تریبون مستضعفین- محمد صادق شهبازی
اشاره: این متن حاصل اصلاح شدهی متن سخنرانی در جمعی مربوط به شهداست.
مسئلهی اصلی جنگ
وقتی به پدیدهی دفاع مقدس و شهدا نگاه میکنیم، مهمترین مسئله جستجوی الگوی عمل شهدا و نسلی است که انقلاب کبیر اسلامی و دفاع مقدس را آفریده است، باید با رجوع به آن شرایط و انسان آفرینندهی آن فضا یعنی انسان انقلاب کبیر اسلامی و به تعبیر دقیقترمردم انقلاب کبیر اسلامی دید چه ویژگیهایی این واقعه را آفریده است؟ نسبت ما به مثابهی نسلهای آیندهی انقلاب کبیر اسلامی با این واقعه چیست؟ و چه تکالیفی را بر ما بار میکند؟
کارهای غلط ما
حالا ما چه میکنیم؟ نگاه به جنگ به مثابهی نوستالوژی، گذشتهی زیبا و…. و نسبت به شهدا به صرف عناصری که میتوان صرفاً برای آنها گریست، از آنها حاجت خواست، نسبت به آنها احساس فاصله کرد، جملات برادرم چشمت و خواهرم حجابت، شهدا شرمندهایم، شاید هم رزمندهایم، بعد هم در جستجوی شهادت از نوع شهادت بچههای جنگ بود، از عدم تحقق آن ناراحت بود و غصه خورد و غر زد و کارهای بیاولویت انجام داد و….
سؤالهای مهم
چر ا هیچ وقت از خودمان نمیپرسیم چرا ما شهید نمیشویم؟ شهدا چه کردهاند که شهید شدند؟ ما امروز چه میتوانیم بکنیم که شهید شویم؟ این سؤالی بود که شهید مصطفی احمدی روشن به صورت دقیق و در اردوی جنوب، به دنبالش بود «الآن وظیفهی ما چیه؟ چطوری میشه فضای جنگ رو توی زندگی الآن مون بیاریم؟ تا الآن هم مثل اون موقع زندگی کنیم؟ اون موقع شما(رزمندهها) چی کار میکردید؟ بچههاتون چیکار میکردن که شهید شدن؟…..اینا عبرته که ما یاد بگیریم. اونا خونشون رو دادن تا ما یه کاری بکنیم، هیچ کاری هم نمی کنیم…»
دعوا سر تعیین اولویتهاست
آن موقعی که شهدا رفتند بین اولویتهای مختلف انتخاب کردند. وصیتنامهی شهدا را ببینیم، پر است از این الفاظ که من بین ماندن در کلاسهای ایدئولوژی مساجد و کار فرهنگی، بین درس خواندن و کنار خانواده بودن و تلاش برای گذاران زندگی آنها و…. آمدن جبهه را انتخاب کردم علی الخصوص سالهای آخر جنگ. این کارها هر کدامش به جای خودش کارهای خوبی است، حتی جهاد است، اما هر لحظه یک اولویت هست. اولویتی که باید با نیازهای روز انقلاب، مسائل مهم و اهم، مسائل شکنندهای که دیگر قابل جبران نیست، تواناییها و کمیت و کیفیت آدمهای فعال و… به آن رسید. همان روز هم خیلیها سرگرم درس و بحث شدند، خیلیها سرگرم خانواده شدند، خیلیها سرگرم کار فرهنگی شدند، خیلیها به کاسبی چسبیدند، فقط خود رزمندهها هم در این کشاکش نبودند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب «شهادت محصولى از تلاش دستهجمعى يك مجموعهى انسان است كه يك نفر شهيد مىشود». (بيانات در ديدار جمعى از خانوادههاى شهداى نيروهاى مسلّح و جهاد سازندگى05/ 07/ 1377) خانوادهها درگیر بودند، علما درگیر بودند، مردم پشت جبهه درگیر بودند و… این یکی میگفت فلان کار خوب را بکن، این یکی میگفت بچه بمان! ما کسی را نداریم و….
دعوا در عاشورا سر اولویتها بود!
به تعبیر امام خامنهای دعوا در عاشورا هم سر تعیین اهم و مهمها بود. «حسين بن على عليه الصّلاة و السّلام، در يكفصل بسيار حسّاس تاريخ اسلام، وظيفه اصلى را از وظايف گوناگون و داراى مراتب مختلف اهميت، تشخيص داد و اين وظيفه را به انجام رساند. او در شناخت چيزى كه آن روز دنياى اسلام به آن احتياج داشت، دچار توهّم و اشتباه نشد. در حالى كه اين، يكى از نقاط آسيبپذير در زندگى مسلمين، در دورانهاى مختلف است؛ يعنى اينكه، آحاد ملت و راهنمايان آنها و برجستگان دنياى اسلام، در برههاى از زمان، وظيفه اصلى را اشتباه كنند. ندانند چه چيز اصلى است و بايد به آن پرداخت و بايد كارهاى ديگر را اگر لازم شد فداى آن كرد؛ و چه چيز فرعى و درجه دوم است و هر حركت و كارى را به قدر خودِ آن بايد اهميّت داد و برايش تلاش كرد. درهمان زمانِ حركت ابا عبد اللَّه عليه السّلام، كسانى بودند كه اگر با آنها در باب اين قضيه صحبت مىشد كه «اكنون وقت قيام است» و مىفهميدند كه اين كار، به دنبال خود مشكلات و دردسرهايى دارد، به تكاليف درجه دو مىچسبيدند؛ كمااينكه ديديم، عدّهاى همين كار را كردند. در ميان آنهايى كه با امام حسين عليهالسّلام، حركت نكردند و نرفتند، آدمهاى مؤمن و متعهّد وجود داشت. اينطور نبود كه همه، اهل دنيا باشند. آن روز در بين سران و برگزيدگان دنياى اسلام، آدمهاى مؤمن و كسانى كه مىخواستند طبق وظيفه عمل كنند، بودند؛ امّا تكليف را نمىفهميدند؛ وضعيت زمان را تشخيص نمىدادند؛ دشمن اصلى را نمىشناختند و كار اصلى و محورى را با كارهاى درجه دو و درجه سه، اشتباه مىكردند. اين، يكى از ابتلائات بزرگ دنياى اسلام بوده است. امروز هم ممكن است ما دچار آن شويم، و آنچه را كه مهم است، با چيز كم اهميّتتر اشتباه كنيم. بايد وظيفه اساسى را كه قوام و حيات جامعه به آن است، پيدا كرد. روزى در همين كشور ما، مبارزات ضدّ استعمارى و ضدّاستبدادى و ضدّ دستگاه كفر و طاغوت، مطرح بود؛ اما بعضى، اين تكليف را تشخيص نمىدادند و به كارهاى ديگر چسبيده بودند. احياناً اگر كسى تدريسى داشت، اگر تأليفى داشت، اگر يك حوزه كوچك تبليغى داشت، اگر هدايت جمع محدودى از مردم در كارهاى دينى بر عهده او بود، فكر مىكرد اگر به آن مبارزه بپردازد، آن كارها معطل خواهد ماند! مبارزه به آن عظمت و به آن اهميت را ترك مىكرد، براى اينكه از اين كارها بازنماند! يعنى اشتباه در شناختنِ آنچه لازم بود، آنچه مهم بود و آنچه اهمّ بود. بديهى است كه حسين بن على عليهالسّلام، اگر