حجتالاسلام عليرضا پناهيان، استاد حوزه و دانشگاه در خصوص فرمايشات رهبري در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان، اظهارداشت: از تعبير مقام معظم رهبري در به كار بردن واژه بيش فعالي، برداشتهاي متفاوتي ميتوان داشت، همانگونه كه اگر كسي به رفتار ما با دشمن نگاه كند به رفتارهاي غيرعاقلانه دشمن در برابر ايران كه كمترين ضرر را براي ما و بيشترين ضرر را براي آنها خواهد داشت، پي ميبرد.
وي با طرح اين پرسش كه چرا دشمن از هيچ رفتاري هر چند غيرعاقلانه در ارتباط با جمهوري اسلامي فروگذار نيست، ادامه داد: دشمنان ايران به دو امر پي بردهاند، اول نزديكي نابودي خود حتي بدون دشمني كردن ايران با آنها و دوم پيروزي ايران عليرغم تمام مقاومت آنها، از اين رو با وجود عنادورزي دشمن، آنها ميبينند كه جمهوري اسلامي به قدرت اول منطقه تبديل شده و به سهولت به قدرتي مطرح در سطح بينالملل مبدل خواهد شد كه ميتواند در ارتباط منطقي و معقول با بسياري از كشورها منافع استكبار را به خطر انداخته، به پايگاه بيدار كننده براي ملتهاي جهان تبديل شده و براي امت اسلامي هم كه از قبل چنين نقشي را ايفا ميكرده، نقطه اتكا و اميد شود.
كشورهايي كه در نظام سلطه موجود در جهان راه تنفس نميبينند به ايران نگاه كرده و به نجات خود اميدوار ميشوند و هر كشور به فراخور استعدادها و تواناييهاي خود شروع به برنامهريزي براي مبارزه ميكند.
دشمن از محدود كردن ايران در خارج از مرزها و تفوق بر كشور كاملا نااميد شده لذا به رفتارهاي غيرعقلاني، دشمنيهاي غيرمنطقي و بيثمر نسبت به مردم روي آوردهاست.
دشمن امروز ابايي از افكار عمومي جهان ندارد. آنها ديگر در افكار عمومي بينالمللي اعتباري براي خود قائل نيستند تا آن را حفظ كرده يا از كاري چشمپوشي كنند، از اينرو ايجاد چنين بنبستهايي براي دشمن، آنها را وادار ميكند هر رفتاري را انجام دهند.
نكته بسيار مهم در اين خصوص اين است كه دشمن وقتي از به ستوه درآوردن و تفوق خود بر جمهوري اسلامي نااميد ميشود، بايد از دشمني دست برداشته، و وارد رابطه منطقي شود و واقعيات را بپذيرد و با درگيري بيهوده قدرت خود را در برابر قدرت ايران نابود نكند، در حالي كه چنين برخوردي را ندارد.
روشنفكران ساده انديش به استكبار بودن آمريكا اعتقاد ندارند
آنها صرفأ كشورهايي داراي قدرت و تكنولوژي نيستند، بلكه به معناي واقعي كلمه دشمن ما هستند چراكه اگر فقط از قدرت و پيشرفت برخوردار بودند و براي حفظ منافع هر چند مستكبرانه خود تلاش موذيانه كرده و حق ملتهاي مظلوم را ميخورند اما اگر در ذات آنها دشمني نسبت به ايران وجود نداشت، ميتوانستند با ايران كنار آيند.
آنها رفتارهايي را كه سبب لطمه خوردن خود آنها و تقويت ما ميشود را انجام ميدهند و حاضر به كوتاه آمدن در مقابل ايران نيستند و اين امر نشان ميدهد مفهوم دشمن، مفهومي بسيار واقعي بوده كه حضرت امام (ره)، و رهبري سالها بر آن پافشاري داشتند.
