می گویند در بیابان یک لنگه کفش هم غنیمت است، اما اگر در بیابانی که همه از هر گونه امکانات رفاهی از استخر و سونا و جکوزی گرفته تا شیر مرغ و جان آدمیزاد را در اختیار دارند نصیب صاحب خانه فقط یک لنگه کفش شود دیگر باید نشست به حال این صاحبخانه گریه کرد.
اینکه سیمای جمهوری اسلامی موظف است تا در در معرفی و بسط فرهنگ انقلاب فعالیت کند دیگر دارد تبدیل به یک شعار دهن پر کن می شود که باید نگهش داشت محض راهپیمایی.حالا اگر در میان برنامه های رنگارنگ تلویزیون، و بعد از هزار جور تبلیغ در ساعات پایانی شب آن هم در شبکه ای با مخاطب خاص یکی دو ساعتی سهم فرهنگ و هنر انقلاب و فعالان آن می شود، نیش مان تا بنا گوشمان باز می شود که چه؟ که اینکه بالاخره زمانی هم به بچه های انقلاب اختصاص پیدا کرده است. تازه باید از آقای ضرغامی هم تشکر کنیم که بعد از سریال های جراحت ، حاج آقا در سرزمین عجایب و نون و کباب و ریحون و باقی قضایا به پاپتی های ادبیات و هنر انقلاب هم التفات کریمانه ای کرده اند که محض سوپاپ اطمینان هم شده بیایند غرشان را بزنند و بروند پی کارشان.
باید پرسید که جمهوری اسلامی از میان برنامه هایش تا به حال چقدر و کجا برای هنر انقلاب جا باز کرده است، مردم ایران چقدر شاعر، مستندساز، نویسنده، کاریکاتوریست و عکاس و… را که هم و غمشان بازخوانی تصویر انقلاب در حیطه هنر و ادبیات است دیده اند.
ای کاش سهم جمع هنرمندان انقلاب اسلامی از رسانه ملی تنها یک راز نبود.
Sorry. No data so far.