شنبه 21 آگوست 10 | 14:19

عدالت‌خواهی بايد مطالبه عمومی شود

من شايد عملا با اين كارهايي كه دارم انجام مي دهم، يك پيام به ديگران مي رسانم و آن اين است كه هركجا اگر ظلمي و مفسده‌اي ديديم پايش بايستم سكوت نكنيم، بي تفاوت نباشيم، پيگيري و مطالبه كنيم.


عليرضا جهانشاهي متولد 1351 كه از سال 69 در حوزه علميه قم درس خوانده و سپس به عنوان امام جماعت در يكي از مساجد سيرجان فعاليت مي‌كرده است. او به طور اتفاقي در جريان اطلاع از يك پديده زمين‌خواري قرار مي‌گيرد و نسبت به آن اعتراض مي‌كند و وقتي اعتراض‌هاي او به جايي نمي‌رسد، اقدام به پياده‌روي اعتراضي مي‌كند كه در نهايت دو بار دستگير و روانه زندان شده و از درون زندان نامه‌اي به مقام معظم رهبري ارسال مي‌كند كه همين امر باعث آزادي وي از زندان مي‌شود.

جهانشاهي پس از آن سوگند ياد مي‌كند كه تا رسيدن به نتيجه كامل دست از حركت اعتراضي خود نسبت به مفاسد اقتصادي و زمين‌خواري در منطقه خود برندارد و ادامه حركت پياده روي خود را از قم به تهران انجام مي‌دهد كه در نهايت در جوار حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) در ري بست نشيني مي‌كند. هم اكنون بيش از 80 روز در آنجا متوقف شده و در ضلع جنوبي حرم در سمت قبله در زير سايه درختان به همراه همسر خود روزگار را سپري مي‌كند.

اين طلبه كه به گفته خود دروس سطح حوزه را خوانده گرچه برخي از دروس را به صورت رسمي امتحان نداده، اما در برخي از دروس خارج نيز شركت كرده و با آغاز حركت اعتراضي وظيفه خود را در حركت عملي مي‌داند و مي‌گويد گاهي وظيفه حكم مي‌كند كه حتي درس خواندن را كنار بگذاريد و وظيفه مهمتر را انجام دهيد.

بنابر گفته طلبه سيرجاني گروه‌هاي مختلفي از مردم اهواز، ايذه، شوشتر، شيراز و مناطق مختلف از اين حركت عدالت خواهي و مبارزه با مفاسد او حمايت كرده و هر روز گروه‌هايي از دانشجو وبلاگ‌نويس، خبرنگار و گروه‌هاي مختلف براي صحبت كردن در محل اقامت وي مي‌روند.

وي در سال 88 همزمان با شروع فتنه‌هاي بعد از انتخابات مجبور شده، حركت اعتراضي خود را متوقف كند، تا جريان فتنه از آن سوء استفاده نكند و مجدد از سال 89 اين حركت را ادامه مي‌دهد.
جهانشاهي در مورد اينكه تا چه زماني اين حركت را ادامه مي‌دهد، گفت: به نظرم هنوز كار اصلي ما شروع نشده و در آغاز راه قرار داريم.

عليرضا جهانشاهي، در مورد حركت اعتراضي خود براي پيگيري مفاسد اقتصادي در منطقه سيرجان مصر بوده و در عين حال در محل اقامت خود عكس مقام معظم رهبري و امام راحل، پرچم يا مهدي(عج) و يا زهرا(س) قرار داده است.

متن كامل گفت‌وگو با طلبه سيرجاني در محل بست نشيني وي در حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) به شرح زير است:

به نظر شما چرا فرمان 8 ماده‌اي مقام معظم رهبري از 7-8 سال قبل، هنوز نتيجه ملموسي در بر نداشته و بعضا مورد بي‌توجهي قرار گرفته است؟
طلبه سيرجاني: اولا بايد بحث مبارزه با مفاسد اقتصادي به يك مطالبه عمومي تبديل شود و اينكه بايد روحيه انقلابي هم در مردم و هم مسئولان به وجود آيد، تا وقتي كه برخي از مسئولان روحيه انقلابي نداشته باشند، وضع به همين گونه است. حال مسئولان يا روحيه انقلابي ندارند و يا اينكه قشر حزب الهي و دلسوز نظام نسبت به سرنوشت انقلاب و نظام بايد دغدغه بيشتري پيدا كنند، انقلابي‌تر عمل كنند و روحيه خودشان را در اين جهت بالا برند. مسلما در جهت اهداف انقلاب اسلامي و نظام آرمان‌هاي امام بيشتر حركت خواهيم كرد.