وقتي كسي دشمن باشد تا نفس آخر خواهد جنگيد و هر اقدامي را انجام خواهد داد، ابليس اگر از منحرف كردن كسي نااميد شود دست از دشمني خود برنميدارد هر چند شايد رفتارهاي خود را تغيير دهد اما دشمني او هميشه با كسي كه نتواند بر او تسلط پيدا كند، برقرار است بنابراين دشمني دشمنان ايران ذاتي است.
دشمنان ما مظهر كفر ابليس در جهان هستند. بعضي از روشنفكران جامعه ما كه استكبار را به ديده دشمن نگاه نكرده و آنها را قدرتهاي بزرگي كه داراي تكنولوژي و پيشرفتهاي علمي هستند قلمداد ميكردند از اين رو ميگفتند كشوري اگر قدرت، ثروت و تكنولوژي بيشتري داشته باشد، بايد براي حفظ منافع خود رفتارهاي موذيانه را عليرغم نابودي ضعفا، انجام دهد.
روشنفكران ما به دادن لقب دشمن يا استكبار به غرب و فرياد مرگ بر دشمن و مرگ بر آمريكا، اعتقاد نداشتند از اين رو فرمايش معظم رهبري كه برآمده از واقعيت موجود است ميتواند به اين گروه از انسانهاي زود باور و ساده انديش اين پيام را دهد كه آنها با ما دشمن هستند.
دشمنان ما امروز حقيقت دشمني خود را نشان ميدهند! در دوران دفاع مقدس سعي كرديم اين حقيقت را كه پشت جنگ تحميلي تمام دشمنان ايران صفآرايي كردهاند را مطرح كنيم اما بعضيها با بيان اين مطلب كه كشوري كه با ايران اختلاف مرزي داشته يا فردي چون صدام كه رفتار غيرمعقولي دارد بر اين باور بودند كه تحليلهاي آنچناني را مطرح نكنيد.
برخي ادعا میکردند كه ميتوان با آمريكا طرح دوستي ريخت تا از حملات صدام درامان ماند. اين افراد سادهلوح بودند و اين امر حقيقت مهمي است كه بايد به تكتك فرزندان، دانشآموزان، دانشجويان و مردم اين مرز و بوم نشان داده شود كه در متن بيماري بيش فعالي دشمن، حقيقت دشمني آنها قرار دارد چراكه دشمن اگر به چيزي جز نابودي ايران ميانديشيد، ميتوانست با ما رفتار معقولتري داشته باشد.
آمريكا زماني كه در بنبست قرار ميگيرد، رفتارهاي غيرمعقول انجام ميدهد، چنين حالتي را ميتوان به زيبايي همانطور كه مقام معظم رهبري تبيين كردند، بيماري بيشفعالي نام گذاشت.
حذف مسئولان از صحنه سياسي كشور نتيجه كوتاهي آنها در مقابل دشمنان است
بايد اميد خود را به اصلاح دشمن قطع كرد و هر فردي كه در عرصه سياست به اين امر دل خوش كرده از صحنه سياسي ايران حذف نمود چراكه آنها پايگاه و اميد دشمن در درون كشور خواهند شد.
وقتي حقيقت دشمن را در رفتارهاي آنها ميبينيم نبايد به كوتاه آمدن دشمن اميدي داشت از اين رو نخبگان جامعه در فضاي جمهوري اسلامي با هر زمزمهاي كه بخواهد دشمن را دشمن تلقي نكند، وجاهت انساني و عقلاني براي آنها قائل شود، بايد مقابله كند.
همه عناصر سياسي و مديران در نظام جمهوري اسلامي بايد دشمن را آنچنان كه هست، ببينند. اين از اقدامهايي است كه بايد در فضاي داخلي انجام بگيرد و در اين زمينه رسانهها نقش مهمي دارند چراكه كساني كه با توجيهاتي چون اميد به دست برداشتن آنها از دشمني خود، به خيال اينكه دشمن ايران نبوده و صرفأ رفتار بدي دارند، در مقابل دشمن كوتاهي ميكنند، بايد از صحنه سياسي كشور حذف شوند، در نتيجه دولتمردان و كساني كه در صف اول برخورد با دشمن هستند بايد بسيار قاطعانهتر عمل كنند.