در مدينه مىماند و احكام الهى را در ميان مردم تبليغ و معارف اهل بيت را بيان مىكرد، عدّهاى را پرورش مىداد. اما وقتى براى انجام كارى به سمت عراق حركت مىكرد، از همه اين كارها بازمىماند: نماز مردم را نمىتوانست به آنها تعليم دهد؛ احاديث پيغمبر را نمىتوانست به مردم بگويد؛ حوزه درس و بيان معارف او تعطيل مىشد و از كمك به ايتام و مستمندان و فقرايى كه در مدينه بودند، مىماند. اينها هركدام وظيفهاى بود كه آن حضرت انجام مىداد. اما همه اين وظايف را، فداى وظيفه مهمتر كرد. حتّى آنچنان كه در زبان همه مبلّغين و گويندگان هست، زمان حجّ بيتاللَّه و در هنگامى كه مردم براى حج مىرفتند، اين، فداى آن تكليف بالاتر شد…. لذاست كه براى تكليف اهمّ، حركت مىكند و تكاليف ديگر را و لو مهم فداى اين تكليف اهمّ مىكند. تشخيص مىدهد كه امروز، كار واجب چيست؟ هر زمانى، يك حركت براى جامعه اسلامى متعيّن است. يك دشمن و يك جبهه خصم، جهان اسلام و مسلمين را تهديد مىكند. آن را بايد شناخت. اگر در شناخت دشمن اشتباه كرديم، در جهتى كه از آن جهت، اسلام و مسلمين خسارت مىبينند و به آنها حمله مىشود، دچار اشتباه شدهايم. خسارتى كه پيدا خواهد شد، جبرانناپذير است. فرصتهاى بزرگ از دست مىرود». (بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار علما و روحانيان 07/ 05/ 1371) کسانی هم جلوی اباعبدالله میایستادند همه آدمهای بدی نبودند فقط ابن عمر و ابن زبیر نبودند که به پرداختن به تکالیف یا شیوههای دیگر ترغیب میکردند. محمدبن حنفیه و ابن عباس مفسر قرآن، عبدالله بن جعفر طیار شوهر زینب کبری و…. بودند که به مسیرهای دیگری میخواندند.
درگیریهای تلخ سالهای آخر جنگ
این اتفاقاتی که سالهای آخر جنگ افتاده است درس بزرگی برای شرایط این لحظهی انقلاب ماست. همه جا کشاکش بود، خانوادههای ما ممانعت میکردند. هیئتهای عزاداری ما پر بود، جبههها نیرو نداشت، در بیمارستانهای پشت جبهه بین رزمندگان با پرستاران و دکترها و مردم عادی بر سر هزینههای جنگ مشاجره بود، اعزام سپاهیان محمد رسول الله (ص) صدهزار نفر میآمدند ورزشگاه آزادی شعار جنگ جنگ تا پیروزی میدادند، ولی فقط چند هزار نفر میرفتند جبهه. روشنفکران مدام نامه مینوشتند که وضعیت جنگ به صلاح نیست و قابل تداوم نیست. علما مدام در مقابل امام میایستادند و مشاجره میکردند، حتی قائم مقام رهبری انتقاد میکرد. مراجع تقلید برای پایان جنگ چلّه میگرفتند، مسئولین سیاسی و نظامی کشور مدام بر طبل ما نمیتوانیم میکوبیدند، بخشهایی از مردم مدام نقزنی میکردند، فضای شهر جوری شده بود که برای رزمندهها قابل تنفس نبود، حتی بچههای معترض به وضعیت پشت جبهه امثال حاجی بخشی و دهنمکی و…. دستگیر میشدند، یک نفر ایستاده بود میگفت «جنگ، جنگ تا رفع فتنه از عالم» همهی اینها که جمع شد، یک شب محبور شد گفت: «من جام زهر را نوشیدم»
بابهای جدید مبارزه
اما در همان پیام، مهمتر از آن خط آینده را نشان داد و اعلام کرد که عرصههای جدید مبارزه را گشود. «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است … ما درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و كم كردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم ….ما درصدد خشكانیدن ریشه های فاسد صهیونیزم، سرمایه داری و كمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته ایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را كه بر این سه پایه استوار گردیده اند نابود كنیم، و نظام اسلام رسول اللّه- صلی اللّه علیه و آله و سلم – را در جهان استكبار ترویج نماییم…ما با تمام وجود از گسترش باجخواهی و مصونیت كارگزاران امریكایی ، حتی اگر با مبارزهی قهرآمیز هم شده باشد، جلوگیری می كنیم….به فكر نگه داشتن وضع موجود نباشید، بلكه به فكر فرار از اسارت و رهایی از بردگی و یورش به دشمنان اسلام باشید، كه عزت و حیات در سایه مبارزه است و اولین گام در مبارزه اراده است و پس از آن، تصمیم بر اینكه سیادت كفر و شرك جهانی، خصوصا امریكا را بر خود حرام كنید. … مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست، و آنها كه تصور می كنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه اند. و آنهایی هم كه تصور می كنند سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان كمك می كنند آب در هاون می كوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه ، بحث قیام و راحتطلبی ، بحث دنیاخواهی و آخرتجویی دو مقوله ای است كه هرگز با هم جمع نمیشوند. و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. ..ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی كه ممكن است خطّ اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ كنیم…. ما می گوییم تا شرك و كفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم…ما تصمیم داریم پرچم لا اله الا اللّه را بر قلل رفیع كرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم…جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و كشور ایران به عنوان یك دژ نظامی و آسیبناپذیر نیاز سربازان اسلام را تامین و آنان را به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام و همچنین به اصول و روشهای مبارزه علیه نظامهای كفر و شرك آشنا می سازد .. و خودتان را برای یك مبارزه علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده كنید…مبارزه علمی برای جوانان زنده كردن روح جستجو و كشف واقعیتها و حقیقتهاست.»