مطلب ديگر اين است كه به نظرم آن عزم جدي براي مبارزه و مواجهه با مفاسد اقتصادي وجود ندارد، به خاطر اينكه از مجموع قضايا برمي‌آيد كه عزم جدي براي مقابله با مفاسد وجود ندارد به ويژه در مسئولان كشور اين عزم به وجود نيامده است. در حالي كه مسئولان بايد احساس وظيفه كنند، در قبال اين موضوع و به طور كلي نسبت به بي‌عدالتي‌ها حساس باشند.علت اصلي آن را كه در حد تشخيص نادرست خود مي‌دانم ، متأسفانه فساد ذره ذره ريشه پيدا كرده و به يك گونه‌اي در نظام ما فساد عادي شده است. چيزي كه ذره ذره پيش برود يك آفتي دارد كه عادي مي‌شود. بحث فساد هم چون بعد از دوران جنگ به طور عادي و طبيعي در آمده است، گويا كم كم فساد پذيرفته شده و در اين زمينه عادي‌سازي صورت گرفته و بسياري از روحيه‌ها با آن سازگار شد.
مسئولان مبحث فساد اقتصادي را به عنوان يك امر پذيرفته شده مي‌دانند، ولي من به عنوان يك نسل سومي انقلابي وقتي چشم باز كردم و مي بينم نظام ما به اينجا رسيده، با آن فساد مقابله مي‌كنم.

شما متولد چه سالي هستيد كه مي‌گوييد نسل سوم هستي؟
طلبه سيرجاني: (مي‌خندد) نمي دانم از نظر تعريف اصطلاحي نسل سوم حساب مي‌شوم يا نه، ولي من خودم را نسل سوم مي‌دانم، متولد 1351 هستم. يعني نه آن نسل اول انقلاب و نه نسلي كه مثلا الان در رده مديران جامعه هستند، بايد باشم و فكر مي‌كنم نسل سوم انقلاب هستم و اگر از نظر سني نسل سوم نباشم، از نظر روحيه به اين نسل تعلق دارم.

از وقتي چشم باز كردم و به وضع موجود نظام و جامعه ‌نگريستم، احساس مي‌كنم، اين وضع مطلوب ما نيست آن چيزي كه شهدا به خاطر آن هستي خودشان را فدا كردند، نيست، اما اشكال كار كجاست؟ مي‌توان اين گونه گفت كه اشكال كار مربوط به اساس و بنيان نظام نيست، بلكه در تبعاتي است كه وجود داشته يعني آن مباني و اصول نظام ما مشكل ندارد، يكسري فروعاتي بر ما و نظام اسلامي ما تحميل شده كه مشكل‌ساز شده است، مثلا بعد از جنگ روحيه‌اي كه حاكم شد و سيستمي كه بر نظام اسلامي حاكم شد ،خيلي اصيل و اسلامي نبود و راهكارهايي كه بعد از جنگ اجرا شد كه از متون و تفكر اسلامي نگرفتند، بلكه يك مقدار نگاهشان به غرب گرايش پيدا كرد. حالا متأسفانه مسئولان بعد از جنگ به ويژه مسئولان اجرايي دولت سازندگي به نظرم نگاهشان بيشتر به جاي اينكه به اصول و تفكر اسلامي باشد، به طرف راهكارهايي است كه كشورهاي غربي سفارش مي‌كردند. يك سري دستورالعمل‌هاي بانك جهاني را اجرا مي‌كردند و من فكر مي‌كنم مشكلي كه الان وجود دارد و خلاصه آن وضع موجود است، بيشتر ناشي از اين مسائل و نگاهها است، نه بر اساس اصول و نظام ما باشد، برآمده از اصول اسلامي ما نيست، اينها مطالب كلي و مباحث كارشناسي است كه مربوط به بحث ما نيست.
حتي من خودم اهليت اين بحثها را ندارم، به عنوان يك كارشناس بحث نمي كنم، بلكه مي‌خواهم اشاره‌اي كنم كه خيلي قضايا مي‌تواند در اين قضايا دخيل باشد.
يك مطلب ديگر هم وجود دارد، يعني غير از اينكه قضاياي فساد عادي سازي شده، آنچه بيشتر مورد نظر خود من است، اين است كه متأسفانه خيلي افراد آلوده شدند، يعني چون اشخاصي كه در بدنه نظام بودند، ذره ذره خودشان آلوده و درگير ماجرا شدند، شايد بتوان گفت، با عادي سازي جريان فساد، آنهايي كه دلسوز هستند و مي‌خواهند كاري بكنند، ديگر نمي‌توانند.
برخي از كساني كه در بدنه نظام بوده و هستند، اينها چون آلوده به دنيا و مسائل مالي شدند، در سطح كلان وارد مباحث مالي شدند، لذا قدري دست نظام بسته است كه بخواهد با اينها برخورد كند.