ما از ديپلماسي عمومي نتايج خوبي گرفته و با آن غرب را به چالش كشيدهايم بنابراين بايد اين راه را مستحكمتر ادامه داد و هرگز به گفتوگوهاي پشت پرده دلخوش نكرد چرا كه آنها اهل عقل، منطق، رحم و انسانيت نيستند لذا بايد در مقابل دشمن سخت برخورد كرد.
رفتارهاي دشمن در دشمني كردن با ما متنوع است، يادآور شد: يكي از وجوه دشمنيهاي آنها اين است كه هميشه سعي ميكنند مردم، مسئولان و نخبگان را بترسانند و از ضربهاي كه ميزدند دهها برابر برداشت كنند، مثلا اگر محاصره اقتصادي يك درصد به كشور لطمه ميزند، آن را 99 درصد نشان دهند و اينچنين جنگ رواني شكل ميگيرد.
اگر رسانههاي ما در مقابله كردن با دشمني كه تكيه آنها بر روي جنگ رواني است، خوب عمل كنند، كشور از اين معركه با بهرهمندي بيشتر عبور خواهد كرد، از اينرو اگر دشمنان ايران متصف به رفتار بيش فعالي ميشوند، مشخص است كه از چنين رفتارهايي نتيجه نگرفته و قاعدتأ جنگ رواني راه انداخته تا با آن خلأ ناتواني خود را در ضربه زدن به ما پوشش دهند.
مرعوب شدن مسئولان جفا در حق ملت مبارز ايران است
پاسخ جنگ رسانهاي، جنگ رسانهاي است، رسانههاي كشور و سياسيون كه ممكن است خود آنها رسانه محسوب شوند، بايد مواظب باشند كه مرعوب جنگ رواني دشمن نشده و در مقابل جنگ رواني و ضربههاي اندك حقيقي آنها، جنگ رواني عليه دشمن به راه اندازند.
الگوي حضرت امام (ره) پيش روي همگان قرار دارد. زماني كه صدام جنگ همه جانبه را آغاز و با بمباران مكانهاي حساس تهران را به لرزه انداخت، در حالي كه دفاع جدي در مقابل آنها نبود، حضرت امام (ره) تعبير كردند كه «ديوانهاي سنگي انداخته و رفته است» از اينرو ايشان حتي بخش جدي جنگ را هم جدي نگرفتند، پس چرا مسئولان و مردم بايد امروز مرعوب جنگ رواني دشمن شده و ضربات دشمن را از آنچه كه هست بزرگتر نشان دهند.
مرعوب شدن مسئولان، جفا در حق ملتي است كه در راه مبارزه قرار داشته و در حساسترين مقاطع پيروزي بودهاند، حتي بايد براي ضربههاي اندك دشمن نيز ارزش قائل نبود بلكه اقدامي كه بايد در برابر دشمنيهاي نابخردانه استكبار انجام داد، اداره كردن كشور بهعنوان يك جامعه انقلابي است.
جامعه با تمام ثبات خود در حالت گذار به سر ميبرد. اين حالت گذار در متن نبردي است كه با دشمن داريم چرا كه آنها دشمني خود را تمام نكردهاند تا ما با فراغت خيال، به اقداماتي بپردازيم كه خارج از شرايط مبارزاتي است، از اين جهت دشمن هر جا نقطه ضعفي در ما ببيند براي ضربه زدن اقدام ميكند و در اين موضوع ميتوان به مسئله تحريم بنزين اشاره داشت كه دولت اولويت خود را حل اين مشكل قرار داد و در اين زمينه نيز تا حدود زيادي موفق عمل كرد در حالي كه دشمن فكر ميكرد ما نميتوانيم مشكل بنزين را در توليد و توزيع حل كنيم.