بعد از پیام قطعنامه هم زمینههای لازم دیگر برای نبرد جدید را با اقداماتی نظیر پیام بازسازی، تأسیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تأسیس بسیج دانشجو و طلبه، منشور برادری، مواضع جهان اسلامی و طرح نبرد اسلام ناب و اسلام آمریکایی در پیام شهادت عارف حسینی، منشور هنر متعهد، پاکسازی روحانیت در منشور روحانیت و فروردین 68 و در نهایت مسیر آیندهی انقلاب در وصیت نامه همت گماشت.
جنگی که بود….
جنگ تمام شد، اما حزب الله شروع جنگ جدید را نفهمید، فضای کشورهم در حال تغییر بود، به جای این که جنگ نمایش این وظیفه شناسیها و شناخت تکلیف در لحظه باشد، تبدیل به وسیلهی تخدیر و فرار از مسئولیتهای روز شد، نوعی شهادتطلبی مسئولیتگریزانه کلید خورد. رهبری میگفت سازندگی، مقابله با تهاجم فرهنگی، نوسازی معنوی، عدالتخواهی، نهضت علمی، مقابله با جنگ نرم و… فضای غالب به مسائل دورهی دیگر میپرداخت. فرزند زمان خویش نبود، و افقش با افق جامعه و رهبری فاصله داشت. در صورتی که اساساً مسئله چیز دیگری بود. نتیجه ای شد که ظرف یک سال شد آنچه شد.
تلاش مخلصانه در راه خدا (انجام تكليف هر زمان و پاسخ به نياز هر لحظه)
حال تکلیف ما نسبت به شهید و نقش آفرینی او چیست؟ رهبر معظم انقلاب خود زیباتر از همه به این نکته اشاره کرده اند. «اين درس بزرگ را شهيد، با حضور خود، با كرامت خود، با اجر عظيمى كه بدو وعده داده شده است بطور پيوسته به ما كه هنوز در پشت حصارهاى ماديت و خودپرستى زندانى مىباشيم، مىدهد و ما را به جهاد، به هجرت إلى اللّه، به تلاش مخلصانه در راه خدا كه همان انجام تكليف هر زمان و پاسخ به نياز هر لحظه است، فرامىخواند. (پيام به مناسبت روز تجليل از شهدا و ايثارگران در هفتهى دفاع مقدس 06/ 07/ 1374) اینجا زمان قیام بالسیف، قعود کردن و دعا کردن و …. حرام است، زمانی هم که نباید سلاح دست گرفت هر دوره مسئولیتهای خاص خودش را دارد، مثل زندگی اهل بیت که یک حقیقت است که در دورههایم ختلف با اقتضائات خاص زمانی و مکانی رو به رو شده است. دعوای اهل بیت با خیلی از فرقهها اساساً همین جا بود مثلاً دعوا با زیدیه و سادات حسنی و اسماعیلیه و صوفیه!
از مرز ظریف کفر و ایمان می گفت
از آدم و دامهای شیطان می گفت
در کرب و بلا حسین را می کشتند
در گوشه ی حجره شیخ عرفان می گفت
ضرورت تشخیص درست نیاز لحظهی تاریخ و اصلی و فرعی کردن
الآن نیز همین گونه است. به تعبیر رهبر انقلاب: «در همهى قضايا بايد اينجورى عمل كرد. بايد درست ديد، درست سنجيد، درست محاسبه كرد. مواظب باشيم در تشخيص اشتباه نكنيم؛ قضاياى اصلى را با قضاياى فرعى جابهجا نكنيم؛ چيزهاى بزرگ، حوادث بزرگ و مهم را كوچك نبينيم و در مقابل، حوادث كوچك را بزرگ بينگاريم؛ بايد درست تشخيص بدهيم». (۱۳۸۹/۱۰/۱۹بیانات در دیدار مردم قم در سالروز قیام 19 دی) «بنده هميشه اين جمله را به دوستانم تكرار مىكردم؛ الان هم به شما مىگويم كه هر انسانى بايد تلاش كند، نياز لحظه را بشناسد و آن را برآورده كند. اگر نياز اين لحظهى تاريخ را نشناختيد و آن را برآورده نكرديد و فردا فهميديد، كار گذشته و دير شده است؛ مثل يك خط توليد كه همينطور حركت مىكند و تكنسينها و كارگران و مهندسان و متخصصان در جاى خودشان قرار گرفتهاند. وقتى اين ابزار جلو شما مىرسد، اگر كارى را كه بايد انجام دهيد، انجام نداديد، ديگر از دست رفته است؛ ابزار بعدى يك چيز ديگر است. تاريخ و زمان و نيازهاى جامعه اينطورى است؛ و اين آن چيزى است كه جوان – بخصوص دانشجو – از عهدهى آن برمىآيد؛ مىتواند آن را بداند و مىتواند عمل كند؛ چون انرژى دارد؛ فعال است؛ چشمش باز است؛ ذهنش باز است؛ آينده هم متعلق به اوست؛ براى خودش هم كار مىكند.آينده متعلق به شماست.» (بيانات در ديدار از دانشگاه صنعتى شريف 01/ 09/ 1378) باید کاری را اولویت داد که قوام جامعهی اسلامی به آن است. «بايد وظيفه اساسى را كه قوام و حيات جامعه به آن است، پيدا كرد» (بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار علما و روحانيان 07/ 05/ 1371)
عکس العملهای دشمن یک راه شناخت اولویت