مبارزه با مفاسد اقتصادي كه در فرمان 8 ماده‌اي ذكر شده است، اگر تبديل به مطالبه عمومي شود اثر دارد، يك وقت عده‌اي خاص مي خواهند مبارزه شود، مي‌گوييم خواست اين گروه است، ولي وقتي تبديل به مطالبه عمومي شود مي‌گوييم خواست جامعه اسلامي است كه اكثر آن سالم است، اگر به عنوان مطالبه عمومي مطرح شود، آيا باز هم مقاومت‌ها مي‌تواند دوام داشته باشد؟
طلبه سيرجاني: اينكه مسلم است، خودتان مي‌فرماييد و جواب در سؤال وجود دارد، مسلما يكي از راه‌ها اين است كه مردم وارد ماجرا شوند و يك مطالبه عمومي شكل بگيرد، در اثر فشاري كه مطالبه عمومي ايجاد مي‌كند، قضيه (مبارزه با فساد) به سمت و سويي مي برد كه ولو برخي مسئولان نخواهند و عليرغم ميل‌شان باشد، اين ماجرا به نتيجه برسد.

براي تبديل شدن مبارزه با مفاسد به خواست عمومي چه كار بايد كرد؟
طلبه سيرجاني: در حدي كه من تشخيص دادم، كار خودم را كردم، همين كه وارد ماجرا شدم و كوتاه نيامدم، تا آنجا كه به عنوان يك فرد از آحاد جامعه مربوط به من بود، همين قدر است كه كار خودم را كردم و اميدوارم تا آخر بتوانم پاي اين ماجرا بايستم و لازم نيست حتما آدم پيامش را شفاها به مردم برساند.

من شايد عملا با اين كارهايي كه دارم انجام مي دهم، يك پيام به ديگران مي رسانم و آن اين است كه هركجا اگر ظلمي و مفسده‌اي ديديم پايش بايستم سكوت نكنيم، بي تفاوت نباشيم، پيگيري و مطالبه كنيم، ابتدا هم از راه‌هاي عادي تعريف شده و رسمي وارد شديم، با شكايت كردن با اعتراضاتي كه حالا تعريف شده است، اگر آنها جواب نداد، سپس وارد مرحله دوم پيگيري‌هايي كه خيلي حالت رسمي ندارد، مي شويم، ولي خلاف قانون هم نيست، قانوني است، اما جنس كارهايي كه ما انجام مي‌داديم، رسمي نيست، به عنوان نمونه پياده روي، تحصن، بست نشيني، طومار جمع كردن.دوستان وبلاگ نويس هم در جلسه حاضر هستند، قبل از اين جلسه، بچه‌هاي شيراز آمده بودند.اين خبرنگار از ابتدا سر سوالهاي سخت رفته است.

