به یكدیگر رحم كنید
رحمت خدا به كسی داده میشود كه از رحمت حق در وجودش ظهوری باشد، اگر رحمتی در خودت بود سزاوار رحمت پروردگار میشوی; آن وقت بگو «یا رب ارحم» خدایا! رحمم كن . اما اگر خدای نكرده رحم نداری، نه به زن و بچه، نه به مشتری، نه به یتیم و زیر دستت رحم نمیكنی . هر طور هستی خدا نیز همین طور با تو معامله میكند . تا كرم در تو نباشد، توقع كرم از خدا غلط است . كرم خوب استیا بد؟ اگر بد است چرا میخواهی، اگر خوب است چرا نداری؟
حقایق اشیا
یكی از علمای نجف لطیفهای جالب میفرمود – من تجربه كردهام – عبایم وقتی كهنه است خادم من است، هر وقت عبای نو در بر میكنم به عكس میشود، من میشوم خادم عبایم . روایت است كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) زیاد این دعا را میخواند: «اللهم ارنی الاشیاء كما هی» خدایا! حقایق اشیا را آن گونه كه هستبه من نشان ده . آدمی بفهمد مال زیاد، زیاد شدن ذلت است . فقط كاری كن كه حالا بفهمی نه در گور كه آن وقت دیگر فایده ندارد .
مرد آخربین
روزی وزیر هارون الرشید از كنار قبرستان رد میشد; دید جناب بهلول، استخوانها را در قبرستان جابجا میكند، و دنبال چیزی میگردد، گفت: بهلول! اینجا چه میكنی؟ بهلول گفت: امروز آمدهام اینها را از هم جدا كنم . فرق بگذارم بین وزیر، دبیر، سرهنگ، سرتیپ، تاجر، حمال و … . میخواهم ببینم داخل اینها كدامشان وزیر است! هر چه نگاه میكنم میبینم تمام مثل هم هستند . اینها بیخود در دنیا بر سر هم میزدند (مرد آخربین مبارك بندهای است)
مرتبه ایمان
گاهی انسان در فكر میرود آیا ایمان دارم یا نه! اگر مرگم رسید مؤمنم یا نه؟! سخن حضرت صادق (علیه السلام) محك خوبی است برای این كه انسان بفهمد از نخستین درجه ایمان بهرهای دارد یا نه . حضرت میفرماید: «هركس گناهش او را ناراحت كرد و كار نیكش او را شادمان ساخت، مؤمن است .» معلوم میشود كه او باور دارد ثواب و عقاب را .
سوزش آتش
در حالات علامه شیخ مهدی مازندرانی آمده است: این بزرگوار گاهی كه در خودش احساس غفلت میكرده به اتفاق پسر و خادمش به خارج شهر و (بیابان) میرفته است . آنگاه شیخ به پسر و خادمش میگفته آیا لازم است دستور مرا اجرا كنید یا نه؟ پس از اینكه میگفتند آری، میفرمود: من هیزم جمع میكنم شما هم هیزم جمع كنید . آنگاه هیزمها را آتش میزد و میگفت: مرا كشان كشان به سوی آتش ببرید و بگویید: ای پیر گنهكار! خیال كن روز قیامتبر پا شده است، تا بلكه سوزش آتش مرا بیدار كند .
دلهای بیمار
شاید تجربه كرده باشید، اگر سگی گرسنه رو به شما آورد و همراهتان نان یا گوشتباشد، آیا به گفتن چخ، رد میشود؟! چوب هم بلند كنی فایده ندارد، او گرسنه است و چشمش به غذا است، چوبش هم بزنند فایده ندارد و دستبردار نیست . اما اگر هیچ همراه نداشته باشی، با آن شامه قوی كه دارد چون میفهمد چیزی نداری تا گفتی چخ فورا میرود .
دل شما نیز مورد نظر شیطان است، نگاهی به دل میكند، اگر آذوقه او مانند حب مال و زر و زیور و شهرت و مقام و حسادت و بخل و … در آن باشد میبیند به به! چه جای خوبی برای او است، همانجا متمركز میشود، اگر صدهزار بار هم «اعوذبالله من الشیطان الرجیم» بگویی به این چخها رد نمیشود، چون این دشمن خیلی سرسخت است . «ان الشیطان لكم عدو – انه لكم عدو مبین» . بلی اگر طعمهاش را دور كردی، آنگاه میبیند وسیله ماندن ندارد، و با یك استعاذه فرار میكند .
به كوشش: حسن قدوسیزاده / پرسمان شماره 15
Sorry. No data so far.