شنبه 21 آگوست 10 | 13:36

یا اسلام كامل یا هیچ‏!

اسلام نظام اجتماعى کامل و به هم پیوسته‏اى است که جنبه‏هاى گوناگون آن آمیخته به یکدیگر است… ایدئولوژى اسلام یک ایدئولوژى تجزیه‏ناپذیر است، یا باید همه اصول آن را به‏کار برد یا باید دم از اسلام نزد. اینکه در پاره‏اى از امور درجه دوم و سوم نظر اسلام خواسته شود و در مسائل مهم و عمده‏اى که اساس اجتماع و زندگى بر آنها استوار است توجهى به‏نظر اسلام نشود، بازیچه‏اى بیش نیست.


هر نظام اجتماعى داراى فلسفه و اندیشه‏‌اى کلى درباره زندگى است، چنان که هر نظامى مواجه با مشکلاتى است که از تطبیق عملى آن پیدا مى‏شود و حوادثى بر آن پیش مى‏آید که متناسب با طبیعت و کیفیت آثار آن در موقع اجرا و عالم واقعیت خارجى است، و همین طور هر رژیمى داراى راه‏حل‏هایى است که به‏وسیله آنها با مشکلات و مسائل ناشى از اجرا و کیفیت قوانین خود روبرو مى‏شود و این دور از منطق و انصاف است که از رژیمى خواستار رفع حل مشکلاتى بشوند که به‏وجود آورنده آنها نیست، بلکه عوامل پیدایش آنها در نظامى نهفته است که با آن رژیم در همه چیز اختلاف و تضاد دارد. منطق صحیح و عادلانه مى‏گوید: هرکسى که از یک نظام اجتماعى خواهان رفع مشکلات زندگى است باید نخست اصول آن نظام را در زندگى عملى به مورد اجرا در آورد و سپس وضع را ارزیابى کند و ببیند که آیا اصولًا این مشکلات به‏وجود مى‏آید یا از پایه و اساس‏ دگرگون مى‏گردد و از بین مى‏رود. و فقط در این صورت است که مى‏توان از آن نظام اجتماعى براى رفع مشکلات اجتماعى ناشى از اجراى آن کمک و یارى طلبید.

اسلام نظام اجتماعى کامل و به هم پیوسته‏اى است که جنبه‏هاى گوناگون آن آمیخته به یکدیگر است. اسلام نظامى است که در طبیعت اصول خود، اندیشه‏اش درباره زندگى و اداره امور، به‏طور کلى با رژیم‏هاى غربى و نظام‏هاى موجود در سرزمین‏هاى ما اختلاف دارد. اختلافى که کلى، اصیل، و اساسى است. و بدون هیچ‏گونه تردیدى نظام اسلامى در پیدایش مشکلات موجود در جوامع امروز هیچ‏گونه نقشى نداشته و ندارد بلکه همه این مشکلات و گرفتارى‏ها ناشى از طبیعت و چگونگى رژیم‏هایى است که در این جوامع حکمفرما بوده و اسلام را از میدان زندگى دور ساخته‏اند. ولى آنچه مایه شگفتى است، آن است که در قبال این مشکلات اسلام مورد بازخواست و سؤال قرار گیرد یا از آن راه‏حل‏هایى طلب شود یا نظریه آن در مورد کارها و امورى مورد پرسش قرار گیرد که در به‏وجود آمدن آنها کوچک‏ترین نقشى را به‏عهده نداشته است. آرى مایه شگفتى است که اسلام در سرزمین‏هایى مورد بازخواست و سؤال قرار گیرد که نظام اسلامى در آن اجرا نمى‏شود، در این سرزمین‏ها درباره مسائلى از قبیل: بانوان و پارلمان، کار و زن، اختلاط زن و مرد، مشکلات جنسى جوانان، سؤالاتى مطرح مى‏شود و عجیب‏تر آنکه کسانى این سؤالات را مطرح مى‏سازند که هرگز حاضر نمى‏شوند اسلام حکومت را به‏دست بگیرد و بلکه از اینکه تصور مى‏کنند روزى ممکن است اسلام حاکم به سرنوشت جامعه گردد ناراحت مى‏شوند.

شگفت‏آورتر از این سؤالات، جواب‏هایى است که بعضى از رجال دین ابراز مى‏دارند و با این‏گونه افراد درباره نظریه و حکم اسلام در این‏گونه مسائل و قضایا آن هم در جامعه و سرزمینى که نظام اسلامى در آن اجرا نمى‏شود وارد بحث و گفتگو مى‏شوند.