حدود 75 روز از بست نشيني شما در جوار حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) مي گذرد. چه گروه‌هايي از شما حمايت كردند، خودم بچه‌هاي شيرازي را ديدم كه گفتند با تمام قوا از شما حمايت مي‌كنند؟
طلبه سيرجاني: خود شما به عنوان اصحاب رسانه بهتر از من مي‌دانيد، چه كساني مراجعه مي‌كنند. در فضاي اينترنتي انجمن اسلامي دانشجويان مسلمان اروپا حمايت كردند، ولي از مردم به طور نمونه امروز پنج شنبه 14 مرداد 89 شيرازيها 2 اتوبوس آمدند، اگر من بخواهم، جواب دهم، چون كار خودم است، تعريف از خود به حساب مي‌آيد و اگر بخواهم حمايت از كارم را مطرح كنم، خيلي اعتبار ندارد كه بگويم چه كساني هستند.

نفس كار شما، يعني مطالبه مستمر مبارزه با مفاسد مهم است، چقدر حمايت‌ مردم را جلب كرديد؟
طلبه سيرجاني: آنچه مي‌فهمم و ديدم فكر مي‌كنم، حمايتها تا حال خوب بوده است. كيفيت كه خيلي خوب بوده، كميت هم. از نظر كمي هم ماجراي مطالبه من 2 گونه حمايت مي‌شود، يكي آنكه محسوس است و حضوراً بخشي از دوستان تشريف مي‌آورند، يكي ديگر هم غير محسوس و غير مستقيم از راههاي مختلف كه معمولاً حمايت‌هايي انجام مي‌شود بيانيه داده مي‌شود، صورت‌هاي ديگر، نشرياتي كه منتشر مي‌شود.

به هر حال خودم آن چه از ماجرا انتظار داشتم، خيلي خوب بوده است. اميدوارم كه اين ماجرا نتايجي كه مورد نظر ماست را داشته باشد.
چون اصل كار و ذات كار طوري است كه يك مقدار كند (آهسته) پيش مي‌رود و ما بايد حوصله داشته باشيم، زمان مورد نياز ماجرا را طي كنيم، از آن طرف چون بحث مفاسد اقتصادي است، چيزي است كه سالها ريشه دارد. اينها ريشه دارد صدها سال ريشه تاريخي دارد. كاري كه در رابطه با مبارزه با مفاسد اقتصادي است، اين هم بايد به اندازه خودش ريشه داشته و ما هم حوصله داشته و زماني كه مورد نياز است، صرف كنيم.

به خاطر اين، خودم شخصا خيلي در اين كار عجله ندارم، اين نيست كه بگويم من الان 2.5 ماه اينجا جوار حرم حضرت عبدالعظيم (ع) نشسته‌ام، كاري انجام نشده يا بايد قضيه حل شود و نشده است.
اتفاقا گاهي اوقات در برخي نوشته‌ها ديدم حال يا خودم گفته‌ام يا بالاخره برداشت اين گونه بود كه ما گفتيم كار ما تازه شروع شده است، دقيق‌تر اين است كه به نظرم هنوز كارما شروع نشده است.
ما هنوز در مقدمات كار هستيم، بايد منتظر باشيم، از يك جايي اصل كار شروع شود و بتوانيم آن مطالبه مردمي را كه مدنظر مقام معظم رهبري بوده تحقق بخشيم، خودم اعتقاد دارم كار خوب پيش مي‌رود. همين كه دوستان كم كم با اين ماجرا مرتبط مي‌شوند. قشرهاي مختلف يا اصحاب رسانه، قشرها و تشكل‌هاي دانشجويي يا تشكل‌هاي حوزوي، گروه‌هاي حوزه كه كم كم با ما مرتبط مي شوند، يا گروه‌هاي مردمي كه امروز بچه‌هاي شيراز متوجه شدند، ما اينجا هستيم، آمدند، از ايذه بچه‌هاي ايذه آمدند، قبل از آن تماس مي‌گرفتند، از مسجد جامع ايذه كه مي گفتند جلساتي داريم. چند روز پيش عده‌اي از شوشتر آمده بودند، يك گروه ديگر از بچه‌هاي اهواز خيلي پيگيرند و جلساتي دارند و اعلام مي‌كردند كه كارهايي دارند انجام مي‌دهند.
حتي برنامه‌اي به عنوان سفيران عدالت دارند. مي‌گفتند، در اهواز افرادي را به مساجد مختلف مي‌فرستيم، پايگاه‌هاي مختلف كه آنها را با اين ماجرا آشنا كنيم، و وارد ماجرا مي‌كنيم، گروه‌هاي مختلف دارند، وارد عمل مي‌شوند.