زماني كه دولت اين مسئله را به عنوان يك اولويت جهادي و مبارزاتي ديد، در آن موفق شد و اين نقطه ضعف را از دشمن گرفت، در حالي كه اگر دشمن نداشته باشيم ممكن است اولويتهاي سازندگي كشور متفاوت شود، اما بايد اولويتهاي خود را متناسب با دشمنان قرار داده و خود را در برابر معاندان آسيبپذير جلوه نداد و بيشتر به بخشهايي پرداخت كه ما را از دشمني آنها مصون ميدارد.
اينكه دشمنان به دنبال جدا كردن مردم از نظام، به انحراف كشيدن افكار عمومي، نااميدي و بياعتمادي آنها هستند، مسئلهاي جديد نيست اما مقام معظم رهبري در اين مقطع مثل 20 سال گذشته طبق فرمايشات امام (ره) بر هوشياري در مقابل دشمن و عدم توفيق آنها تأكيد كردند.
در شرايط فعلي اعتماد مردم نسبت به قبل به نظام بيشتر شده چرا كه فتنهها و بحرانهاي بسيار سختتر را پشت سر گذاشته و امتحانهاي بزرگتري را سرافرازانه پس دادهاند، اما اينكه عليرغم ارتباط مستحكم مردم با حاكميت و تكراري بودن كار دشمن، مقام معظم رهبري دوباره بر اين موضوع تأكيد ميورزند، علت خاصي دارد.
دشمن با استفاده ازشخصيتهاي خوب انقلاب به نظام ضربه خواهد زد
دليل تأكيدات رهبري اين است كه دشمن در جريان بياعتمادسازي به روشهاي جديدي روي آورده و به ميان خوديها آمده و ميخواهد آنها را از نظام جدا كند. دشمن براي اينكار از ابزار مذهبي و ديني، از كساني كه در انقلاب و نظام پيشينه نسبتا خوبي داشته و جزء خانواده انقلاب محسوب ميشوند، استفاده كرده تا بتواند انشقاق و نااميدي ايجاد كند.
جديد شدن روشها و امتحانات پيش آمده براي نخبگان و عدم دوام آوردن آنها در امتحانات، ضعف و سستي آنها را نشان داد. برخي نخبگان ناخواسته آب به آسياب دشمن ريختند و از اين رو مقام معظم رهبري دوباره بر عدم ايجاد نااميدي تأكيد ميكند.
در رفتار دشمن تغييري جز اين ديده نميشود كه هر چه پيش رويم آنها بيشتر از “قال صادق عليهالسلام ” و از شخصيتهاي خوب انقلاب براي ضربه زدن به نظام استفاده خواهند كرد، اگر كمي ديگر به دشمن مجال دهيم خواهيم ديد آنها در بلندگوهاي خود با استناد به آيات قرآن، آيات جعلي و بهرهگيري نابهجا از آيات، شروع به مبارزه با مباني انقلاب ميكنند.
دشمن با استفاده از چهرههاي نسبتا موجه و نه چهرههاي ضدانقلاب درصدد بياعتمادسازي است. دشمن براي بياعتمادسازي از اين روش بيشتر استفاده خواهد كرد لذا نخبگان جامعه مورد خطاب بيانات مقام معظم رهبري در جلسه با خبرگان بودند و بايد مواظب باشند به اين هدف دشمن دامن نزنند.
بعضيها در شرايطي جامعه را به نااميدي ميكشانند كه محكمترين سندها مبني بر وضعيت بهتر كشور نسبت به قبل وجود دارد و اميد ما با امكانات جديد معنوي، مادي و فرهنگي بسيار بيشتر از گذشته شده بنابراين اين ظلم بسيار بزرگي است كه انسان موقعيت بسيار خوب پيش آمده را ناديده بگيرد.
