داوود مرادیان دبیر اولین جشنواره مردمی فیلم عمار در گفتوگو با تریبون مستضعفین ضمن بررسی زمینههای شکلگیری این جشنواره، به نقد سینمای موسوم به روشنفکری پرداخت و عنوان کرد که «خود عمار نشان داده است که اگر هم بخواهند مدیریتش کنند، با نام دیگر و به صورتی دیگر خود را نشان میدهد و دیگر نمیتوان جلوی این جریان را گرفت.»
مشروح گفتوگوی مرادیان با تریبون مستضعفین
مسئولین از سینمای روشنفکری حمایت میکنند تا مشمول الطاف رسانهای آنها قرار گیرند
مرادیان با اشاره به موفقیت آثار خود در جشنوارههای بینالمللی گفت که پیشتر حزباللهیها گمان میکردند فیلمسازان ضعیفی هستند «چرا که مورد حمایت مالی نهادهای فرهنگی قرار نمیگرفتند.»
این فیلمساز، مسئولین فرهنگی را «دولتهای مستعجل»ی خواند که فرصت ارتباطگیری و موجسازی در فضای هنری را ندارند و چون در فضای سینمایی پرورش نیافته اند در هیاهوهای آن گم میشوند: «برای یک مسئول این مهم است که حمایتها را در اختیار جریانهای روشنفکری بگذارد تا هم خود به این فضاها نزدیک شود و از الطاف رسانهای آنها –چرا که رسانههای زیادی دارند- بهرهمند شود و فشار روی آنها کمتر شود و هم احساس کنند روشنفکران را جذب کرده اند!»
وی با بیان اینکه «فیلمساز حزباللهی نه در جشنواره فیلم کوتاه جایی دارد، نه در جشنواره مستند تجربی» ادامه داد: «در فضای روشنفکری فیلم امثال ما زیر دست یک مسئول حزباللهی رد میشود ولی فیلمی از یک شهرستان –که خودش هزار و یک مسأله دارد- درباره خیانت جنسی اکران میشود هرچند که مخاطب هم نپسندد. این اتفافی است که در جشنواره فیلم کوتاه رخ میدهد»
صدا و سیما رسانه ما نیست
دبیر اولین جشنواره مردمی فیلم عمار، نگاه مسئولین به فرهنگ را سیاسی دانست و عنوان کرد که علیرغم اطلاعرسانی تلفنی، هیچکدام از مسئولین در جشنواره اول شرکت نکردند.
وی ادامه داد: «ما کمک خاصی دریافت نکردیم و بابت همه کارهایمان پول پرداخت کردیم. جز یک سالن سینما سپیده که با نامه شمقدری در اختیار ما قرار گرفت برای همه چیز پول دادیم. تیزری ساختیم و با نامهی شمقدری برای صدا و سیما فرستادیم ولی پخش نشد. اشارهی یک دقیقهای هم که در برنامه هفت به جشنواره عمار شد به خاطر تلفن ابوالقاسم طالبی به جیرانی بود.»
کارگردان مستند موفق «مزدور خاموش» اذعان کرد که به دلیل نقشاش در اولین جشنواره عمار «تندترین ناسزاها را حتی در صدا و سیما» شنیده است و عنوان کرد که آنزمان حتی در بین نیروهای حزباللهی کسانی بودند که «به حقانیت رأی مردم شک داشتند.»
وی در صداوسیما را رسانهای «منفعل» خواند که «با عقب مانده ترین تکنیک های عملیات روانی دروغ میگوید» و «مدیران میانی آن معتقد اند که انقلاب نیاز به قیم دارد.»
افراد متشخص تصویرشده صداوسیما در شمال شهر اند
مرادیان صداوسیما را به وجودآورنده فضای «بورژوازی و گشنهبورژوازی» دانست و توضیح داد: «زن چادری بدبخت و گدا و پایینشهریست و زنیکه پشت زانتیا مینشیند و بالای شهر زندگی میکند دکتر است و چون دکتر است اعتبار و شخصیت پیدا میکند.»