اگر به صحبت‌هاي مقام معظم رهبري در لزوم مبارزه با مفاسد اقتصادي توجه شود، ايشان مطالب عدالتخواهي و مقابله با فساد را عموما در بين دانشجويان و جوانان ايراد مي‌كنند، شما چه نكته‌اي به عنوان درس مي‌گيريد؟
طلبه سيرجاني: نكته جالبي است. من فكر مي‌كنم مي‌توان اشاره كرد، حديثي از پيامبر (ص) كه فرموده جوانان مرا ياري كردند، ولي پيرها مرا رها كردند، چند سال پيش در حوزه جلسه‌اي با موضوع جوان از ديدگاه اسلام برگزار بود، يادم است حديثي‌هايي بود كه پيامبر (ص) فرمودند پيران قوم و شيوخ مرا رها كردند و حتي مرا انكار كردند عليه من قيام كردند، ولي جوانان مرا ياري كردند. واقعيتي است مي‌توان گفت كه اين اميدي كه بايد داشته باشيم به جوانان است به هر حال بزرگان هم آنهايي كه خوب و با بصيرت عمل مي‌كنند، حتما سهم خود را دارند، شايد بتوان گفت آنها هم روحيه جواني دارند، ولي شايد بيشتر اميد به جوانان باشد، باز هم يادم مي‌آيد، حديث معروف كه ياران امام زمان (ع) هم اكثرا جوانان هستند و در ميان آنها آن قدر كم است كه تشبيه شده به نمك در طعام يا سرمه در چشم، فكر مي‌كنم، آقا ( مقام رهبري) هم بيشتر اميدش به جوانان است، چون نكته‌اي كه است، گويا بزرگتر‌ها خيلي تعلقات شان زيادتر است، البته نبايد خيلي به بزرگتر‌ها جسارت كنيم، نسبت به آنها بي‌ادبي نباشد.

ولي شايد اين يك واقعيتي است كه متاسفانه خيلي از بزرگتر‌ها تعلقاتشان هم خيلي بزرگ است، از اين جهت اين جمله‌اي كه اخيراً از آقا پخش شد، يا فتنه‌هاي سال 88 آقا فرمود توده‌هاي مردم بهتر از بسياري از خواص بهتر عمل كردند، ايشان رازش را فرمودند، شايد به خاطر اين باشد كه تعلقات مردم و توده‌هاي مردم كمتر است.

اگر عده‌اي از مردم و دانشجويان از شما دعوت كنند، در يك جمع روشنگري كنيد، مي‌پذيريد؟
طلبه سيرجاني: من متاسفانه خيلي اهل اين كار نيستم و ترجيح مي‌‌دهم بيشتر همين جا باشم، تا اين كه جايي بروم، ولي اگر اينجا بيايند، قدمشان رو چشم، مي‌پذيرم.

اين حركت را تا كي ادامه مي‌دهيد؟
طلبه سيرجاني: تا هر زمان كه لازم باشد.

به چه نقطه‌اي برسيد هدفتان محقق شده است؟
طلبه سيرجاني: بستگي به برد قضيه و انرژي كه مي‌تواند در ماجرا ايجاد كند، دارد. تا هر كجا بتوانيم در راه رسيدن به اهداف پيش برويم، بهتر است. حال ماندن اينجا چقدر برد داشته باشد، چقدر انرژي داشته باشد، بايد بعدا در عمل ببينيم، ولي يك حداقل و حداكثري مي‌توان تصور كرد.

حداقل و حداكثر آن خواسته چيست؟
طلبه سيرجاني: حداكثر كه خيلي است، جا دارد ما هر چه مي‌شود، افق را بالاتر بريم.

