شريف لكزايي – متأسفانه ما با انديشه بسياري از چهرههاي برجسته فكري خود كمتر آشنايي داريم. اين وضعيت، هم انديشمندان كهن اين مرز و بوم و هم انديشمندان معاصر را شامل ميشود. امام سيدموسي صدر يكي از انديشمندان معاصر است كه بهرغم عمق فكري بسيارش در مراكز آكادميك و دانشگاهي و علمي و سياسي، به دليل اين كه سالها رهبري جامعه شيعيان لبنان را عهدهدار بوده، تنها او را بهعنوان يك فعال سياسي ميشناسند و نه انديشمندي سياستمدار. اين واقعيتي مسلم است كه امام صدر در طي سالها حضورش در لبنان و ارتقاي فرهنگي، سياسي و اقتصادي شيعيان و همچنين به دليل اشتغالات متعدد، بسيار كمتر توانسته انديشه خود را مبسوط کند. اما ميتوان از همين مقدار مكتوبات اندك و كمشمار وي، بهاضافه مقدار زيادي سخنرانيهاي عالمانه و پرمحتوايش در مجامع علمي و فكري، به خطوط كلي و عمق انديشه ايشان پي برد.
نكته مهمي كه شايد بتوان آن را عامل پرفروغتر شدن شعاع انديشه امام سيدموسي صدردانست، همراهي و پيوند انديشه و عمل او با يكديگر است. بهجرئت ميتوان گفت كه امام موسي صدر انديشمندي است كه انديشه و عملش پيوند استواري با هم داشته است. بيترديد عمل او بر انديشه والايش مبتني بود. هرگونه كه ميانديشيد با عمل بدانگونه تجلي مييافت و بهطوري باورنكردني ساحت نظر و عمل را در هم ميآميخت. اين ويژگي را در كمتر انديشمندي ميتوان يافت. غالبا شرايط اجتماعي و سياسي به بسياري از انديشمندان اجازه نميدهد در مقام رهبري جامعه قرار گيرند و ايدههاي خود را عملي كنند يا اين كه حداقل در پي عمليسازي ايدههاي خود حركت كنند. عمده ايدههاي انديشمندان در همان حوزه نظر باقي ميمانند و كمتر تجربه حضور در مصادر اجتماعي و سياسي و رهبري مذهبي را (توسط صاحبان ايدهها) مييابند. از اينرو ديدگاههايشان در لابهلاي مكتوبات آنان باقي مانده و بهندرت ممكن است افرادي پيدا شوند تا آن ايدهها و نظرات را عملي سازند. امام موسي صدر از آن دسته عالمانيست كه از اين موقعيت برخوردار شد تا بتواند ايدههاي خويش را بهويژه در طي 20 سال حضور در لبنان و آن هم در جايگاه رهبري شيعيان لبنان عملي كند.
براي نشان دادن استواري و عمق انديشه امام سيدموسي صدر توجه به برخي از مستندات انديشه وي ميتواند راهگشا باشد.
نخست اين كه امام صدر با سرعت وصفناپذيري دورههاي تحصيلي مرسوم در آموزش و پرورش و نيز تحصيلات حوزوي را در شهر و حوزه علميه قم طي كرد و بهسرعت به مراحل بالاي علمي و اجتهاد شيعي نزديك شد. وي براي اين منظور البته سفري هم به نجف داشت تا به تحصيلاتش عمق بيشتري ببخشد و از اساتيد آن ديار نيز تجربه، اندوخته و استفاده کند. او همچنين به منظور آشنايي با آخرين دستاوردهاي علمي دانشگاهي و نيز تعميق آموختههاي خود به دانشگاه رفت و در رشته اقتصاد و حقوق از دانشگاه تهران فارغالتحصيل شد. افزون بر اين، رشد و نمو در بيت مرجعيت نيز تجربههاي زيادي را نصيبش كرد كه در پختگي فكر او مؤثر افتاد. اين موفقيت البته كمتر نصيب كسي ميشود و او توانست با بهرهگيري از همه اين شرايط در حالي كه هنوز سه دهه از عمرش را طي نكرده بود، رداي اجتهاد بر تن كند.
دوم اين كه او دانشآموخته حوزه علميه بود كه به انتشار نشريهاي با عنوان «مكتب اسلام» اقدام كرد و در آن باب بحث و گفتوگو درباره مهمترين مباحث فكري را گشود و به نوعي ديدگاههاي مطرح در لابهلاي متون را به عرصه عمومي جامعه كشاند و تأثيرگذاري اين ديدگاهها با خاستگاه حوزوي را نشان داد. اين را ميتوان هم به سبب اشرافش به مسائل علمي دانست و هم به سبب روحيه نوآوري و اجتهادي او به منظور ارتقاي جامعه. مباحث امام موسي صدر در زمينه اقتصاد كه بهصورت سلسله مقاله در مجله مكتب نشر يافت، نشان ميدهد ايشان توانسته است از اندوختههاي علمي خويش بهدرستي در زمينه مهمترين مسائل روز جامعه بهره ببرد و ابوابي را در اين زمينه بگشايد كه در آن زمان تازگي داشت. اين در شرايطي است كه هنوز زمينههاي بروز و ظهور فكر وي بهطور كامل فراهم نيامده بود.