وی با بیان این که صداوسیما رسانه همفکران او نیست، افزود: «ما رسانه نداریم، روزنامه نداریم، سینما نداریم، تنها یک جشنواره عمار داریم که تا سال قبل هم مانند تانک تی۵۲ بود که لولههایش را وصله کرده ایم و با آن به نبرد آبرامز میرویم، اما الان شده است تی ۷۲ این واقعا آنها را اذیت میکند.»
این منتقد سینما، فرهنگسازی یادشده را زمینهساز اتفاقات سال ۸۸ دانست: «افراد متشخص در شمال شهر اند. فیلمسازها رفتند به خانههای بزرگ به بهانه ریل و تراولینگ! اینها فتنه ایجاد میکند. به طرف گفته شده که تو خدایی! همهچیزی! بعد میبیند رأیش تعیینکننده نیست و در برابر عموم جامعه به حاشیه رفته است، با خود میگوید عموم جامعه چهکاره است؟ من مهمام! رأی من رأی الکترال است! و فتنه ایجاد میشود.»
وی با بیان این که «این هیمنه باید بشکند» نتیجهی تداوم اکران آثار جشنواره عمار در روستاها و مساجد را این دانست که «مردم کمکم علیه وضع موجود خروش میکنند.»
عمار نیامده که جریانی به وجود آورد بلکه مولود یک جریان است
مدیر سایت سینمای پایه ایران با اشاره به این که در حوادث پس از انتخابات ۸۸ «رأی مردم در معرض پایمال شدن بود» و «یک شکاف عمیق اجتماعی» به وجود آمده بود، عنوان کرد که مسئولین فرهنگی آنزمان معتقد بودند که «به دلیل مسأله یارانهها مردم به قضیه فتنه دیگر توجهی نمیکنند.»
وی با ذکر این که «اگر وحید جلیلی و تشکیلاتش نبود عماری هم نبود» به نقش دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در انتشار بیست اثر جشنواره اول در تمام کشور و حتی شهرهای کوچک و روستاها تأکید کرد و گفت: «جشنواره آنقدر مردمی جلو رفت که اصلاً نفهمیدیم چطور در شهرستانها آنقدر استقبال شد.»
وی با تأکید بر اینکه جریان جشنواره عمار از بین نخواهد رفت ویژگی اصلی آن را «خودجوش» بودن دانست و افزود: «عمار نیامده که جریانی ایجاد کند بلکه جریان و نیازی وجود داشته که این جشنواره را به وجود آورده است. تا آن نیاز هست عمار میماند.»
سینماگران و اهالی خانه سینما بیتعهد نبودند
مرادیان با وجود نقدهای تندوتیزش به مدیریت سینمایی کشور و همچنین معرفی کردن جشنواره عمار به عنوان جریانی مردمی در برابر سینمای روشنفکری، موضعگیریهای عامهی هنرمندان در حوادث سال ۸۸ را ناشی از اطلاعات نادرستی که به آنها میرسد و نه از سر «عناد» دانست و گفت: «اینها اگر بیتعهد بودند در ایران نمیماندند که فیلم بسازند بلکه با چند فیلم جشنوارهای مثل مسعود بخشی دور دنیا میگشتند.»
وی ادامه داد: «هنرمند سریعا نسبت به پیرامون خود واکنش نشان میدهد. مثل پوست که در برابر حرارت سریعا تاول میزند. هنرمند آنقدر صبور نیست. این واکنش بر اساس حقایقی است که شنیده و دیده است.»
دبیر اولین جشنواره مردمی فیلم عمار «تنفس در فضای طبقهی متوسط به بالا» را سازندهی نوع نگاه هنرمندان به حوادث سال ۸۸ دانست.