مطالبه حداقلي شما چيست؟
طلبه سيرجاني: اينها را خيلي نمي‌خواهم بگويم و اكراه دارم بگويم، به خاطر اين كه گاهي اوقات برخي چيزها را نبايد گفت، گويا عمليات لو مي‌رود، من اين ( حركت) را يك مبارزه مي‌دانم و خيلي از قضايا را شايد بهتر باشد نگويم. اين كه قرار است، من تا كي بمانم را شايد، اگر دقيق نگويم، بهتر باشد.

طرف مقابل‌تان را چه كساني مي‌دانيد؟
طلبه سيرجاني: طرف مقابل من بيش از اين كه شخص باشد، فكر مي‌كنم، يك حقيقت است. هر كاري در حد خودش برايم موضوعيت دارد، يعني كار ما در حدي كه است، نه مي‌خواهيم بزرگ ببينيم و نه بي‌ارزش.كار تا همين مقدار واقعي خودش، يك حقيقتي است كه در مقابل ماهم يك حقيقت وجود دارد. اگر ما در مواجهه با فساد مبارزه مي‌كنيم. بالاخره آن طرف هم يك فسادي وجود دارد و آن واقعيت فساد مطرح است، ما در واقع با آن فساد داريم مي‌جنگيم در آن جبهه روبروي ما اشخاصي هم درگير هستند.

از اين طرف يكسري نيروها دركار مي‌آيند، از آن طرف يك عده‌اي هستند كه پشت آن فساد قرار مي‌گيرند و منافع‌شان اقتضا مي‌كند كه در مقابل ما قرار گيرند، چون حركت ما را در مقابل خودشان مي‌بينند، اشخاصي هم يقينا در قبال كار ما احساس خطر مي‌كنند، با ما وارد مبارزه مي‌شوند، چون در مقابل ما قرار مي‌گيرند. حال اين طرف مقابل چيست، اگر بخواهيم خيلي پيچيده حرف نزنيم، آنهايي كه نان و مناقعشان در بي‌عدالتي و مفاسدي است كه با ان مبارزه مي‌كنيم، فرض كنيد عده‌اي از زمين خواران كه در اين جريان وارد شدند، سالهاي گذشته زمين‌خواري كردند، اين گونه اشخاص وقتي ببينند يك حركتي به عنوان مبارزه با مفاسد اقتصادي شكل گرفته، يا مبارزه با زمين خواري شكل گرفته طبعا آنهايي كه زمين‌خواري كرده‌اند، احساس خطر مي‌كنند و در مقابل ما جبهه مي‌گيرند.

اگر از شما سوال شود، بالاخره قانون، قوه قضائيه، سازمان بازرسي، سازمان‌هاي نظارتي هست، واقعا چه نيازي دارد، شما يك حركت اعتراضي و روشني داشته باشيد. حركت شما چگونه توجيه مي‌شود؟
طلبه سيرجاني: اولا هيچ منافاتي ندارد كه ما اصل نظام اسلامي را قبول داشته باشيم و اعتراض هم بكنيم. الان شخص اول مملكت مقام معظم رهبري خودش بحث انتقاد كردن و اعتراض كردن را به رسميت شناخته و آقا تقاضا مي‌كند، به ويژه از جوانان مي‌خواهد مطالبه عدالت بكنند، حتي مطالبه عدالت را به يك مطالبه عمومي تبديل كنند.
هر مطلبي مي‌تواند يك نوع اعتراض هم باشد، از اين جهت به نظر من هيچ منافاتي ندارد، فقط نوع آن فرق دارد، اعتراضي كه زمان طاغوت مي‌شد، اعتراضي بود كه به اساس بر مي‌گشت و به ركن هم بر مي‌گشت كه در راس آن شاه بود، طاغوت بود، ولي اعتراضي كه الان داريم، با توجه به اين است كه نظام اسلامي حاكم است، با توجه به اين است كه در راس نظام ولي فقيه حاكم است، چون ما نظام و ولايت را قبول داريم، اتفاقا به برخي از مفاسد اعتراض مي‌كنيم، من يك تحليلي دارم، اگر نظام اسلامي حاكم نبود و ولايت حاكم نبود كه حق است، اين اعتراض من هيچ جايگاهي نداشت و كار لغو و بيهوده بود، اگر نظام باطلي بود، بايد اعتراض ما از نوع اعتراض نواب صفوي مي‌شد.
خواسته ما و بچه‌هاي حزب اللهي مطالبه عدالت است كه آقا خواسته آن را تحقق بخشيم، نوع اين حركت‌ها در صورتي عقلاني حساب مي‌شود و جايگاه دارد كه اصل نظام و راس آن را كه ولي فقيه است، قبول داشته باشيم.

