همشهری آیه در شماره شهریور ماه خود در پروندهای به بررسی ابعاد مختلف جلسات اخلاقی آیتالله امجد پرداخته است.
در این پرونده روایتهای مختلفی از این جلسات آمده که گزیدهای از روایت حسن مقدمی شهیدانی در ادامه میآید:
پیشرفت و اخلاق با هم
آیتالله امجد از انسانهایی است که در سایه بندگی خدا و همنفس شدن با اولیای راستین او، آبرو، اعتبار و جذبهای الهی یافته است و همین جذبه الهی ست که درمیان جاذبههای کاذب این عصر و در زمانه میدانداری مدعیان دروغین عرفانهای سرابوار، دلهای خداجو و جانهای بیقرار بیشماری از آدمها – و بیشتر جوانها را- جذب کرده است؛ آنچنان که این جذبه خدایی جوانی، پیری، زنی، مردی و مشتاقی را از هر نقطه ایران به جلسات ایشان – و عالمانی مانند او- میکشاند. آیتالله امجد همان پیر زندهدلی است که راز تعادل و درمان انسان دردمند عصر تکنولوژی را توجه همزمان و همگام به اخلاق و پیشرفت و تکنولوژی میداند؛ چه اینکه به نظر ایشان با این پیشرفتهای روزافزون تکنولوژی، اگر بشر پیشرفت معنوی و اخلاقی متناسبی نداشته باشد، نتیجه، خسران و ضرر غیرقابل جبران خواهد بود. آنچه در اینجا خواهید خواند، نه صرفا برای معرفی و تعصب بر شخصیت و نام ایشان است –که اگر چنین باشد، نگارنده و افرادی مانند او، چون حشرات ضعیفی در دام عجب افتادهاند- بلکه این نوشتار به قصد معرفی ملاکها و کدهای یک مکتب اصیل اخلاقی است که محصول حوزههای علمیه و یادگار بسیاری از بزرگان دینی ماست و بیشک بازشناسی و معرفی اینگونه مکتبها در بستر زمان، گفتمان و جریانی را میآفریند و بصیرتی را به دست میدهد که دکان دونبش صاحبان سودجو و منحرف مکاتب عرفانی کاذب و بسترسازان جریانهای اخلاقی منحرف، از رونق تاسفباری که این روزها یافته است، میافتد.
راه کوتاه روضه
یادم هست که این مطلب را چند باری از استاد شنیدهام که ایشان در میان اهل علم کوتاهترین راه تربیتی را برگزیدهاند؛ راه انسانساز روضه را و البته مکتب تربیتی آیتالله امجد، تنها در روضه خلاصه نمیشود، بلکه این حرف کوتاه را با آن روایت معصوم(ع) باید فهمید که تمام اهل بیت (علیهالسلام) را سفینههای نجات معرفی کرده اما کشتی حسین (علیهالسلام) را از همه سریعتر خوانده است و انتخاب تربیت حسینی، در این زمانه حداقل دو فایده عمده دارد؛ یکی عشق و جاذبه فطری نسل امروز و هر روز، پیوند روحی او با نام، یاد و راه امام حسین (علیهالسلام) است که صرف اتصال به این نام، بسیاری از گرهها را باز میکند و کار ایشان در قدم اول دستگیری از آدمها – در قدم گذاشتن به سفینه آسمانی امام حسین (علیهالسلام) – است و فایده دوم؛ جلوگیری از انحرافات احتمالی است که زیر پرچم حضرتش – و به بهانه توسل و تمسک به او- صورت میگرفته و میگیرد. واضح است، نسلی که ایمان، جان، نام و نشانش را مدیون ابا عبدالله (علیهالسلام) است، گوشِ پندپذیریاش – در مورد اصلاحِ انحرافات احتمالی تحت این خیمه و این نام مقدس- را بیشتر و پیشتر به کسانی میسپارد که خود از جنس حسینیان و از سینهسوختهها و سینهزنانش باشند.