يكي از اهداف مهم مقام معظم رهبري در بيانات با خبرگان گوشزد كردن خطر بزرگ و نابودي كشور نبود چراكه امروز نسبت به تمام 30 سال گذشته در اوج قدرت بوده و فاصله ما با نابودي از هميشه بيشتر است، لذا توصيه رهبري براي اميد دادن به جامعه براي به جا آوردن شكر است، شكر نكات مثبتي كه با آن مواجه هستيم و بايد آن را به جا آورد چراكه خداوند ميفرمايد «اگر شكر كنيد من نعمت را بر شما اضافه خواهم كرد.»
رسانهها براي منتقدي كه نسبت به پيشرفتها زبان شكر ندارد، نبايد اعتبار قائل شوند
هر كس ميخواهد امروز در جامعه از دولت انتقاد كند كه البته انتقاد از حاكميت و نظام جاي خود را دارد، بايد ابتدا شكر وجوه مثبت را به جا آورد چراكه در غير اينصورت گلهها و شكايت كسي كه شكر ويژگيهاي مثبت موجود را نكند، مسموع نيست.
نوعي غرضورزي در پشت انتقادات وجود دارد. زماني كه بنده بيانات مقام معظم رهبري را ملاحظه كردم بيشتر از اينكه از ديده شدن خطر مهلك و تذكر به نخبگان جامعه نگران شوم، از شفقت و دلسوزي كه ايشان در اوج صلابت و نشاط وجود داشت و از طريق آن نخبگان را به دانستن قدر خوبيهاي موجود توصيه كردند، نگران شدم، چراكه ايشان ميخواستند قدر موقعيت جمهوري اسلامي در جهان، قدر مسئولان معتقد به انقلاب و بدنه كثيري كه براي كشور تلاش ميكند، ديده نشود.
اگر كسي انتقادي دارد آن را مطرح كند تا وضع موجود بهتر از گذشته شود. اين انتقادات فقط از افرادي قبول ميشود كه ابتدا شكر را به جا آورده باشند چون جهت اصلي فرمايشات رهبري در موضوع اميد دادن توجه به وجوه مثبت جاري در جامعه است.
با جريان به اصطلاح «نق زن» كاري نداريم چراكه هميشه وجود دارند، افرادي مثل ضدانقلاب كه هيچگاه نميخواهند وجوه مثبت را ببينند و به دنبال خراب كردن همه امور هستند، اما كساني كه واقعا دلسوز و به دنبال اصلاح كردن كاستيها هستند چرا نبايد قبل از آن به خوبيها اعتراف كنند؟
اين شكرگزاريها به اموري تبديل ميشود كه كسي از آنها عدول نكرده و افرادي كه اين خوبيها را دارند فقط به رفع بديها ميپردازند و يا حداقل افرادي با حفظ خوبيهاي گذشته بديها را برطرف خواهند كرد.
تلاش مردم در اين صورت براي رفع مشكلات و همكاري با دولت افزوده خواهد شد در حالي كه اگر مردم براي برخي كاستيها يا كمبودهاي ساختگي و واقعي نااميد و با دولت همكاري نكنند، بهترين دولتها هم نميتوانند كاري از پيش ببرند.
از سخنان مقام معظم رهبري بايد اينگونه برداشت كرد كه شاكرانه به ديدن وجوه مثبت و تقدير از آنها بپردازيم، كاري كه معظمله هميشه انجام دادهاند و در تمام دولتها نكات برجسته آنها را تقويت كردند و اين بار هم مانند سيره امام(ره) همين عمل را انجام ميدهند اما برخي سياسيون در اثر كوچكترين گلهاي، هيچ حسن و خوبي را نديده و اين اخلاق بدي است كه بايد در فرهنگ سياسي ما اصلاح شود.
رسانههاي كشور براي منتقدي كه زبان شكر نسبت به پيشرفتها ندارد، نبايد اعتباري قائل شوند.
به نقل از خبرگزاري فارس
Sorry. No data so far.