تریبون مستضعفین – رعایت اخلاق انسانی ، مؤمن و کافر و مسلمان و غیر مسلمان نمی شناسد و بدیهی است که نمی توان بین مسلمانان نیز مرز بندی نمود و دسته ای از آنان را از رعایت اخلاق معاف دانست. عرصه سیاست نیز از این امر مستثنی نیست و از تمامی اشخاص با هر سلیقه سیاسی ، چپ یا راست ، موافق یا مخالف ، اصلاح طلب یا اصول گرا ، انتظار می رود در مقام یک انسان به صورت عام و به عنوان یک مسلمان شیعه به صورت خاص در مواضع ، گفتار و رفتار خود جانب انصاف و اخلاق را نگاه دارند . روشن است که در این میان ، ادعای پایبندی به اسلام و علاقه مندی به نظام ، انقلاب و رهبری مسئولیت بیشتری را متوجه اشخاص می سازد. متأسفانه چندی است ناسزاگویی و ادبیات هتاکانه نسبت به مخالفان و دشمنان نظام ، در فضای سایبری وبلاگستان و شبکه های اجتماعی ظهور یافته و گاه حتی متوجه منتقدان مشفق نیز می شود. گرچه منشأ این رفتار را باید در سیل تهمت ها ، تمسخر ها و فحاشی بخشی از جریان های معاند نسبت به دوست داران انقلاب دانست اما بی شک تلاش در جهت توجیه اتخاذ رویه ای متقابل از سوی دوستان ، ظلمی آشکار به اسلام ، انقلاب و رهبری است. حقیقتا کم شمار بودن این افراد ، نگارنده را در نگارش این نوشتار مردد ساخته بود اما بیمی که از گسترش این رویه می رود ، یادآوری برخی نکات را اجتناب ناپذیر می سازد.
قرآن ، در مقام وحی منزل الهی ، به صراحت مسلمین را از دشنام و ناسزاگویی نهی می کند. در آیه 108 سوره انعام آمده است : « و لاتسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا »
و آنهایی را که جز خدا می خوانند دشنام مدهید که آنان از روی دشمنی و نادانی خدا را دشنام خواهند داد.
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می فرمایند : «اين آيه يكى از ادبهاى دينى را خاطرنشان مىسازد كه با رعايت آن، احترام مقدسات جامعه دينى محفوظ مانده و دستخوش اهانت و ناسزا و يا سخريه نمىشود، چون اين معنا غريزه انسانى است كه از حريم مقدسات خود دفاع نموده با كسانى كه به حريم مقدساتش تجاوز كنند به مقابله برخيزد و چه بسا شدت خشم او را به فحش و ناسزاى به مقدسات آنان وادار سازد، و چون ممكن بود مسلمين به منظور دفاع از حريم پروردگار بتهاى مشركين را هدف دشنام خود قرار داده در نتيجه عصبيت جاهليت، مشركين را نيز وادار سازد كه حريم مقدس خداى متعال را مورد هتك قرار دهند لذا به آنان دستور مىدهد كه به خدايان مشركين ناسزا نگويند، چون اگر ناسزا بگويند و آنان هم در مقام معارضه به مثل به ساحت قدس ربوبى توهين كنند در حقيقت خود مؤمنين باعث هتك حرمت و جسارت به مقام كبريايى خداوند شدهاند»
بنا بر این آیه ،توهین و تمسخر دشمنان ، به جای بازداشتن آنها از مسیر غلط ، بیش از هر چیز اعتقادات و باورهای خودمان را در معرض رفتارهای متقابل قرار می دهد و از همین رو ، از هر مسلمان انتظار می رود با عمل به این دستور قرآنی از فراهم آوردن زمینه های توهین و حرمت شکنی به مقدسات اسلامی جلوگیری به عمل آورد.