یکی از مهمترین شاخصهای تشخیص اهمیت از دیدگاه ایشان نیز میزان عکس العمل دشمن است. «هميشه با عكسالعملهاى دشمنان ميتوان اهميت كارها را تشخيص داد؛ اين يكى از راههاى تشخيص اهميت مطالب، اهميت اقدامات و اهميت موضوعات است.» (بیانات در دیدار مردم قم در سالروز قیام 19 دی 13۸۹/۱۰/۱۹) اساساً تلاشی که این در خط رویارویی با دشمن را شامل باشد، جهاد به حساب میآید. «جهاد يعنى چه؟ هر تحركى اسمش جهاد نيست. تحركى با خصوصياتى اسمش جهاد است. يكى از خصوصيات اين تحرك كه اسمش جهاد است، اين است كه انسان بداند اين در مقابل دشمن است؛ يعنى بداند در مقابل يك حركتِ خصمانه و غرضآلودى است كه دارد انجام ميگيرد. حركتى كه در مقابل يك چنين جهتگيرى خصمانه وجود دارد، يكى از شرائط اصلى جهاد است. جهت دومى كه در مفهوم جهاد حتماً بايستى ملاحظه بشود، استمرار و همهجانبگى است، هوشمندانه بودن است، مخلصانه بودن است. اينجور تحركى اسمش جهاد است.» (بيانات امام خامنه ای در ديدار فعالان بخشهاى اقتصادى كشور۱۳۹۰/۰۵/۲۶) این معنا فراتر از معنای نظامی است و عرصههای مختلفی را در برمیگیرد. « جهاد فقط تفنگ به دست گرفتن نيست؛ جهاد اين است كه انسان خود را هميشه در ميدان حركت و مبارزه با مانعها و مانعتراشها ببيند، احساس تكليف كند، احساس تعهد كند؛ اين ميشود جهاد؛ جهاد اسلامى اين است. جهاد گاهى با جان است، گاهى با مال است، گاهى با فكر است، گاهى با دادن شعار است، گاهى با حضور در خيابان است، گاهى با حضور در پاى صندوق رأى است؛ اين ميشود جهاد فىسبيلاللَّه؛ و اين است كه يك ملت را رشد ميدهد، طراوت ميدهد، تازگى ميدهد، اميد ميدهد و يك ملت پيش ميرود». (۱۳۸۹/۰۸/۲۶بیانات در دیدار مردم اصفهان در روز عید قربان)
ضرورت تسری اولویتها
این جا زمان شناسی مهم است، همان قدر که در دورهی جهاد نظامی، ترک جهاد و سرگرم شدن به کار علمی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی موضوعیت ندارد، زمانی که سخن از جهاد فرهنگی یا جهاد سازندگی یا جهاد علمی یا جهاد اقتصادی، جنگ فقر و غنا یا … میشود، در نوستالوژی جنگ ماندن یا سرگرم شدن به تکالیف درجهی دو اشکال دیگر جهاد موضوعیت ندارد. البته طبیعتاً در هر دورهای که اولویت با عرصههایی از جهاد است، تکلیف عدهای است، که به جهاد در عرصههایی که اولویت اول نیست بپردازند، اما فضای اصلی نخبگان و کشور باید به سمت حوزهی اصلی جهاد و تخاصم بپردازد. این گونه نباشد که اولویت اول رهبری پیشرفت و عدالت و اولیت اول مملکت اقتصاد مقاومتی باشد، حزب الله درگیر گیس و گیس کشیهای سیاسی بین جبههی کذا و کذا که هر یک بخشی از آرمانها را ملاک گرفتهاند، یا این که درنوستالوژی شهادت از جنس شهادت دوران دفاع مقدس، یاکارهای بی اولویت دیگر باشند. حال که اساساً نگاه دین به شهادت این نیست.
نگاه دینی به شهادت
شهادت در این نگاه یک واقعه در زندگی نیست که پایان یک عمر تلاش و مجاهدت است. «شهادت واقعی، آن نیست که ناخواسته به سراغ انسان میآید. آن را ما قرارداد میکنیم و اسمش را شهادت میگذاریم. شهادت آن است که شما به سراغش میروید. زحمت میکشید و تلاش میکنید و به آن دست پیدا میکنید» (بیانات مقام معظم رهبری در دیار با خانوادههای شهدا، جانبازان و آزادگان در مصلای ارومیه 1375/6/27) «شهادت یک پاداش است؛ پاداش کارهای خوب، یا پاداش دل پاک و صاف است.» (بیانات مقام معظم رهبری در دیار با خانوادههای شهدا، جانبازان و آزادگان در مصلای ارومیه 1375/6/27) «هنر آن است كه بىهياهوهاى سياسى و خودنماييهاى شيطانى براى خدا به جهاد برخيزد و خود را فداى هدف كند نه هوى، و اين هنر مردان خداست.» (صحيفه امام، ج14، ص: 478، 1 تير 1360)
در این منطق روحیهی شهادت طلبی به کارهای نظری صرف اولویت دارد: «اين روحيه در ملت ما پيدا شده بود كه خودشان را با شوق و اشتياق مىخواستند فدا بكنند. آنچه ما را غلبه داد اين روحيه بود؛ فلسفه نبود، جهانبينى نبود، اسلامشناسى نبود؛ هيچ اين حرفها نبود. اين روحيه كه در ملت پيدا شد و اين تحركى كه پيدا شد يك مطلب غيبى بود» (صحيفه امام، ج6، ص: 492، 17 فروردين 1358)، «زنان و مردان و كودكان نمونهاى كه در زير بمبارانها و از بستر بيمارستانها سرود شهادت سر مىدهند و با دست و پاى قطع شده بازگشت به جبهههاى انسانساز را آرزو مىكنند، فوق آنچه ما تصور مىكنيم و فلاسفه و عرفا به رشته تحرير در مىآورند و هنرمندان و نقاشان عرضه مىكنند، مىباشند.
