در حاشیه برگزاری جشنواره فیلم عمار با شهاب اسفندیاری کارگردان مستند «جهانشهریها» پیرامون نحوه برگزاری جشنواره عمار به گفتگو نشستیم.
بفرمایید که چگونه در جریان جشنواره قرار گرفتید؟
با اینکه من در چند سال اخیر در ایران نبودم و در دورههای قبل این جشنواره حضور نداشتم٬ ولی از طریق اخبار در جریان جشنواره بودم٬ دورادور هم با آقای جلیلی برای همکاری در مجله راه ارتباط داشتیم. از طریق این کانالها از جشنوارهای که یک جای خالی را در فضای فرهنگی کشور پر میکرد و پاسخگوی یک نیاز واقعی بود خبردار شدهام.
منظورتان از آن جای خالی چیست؟
به هر حال دغدغهها و مضامینی هست که شاید در هیچ جشنواره دیگری از جشنوارههای موجود به طور متمرکز به آنها پرداخته نمیشود، و این جشنواره جایی برای آنها باز کرده است. در جشنوارههای دولتی همیشه یک احساس مسئولیت برای «فراگیر» بودن هست و دوست دارند ویترینی شوند برای عرضه همه محصولات موجود و پاسخگویی به همه ذائقهها. شاید در یک رودربایستیهایی بیفتند و همین مسئله باعث بشود نتوانند به طور خاص به یک سری مضامین و موضوعاتی که با اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی ارتباط مستقیم پیدا میکند٬ بپردازند. به هر حال باید پاسخگوی همه طیفها و همه هنرمندان باشند. این جشنواره از اول رسالت و ماموریت خود را مشخص کرد و بدون تعارف گفت که میخواهد دنبال یک سری ارزشهای فراموش شده و یک سری آرمانهای متروک افتاده باشد. می خواهد محلی باشد برای شنیده شدن آن صداهای به حاشیه رانده شده و دیده شدن هنرمندان و فعالین عرصه فرهنگ که در جاهای دیگر٬ دیده نمی شوند.
این خیلی خوب است که این جشنواره از ابتدا با یک نیازسنجی و مخاطبشناسی دقیق وارد فضای فرهنگی شد و باری به هر جهت و یا صرفا برای گزارش به مقام مافوق راه اندازی نشد. از لحاظ شکل و فرم هم سعی شده که متناسب با آن اهداف و آرمان های خود باشد. این نگاه مردمی به جشنواره خیلی ارزشمند است و باید تلاش شود که تا آخر ادامه پیدا بکند. چون حرکتهای جدید و نو در عرصه فرهنگ و هنر٬ در ابتدای حرکت های رادیکال و آوانگارد و ساختارشکن و نامتعارف هستند. اما گاهی به مرور زمان این حرکت ها نهادینه می شوند و خوشان به «سیستم» و «جریان اصلی» تبدیل میشوند.
مثلا جشنواره فجر هم همینطور بود که قرار بود اول یک جشنواره انقلابی باشد و بعد تبدیل به یک جشنواره «عمومی» شد. حالا شاید برای جشنواره فجر صفت «عمومی» – آنگونه که مثلا برای «پزشک عمومی» یا «حمام عمومی» به کار می رود – عیب نباشد و اصلا لازم هم باشد. اما در مورد جشنواره عمار باید مراقب بود که این جشنواره «نهادینه» و «عمومی» نشود. بلکه همیشه نامتعارف و خاص باقی بماند.
اینکه چهرههای جوان شناسایی و جذب شوند و برایشان میدانی فراهم شود که واقعا جای دیگری وجود ندارد، یک عامل مهم حفظ پویایی و نشاط در این جشنواره است. این جوانان در برخی محیط های دیگر به عنوان غریبه با آنها برخورد می شود.
من در برخی دانشکده های هنری از نزدیک میدیدم بچههایی که از خانوادههای مذهبی وارد عرصههای هنری می شوند خواهناخواه نوعی انزوا و غربت را تجربه میکردند. کاهی ان خودخواسته بود و گاهی تحمیلی. به هر حال فضای فرهنگی غالب در آن دانشکدهها به گونهایست که از نظر روابط قدرت جای اقلیت و اکثریت برعکس است.