اصولًا امروز اسلام چه کار دارد که بانوان به پارلمان بروند یا نروند. چرا از اسلام سؤال شود که اختلاط دو جنس چگونه است؟ و چرا از اسلام درباره کار کردن یا نکردن زن، نظریه خواسته شود و به‏طور کلى اسلام در مشکلاتى که در یک جامعه غیراسلامى به‏وجود آمده و محصول نظام موجود آن جامعه است، چرا دخالت کند. چرا مى‏خواهند این قبیل مسائل و نظایر آنها مطابق نظریه اسلام عملى گردد، در حالى که نظام اسلامى به‏طور کلى از صحنه سیاست، از میدان نظام اجتماعى، از چهارچوب قوانین دولتى و از دایره زندگى مردم کنار گذاشته شده است.

ایدئولوژى اسلام یک ایدئولوژى تجزیه‏ناپذیر است، یا باید همه اصول آن را به‏کار برد یا باید دم از اسلام نزد. اینکه در پاره‏اى از امور درجه دوم و سوم نظر اسلام خواسته شود و در مسائل مهم و عمده‏اى که اساس اجتماع و زندگى بر آنها استوار است توجهى به‏نظر اسلام نشود، بازیچه‏اى بیش نیست و هیچ مسلمانى نباید آن را یک امر اسلامى تلقى کند یا به آن پاسخ بگوید. پس پاسخ هرگونه پرسشى درباره هر مشکل کوچک از مشکلات جوامعى که قوانین اسلامى را اجرا نمى‏کنند آن است که گفته شود: «نخست اسلام را در همه امور زندگى دخالت دهید و قوانین آن را اجراکنید، سپس نظریه آن را درباره مشکلاتى که به‏وجود مى‏آید بخواهید. نه آنکه راه حل مشکلات ناشى از یک نظام ضداسلامى را از اسلام طلب کنید.»

اسلام مردم را به شکل خاصى تربیت مى‏کند و در میان آنان مطابق قوانین ویژه‏اى حکومت مى‏نماید و امور آنان را بر وفق اساس مخصوصى اداره مى‏کند و پایه‏هاى اجتماعى و اقتصادى و احساس ویژه‏اى براى آنان به‏وجود مى‏آورد و روى این حساب نخست همه اصول اسلامى را در نظام حکومت، در شئون قانون، و در قوانین تربیت اجرا کنید و سپس ببینید که آیا این مشکلاتى که از آنها سخن مى‏گویید بر جاى خود باقى مى‏ماند یا خود به خود از بین مى‏رود. ولى پیش از اجراى کامل اصول اسلامى در

همه زمینه‏ها اسلام با مشکلاتى که ناشى از یک جامعه غیراسلامى است چه کار دارد، اینها مشکلاتى است که جامعه سالم اسلامى هرگز آنها را به خود نخواهد دید.

نخست یک جامعه اسلامى که در آن قوانین و اصول اسلامى حکمفرما باشد تشکیل دهید و زنان و مردان را در خانه، مدرسه، اجتماع، با روش اسلامى تربیت نمایید و سپس همه تضمین‏ها و تأمین‏هایى را که اسلام در زندگى براى همه مردم ضامن شده است عملى سازید و آن گونه عدالتى را که اسلام براى همه مى‏خواهد به‏وجود آورید و آن‏گاه از بانوان بپرسید که آیا مایل هستند به پارلمان بروند یا آنکه با وجود این تضمین‏ها و تأمین‏ها دیگر ضرورتى براى این‏گونه کوشش‏ها ندارند. آن‏گاه از بانوان بپرسید که آیا مى‏خواهند در فروشگاه‏ها و ادارات کار کنند؟ بى‏شک جواب شما منفى خواهد بود زیرا مقتضیات و شرایط روحى و جسمى زن کار در خارج را ایجاب نمى‏کند. «1»

آن‏گاه از آنها بپرسید که آیا مى‏خواهند با مردان اختلاط پیدا کنند و خود را بیارایند و در معرض تماشاى همه بگذارند یا آنکه تربیت صحیحشان آنان را از انگیزه‏هاى حیوانى و شهوانى، نظیر شهوات چهار پایان، دور نگه مى‏دارد. بى‏شک درک و احساس اسلامى آنان موجب شرم از خدا و دوریشان از فساد و تباهى خواهد شد.