آنچه آنان با قدمهاى علمى و استدلالى و عرفانى يافتهاند، اينان با قدم عينى به آن رسيدهاند و آنچه آنان در لابلاى كتابها و صحيفهها جستجو كردهاند اينان در ميدان خون و شهادت در راه حق يافتهاند«. (صحيفه امام، ج18، ص: 74، 6 شهريور 1362)
در این منطق مسر و زندگی شهادتطلبانه موضوعیت دارد نه نتیجهی آن، ممکن است حتی این نتیجه صورتش به خون غلطیدن هم نباشد. «مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً» (23الاحزاب).
عن الحسن بن علی بن ابی طالب (ع)، قال سمعته یقول ما یضر الرجل من شیعتنا أی میتة یموت أکل السبع أو احتراق بالنار أو إغراق بالماء أو صلب أو قتل هو و الله صدیق شهید. هیچ نوع مرگی به شیعیان ما ضرری نمیرساند، خورده شدن به وسیلهی درندگان، سوزانده شدن در آتش، غرق کردن در آب، به صلیب کشیده شدن یا به قتل رسیدن او به خدا سوگند صدیق و شهید است ». )مشکاةالأنوار ص ۲۸۸ الفصل الخامس فی ذکر ما جاء فی المؤمن)
تداوم خون شهید
این جا مهم ترین سوال این است، مسئولیت ما نسبت به خون شهید، پیگیری راه اوست. خوب است در نگاه امام و رهبری به بازخوانی ان پبردازیم.
- تلاش مخلصانه، همت بلند ، مجاهدت و ايثار
هرگز نبايد گمان كرد كه جبههى كفر و ظلم و استكبار و مادىگرى، از تلاش خصمانهى خود براى آسيب رساندن به انقلاب كه امروز در قالب نظام جمهورى اسلامى متبلور است دست برداشته است؛ ولى شك نيز نبايد كرد كه امروز و هميشه، تلاش مخلصانهى حقطلبان، و همت بلند ملت ايران و در پيشاپيش همه، مجاهدت و ايثار مخلصان و از جان گذشتگان و جوانان مؤمن و پاكنهاد، بر هر دشمنى پيروز خواهد شد و هر توطئهاى را خنثى خواهد كرد و نيروى عظيم ايمان و ايثار در همهى ميدانهاى خطير، سخن اول و آخر را خواهد گفت. (پيام به مناسبت بزرگداشت روز شهيدان در دههى فجر انقلاب اسلامى 15/ 11/ 1377)
- هموار کردن پیمودن راه شهدا بر خود
شهیدان عزیز ما گشایندگان آن راهی هستند که همهی ما باید پیمودن آن را برخود هموار کنیم. (پیام به مناسبت سومین سمینار سراسری مسئولان بنیاد شهید -1364
- دفاع با همهى وجود از حاكميت اسلام
درس بزرگ شهيدان عزيز كه لحظهيى نبايد از آن غفلت شود آن است كه جان را و همهى آنچه را كه براى ما عزيز است، بايد هرگاه كه لازم شود، سپر بلاى ارزشهاى اسلامى كنيم و با همهى وجود از حاكميت اسلام كه مايهى عزت و شرف و آزادگى است دفاع نماييم. (پيام تجليل از شهيدان و ايثارگران انقلاب اسلامى و جنگ تحميلى و خانوادههاى معظم آنها در ششمين روز از دههى فجر17/ 11/ 1370)
- تحمل سختیها برای حاکمیت دین خدا در کشور
شهداى ما براى خدا مجاهدت كردند؛ در راه خدا به شهادت رسيدند؛ براى حاكميت دين خدا در كشور كه مايهى سعادت دنيا و آخرت است سختيها را تحمّل كردند. … اين راه شهداست.(بيانات در ديدار جمعى از خانوادههاى شهداى نيروهاى مسلّح و جهاد سازندگى 05/ 07/ 1377)
- اصالت بخشیدن به آن هدفها و تشویق به آن عمل و تقدیس آن ایثار.