اين حركت شايد خيلي اعتراض به حساب نيايد، ديگران اسم آن را اعتراض گذاشته‌اند، چرا اسم آن را اعتراض بگذاريم، بلكه اسم آن را «مطالبه» بگذاريم. لزومي ندارد حتما اسم آن را اعتراض بگذاريم، ضمن اينكه داشتن هدف در اعمال ما خيلي مهم است، يك موقع حركتي در جهت براندازي است و اصلا مشروع نيست ولي اين حركت را يك نوع اصلاح‌گري مي‌دانيم. نيت اصلي كار ما يك نوع اصلاح‌گري است. متأسفانه بحث اصلاح‌گري خيلي بد وارد واژه‌هاي سياسي نظام ما شد.
اصلاحات به حركتهايي اطلاق شد كه شايد اصلاح نبود، افساد بود و شايد آنها هدفشان از اصلاحات (البته در حد تشخيص بنده) اتفاقا حذف نقاط قوت نظام بود و آن را نشانه گرفته بودند، مثلا شايد آن نكته مهمي كه در بحث اصلاحات كه در چند سال به عنوان جناح سياسي مطرح شده است، آنها نوك پيكان را متوجه بحث ولايت مي‌كردند و شايد هدف از اصلاحات اين بود كه مثلا اقتدار ولايت فقيه را كم كنند و ديدگاه آنها اين بود كه چون ولي فقيه در اين كشور خيلي قدرت و اقتدار و نفوذ دارد، از ديد آنها اين منشأ خيلي از مشكلات شده است.ديد آنها اين بود و منشأ تمام اشتباهات و انحرافات آنها هم اين بود، حال آنكه از ديدگاه ما كه فكر مي‌كنيم ديدگاه اسلامي است و پايگاه اصيل تفكر شيعه است، اتفاقا برعكس معتقديم هرچه جايگاه ولايت در اين مملكت قوي‌تر، بانفوذتر و مقتدرتر باشد، مشكلات و فساد كمتر مي‌شود، عدالت بيشتر در جامعه حاكم مي‌شود. اصلاحات واقعي يعني اين. اگر بخواهم وارد اين مباحث شوم، هم بحث تخصصي‌تر و هم يك مقدار سياسي مي‌شود. گرچه از نظر من سياسي نيست، بحث اعتقادي است، ولي از نظر بعضي‌ها سياسي است، ولي به نظرم اعتقادي است و گاهي ريشه تمامي مفاسد به اين بحث‌ها برمي‌گردد.
چرا ممكن است اين قدر بي عدالتي داشته باشيم، چون آن محور عدالت كه ولايت است، را تقويت نكرديم. وقتي ولي جامعه كه يك فرد عالم است و به عنوان يك فرد جامع الشرايط است، چنين شخصي هرچه مقتدرتر و بانفوذتر باشد، در بدنه نظام و سيستم اداري و اجرايي كشور باشد و در جايگاه‌هاي مختلف نظام باشد، به همان اندازه كه عدالت در رأس است، به تمام بدنه جامعه سرايت مي‌كند، ولي آن آقايان اصلاح طلب تفكرشان بيشتر تفكر غربي است كه فكر مي‌كنند، اگر يك نفر قدرت داشته باشد، اين فسادآور است، اين تفكر اسلامي نيست، در تفكر اسلامي وقتي كسي در اوج تقوا قرار دارد و يك فرد عادل فقيه جامع الشرايط هرچقدر قدرت داشته باشد، از قدرتش در جهت اصلاح جامعه استفاده مي‌كند، نه در جهتي كه آنها فكر مي‌كنند.
خلاصه مي گويم اين يك بحث ريشه‌اي است كه متأسفانه آنها اسم خودشان را گذاشتند اصلاح طلب، حال آنكه اين اصلاحات نبود، اصلاحات واقعي چيز ديگري است.