وی با بیان این که جریان علیهالسلامی در برابر محافل سینمایی چون «خانه سینما» وجود نداشته است گفت: «مشکل سازمان سینمایی با آنها مشکل اعتقادی نیست، مشکل مالی است. همینطور حوزه هنری؛ مشکل حوزه هنری این است که جایگاه خاصی برای خود میخواهد.»
پیرمرد روستایی که در مسجد فیلم میبیند مخاطب عمار است
مرادیان لایههایی از طبقه متوسط شهری تربیتشده فضای فکری دانشگاهی را مخاطب سینمای موسوم به روشنفکری دانست و گفت: «جریان روشنفکری میرود و در جشنواره بینالمللی جایزه میگیرد و در جشنواره فیلم فجر هم جایزه میگیرد و سپس علیه یک نظام جائر زورگویی که به او امکانات فیلمسازی داده است هم سخن میگوید و اینگونه بین این قشر اعتبار کسب میکند.»
وی با بیان این که مخاطب سینمای روشنفکری حداکثر یکونیم الی دومیلیوننفر اند، مخاطب جشنواره عمار را توده مردم دانست و گفت: «برای من جالب است که یک پیرمرد روستایی میآید در مسجد مینشیند و فیلم میبیند! سینمای عمار باید چنین جایی اکران شود، در فضایی که مخاطبیناش در آن تربیت شده اند.»
سینمای انقلابی دهه شصت با مدیریت دهه هفتادی قیچی شد
این فیلمساز کوچیدن روشنفکران از کشور پس از انقلاب را زمینهساز تولد سینمایی انقلابی دانست که با «مدیریت پولکی» و «بوروکراسی خستهکننده» دهه هفتاد مواجه شد و به همین دلیل «خسته شد و دیگر نتوانست نیرو تربیت کند.»
وی دهه هفتاد را «دهه روشنفکری» خواند و مدعی شد در این دوره در حوزه سینما «روشنفکران بیشترین دریافت مالی را داشتند» و به همین دلیل توانستند نیروهای قدیمی را گردهم بیاورند و نیروسازی کنند.
مدیر پایگاه اینترنتی سینمای پایه ایران، «آغوش بازِ» سینمای روشنفکری به روی «سینماگران خستهی حزباللهی» را عامل تغییر دیدگاههای این دسته دانست و از سینماگران حزباللهی به دلیل عدم اهتمام به نیروسازی انتقاد کرد: «از قِبَل هر کارگردانِ آن جریان، کارگردانهای متعددی تربیت شده اند ولی از قِبَل کارگردانهای جریان ما چه طور؟ من قبل از فتنه به سلحشور زنگ زدم و گفتم که تیمی از بچه حزباللهیها هستند که میخواهند تله فیلم بسازند، اجازه بده که در دفتر شما مستقر شوند و تحت حمایت و نام شما کارشان را انجام دهند. گفت تجربه به من ثابت کرده است که اگر مستقیما بالای سر کاری نباشم بد میشود و اگر باشم خوب میشود. هم توهم این را دارد که فیلمساز بسیار خوبی است و هم این که حاضر نیست از کسی حمایت کند.»
وی ارتباط ضعیف هنرمندان با «محافل حزباللهی» را عامل دگردیسی آنها دانست و ضمن تقدیر از فعالیتهای وحید جلیلی برای به وجود آوردن پاتوقی برای ارتباط فعالان «جبهه فرهنگی انقلاب» پرسید: «حاتمیکیا در کنار خود اصغرزاده را دارد، اما اصغرزاده که میرود چه کسی در کنارش قرار میگیرد؟ جایگزینی نیست. آیا حاتمیکیا را دعوت میکنیم که کنار هم بنشینیم و صحبتی کنیم و چایی بخوریم؟»
حزباللهیها اراده کنند اسکار را هم میبرند
مرادیان با انتقاد از عدم حمایتهای مسئولین گفت: «این که حزباللهیها بلد نیستند فیلم بسازند دروغ محض است. حزباللهیها اگر اراده کنند اسکار را هم میبرند.»