اما در چنین جشنوارهای فرد متوجه میشود که تنها نیست، لازم نیست از اعتقادش خجالت بکشد و آن را پنهان کند. حالا من نمیگویم که بزنیم دانشکدهها را تعطیل کنیم. نه منظور این است که کسی که دغدغه دینی و انقلابی دارد تحت فشار محیط مجبور به خودسانسوری نشود. این از نظر هنری هم اهمیت دارد، یعنی واقعا اگر ما بخواهیم آن تنوع و تکثر هنری را داشته باشیم٬ اگر ما بخواهیم بازار هنر رونق واقعی داشته باشد نباید دانشجویان هنر به صورت قالبی و یک شکل مثل خط تولید از آنجا بیرون بیایند و همه یک نوع کار و یک سبک کار هنری انجام بدهند.
اگر آن محیط ها و جشنواره های هنری واقعا دموکراتیک باشند باید یک جوان حزباللهی بتواند بدون احساس تحقیر و سرزنش برود در آن محیط با کمال افتخار فیلمی که با اعتقاد خود ساخته را ارائه دهد و صرفا به خاطر مضمون آن بایکوت نشود و به حاشیه رانده نشود. در مقابل در این جشنواره عمار هم باید فضایی بوجود بیاید که اگر فردی غیرمذهبی بخواهد یک کاری متناسب با اهداف جشنواره عمار بسازد، بدون ترس و خجالت بتواند کارش را در جشنواره عمار ارائه دهد. ممکن است یک جوان حزب اللهی نباشند ولی غیرت ملی داشته باشند در مسائلی مانند انرژی هستهای یا حمله آمریکا و تحریم ها و … بخواهد اثری تولید کند. باید در جشنواره عمار به روی او هم باز باشد.
توصیه شما این است که فعلا هر قشری بتواند به جشنواره ورود پیدا کند؟
نه، بحث این است که باب تولید و عرضه اثر هنری در موضوعات مورد عنایت جشنواره نباید محدود به قشر و تیپ خاصی باشد. ورود به این محیطها نباید برای افرادی ممنوع شود. مثل برخی محیط های هنری که عملا در آنها افراد مذهبی به رسمیت شناخته نمی شوند و گاهی به دلیل نوع برخوردها ناچار از ترک آن محیط ها می شوند.
جشنواره فجر اینچنین حالتی پیدا کرده؟
جشنواره فجر هم به هر حال متاثر از آن فضای هنری و روشنفکرانه و به اصطلاح «گفتمان منتقدان سینمایی»است که در رسانهها و مطبوعات وجود دارد. امروزه در رشته «مطالعات فیلم» وقتی میخواهند سینمای کشوری را مطالعه کنند فقط به سراغ فیلمهای آن کشور نمی روند، فقط سراغ آمار صنعت سینما نمی روند، فقط به حرفهای کارگردانها توجه نمی کنند. بلکه به مطالعه «گفتمان منتقدان» و «ادبیات منتقدان سینمایی» هم می پردازند. این گفتمان مشخص می کند که در فضای هنری و سینمایی چه چیزهایی ارزش و چیزهایی ضدارزش محسوب می شود. و جالب این است که در بسیاری موارد قضاوت های منتقدان علاوه بر معیارهای هنری، متأثر از فضای اجتماعی – سیاسی و نیز ایدئولوژی است. طبعا این «گفتمان» افراد و خصوصا جوانان را تحت تاثیر خود قرار میدهد و به همین دلیل خوب است که در کنار این فضای غالب یک فضای آلترناتیو هم وجود داشته باشد.
عمار چه باید بکند که به فضای فجر دچار نشود؟
روزی که این جشنواره بدون دردسر و با حمایت کامل مسئولین و با بودجه سنگین و همراهی عوامل مختلف برگزار شود، روزی است که باید فکر راه اندازی یک جشنواره عمار دیگر باشیم.
Sorry. No data so far.