بزرگداشت شهید یعنی اصالت بخشیدن به آن هدفها و تشویق به آن عمل و تقدیس آن ایثار. (پیام به مناسبت گردهمایی سالانهی مسئولان بنیاد شهید- 1364)
- عدم سر خم کردن مقابل سلطه گران
تکریم شهیدان به آن است که این ملت هرگز در برابر سلطه گران مستکبر سر خم نکنند. (پیام به مناسبت دههی مبارک فجر- 1369/11/18)
- حراست از آرمانهای آنها
ما از زبان شهید دو پیام میشنویم که اولین آن، پیام شهادت و سپس حراست از آرمانهای آنهاست. (در جمع خانوادههای شهدای ساری- 1363/2/19)
- عدم تحت تأثیر قرار گرفتن، رشوه گرفتن، تسلیم قدرتمندان شدن، باج دادن به استکبار
ملتی که شهیدپرور باشد، ملتی که توانسته باشد برای جوانان خود، برای مردان خود، قضیهی کشته شدن در راه خدا را حل کند، آیا تحت تأثیر قرار میگیر؟ آیا رشوه میگیرد؟ آیا تسلیم قدرتمندان میشود؟ آیا به استکبار باج میدهد؟ ابداً. (بيانات در ديدار جمعى از خانوادههاى شهداى نيروهاى مسلّح و جهاد سازندگى05/ 07/ 1377)
- تحقق آرمانهای شهدای انقلاب با حرکت و تلاش
یقیناً برای ملت ما از این مسئله برتر و بالاتر چیزی نیست که بتواند آرمان شهدای انقلاب را با حرکت خود و تلاشی که خواهد کرد، محقق کند. (در مراسم افتتاح نخستین جشنوارهی فرهنگی، هنری شاهد در حسینیهی ارشاد 1367/11/18)
- خود را مسئول حراست از دستاوردهاى انقلاب دانستن
اكنون همه بايد خود را مسئول حراست از دستاوردهاى انقلاب كه در حقيقت دستاورد خون شهيدان ماست بدانيم و در اين راه از هيچ كوششى دريغ نكنيم. (پيام به خانوادههاى معظم شهدا در هفتمين روز دههى فجر 18/ 11/ 1369)
- پاسداری از خون شهید (حفاظت از هدف حاکمیت دین خدا )
همه بايد پاسدار خون شهيد باشند و از آن حفاظت كنند. حفاظت از خون شهيد يعنى چه؟ يعنى ببيند اين جوان، اين خانواده، اين پدر و مادر، اين همّتها و روحيههاى عظيم و شكستناپذير، دنبال چه هدفى رفتند؟ آن هدف را از جان خودتان بيشتر محافظت كنيد. شهداى ما براى خدا مجاهدت كردند؛ در راه خدا به شهادت رسيدند؛ براى حاكميت دين خدا در كشور كه مايهى سعادت دنيا و آخرت است سختيها را تحمّل كردند. (بيانات در ديدار جمعى از خانوادههاى شهداى نيروهاى مسلّح و جهاد سازندگى 05/ 07/ 1377)
- ضرورت قویتر شن تصمیمها باهر شهادت
شهادت يك هديهاى است از جانب خداى تبارك و تعالى براى آن كسانى كه لايق هستند. و دنبال هر شهادتى بايد تصميمها قوى تر بشود. (صحيفه امام، ج10، ص: 440 ، 11 آبان 1358)
- خاموش نشدن خون شهید تا سوزاندن درخت استعمار و عمال آن
ما كشته داديم و رنج برديم لكن هر قطره خون آنها خونهايى را در رگ جوانان غيرتمند ما به جوش آورد و آتشى در دل آنها روشن كرد كه به خواست خداوند تعالى خاموش نشود مگر پس از سوزاندن درخت جهنمى استعمار و به آتش كشيدن عمال روسياه آن. (صحيفه امام، ج3، ص: 360، 4 فروردين 1357)
- نگاهبانی پیروزی تا حکومت الله و ظهور بقیة الله
هان اى شهيدان، در جوار حق تعالى آسوده خاطر باشيد كه ملت شما پيروزى شما را از دست نخواهد داد. واى بازماندگان شهداى به خون خفته، واى معلولان عزيزى كه حيات جاويد را با نثار سلامت خود بيمه كردهايد، مطمئن باشيد كه ملت شما مصمم است پيروزى را تا حكومت اللَّه و تا ظهور بقية اللَّه- روحى فداه- نگهبان باشد. (صحيفه امام، ج14، ص: 80 ، 22 بهمن 1359)
- ضرورت تعقیب راه شهد با هوشیاری
آنها خدمت خودشان را كردند و براى اين ملت سرمايههايى بودند كه از دست رفت، لكن راهى كه آنها رفتند بايد ما هم با هوشيارى آن راه را تعقيب كنيم.
(صحيفه امام، ج15، ص: 23، 11 تير 1360)
- عدم فغان از کمبود و تحریم و تهدید و زندگی با صبر و عزت
و مبارك باد بر خانوادههاى عزيز شهدا، مفقودين، و اسرا، و جانبازان و بر ملت ايران، كه با استقامت و پايدارى و پايمردى خويش به بنيانى مرصوص مبدل گشتهاند كه نه تهديد ابرقدرتها آنان را به هراس مىافكند، و نه از محاصرهها و كمبودها به فغان مىآيند، و نه از خيانت و وحشيگريهاى صدام ديوانه و افسارگسيخته رو به زوال در زدن شهرها و ويران كردن خانهها و مساجد و بيمارستانها و مدارس خم به ابرو مىآورند، و چون گذشته به راه خود، كه همان راه اسلام عزيز و عزت و شرف و انسانيت است، ادامه مىدهند؛ و زندگى با عزت را در خيمه مقاومتِ صبرْ بر حضور در كاخهاى ذلت و نوكرى ابرقدرتها و سازش و صلح تحميلى ترجيح مىدهند. (صحيفه امام، ج20، ص: 197، 16 بهمن 1365)
- عدم برزمین گذاشتن سلاح مبارزه با ظلم و استکبار و استضعاف
هيچ گاه سلاح مبارزه با ظلم و استكبار و استضعاف را بر زمين نگذاريد؛ و دوستى با دوستان خدا و دشمنى با دشمنان خدا را شعار خود سازيد؛ و خود را از مردم پابرهنه و مستضعف و بىپناهى كه تمامى عزت ما رهين منت و خدمت آنان است، و شهيدان و جانبازان و اسرا و مفقودين نيز از همين قشرند، دور نسازيد (صحيفه امام، ج20، ص: 38، 8 ارديبهشت 1365)
- عدم ترس از حصر اقتصادی
