتما ندارد. برخی بر اساس رابطه وارد میشوند و این مسئولیتها را بر عهده میگیرند نه بر اساس صلاحیت و شایستگی.
شما چه طور؟
رشته تحصیلی من الهیات، معارف اسلامی و تبلیغ است. تبلیغ به معنای میسیونری. لذا دروس ارتباطات و رسانه را هم خواندهام و تخصصم در هر دو حوزه معارف اسلامی و ارتباطات است بنابراین نابه جا در صندلی اجرای تلویزیونی و تهیه کنندگی – که پیش تر انجام میدادم- قرار نگرفتم. از این که بگذریم همیشه چنین نیست که اگر کسی در مسند و مسئولیتی قرار گرفت لزوما باید تخصص دانشگاهیاش را داشته باشد. آقای هاشمی رفسنجانی که در ردیف سیاستمداران طراز اول جمهوری اسلامی است چند واحد علوم سیاسی خواندهاند؟ تجار موفق کشور ما و حتی دنیا، چند واحد بازرگانی خواندهاند؟ چند نفر از خبرنگاران موفق روزنامه خبر و سایر روزنامههای کشور، تحصیلات مرتبط دارند؟ پس معیار اول، شایستگیها، تواناییها و استعدادهاست و پس از آن حتما تحصیلات و تخصص به معنای دانشگاهی.
صرف حفظ بودن چند آیه و حدیث برای اجرای برنامههای معارفی کافی است؟
چه طور مگر؟
می گویند اجرا در این ژانر را معمولا به چنین افرادی میسپارند!
این که به چه کسی میدهند به من مربوط نیست و من مسئول «می گویند» هم نیستم از هر که گفته بپرسید!
اصلا این «می گویند» را قبول دارید؟
حقیقتش به این موضوع فکر نکردهام خیلی هم وقت ندارم فکر کنم. به من چه، خودشان میدانند و خدای خودشان!
اما این شامل خودتان هم میشود؟!
به هر حال تحصیلات من معارف اسلامی و تبلیغات دینی بوده است. اگر سراغم آمده اند حتما از تحصیلاتم خبر داشتهاند. ممکن است چون درس دین خواندهام در درجه دوم و سوم، آیه و حدیث هم بلد باشم اما شاید واقعیت این گونه نباشد که صرفا به این دلیل دنبالم بیایند. زیرا فراتر از دانش، عناصر دیگر حرفهای و شخصی و فردی در بعد ظاهری و روحی هم دخیلند.
حد کمال و پختگی «این شبها» همینی است که میبینیم یا…؟
حتما همین اندازه نیست و باید به حد تکامل یافتهتری برسد اما این که آیا از رمضان 87 تا شعبان 89 که خدمت شما هستیم به سمت صعود رفته یا گاهی درجا زده یا احیانا نزول کرده، جای بحث دارد.
اجرای علی درستکار چطور؟ از ابتدا این پختگی را داشت یا در «این شبها» پخته تر و تکامل یافتهتر شد؟
طبیعی است که در کوره تکرار عمل، پختگی و آبدیدگی بیشتری حاصل میشود اما قطعا پیش از این برنامه نیز از یک حد قابل قبول پختگی برخوردار بوده که در این صندلی قرار گرفته است.
می توان گفت این شبها در میان برنامه های گفتگو محور معارفی تلویزیون، حرف اول را میزند؟
این جمله را از بسیاری مخاطبان و همکاران تلویزیونی در سطوح مختلف مدیران، تهیه کنندگان و… میشنویم اما این که من بخواهم تایید کنم شاید خیلی…
اما ما میخواهیم نظر علی درستکار را بدانیم.
نمی دانم اول یا احتمالا دوم. امیدوارم حمل بر تعصب نشود اما من واقعا برنامهای را نمیشناسم که به نسبت «این شبها» در رتبه اول قرار بگیرد البته این را هم یادآوری کنم که من خیلی تلویزیون نمیبینم لذا نمیتوانم قضاوتی داشته باشم.
چرا نمیبینید؟!
فوق العاده سرم شلوغ است لذا حتی برنامههای مورد علاقهام را هم نمیرسم تماشا کنم.