علاوه بر این آیه شریفه ، احادیث متعددی از معصومین در مذمت ناسزاگویی نقل شده است. از آن جمله ، پیامبر اعظم (ص) می فرمایند : « هرزه گویی و بد زبانی از صفات اسلام نیست » . همچنین در وصیت حضرت علی (ع) آمده است : « در کلامتان از فحش استفاده نکنید چرا که فحش و بدزبانی زیبنده خاندان ما و شیعیان ما نیست و انسان فحاش شایستگی و لیاقت دوستی را ندارد » . ممکن است برخی گمان کنند منظور آن حضرت ، فحش و بد زبانی نسبت به دوستان بوده است ، حال آنکه این رذیلت اخلاقی از دید آن حضرت حتی نسبت به دشمنان نیز جایز نمی باشد. اميرمومنان (ع) هنگامي كه در جنگ صفين شنيد جمعي از اصحابش ، معاويه و پيروان او را دشنام مي دهند فرمود: «من دوست ندارم كه شما فحاش باشيد لكن اگر شما بجاي دشنام ، اعمال و احوال آن ها را ذكر كنيد به حق نزديكتر و براي اتمام حجت بهتر است».
جدای از این توصیه ها ، مطالعه سیره عملی معصومین نشان می دهد که ایشان در مواجهه با حرمت شکنی ها ، ضمن اجتناب از ناسزاگویی تلاش می کردند با قول لین و رفتارهای محترمانه ، کینه ورزان و معاندین را با اخلاق اسلامی آشنا ساخته و زمینه انقلاب درونی را در آنها فراهم سازند.
در جریان جنگ اُحد، دندانهای پیشین دهان پیامبر خدا شکست و صورت ایشان شکاف برداشت. اصحاب آن بزرگوار بسیار ناراحت شدند و از آن حضرت خواستند که دشمن را نفرین کند. پیامبر در پاسخ فرمود: «اِنّی لَمْ اُبْعَثْ لَعّانا وَ لکِنّی بُعِثْتُ دَاعِیا وَ رَحْمةً؛ من ناسزاگو مبعوث نشدهام، بلکه دعوتکننده و مایه رحمت برانگیخته شدهام». پس به جای نفرین، چنین دعا فرمود: «اَللّهُمَّ اهْدِ قَوْمِی فَإنَّهُمْ لایَعْلَمون ؛ خدایا قوم مرا هدایت کن ؛ زیرا ناآگاه هستند.»
بنا به روایتی دیگر ، عصام بن المصطلق شامي در مواجهه با امام حسین (ع) در مدینه ، به واسطه کینه و حسد، ایشان را دشنام و ناسزای فراوان می گوید. آن حضرت نگاهی از سر عطوفت و مهربانی به عصام نموده و آیات 109 تا 202 سوره اعراف را تلاوت می نمایند سپس به عصام می فرمایند : « قدری آهسته تر باش و آرامش خود را حفظ كن، من برای خودم و برای تو از خداوند آمرزش می طلبم، اگر كمكی خواسته باشی تو را كمك می كنیم، و اگر عطا و بخشش طلب كنی به تو می بخشیم، و اگر راهنمائی خواسته باشی تو را راهنمائی می نمائیم. » عصام از رفتار خویش شرمنده می شود و امام چون آثار شرمندگی را در سیمای وی می بیند وی را تسلی می دهد. عصام پس از آن جریان ، چنین می گوید : « زمین با همه وسعت آن بر من تنگ شد و دوست داشتم شكافته شود و من به زمین فرو روم ، دیگر از خجالت بیشتر نتوانستم بمانم ، كم كم به كناری رفته و دورشدم ، ولی روی زمین از او و پدرش نزد من كسی محبوبتر و دوست داشتنی تر نبود.»
نظیر رفتار امام حسین (ع) با عصام و تأثیر آن بر تحول درونی وی ، در سیره سایر معصومین نیز به کرات مشاهده می شود.