كاركنان حرم برايتان برق وصل كرده‌اند؟
طلبه سيرجاني: اين بحث برق مهم نيست، بحث برق موضوعيت ندارد، ولي عنايتي كه دارند هرچند روزي يك بار مي‌آيند مي پرسند كه مشكل داريد يا نداريد، اگر مشكل هست اعلام كنيد.

اعلام آمادگي مسئول حوزه علميه عبدالعظيم (ع) براي پذيرش شما چرامورد استقبال واقع نشد؟
طلبه سيرجاني: امكان نبود كه من به داخل مدرسه برويم، بحثي بود كه متأسفانه روزهاي اول مطرح و تمام شد و امكان اين كار فراهم نشد ولي من به ويژه از بچه‌هاي انتظامات حرم و نيروي انتظامي مستقر تشكر مي‌كنم و پرسنل حرم به ويژه خدام محترم حرم كه در اين مدت كه ما اينجا بودم، به من لطف داشتند لذا اگر تشكر ويژه من را اعلام كنيد، ممنون مي‌شوم.

نام طلبه همراه مطالعه و بحث است، حتي امام راحل در حين مبارزه بحث و درس را رها نكرد، آيا شما از درس غافل نشديد؟
طلبه سيرجاني: مطالعه من بيشتر به نشريات مي‌گذرد، تا متون اصلي كه متن خاص درسي داشته باشم، الان هم فصل تعطيلي حوزه است، نشريات و مطالبي كه در سايت‌هاي مختلفي دوستان براي ما مي‌رسانند، مطالعه مي‌كنم، وقت من پر است، يا جلساتي كه در اين جا برگزار مي‌شود.

درس طلبگي را تا سطح چندم حوزه خوانده‌ايد؟
طلبه سيرجاني: من از سال 69 حوزه قم بودم و 10 سالي قم بودم و تقريبا دوره سطح را خواندم و حالا رسما برخي كتابها را شايد امتحان ندادم، ولي در سال 85 كه باز به قم برگشتم، گاهي اوقات در درس خارج حاضر مي‌شدم،برخي سالها هم زندان بودم.كارهاي ديگر مثل پياده روي و اين جور چيزها را هم انجام دادم، ولي هر وقت قم بودم مشغول درس هاي مختلف بودم. هم بعضي درس‌هاي از سطح مانده بود، هم گاهي وقتها درس خارج مي رفتم.خلاصه كژدار مريز ادامه دادم، الان خيلي مشغول درس نيستم.

امام خميني(ره) هيچ وقت در مبارزه درس را كنار نگذاشت.
طلبه سيرجاني: حالا بستگي دارد آنچه احساس مي‌كنم، وظيفه‌ام است را انجام مي‌دهم، يك موقع خود درس خواندن خلاف وظيفه است. اين جور نيست كه بگويم يك حرف مطلق است كه هم بايد درس بخوانند نه شايد گاهي وقتها درس خواندن خلاف وظيفه باشد.
معروف است به شهيد نواب صفوي مي گفتند‌ شما چرا مجتهد نمي‌شوي؟ ايشان فرمود كه ديدم در اسلام مجتهد زياد داريم، ولي سرباز كم داريم. گاهي وقتها ممكن است اشخاص با هم فرق كنند، يك كسي فقط مجتهد مي‌شود، ولي يك كسي وظيفه ديگري داشته باشد.
تا جايي كه خدا توفيقم دهد، سعي مي كنم وظيفه‌ام را انجام دهم. يك وقت درس خواندن بود اين روزها كه اينجا نشسته‌ايم، بيشتر تمركزم روي وظيفه مربوط به كاري است كه در آن هستيم.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.