گاهى اوقات گروهى مى‏گویند که در آینده به‏عنوان اجراى قانون اسلامى، هر سال شاهد بریدن هزاران دست دزد خواهیم بود. این گروه دچار یک‏

اشتباه هستند و آنهایى که به این گروه پاسخ فقهى اسلام را مى‏دهند دچار دو اشتباه مى‏باشند. این هزاران دزدى که هر سال دستگیر مى‏شوند محصول جامعه اسلامى و نظام اجتماعى اسلام نیستند بلکه آنان همه فرآورده جامعه دیگرى هستند که اسلام را از زندگى عملى خود دور ساخته و به جاى آن نظامى را برقرار کرده‏اند که اسلام آن را به رسمیت نمى‏شناسد. آنها محصول جامعه‏اى هستند که اجازه مى‏دهد گروهى به‏نام نیازمند و گرسنه وجود داشته باشد بدون آنکه فکر اساسى براى رفع مشکل آنان نموده باشد. جامعه‏اى که خوراک و پوشاک و مسکن میلیون‏ها نفر را تأمین نمى‏کند و روح انسانى را پرورش نمى‏دهد و زندگى را به خدا و قانون الهى مرتبط نمى‏سازد.

لابد مى‏پرسید که پس جامعه اسلامى چگونه جامعه‏اى است؟ جامعه اسلامى جامعه‏اى است که خوارک و پوشاک و مسکن هر فردى اعم از کارگر، بیکار، نیرومند، ناتوان، سالم، مریض، زن و مرد در آن تضمین شده است و سالانه از سود درآمد هر کسى بیست درصد براى بیت‏المال و اداره امور مردم و جامعه دریافت مى‏کند «1»، و اگر بیشتر از آن لازم شد بدون هیچ‏گونه قید و شرطى به هر مقدار که دولت اسلامى صالح، براى حفظ و نگهدارى استقلال میهن و اداره امور جامعه لازم داشته باشد مى‏تواند از مردم دریافت کند.

آرى نخست احکام این نظام را اجرا کنید و سپس بنگرید که تعداد نیازمندان چقدر است و تعداد کسانى که با شکم سیر و قلبى آباد شده از ایمان به دزدى پرداخته‏اند چند نفر مى‏باشد.

و همین طور بعضى‏ها نظریه اسلام را درباره مشکلات جنسى جوانان در جامعه منطبق با تعلیمات اسلامى سؤال مى‏کنند. اینها جوانانى را مى‏بینند که در یک اجتماع غیراسلامى- با همه تحریک‏هاى جنسى که در آن وجود دارد- به سر مى‏‌برند و سپس نظریه اسلام را درباره مشکلات این جوانان که همیشه در معرض تحریک جنسى قرار گرفته‏اند مى‏خواهند.

در یک جامعه اسلامى هرگز زنان و دختران لخت و عور، آرایش کرده و آماده در هر گوشه‏اى پرسه نمى‏زنند تا فساد و تباهى به حساب شیطان بر پا دارند. جامعه اسلامى هرگز داراى فیلم‏هاى رسوا و شرم‏آور، تصنیف‏ها و موسیقى بیمار، مانند فیلم‏ها و تصنیف‏هاى عبدالوهاب و ام‏کلثوم و همکارانش نخواهد بود. در جامعه اسلامى هیچ‏وقت روزنامه‏ها، مجلات، و رنگین‏نامه‏هایى وجود نخواهد داشت که آزادانه هرگونه عکس و داستان شهوت‏برانگیزى و هرگونه مطلب و موضوع جنسى را بى‏پرده منتشر سازند و همچون ماده واگیر فساد در همه جا رخنه کنند. در جامعه اسلامى مشروبات الکلى پیدا نمى‏شود که اراده و اختیار مردم را از آنها سلب کند و شهوت‏رانى و عیاشى رابراى آنان نیکو جلوه دهد؛ و سرانجام، در جامعه اسلامى همه جوانان امکان خواهند داشت که هر چه زودتر ازدواج کنند زیرا که بیت‏المال وظیفه دارد به هر کسى که مى‏خواهد ازدواج کند کمک لازم را بنماید.

