کتاب «دخیل عشق» نوشته مریم بصیری همزمان با دهه کرامت و در آستانه میلاد مبارک امام رضا(ع) توسط بنیاد ادبیات داستانی به چاپ دوم رسید. این اثر به صورت غیر مستقیم به روزهای دفاع مقدس میپردازد و سپس در ادامه نقطه اوج داستان در حرم امام هشتم(ع) رقم میخورد.
داستان «دخیل عشق» از آسایشگاهی در شهر مشهد آغاز میشود و خواننده را درگیر زندگی دختری میکند که تمام زندگیاش را وقف خدمت به جانبازان کرده است. سرنوشت این بهیار بر اساس نذرش که ازدواج با یک جانباز و خدمت به اوست رقم میخورد.
مریم بصیری در این کتاب، داستانش را با سرگذشت جانبازی به نام رضا پیش میبرد که پاها و یک دست خود را در جبهه از دست داده است. جانباز شدن رضا باعث اختلاف بین پدر و مادر او میشود. پدر آنها را ترک میکند و بعد از گذشت ده سال از پایان جنگ رضا به دلیل فوت مادر به آسایشگاه منتقل میشود.
نویسنده با به تصویر کشیدن رنجهای رضا و نذری که صبوره در دل دارد مخاطب را برای خواندن ماجرا به دنبال خود میکشد: «رضا از درد به خود میپیچد، طوری که دختر او را نبیند، صبوره دلش میخواهد همان جا و همان موقع خجالت را کنار بگذارد و حرف دلش را بزند. اما حرف زدن با مردی که دوست ندارد حرف بزند سخت است.» صبوره برای ادای نذرش از توسل به امام رضا (ع) کمک میگیرد… .
بصیری پیش از این در گفتوگو با رسانهها به انگیزه خود برای نگارش این داستان اشاره کرد و گفت: سالها قبل شنیده بودم خانمی میخواسته با یک جانباز ازدواج کند، اما موفق نمیشده تا اینکه خودش دست به کار میشود. داستان زندگی این خانم و همسرش در ذهنم بود و از آنجا که بسیار به نگارش فیلمنامه و نمایشنامه علاقه دارم؛ میخواستم در فرصتی، فیلمنامه بلندی از این سوژه بنویسم. اصلاً به فکر نوشتن رمان هم نبودم تا این که متوجه شدم بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان تصمیم دارد رمانی درباره امام رضا (ع) منتشر کند.
وی ادامه داد: با توجه به مدت زمان خیلی کمی که به این کار اختصاص داده بودند؛ و از طرفی هم درگیر یک پروژه قراردادی برای صدا و سیما بودم، ابتدا بیخیال این کار شدم. به قول دوستان نویسندهام نوشتن این کار در مدت زمان کمی که تا برگزاری جشنواره بینالمللی امام رضا(ع) مانده بود؛ کار به شدت سخت و طاقت فرسایی بود. اما من ناگهان به مدد امام رضا (ع) تصمیم گرفتم این کار را تجربه کنم و به عشق امام رضا(ع) کار را شروع کردم. طوری که باعث شد بتوانم در مدت چهل روز رمان را تمام کنم؛ که این هم به دلیل طرح تقریباً آماده آن بود که از قبل در ذهن داشتم. هر چند به قول موریس مترلینگ مضمون داشتن بهشت است، مضمون را از کار درآوردن؛ جهنم.
طراحی جلد و صفحهآرایی این کتاب را مجید زارع برعهده داشته است که پس از آن جزء یکی از نامزدهای دریافت بهترین طراحی کتاب دنیا هم قرار گرفته است.
Sorry. No data so far.