این خوب است یا بد؟
حتما خوب نیست زیرا من به عنوان یک تلویزیونچی باید از برنامههای تلویزیونی که در آن کار میکنم خبر داشته باشم.
مهمانهای برنامه همیشه باب میل شما و مخاطب هستند یا گاهی هم گله و شکایت پیش میآید؟
گلایه هم پیش میآید. علی رغم این که دوستان تهیه کننده میگویند با هم فکری تو، موضوعات را میچینیم و مهمانان را انتخاب می کنیم این شکوه از سوی من وجود دارد که نه همه موضوعات، باب طبعم است نه همه مهمانان. فضای برنامه نیز حتی در مقایسه با آن چه بوده در شرایط مطلوبی نیست. مردم هم گاه گاه درباره کیفیت علم و دانش برخی مهمانها اظهار نظر منفی میکنند.
پس افت کردهاید؟
متاسفانه بله.
خب چرا اجرای « این شبها» را ادامه می دهید؟
برای این که دائم وعده میدهند بگذار این مقطع بگذرد، تحمل کن بزودی به روزهای اوج باز میگردیم و… از سوی دیگر مردم خاص و عام نیز اصرار دارند که من نیز این فرصت را از دست ندهم و اجرای این شبها را رها نکنم. به دنبال این دو احساس میکنم تکلیفی به گرده خود دارم و باید به عنوان شکر نعمتهایی که خدا در اختیارم قرار داده این وظیفه را انجام دهم. البته این به معنای کار به هر قیمتی نیست. من به امید ارتقای کیفیتش هستم و در تلاش برای دستیابی به این مهم. لذا به هیچ عنوان به هر کیفیتی تن نخواهم داد.
در این مدت با کسادی بازار مهمانهای طراز اول و سخنورهم مواجه شدهاید؟
بله، اتفاقا یکی از انتقادهایی که اخیرا از سوی مردم بیشتر شده همین کوچک و محدود ماندن دایره مهمانان است. البته ما معتقدیم در مسیر «این شبها» تعداد قابل توجهی کارشناس نوچهره و جدید را به تلویزیون، مردم و جامعه معرفی کرده و میکنیم اما این انتقاد را هم قبول دارم.
بالاخره «این شبها» به هزار و یک شب می رسد یا…؟
چرا نرسد؟ هزار و یک شب میشود کم تر از3 سال. الان تقریبا 250 شب شده و چیزی تا هزار و یک شب نمانده است. اگر آقای ضرغامی هر شب به ما آنتن بدهند درست میشود!
ته خط این گفتگو با علی درستکار…
ابتدا می خواهم به خوانندگانتان بگویم نیشهای گفتار من طی این مصاحبه را هم میتوانند منفی تحلیل نمایند و هم مثبت و ایجابی. من هر وقت و هر جا که باشم نه با دین اسلام و مسلمانان نه با ایران و ایرانیان چه در حکومت و چه در سطوح دیگر، عداوتی ندارم اما از همه، سوالهایی دارم. حتما این ایراد بر من وارد است که پرسشهایم را صریح و احیانا نیشدار مطرح می کنم اما مخاطبان، اینها را از سر دوستی تحلیل کنند و دیگر این که بلند و رسا اعلام میکنم بزرگ ترین سرمایه من تا این جای زندگی ابتدا عنایت و هدایت مستقیم حضرت رب و سپس توجه و زحمات والدین و معلمانم در طول دوران تحصیل بالاخص اساتید دانشگاه و در صدر ایشان، تربیتهای پیدا و پنهان استاد بزرگم آیت الله مهدوی کنی بوده و هست و نیز در حد بسیاربسیار قابل اعتنا و توجه، دعاهای خیر آشکار و نهان مردمانی که به من ریزه میزه! هر نوع محبتی داشتهاند. آن چه گفتم برخاسته از اعتقاد راسخ و صادقم هست و از باب قدرشناسی و سپاسگزاری خدای بزرگی که همه آنچه فهرست کردم را به من هبه کرده است. در خاتمه نیز آرزومند بر آمدن از عهده شکر این همه دارایی که حتما قابلیتش را نداشتهام و فوق شانم بوده، هستم و از شما ممنونم!
Sorry. No data so far.