وی با «کلیشهای» خواندن سینمای موسوم به روشنفکری دشواریهای تولید آثار سینمایی «انقلابی» را در تجربه نشدن آن دانست.
این فیلمساز با اشاره به بیش از هزار اثر رسیده به سومین دوره جشنواره به دشواریهای گذشتهی هنرآموزان همفکر همزمان خود اشاره کرد: «ما برای آموختن فحش میشنیدیم، این که یک جنوبشهری برود و در کنار صحنه نماز بخواند برای آنها خیلی سنگین بود! بچههای سینما باید بالاشهری باشند و ماشینهای آنچنانی زیر پایشان باشد و متحجرانی نباشند که جمهوری اسلامی مغزشان را شستوشو داده است!»
وی راهاندازی مراکز فیلمسازی متعدد برای همفکران خود را از برکات جشنواره عمار دانست و گفت: «من اطمینان دارم چند سال آینده همین بچهها در جشنواره فیلم فجر چندین فیلم خوب خواهند داشت.»
یک سکانس «ایران سبز» برای همیشه جشنواره عمار کافیست
مرادیان با تقدیر از مستند «ایران سبز» که در اولین دوره جشنواره شرکت کرده بود عنوان کرد: «فیلمبردار اتفاقی از چوپانی فیلم میگیرد، با عصا و لباس چوپانی، در عمق زمینه مسجد است، دوربین هم واید است که عمق میدان کاملا باز شده و فریمی عجیب آفریده شده است! این سکانس اگر تا ابد تنها محصول سینمای عمار باشد کافی است، و حتی نباید از فیلمسازش بخواهیم که خودش را تکرار کند.»
وی ایران سبز را «یکی از بهترین فیلمهایی ساخته شده» و «محصول سینمای عمار» دانست و با انتقاد از عدم توجه جشنوارههای داخلی به آن «مبادی سواد بصری» مسئولین این جشنوارهها را پایین داست.
آقایان روشنفکر، ما در شأن شما هستیم؟
دبیر جشنواره اول عنوان کرد که «عمار نباید متعلق به یک طیف نگاه بماند» و ادامه داد: «ممکن است من مدیر از نظر محتوا یا تکنیک بعضی آثار را نپسندم ولی باید بیاید و دیده شود و حتی جایزه بگیرد.»
وی همچنین بر خواستار آن شد که نادر طالبزاده (دبیر فعلی جشنواره عمار) برای چندین سال «دبیر واقعی» جشنواره بماند و با داخل و خارج از کشور ارتباط بگیرد و علاقهاش به قالب مستند باعث نشود «در را به روی مستند بیش از آثار داستانی باز کند.»
مرادیان جشنواره مردمی عمار را با دیگر جشنوارهها متفاوت دانست که برگزیدهشدن، انگیزهی شرکت در آن نیست و گفت: «از لحظهای که جشنواره –به معنای مرسومش- برپا کنیم، باید ناصر تقوایی را هم بیاوریم که جایزه بدهد! در آن صورت بهمن فرمانآرا هم میآید و فیلمهای عمار را میبیند! چرا که از خودشان شده ایم.»
وی یکی از سکانسهای فیلم محمد رسولالله را الگوی عمار دانست و آن را اینچنین تصویر کرد: «حمزه سه نفر را به جنگ میفرستد؛ کفار میگویند: اینها که هستند؟ کسانی را بفرستید که در شأن ما باشند! حمزه میگوید: من، عبدالله و علی، اشهد انلاالهالاالله و ان محمدا رسولالله، ما در شأن شما هستیم؟»
وی ادامه داد: «ما در عمار آمدهایم بگوییم که آقایان روشنفکر ما در شأن شما هستیم؟»
Sorry. No data so far.