بنیانگذار راحل انقلاب ، حضرت امام خمینی (ره) نیز با بهره مندی از آموزه های مکتب اهل بیت ، در برخورد با دشمنان و مخالفین همواره ادب و احترام را رعایت می نمودند. مبارزه صریح و آشکار امام با حکومت پهلوی هیچ گاه باعث نگردید ایشان در مقام توهین و فحاشی به شاه برآیند. امام غالب اوقات ، در گفتار پیرامون خانواده پهلوی از عبارات «رضا شاه» ، «محمدرضا» و «شاه» بهره می گرفتند که پس از جنایات و خیانت های بسیار خاندان پهلوی ، این عبارات گاه با صفات خائن ، خونریز و جنایتکار همراه می شدند . نامحترمانه ترین تعبیر امام در خصوص شاه مردک بود که آن را نیز ندرتا به کار می بردند.
این منش امام تنها اختصاص به دشمنان داخلی نداشت و آن حضرت همواره در گفتار خویش پیرامون قدرت های استکباری ، با وجود بهره گیری از ادبیاتی کوبنده هرگز از دایره ادب خارج نمی شدند . ایشان در حالیکه آمریکا را شیطان بزرگ می دانستند ، در بیاناتشان رئیس جمهور وقت این کشور را با نام اصلی اش به صورت «کارتر» و «آقای کارتر» یاد می کردند و در بحث پیرامون کشورهای استعمارگر ، از نام آنها که گاه با اوصاف واقعی این دولت ها نظیر غاصب ، فاسد ، ظالم و جنایتکار همراه می شد بهره می گرفتند.
آن حضرت حتی در وصیت نامه خویش ، خطاب به گروهک های معاند و ضد انقلاب که جنایات بسیاری را در حق مردم مرتکب شدند با لحنی دلسوزانه چنین می گویند : «من به شما نصيحت ميكنم دست از اين كارهاي بيفايده و غير عاقلانه برداريد و گول جهانخواران را نخوريد. و در هر جا هستيد اگر به جنايتي دست نزديد به ميهن خود و دامن اسلام برگرديد و توبه كنيد كه خداوند ارحم الراحمين است؛ و جمهوري اسلامي و ملت از شما انشاءالله ميگذرند. و اگر دست به جنايتي زديد كه حكم خداوند تكليف شما را معين كرده، باز از نيمه راه برگشته و توبه كنيد. و اگر شهامت داريد تن به مجازات داده و با اين عمل خود را از عذاب اليم خداوند نجات دهيد؛ والاّ در هر جا هستيد عمر خود را بيش از اين هدر ندهيد و به كار ديگر مشغول شويد كه صلاح در آن است.»
رهبر فرزانه انقلاب ، آیت الله خامنه ای نیز به تأسی از سیره معصومین و امام راحل ، همین رویه را در پیش گرفته و علاوه بر رعایت ادب ، انصاف و تقوای الهی در گفتار و رفتار خویش ، همواره دوست داران انقلاب را به رعایت این نکات در برخورد با منتقدان و مخالفان توصیه می نمایند. چنانکه در خطبه های نماز جمعه تهران در بیست و یکمین سالگرد ارتحال حضرت امام فرمودند : « ممكن است ما با يكى مخالف باشيم، دشمن باشيم؛ دربارهى او چگونه قضاوت مي كنيد؟ اگر قضاوت شما دربارهى آن كسى كه با او مخالفيد و با او دشمنيد، غير از آن چيزى باشد كه در واقع وجود دارد، اين تعدى از جادهى تقواست. آيهى شريفهاى كه اول عرض كردم، تكرار مي كنم: «يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللَّه و قولوا قولا سديدا». قول سديد ، يعنى استوار و درست ؛ اينجورى حرف بزنيم. من مي خواهم عرض بكنم به جوانان عزيزمان، جوانهاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، كه حرف مي زنند، مي نويسند، اقدام مي كنند؛ كاملاً رعايت كنيد. اينجور نباشد كه مخالفت با يك كسى، ما را وادار كند كه نسبت به آن كس از جادهى حق تعدى كنيم، تجاوز كنيم، ظلم كنيم؛ نه، ظلم نبايد كرد. به هيچ كس نبايد ظلم كرد». ایشان در مناسبتی دیگر اینگونه به تبین مفهوم ظلم پرداخته اند : « من بارها گفتهام ظلم نكنيم. اين هم يكى از آن اساسىترين كارهاست. ظلم چيز بدى و چيز خطرناكى است. ظلم فقط اين نيست كه آدم توى خيابان به يكى كشيده بزند. گاهى يك كلمهى نابجا عليه يك كسى كه مستحقش نيست، يك نوشتهى نابجا، يك حركت نابجا، ظلم محسوب مي شود.