توجه به تفکر
اما تدبر و تفکر؛ با همه معروفیت و دایره وسیع شناختی و ارتباطیای که آیتالله امجد دارند، این بعد از مکتب اخلاقی ایشان هنوز ناشناخته مانده است به طوری که معمولا همه ایشان را با سینهزدنها و اشکگرفتنها و علیعلیمولاخواندنها شناختهاند – که صد البته باید هم بشناسند- اما کمتر کسانی هستند که به توصیههای گفتاری و عملی پرشمار استاد امجد به تدبر و تفکر، متوجه و متنبه بوده باشند. بارها میشد که وسط سخنرانی یا شعرخوانی استاد صدای قرآن از ماذنه یا حنجرهای به گوش میرسید و استاد یکدفعه حرفش را قطع میکرد و به فکر فرو میرفت و اینگونه همه را به تدبر در معانی آیات دعوت میکرد. مجالس سکوت ایشان -که بیشتر در جمع علما، طلاب و اهل فضل برگزار میشد- نیز نمونه بارزی از اهتمام و توجه ویژه استاد امجد به تفکر است.
مجالسی که گاه یک ساعت تمام طول میکشید و در آن شاگردان در کنار استاد به تفکر مشغول میشدند. به عنوان نمونه – به نقل از یکی از استادان حوزه علمیه- یکبار استاد در جوار حرم رضوی در جمع طلاب سخن میگفت و یکباره وسط صحبتش حدود 20 دقیقه سکوت کرد و مجلس را به سکوت و تفکر کشاند.
از نمونههای دیگر در توجه استاد به اندیشهمحوری، بیان جملات کوتاه و حکیمانهای است که شنیدنشان انسان را به تفکر در آفاق و انفس وامیدارد. مثلا ایشان بارها میفرمود: «الحمدلله غرق نعمتیم، حالیمون نیست، استغفرالله، صلوات» . همانطور که میبینید، جملهای ساده و بیپیرایه گفتهاند که با مراجعه به منابع روایی متوجه میشویم که هر قسمت از این جمله، برگرفته از روایتی است و این جمله کوچک ترجمان حداقل چهار روایت است. پس ایشان یک یا چند منبر را در یک جمله، به مخاطب سرعتزده و عجول این عصر، عرضه کرده است. یا مثلا ایشان زیارت جامعه کبیره را در جمله کوتاهی خلاصه میکردند که به گفته خودشان، این جمله را در محضر حضرت آیتالله بهاءالدینی(ره) نیز گفته و مورد تشویق و تایید ایشان قرار گرفته بودند. استاد میفرمود که؛ «زیارت جامعه یعنی؛ اهل بیت (علیهم السلام) همهکاره خدا هستند.»
بهترین نمونه جلسات حسینی
معمولا در جلسه استاد امجد، همه چیز به نام مبارک حضرت حسین (علیهالسلام) بسته است و از این روی جلسات ایشان نمونه خوبی برای جلسات حسینی میتواند باشد. در ادامه خوب است که سری به جلسات حسینی و مجالس توسل استاد امجد بزنیم؛ جلسات حاجی امجد، هرگز قالب مشخصی – از قالبهای بیاصالت- ندارد، به قول خودشان کاری کرده و میکند تا مخاطب شرطی نشود.
آنجا مانند بسیاری از جاها روضه را به شرط خاموش کردن برقها نمیخوانند، به شرط میکروفن و باند آنچنانی هم نه، به شرط چهچههها و فریادهای کذایی -که گاه حتی گوشخراش میشوند- روضه نمیخوانند، به شرط ساعتهای کسالتآور، ندبه و کمیل نمیخوانند، به شرط میاندارهای ثابت -که دیگران را به محدوده آنها راهی نیست- و به شرط لخت شدن و با نعره و فریادهای غیرواقعی عزاداری نمیکنند، در مجلس استاد امجد اینها و هزاران موضوعی که در حقیقت اصالتی ندارند ولی برای برخی و از باب مقدمه واجب (!!) در روضهخوانی سیدالشهدا (علیهالسلام) واجب شدهاند، وجود ندارند؛ آنجا هر آنچه که تصویر راه حسین (علیهالسلام) را مخدوش میکند، راه ندارد.
