من بیشتر از تمام دوستان انتقاد و انقلت دارم اما الآن دعوا میان اصل جمهوریاسلامی و اجانب است. همه میدانیم پنجاه سال دیگر وزارتخارجه انگلیس اسناد محرمانه دخالتهای خارجی را رو خواهد کرد. انتخاب الآن بین ولایتفقیه و آمریکا وانگلیس است نه بین احمدینژاد و موسوی یا… الآن قضیه فرق کرده و برایم جالب است یکی از آقایان مدعی ذوب در ولایت مثل آیتالله… و دکتر… پیدایشان نیست. همه مصلحتاندیشهای فرصتطلب و ترسو رفتهاند توی پستوهایشان و من که همیشه متهم بودهام وقتی میبینم این سید بزرگوار تکوتنها مانده زورم میآید به خیال مصلحت و عافیتاندیشی خفه شوم، چون فضا غبارآلود است و حرفزدن مصلحت نیست.
من واقعا نمیفهمم همه کسانی که حیثیت و آبرو و مناصب و همه چیزشان را از آقای خامنهای داشتهاند امروز توی کدام سوراخموش قایم شدهاند!
میدانم گردوغبار که بخوابد دوباره از بنزهای ضدگلوله بیرون میآیند و مصاحبه میکنند و تلویزیون فیلمشان را پخش میکند و خطبههای نمازجمعه شروع میشود…
امان از روزگار…
در دوره سوم مجلس که همین آقایان موسوی و… ریاست داشتند بحث تقلب در انتخابات بهطور جدی مطرح شد حضرت امام آقای انصاری را مورد بررسی کردند. من که آنموقع خودم در متن قضایا بودم و میدانستم مساله جدی است منتظر نتیجه بودم. بعد از اینکه نتیجه به امام تقدیم شد ایشان بر سلامت انتخابات تاکید کردند و کسانیکه مخالف بودند با اینکه مدارک و مستندات داشتند تسلیم امر و نظر امام شدند چون مصالح نظام را به هر چیز ترجیح میدادند. اما امروز همان جماعت مدعی ولایت با اینکه تمام ادعایشان تشخیص فردی است در مقابل ولیفقیه ایستادهاند. یعنی ولایتفقیه وقتی خوب است که نظر ما را تامین کند!
اگر امروز آقای خامنهای از مهندس موسوی حمایت میکرد میشد خیلی خوب و خیلی قشنگ و ولایتفقیه برای بعضی میشد اصل لایتغیر!
رسول خدا فرمود: این دین غریبانه شروع شده و باز روزگار غریبی خواهد رسید.
علی علیهالسلام فرمود: غربال میشوید و زیرورو میشوید و آنچنان آزمون سخت گردد که جز اندکی باقی نماند…
بهراستی تشخیص سودی که امروز به جیب انگلیس و آمریکا و اسراییل میرود سخت است؟ بهراستی تشخیص ضربهای که موقعیت اسلام و تشیع مقاوم در مقابل قدرتهای غربی میخورد سخت است؟ بهراستی تشخیص تاریخی که تکرار میشود دشوار است ؟
زمان پیامبر و اهلبیت هم همین حرف و حدیثها نبود؟ تنهایی فاطمه مرضیه ـ سلاماللهعلیها ـ با آیات قرآن توجیه نمیشد؟ افراد ناشی و کجوکوله در دستگاه امیرالمؤمنین کار نداشتند و حضرت بنا به مصالحی بزرگتر مجبور به تحملشان نبود؟ در حادثه کربلا با همین توجیهات امام حسین را تنها نگذاشتند؟ قصدم مقایسه نیست زیرا بزرگتر از آقای خامنهای را هم هرگز با هیچیک از فرزندان رسول خدا مقایسه نمیکنم اما… حقیقت روشن است. باید انتخاب کرد، میگویید میان بد و بدتر؟ حرفی نیست، مهم نیست شما اسمش را چه میگذارید… میان ولیفقیه و مرجع تقلید و همه کسانی که روبرویش ایستادهاند کدام طرف را میگیرید؟ بحث انتخاب میان امامخمینی و آقای خامنهای نیست که خود آقای خامنهای هم اگر باشد امام را انتخاب میکند… بحث انتخاب میان ولیفقیه و مصالح نظام اسلامی است و انتخاب میان همه دشمنان نظام در خارج و البته جماعتی خسته و زخمخورده و آزرده در داخل… هر چه باشد مثل این است که امام جماعت مسجد در قرائت نماز اشتباه کرده باشد و شما او را به یک دزد عرقخور قدارهبند محل بفروشید به حجت آینکه دزد بدکار میگوید امامتان در نماز اشتباه کرده! قبول… اشتباه کرده اما این کجا و آن کجا… حتی اگر چند نفر نمازگزار مؤمن و کمتوجه هم در کنار دزد عرقخور قرار بگیرند…
ببینید دنیا امروز چه خبر است… ببینید چه کسانی دارند برای آقای موسوی و کروبی کف میزنند! اینجا قصهای دیگر است… راست میگویید… میدانم اگر این روزها تهران بودم شاید خودم در مقابل بعضی رفتارها درگیر میشدم. (از زندان اوین کسی خبر ندارد و آنچه آنجا در پشت دیوارها گذشت، اما میتوانید از آقای سحرخیز و عموزاده خلیلی بپرسید وقتی آقای هاشمیشاهرودی در نمایشگاه کتاب مردم را زیر آفتاب مدتها معطل کرد چهطور جلوی ماشینش را گرفتم و چهطور محافظینش مرا زدند و با عبا و عمامه پرت کردند میان جمعیت.) میدانم اگر تهران بودم شاید چیزهایی را به چشم میدیدم که اکنون فقط در عکس و ویدئو میبینم اما اینجا هم داستانی است…
دعوا سر اصل انقلاب است…
امشب در کادر تلویزیون العربیه و پیش چشم تمام جهان عرب من یک طرف دوربین هستم و محسن مخملباف یک طرف دیگر… میشود حدس زد که چه خواهد گفت؟ من اینجا چه میتوانم بگویم جز روایت تنهایی یک حقیقت؟ جز مظلومیت یک انقلاب نوپا؟
اینجا چه بگویم در مقابل شیوخ و ملوک عرب که چشم طمع دوختهاند به خلیجفارس و جزایر و برای بعدش هم دارند نقشه میکشند… نادان نباشید… قبل از اینکه دختران جوان ایرانی را بسیج و سپاه و نیرویانتظامی بخواهند به خاک و خون بکشند مشتریهای خطرناکتری در صف ایستادهاند…
وای از وقتی که سادهانگارانه حکم کنیم…
آقای زایری طبق معمول زده اند به خاکی.
زیرا مسئله ساده است وفهم این نکته که در هر کشوری حتی در کشور کفر نیز باید نظم و امنیت اجتماعی حفظ شود،دشوار نیست.
لیکن با ایجا سوء تفاهماتی از جنس فرمایشات چپ اندر قیچی جناب زایری،گرداب فتنه طوفانی تر می شود.
شما به جای هزینه کردن از اصل اعتقادی و سیاسی بسیار ارزشمند ولایت و رهبری، به همان کلمه سوائی دعوت کنید که سهل وبین است.
چرا برای یک امر روشن و قانونی این جناب ان قلت فرمایش می کند .
نکند برای ارضای عقد “خود کم روشنفکر بینی” فتنه های دیگری باز پرورده شود.
لطفا خجالت بکشید از امثال این افاضات مغرورانه:من بیشتر از تمام دوستان انتقاد و انقلت دارم اما الآن دعوا میان اصل جمهوریاسلامی و اجانب است.