رهبر انقلاب علاوه بر توصیه به پرهیز از ظلم ، رفتار خوب را عاملی در جهت تحول دل ها و اندیشه ها می دانند : « به نظر من علاوهى بر مسئلهى زبان، مسئلهى رفتار لازم است. همين «كونوا دعاة النّاس بغير السنتكم» كه گفته شده، اينجاست. چيزى كه دلها را نرم ميكند، بلكه عنادها را به زانو در مىآورد، آدمهاى معاند را به زانو در مىآورد، رفتار درست است، رفتار خوب است. البته رفتار خوب، شامل اخلاق خوب، تواضع، صداقت در گفتار، صداقت در موضعگيرى، صراحت در بيان حقيقت و بلندنظرى نسبت به امور مادى و دنيوى ميشود؛ اين چيزهائى كه نشاندهندهى خلوص در عمل است؛ كه اگر به توفيق پروردگار ماها واقعاً خلوص در عمل داشته باشيم، طبعاً در رفتار و گفتارمان خودش را نشان ميدهد. بنابراين نقطهى اساسى مهمِ دوم، بهترين راهش همين است: اولاً لسان موعظه و نصيحت – برادرانه، و در مواردى پدرانه و مشفقانه – ثانياً رفتار و عمل»
مجموعه توصیههای رهبری به رعایت اخلاق سیاسی را به هیچ وجه نباید یک ژست سیاستمدارانه تلقی نمود. اساسا آنچه گفتمان انقلاب اسلامی را از سایر گفتمانهای سیاسی معاصر متمایز می سازد، وارد ساختن دین ، اخلاق و ارزش های الهی در امر سیاست و حاکمیت است. در روزگاری که اصل «هدف وسیله را توجیه می کند» بر تمامی شئون زندگی بشر سایه انداخته است و سیاست و اخلاق به دو پاره منفک از هم تبدیل شده اند ، ایران پرچم سیاست اخلاقی را بر افراشته و به تعبیر میشل فوکو به روح یک جهان بدون روح تبدیل شده است. از این رو ، هر اقدام جبهه انقلاب که با زیر پا گذاشتن عنصر اخلاق صورت پذیرد ، هرچند که با نیتی خالصانه همراه باشد ، بیش از آنکه نفعی را عاید انقلاب کند آن را از اهداف اصلی خویش منحرف می سازد.
با وجود اختصار این نوشتار ، ذکر همین تعداد ِاندک از توصیه های بی شمار معصومین و بزرگان به رعایت ادب ، انصاف و احترام در برخورد با مخالفان و معاندان ، جایی برای تمسخر ، تحقیر و هتاکی نسبت به دیگران ، چه دوست و چه دشمن را باقی نمی گذارد. امید است با پرهیز از پافشاری بر سلایق فردی و تبعیت از کلام الهی ، سیره معصومین و توصیه های بزرگان ، با قول لین و رفتار رحیمانه خویش، مرهمی بر دل آزرده دوستان نهاده و زمینه انقلاب روحی دشمنان را فراهم آوریم.
آی گفتی!