آنجا هر آنچه که از اخلاص و شور و جاذبه آسمانی جلسه میکاهد، وجود ندارد. آنجا هیچ اصلی -که اصالت دینی و شرعی ندارد- بت نیست، آنجا هیچ فردی غیر از حضرت سیدشهدا (علیهالسلام) دایرهدار و محور شورآفرینی نیست. آنجا همه برآنند که از خود خالی شوند تا حسین (علیهالسلام) را بشناسند تا برای او – و نه فقط برای خودشان – گریه کنند. آنجا آدمها طوری تربیت میشوند که روضه برایشان بهانه تخمیر و فرار از وظیفه را فراهم نکند. آنجا سینهزنها، نمازشان را اول وقت میخوانند و یاد میگیرند که اگر لازم باشد برای اقامه نماز بمیرند، حتی!
راستی سینه زنی که داعیهدار عزاداری و نوکری امام حسین(ع) است، بدون آرزوی شهادت متصور است؟ استاد میفرمود که برایش فرقی ندارد در میدان جنگ شهید شود یا با ذکر یا حسین (علیهالسلام) از دنیا برود؛ یعنی که این دو در کنار هم و همسایه دیوار به دیوارند؛ عزاداری و آرزوی شهادت. در مجلس حاجی امجد، هر کس نغمهای حزین دارد، فرصتی برای اشک گرفتن پیدا میکند، هر کس فضلی و سوادی و علمی دارد، فرصتی برای موعظه و سخنرانی مییابد.
در نظر حاجی امجد، حفظ صفای بعد از جلسه، مهمتر از مصفا کردن دل است. در مجلس حاجی امجد همه – از کودکی که هنوز معنای احترام نمیشناسد تا پیرمردی که نشان ایمان و احترام به چهره دارد- احترام دارند و صدالبته روحانیون و اهلفضل، بیشتر از همه.
در مجلس حاجی امجد، دانشآموز و دانشجو و طلبه و استاد و آیتالله، در کنارهم زانوی غم مصیبت حسین (علیهالسلام) را بغل میگیرند و اشک میریزند. در مجلس حاجی امجد همه – حتی خودش- مقدمه میشوند تا قرآن کریم و معارف اهلبیت(ع) مطرح شود. در مجلس ایشان، 0 افراد هنر گوش کردن را میآموزند، هنر معرفتاندوزی را هم. در مجلس ایشان، معرفت هدف است، عشق ترویج میشود، وظیفهشناسی و نوکری اهل بیت(ع) یاد داده میشود. در مجلس استاد، جایی برای تکبر و ادا و افادههای مقدسمآبانه نیست. آنجا استکبارستیزی را از رهایی از خودپرستی شروع میکنند. آنجا خودپرستی را بتپرستی معرفی میکنند. آنجا همه بلند میگریند، هماهنگ صلوات میفرستند، با هم به سینهشان میزنند و در کنار هم شورمیگیرند.
سیره اجتماعی و سیاسی استاد
آخرین نکتهای که در مورد آقای امجد قابل ذکر است، اندیشه و سیره سیاسی و اجتماعی ایشان است که ریشه در سیره حسینی او دارد؛ اندیشه و سیرهای که شاید برای بسیاری افراد – خصوصا در این روزهای غبارآلود- هم نقطه ابهام باشد و هم نگفتنش مایه ظلم به شخصیت و سیره ایشان. گفتنی است ما طی سالیان متمادی قواعد و کبرویات کلیهای را از ایشان آموختهایم که محصول اجتهادات مترقی ایشان بوده است و بدیهی است که در مقام عمل چه بسا همه در معرض تخطی از همین اجتهادات باشند که مقام تطبیق و عمل اقتضائات خودش را دارد. آیتالله امجد، همان مجتهد اهلمعرفتی است که احساس وظیفه باعث شد تا حریم کبریایی بیبی ملک و ملکوت – حضرت معصومه (سلامالله علیها) – را رها کند و برای کمک به رهبر انقلاب امام جماعت کوی دانشگاه شود، همان جایی که روزهای نخستین حضور استاد امجد شاید تعداد نمازگزارانش به یک صف هم نمیرسید اما در کوتاه زمانی به دهها و صدها نفر رسید.