سوم آنكه امام موسی صدر درسآموخته مكتب فلسفي حكمت متعاليه است. آنطور كه گزارش شده است، او برخي مباحث فلسفي از جمله اسفار اربعه ملاصدرا را در قم نزد فيلسوف و مفسر برجسته معاصر علامه محمدحسين طباطبايي آموخت. همچنين ايشان در ايامي كه به منظور تحصيل در نجف به سر ميبرد، اندوختههاي ديگري از حكمت متعاليه را بهطور مستقيم نزد آيتا… بادكوبهاي فرا گرفت و بر خرمن معرفت فكري و فلسفي متعالي خويش بيش از پيش افزود. از اينرو ميتوان امام موسي صدر را از پيروان اصحاب حكمت متعاليه بهشمار آورد.
تلقي او از حكمت متعاليه صدرايي و نيز مقايسه آن با آخرين دستاوردهاي فكري قرن بيستم، البته نشان از اشراف وافر وي به اين مكتب فلسفي دارد كه توانسته است مشي فكري و رفتارياش را تحت تأثير قرار دهد. نوشته مبسوط وي با عنوان «اسلام و فرهنگ قرن بيستم» در اين زمينه ميتواند شاهدي بر اين تلقي باشد. ايشان در اين نوشته با مقايسه مبحث بسيار مهم زمان در فلسفه ملاصدرا با نظريههاي معاصر نشان داد هم به فلسفه متعاليه اشراف دارد و هم با دستاوردهاي مهم فكري مغرب زمين بيگانه نيست. ضمن اين كه وي در اين مقايسه بر نقاط قوت حكمت متعاليه تأكيد كرده و آن را برجستهتر از فلسفهها و انديشههاي مغرب زمين بهشمار آورده است. (1)
سيدموسي صدر در مقابله با مشكلات فكري و علمي هم توانست از اين مكتب فلسفي بهرههاي زيادي ببرد. نگاه وي به مسائل جامعه و بهويژه تلقياش از آموزههاي ديني را به وضوح ميتوان متأثر از اين نگاه فلسفي متعالي دانست. همين نگاه، انديشه سياسي وي را نيز تعميق بخشيد. در واقع پيوند انديشه و عمل كه در ابتداي اين نوشته بر آن تأكيد شد، برخاسته از بينشي است كه از حكمت متعاليه ناشي شده است. اگر ملاصدراي شيرازي در قرن يازدهم هجري نتوانست و يا نخواست ابعاد عملي حكمت متعاليه را به بار بنشاند، امام خميني در ايران و امام سيدموسي صدر در لبنان، توانستند ابعاد عملي اين حكمت را اجرا كنند و ميان نظر و عمل، پيوندي ناگسستني بهوجود بیاورند.
حكمت متعاليه ظرفيتي به فرد واجد صلاحيت ميدهد و اين امكان را براي او فراهم ميسازد كه بتواند با بهرهگيري از روشهاي مختلف مطرح در حكمت متعاليه، مرزهاي دانش را بشكافد و در مقابل انديشههاي رقيب، پيشتاز باشد و در عينحال، ضمن نوآوري از اعتقاد و باورهاي شيعي خويش هم كوتاه نيايد. امام صدر توانست با بهرهگيري از اين مكتب فكري، هم ظرفيتها و استعدادهاي خويش را شكوفا سازد و هم انديشه فقهياش را از اين مكتب سيراب کند و نمودي پويا و موفق از فقه شيعه را در جامعه متكثر و چند فرهنگي لبنان معرفي سازد و ضمن ارتباط با ديگر فرهنگها و قوميتها، سرمايه اجتماعي تشيع را در جامعه لبنان ارتقاء بخشد. اين سرمايه اجتماعي جز در احترام متقابل، اعتماد و اطمينان متقابل با ديگران و اصل آزادي ميسور نشد كه اين خود وجههاي از پيوند انديشه و عمل او و بهنوعي برخاسته از انديشه فلسفي متعالي است كه در عمل او بروز و ظهور يافت.
اين پيوند همچنين از آنروست كه در حكمت متعاليه، روح، برخاسته از جسم آدمي است و از هرگونه دوگانگي مبراست. ملاصدراي شيرازي روح را «جسمانيه الحدوث و روحانيه البقاء» دانست و در واقع با اين طرح، ديگر دوره جداانگاري روح و بدن خاتمه يافت و با اين نگاه، زمينه براي تحولات فكري و بعدا اجتماعي و سياسي بهويژه در دوره امام خميني و امام موسي صدر فراهم شد. چنين نگاهي در انديشه و عمل امام موسي صدر هم پديد آمد و ميتوان گفت كه صدر انديشمندي است كه با تأثيرپذيري از چنين مكتبي ميان انديشه و عمل خويش پيوند استواري برقرار كرده است و از اين رهگذر، موجب تحول عظيمي در لبنان شده است.
بررسي و تبيين انديشه و عمل امام موسي صدر، بهويژه با توجه به ابعاد سياسي آن، كاري است كه نگارنده در حال انجام آن است و بر آن است تا برخي از برجستگيهاي انديشه سياسي اين انديشمند سياستمدار جهان اسلام را در آن به وضوح نشان دهد
پينوشت
سخنراني «اسلام و فرهنگ قرن بيستم» در سايت مؤسسه فرهنگي تحقيقاتي امام موسي صدر(+)
Sorry. No data so far.