يك ملتى كه شهادت را مىطلبند و دعا مىخواهند براى شهادت، اينها از دخالت نظامى مىترسند؟ اينها از حصر اقتصادى مىترسند؟ همه عالم درهاى ممالكشان را به ما ببندند همه و ما باشيم، اين عدهاى كه، سى و چند ميليونى كه در اين ايران زندگى مىكنيم، يك ديوارى دور ايران بكشند و ما را در همين ايران حبس بكنند، ما اين را ترجيح مىدهيم به اينكه درها باز باشد و چپاولگرها بريزند به مملكت ما. (صحيفه امام، ج12، ص: 378، 14 خرداد 1359)
- جهاد خدمت گزاری
من اميدوارم كه همه ملت ما و همه افردى كه در سرتاسر كشور ما هستند، خدمتگزار باشند به اين كشور و خدمتگزار باشند به جمهورى اسلام. و خدمتگزارى آنها همان مجاهده در راه خداست. و من اميدوارم كه همه آنها با مجاهدين در راه خدا شريك و سهيم باشند، براى اينكه آنها هم مجاهده مىكنند (صحيفه امام، ج13، ص: 516، صبح 20 دى 1359)
- ضرت آمادگی برای نبرد حسینی با ابرقدرتها، ایستادن نسل بعد درمقابل کفر جهانی با سرافرازی
ملت مقاوم ما از روز اول مبارزهاش مىدانست كه با تمام قدرتها و ابرقدرتها دست به گريبان است و بايد بداند كه تمام ايادى داخلى و خارجى قدرتها و ابرقدرتها خصوصاً امريكاى جنايتكار براى شكست ما از تمام امكاناتش استفاده خواهد نمود، ولى چاره چيست كه كوه مصيبتها در مقابل حيثيت اسلامى- ايرانى ما چون كاهى است و مردم ما بايد خود را آماده اين درگيرى حسينى تا پيروزى كامل بنمايند، كه مرگ سرخ به مراتب بهتر از زندگى سياه است. و ما امروز به انتظار شهادت نشستهايم تا فردا فرزندانمان در مقابل كفر جهانى با سرافرازى بايستند و بار مسئوليت استقلال واقعى را در تمامى ابعادش به دوش كشند و با افتخار پيام رهايى مستضعفين را در جهان سر دهند. ( صحيفه امام، ج14، ص: 408، 15 خرداد 1360)
- عدم باک از تحمل سختیها
ملتى كه براى رضاى حق تعالى انقلاب كرد و براى ارزشهاى معنوى و انسانى بپاخاسته است، چه باك دارد از شهادت عزيزان و آسيب ديدن نور چشمانش و تحمل سختيها و مَكارِه، كه جنت لقاء اللَّه كه فوق تصور عارفان است، مَحفُوف به مكاره است. چه مىگويم! اين جنت اوليا، مكاره را در كام ملت ما شيرينتر از عسل كرده. (صحيفه امام، ج19، ص: 497، 3 اسفند 1364)
- صرف تمام عمر برای حفظ اسلام
آنها همه عمر خودشان را صرف كردند تا اسلام را حفظ كنند و ما هم تمام عمرمان را بايد صرف كنيم تا اسلام را كه به دست ما سپرده [شده] است، حفظ كنيم. (صحيفه امام، ج15، ص: 135، 9 شهريور 1360)
- ضرورت حفظ آزادی و استقلال با چنگ و دندان
شما اين همه شهيد داديد تا آزادى و استقلال را به دست آورديد و بايد با چنگ و دندان اين آزادى و استقلال را حفظ كنيد. (صحیفه امام، ج۱۵، ص: ۴۴۳، ۲۵ آذر ۱۳۶۰)
مسئلهی امروز ما!
برگردیم به شاخص و سوال اول، مسئله و جنگ اصلی فعلی کشور که دشمن درحال تمرکز روی آن است کجاست؟ چه نقطهی ضعف بزرگتری در ما هست که دشمن تلاش بیشتری برای ضربه زدن از قالب آن در این لحظهی خاص از انقلاب مینماید؟ دشمن از چه چیز انقلاب اسلامی احساس خطر میکند و همه چیز را برای توقف آن به کار میگیرد؟ رهبر انقلاب به چه عناصری در این برحه از تاریخ انقلاب که به تعبیر ایشان پیچ تاریخی است و هر هزارسال یک بار برای ملتی ممکن است چنین فرصتی پیش بیاید، تأکید میکند؟ چرا تأکید ایشان در مورد مقابلهی فرهنگی دشمن بسته به شرایط روز انقلاب تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، قتل عام فرنگی،ناتوی فرهنگی و بعدها جنگ نرم با محوریت اثرگذاری بر قلبها و مغزها بود به جنگ نرم با تلاش برای تغییر محاسبات مردم و مسئولین نسبت به پیگیری آرمانها و مقاومت در برابر نظام سلطه تغییر کرده است؟ چرا دشمن به سراغ فعالان حل مسائل عینی کشور در صنایع و ادارهی جامعه آمده است وشهدای این حرکت حتی به نسل سوم سرایت یافته است؟ چرا دشمن مانند ابتدای انقلاب که بسیاری افراد از دانشجو روحانی و بسیای از مردم فعال حتی کسبه، مسئولین و… را خطر میدید، این روزها به این عرصه نگاه نمیکند و از آنها احساس خطری نمیکند؟ چه اتفاقی فتاده؟ جنگ عوض شده؟ آدمهای فعال در عرصههای دیگر کار خود را جوری انجام نمیهند که دشمن ازآن احساس خطر کند ؟
- شرایط مشابه پایان جنگ
این سوالات و سوالات مهم یگر ما را به شناخت دیگری از مسائل انقلاب رهنمون میکند. شرایطی که بیش از همه یادآور سالهای آخر جنگ است. فشار اقتصادی به منتهای خودش رسیده، مردم زیر فشار هستند، مسئولین اقدامات کافی را انجام نمیدهند، اختلاف بالا گرفته، دشمن سرگرم فضاسازی هزینهزا بودن مقاومت است، جنبش دانشجویی کجاست؟ رهبری باید درخواست فضاسازی و حضور فکری و فیزیکی درسائل کشور کند، بگوید از مسئلهی شهدای هستهای نگذرید،لطف کنید حداقل پوستر بزنید…. حزب اللهیها رگیر چه هستند؟ کارهای فرهنگی بیاولویت، دعوای جبههی کذا وکذا و حریانهای منحرف و آدرسهای غلط و اولویتهای بیجا در مبارزه! حاشیهها ومسائل فرعی جای مسائل اصلی را میگیرد. ارز دارو تخصیص داده نمیشود، تعدای از افرد به علت تحریم بودن داروهای سرطانی و هموفیلی به شهادت میرسند. رسانههای بیگانه من و تو وبیبیسی فارسی و…. همه ی صدا از ضرورت پایان دادن به مقاومت میگویند و…. یک عده خودیها و غیرخودیها در کشور مدام بر طبل ضرورت تغییر در سیاست خارجی کشور و مانند ماههای پایای جنگ از ضرورت أغاز عصر خردورزی و حل مسائل مردم به جای تندروی! میکوبند. سیاست غلط تبلیغی هم بدون توجه به ضروت مردمی کردن مقاومت و نمایش اقتدار در عین مظلومیت، صرفاً بر عدم اثرگذاری تحریمها تأکید میکند. در این حالت یک فضای زیرپوستی در لابه لای بدنهی عمومی مردم شکل میگیرد. عقلانیت محافظه کارانه وکنار گذاشتن مقاومت برای پیشرفت و معیشت کلیدواژهی اصلی انتخاباتی جریان معارض شده و استکبار جهانی نیز در تلاش است با ناامن کردن سوریه و عراق برای فشار به کشور، و ارائهی پیشنهادهای شیرین و اماننامهیزیدی به مسئولین و مردم ایفای فریب کند. یک آن است این ظرفیت سنجیها نظام را در پیچ تاریخی به نوشیدن جام زهر دیگری ودارد. زمان قطعنامهی ۵۹۸ هچیک از نسل سومیها و چهارمیهای انقلاب به سن تکلیف نرسیده بودند، آحاد مردم و مسئولین نسل اول و دوم در شرایط منتهی به پذیرش قطعنامه مسئولند، حالا در شرایط جنگ اقتصادی و رویارویی تمام عیار دشمن در دههی چهارم انقلاب، دههی عدالت و پیشرفت و در شرایط بیداری اسلامی آحاد نسل سوم و اکثر نسل چهارمیهای انقلاب علاوه بر نسل اول و دوم مسئولند. این همه آدم غر میزنند، غصه میخورند، یک نفر در این بین میجنگد، جای خودش را پیدا میکند، شهید میشود…
چه باید کرد؟
- احساس مسئولیت برای پاسخ گویی به نیاز لحظهی انقلاب
اولین گام در جنگ ارادهها احساس مسئولیت است. به تعبیر امام خمینی، اولین گام اراده و تصمیم به زیر با ابرقدرتها نبودن، و در گام بعد تشخیص جای خود در این جنگ است. هم مسئولیتهای فردی، هم مسئولیتهای اجتماعی و تشکیلاتی. همان کاری که شهید مصطفی احمدی روشن در پاسخ به سوالهای خود کرد. پیدا کردن نبرد اصلی و رفتن به سراغ مسائل اصلی نظام و هزینه کردن برای حل آن، حالا نمود اصلی احمدی روشن در دوران کاریاش دیده شد. نمود کثیری از این پاسخ و آرمانخواهی برای اکثریت نسل سوم و چهارم در محیطهای تحصیلی و عمومی ایجاد میشود، و ملکهی شجاعت و تلاش برای پاسخگویی به نیاز جامعه و انقلاب، میتواند بار دیگری ضعفها و ترسها و تردیدها را شکست داده و دوباره به پیمودن یک شبهی مسیر صدساله بینجامد.
- گره زدن جنگی که بود با جنگی که هست
باید از فرصتهای مرتبط با دفاع مقدس استفاده کرد، کاری که احمدی روشن میکرد همین بود، این سوالها را برای خود و سایرین طرح میکرد در همان شرایط به دنبال یافتن جایگاه خود بود. حتی مسائل صنعتی و تخصصی کشور را از طریق جستجو در کارهای انجام شده در همان منطقه پی میگرفت. باید از این شرایط برای طرح امکان مقاومت، جنگ امروز، مامیتوانیم و…. استفاده کرد. راهکارهای نقش آفرینی در این شرایط را تببین کرد و به بحث گذاشت و بعد از مثلاً اتمام حضور در راهیان نور به پیگیری آن پرداخت. تحریم های مالی و اطلاعاتی و تجاری و رسانهای و راهکارهای مقابله با آن مثل تجربهی مقاومت دهه شصت را تبیین کرد.
- پیگری تخصصی مسائل نظام
در مجموعههای دانشجویی و فارغ التحصیلی نیز به دنبال پیگیری خصصی مسائل نظام رفت. و تلاش کرد تا به پیگیری و مطالبهی تخصی مسائل نظام پرداخت.بخش عمدهی از مسائل مربوط به مقاومت اقتصاد مقاومتی بیش از آنکه اقتصادی و حتی تخصصی باشد،گفتمانی و از جنس وجودضعفها در سیستم است که باید به مقابله با آن پرداخت. به صورت نمونه برای حمایت از تولید ملی کارهای دانشجوی و مردمی و رسانه ای بسیاری میتوان انجام داد.
- اولویتگذاری برای انجام کارها و ترک حاشیهها
معروف است شهید علی چیت سازیان فرمانده اطلاعات عملیات لشکر انصارالحسین همدان هر گاه که بخاطر سکون جبهه و نبود عملیات، بین فرماندهان سپاه بحث و اختلاف سر می گرفت، رو به حسن باقری می کرد و می گفت: «حاجی فقط به ما ماموریت بده، هر وقت عملیات هست اختلافی نیست» این چنین بسیاری سرگرمیها به دعواهای حاشیهای و سیاسی تمام میشود. انرژیها در جای درست صرف میشود.
صادق شهبازی! ببین من خودم هم طویل نویسم ولی میخوای یه خورده خلاصه تر بنوسی؟ هر دفعه طولانی تز از دفعه قبل. اون شعره هم خوشگل بود. از مرز ظریف کفر و ایمان می گفت
بسم الله
مطلب خیلی زیبایی بود که ارزش وقت گذاشتن و فکر کردن رو داشت
اما هنوز متوجه نشدم امروز مبارزه چجوریه و ما در حال حاضر چه بکنیم که در اولویت باشد !
ان شا الله به سوال من پاسخ بدید
موید وموفق در پناه حضرت ولی عصر
یا علی
شناسایی اولویت ها با توجه به تعدد جبهه های انقلاب نیاز به صرف فکر، وقت و کمک گرفتن از افراد با تجربه و متعهد دارد. تا زمانی که نسل جوان امروز اسیر جاذبه های مادی و هوی های نفسانی است قدم گذاشتن در این مسیر غیر ممکن است.
یا علی