آیتالله امجد آنی از ارزشهای اسلام و انقلاب کوتاه نیامده و نمیآید، هرچند همیشه و در هر دورهای به خاطر این روح تعبّد به اسلام، از سویی مورد بیمهری قرار بگیرد.ایشان بنا نداشت و ندارد که جریانی بر گرده محبوبیت او سوار شود و دامن ایمانش را به سیاهی سیاستبازیهای کودکانه آلوده سازد. بنا نداشت که به بهانه تقدس و تدین، از امور مردم و مشکلاتشان فاصله بگیرد.ایشان همان روحانی دردمندی است که برای انقلاب اسلامی و در کنار آیتالله علما – امام جمعه عزیز کرمانشاه- طعم تبعید را چشیده است. همان کسی که پس از انقلاب بر در دادگستری کنگاور – از توابع کرمانشاه- یک صندلی گذاشته بود و بین مردم مصالحه میداد. در دوران دفاع مقدس نماینده حضرت امام(ره) در سپاه غرب کشور بوده است.
همان که بسیاری از شهدا با او خاطرات و لحظههای خوشی داشتهاند و ارتباط و اشتیاق فرزندان شهدا – چون فرزندان شهید اندرزگو، صیاد شیرازی و دیگران- با ایشان، دلیل بر این ارتباط وثیق است.
آیتالله امجد از قول آیتالله بهاءالدینی بارها میگفت که ایشان در مکاشفه یا رویای صادقهای دیدهاند که همه چهارده معصوم (علیهم السلام) از کار امام راحل(ره) – انقلاب اسلامی – در بهجت و سرور بودند. آیتالله امجدی که من میشناسم باز از قول همان استاد بزرگوارش میفرمود که در زمان انتخاب نایب رهبری، ایشان اشارهای به عکس آیتالله خامنهای -رئیسجمهور وقت- کردهاند و قریب به این مضامین فرمودهاند که ما به ایشان امیدواریم. آیتالله امجد بارها میگفت که باید این سید -آیتالله خامنهای- را دعا کنیم که بار به دوش اوست و باز میفرمود که ما هر وقت مشکلی داریم، برای این سید دعا میکنیم و باز میفرمود که این سید مثل برق دارد بالا میرود و باز قریب به این مضامین میفرمود که ما سه چیز را هرگز نباید رها کنیم؛ نظام اسلامی، مقام رهبری و وحدت کلمه.
آیتالله امجد در همین روزهای هیاهوها بارها در جمع شاگردان فرموده است که «من بدخواه آیتالله خامنهای را لعن میکنم» و بدخواهی قبل از معارضه است. آیتالله امجد در مواجهه با جهالتها و هوای نفسها و تمام کارهایی که بر مبنای اسلام اصیل نیست، آرام نمینشیند و با این همه که او خود در وسط میدان است، هموست که خود گفته است که کارشناس سیاست نیست و بارها توصیه فرموده که سیاست هزاران بطن دارد و در اظهارنظرها باید با احتیاط وارد شد.
ایشان نیاز به تطهیر ندارد چراکه همانند همه علمای راستین اسلام، راه تقوا را میپیماید و درعین حال، فعل و حرف خود را «طابق النعل بالنعل» قول و سیره معصوم (علیهالسلام) نمیشمارد و هرگز احتمال اشتباه و خطا را از خود و بلکه از هر آن که غیرمعصوم (علیهالسلام) است، منتفی نمیداند و بر این باور است که «اگر کشف شهود ملاک بود، اینقدر علمای ما را در طول تاریخ گول نمیزدند» و این همه، یعنی که هزارچهرههای سیاستباز را راه مشترکی با عالمان الهی و روحانیون ربّانی نیست و صدالبته آنها از تیغ انتقاد و نظارت اینان هرگز نخواهند و نباید آسوده باشند که با روشنفکرمآبیها، مقدسمآبیها، بیانصافیها، بیتحملیها و قضاوتهای ناقص و خالی از تقوا، خودمان و جامعه را از ارتزاق بر سر سفره معنوی و اخلاقی بزرگان معرفت و معنویت محروم نکنیم.
متن کامل این روایت و یادداشتهای خواندنی درباره جلسات آیتالله امجد را در شماره شهریور ماه آیه بخوانید.
Sorry. No data so far.