شما اگر نظریه اسلام را درباره مشکلات جنسى جوانان مى‏خواهید نخست همه اصول نظام اسلامى را اجرا سازید و به آنها عمل کنید و پس از آن- نه پیش از آن- بنگرید که آیا مشکلى به‏نام مشکل جوانان وجود دارد یا نه. به‏نظر من هرگونه پرسشى درباره هر موضوعى که ناشى از اجراى احکام اسلامى نیست و در حالى که اسلام به‏طور کلى دور از زندگى عملى مردم است، مسخره نمودن اسلام است. چنان‏که به عقیده من پاسخ دادن به این‏گونه پرسش‏ها از طرف هر کسى که باشد شرکت در مسخره نمودن اسلام است. من از کسانى که امروز به‏نام اسلام فریاد برمى آورند که زنان نباید در خارج از خانه به‏کار مشغول شوند یا نباید در پارلمان شرکت کنند یا باید لباس بلند بپوشند اجازه مى‏خواهم- با همه احترامى که به نیت و انگیزه پاک آنان دارم- بگویم که آنان اسلام را به‏ طور ناخودآگاه مسخره مى‏کنند، براى آنکه همه مشکلات را در این چند امر کوچک منحصر مى‏سازند.

بایدهمه نیروهاى آنان صرف تطبیق نظام اسلامى و قانون اسلامى در همه زمینه‏ها و همه شئون زندگى بشود. هدف آنان باید این باشد که اسلام بر نظام جامعه و قوانین دولتى مسلط گردد و تربیت اسلامى در مدرسه، خانه، و زندگى گسترش یابد. باید آنان اسلام را به‏مثابه یک ایدئولوژى کامل به‏طور کامل بخواهند تا بتواند کار خود را در همه جوانب زندگى عملى سازد زیرا که این راه به عزت و شرافت اسلام منتهى مى‏گردد و عزت و احترام رهبران و مبلغان دینى نیز در همین است. البته این در صورتى است که آنان در دعوت خود اخلاص و پشتکار داشته باشند، ولى اگر هدف آن باشد که سر و صدایى راه بیفتد و مردم متوجه عده‏اى بشوند و آنان، در عین حال، از هرگونه خطر و ضررى در امان باشند، این مطلب جداگانه‏اى است و من دوست دارم که حداقل عده‏اى از رجال دین و گروه‏هاى اسلامى را از این وضع دور بدانم.

البته باید افزود که اسلام دوستان و هوادارانى دارد که فقط در راه آن و نه به‏ خاطر دیگران، مى‏کوشند و در زیر پرچم اسلام بر ضد استعمار، خودکامگى، کمونیسم به‏طور یکسان مبارزه مى‏کنند. این هواداران اسلام عقیده دارند که اسلام باید به‏طور کامل حکومت کند تا ثمره خود را به‏طور کامل تحویل دهد. این هواداران اسلام، هوادارانى هستند که دوستى ظاهرى صلیبى‏ها، دوستى آنهایى که نهصد سال تمام بر ضد اسلام جنگیده‏اند آنها را گول نمى‏زند. این دوستان اسلام نمى‏خواهند از نام و عنوان آن سوءاستفاده کنند بلکه مى‏خواهند به‏نام اسلام، عدالت اجتماعى همه‏جانبه و کاملى را که اسلام دارد اجرا کنند. اینها نمى‏خواهند بدین‏وسیله ایادى استعمار و خودکامگى بشوند بلکه مى‏خواهند بدین‏وسیله عدالت، عزت، شرافت را در بین مردم عمومى سازند. اینها از اسلام به‏عنوان پوششى براى تبلیغات دروغین استفاده نمى‏کنند بلکه از آن به‏عنوان سپرى نیرومند براى مبارزه در راه حق و عدالت، بسط آزادى و برترى، بهره‏بردارى مى‏نمایند.

هواداران اسلام عقیده دارند، کسانى که فقط متظاهر به اسلام هستند و در عمل از آن دور مى‏باشند و کسانى که به‏نام دین در خاورمیانه به تجارت پرداخته‏اند و کسانى که از طریق بازى با اصول دینى نان مى‏خورند، همه و همه، مانند کف دریا هستند که چون موجى آید نابود

مى‏شوند و از بین مى‏روند و این موج خیلى زودتر از آنکه اکثریت مردم گمان مى‏کنند به خروش خواهد آمد.

مردم آن را دور مى‏دانند ولى ما خیلى نزدیک مى‏بینیم. «1»

وعد اللَّه الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فى الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم أمناً یعبدوننى لایشرکون بى شیئا … «2»

خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده‏اید و کارهاى شایسته کرده‏اند، وعده کرده که در این سرزمین جانشینشان کند، چنان‏که پیشینیانشان را نیز جانشین کرد. و دینشان را که برایشان پسندیده، استقرار دهد و از پى ترسشان، امنیت به دل آرد که مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نسازند …

صدق‏اللَّه العظیم

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.