سه‌شنبه 05 اکتبر 10 | 14:51

اهداف دفاع فرهنگی از دیدگاه امام خمینی (ره)

در انديشة امام راحل (ره)، فرهنگ از گستره‌اي عميق برخوردار است كه در حوزة آن، همه رفتارها و نگرش‌ها تعريف مي‌شوند. مام(ره) فرهنگ را كارخانه آدم‌سازي مي‌داند: «فرهنگ يك كارخانه آدم‌سازي است… فرهنگ سايه‌اي است از نبوت.»


در انديشة امام راحل (ره)، فرهنگ از گستره‌اي عميق برخوردار است كه در حوزة آن، همه رفتارها و نگرش‌ها تعريف مي‌شوند. اگرچه فرهنگ در اصطلاح خود، به مجموعة سنن و آداب و رسوم يك جامعه اطلاق مي‌شود؛ اما در نگرش امام راحل(ره)، فرهنگ اسلامي فراتر از تعاريفي است كه تاكنون از سوي دانشمندان و علما بيان شده است. امام(ره) فرهنگ را كارخانه آدم‌سازي مي‌داند:
«فرهنگ يك كارخانه آدم‌سازي است… فرهنگ سايه‌اي است از نبوت.» ( صحفية نور، ج 6، 236ـ237)
بدين‌ترتيب، امام راحل (ره)، با اين نگرش عميق از فرهنگ اسلامي، اهدافي را براي آن ترسيم فرمودند كه در نوعِ خود قابل توجه و اهميت است:

1- تضمين استقلال جامعه
امام راحل(ره)، مهم‌ترين راه تضمين استقلال يك ملت و رهايي كامل آن از دام شيطنت دشمنان را، اصلاح و استقلال فرهنگ آن ملت مي‌داند:
« قضية تربيت يك ملت به اين است كه فرهنگ آن ملت، فرهنگ صحيح باشد.» (صحيفة نور، ج7، ص74)
« ملت عزيز ايران و ساير كشورهاي مستضعف جهان، اگر بخواهد از دام شيطنت‌آميز قدرت‌هاي بزرگ تا آخر نجات پيدا كنند، چاره‌اي جز اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند.» (همان، ج 15، ص 267)
به‌طوري‌كه ملاحظه مي‌شود، تربيت صحيح از نظر امام راحل(ره)، بدون توجه جدي به فرهنگ اسلامي و شناسايي خطر هجوم فرهنگ بيگانه و انحرافات ناشي از آن، امكان‌پذير نيست. فلذا تا وقتي كه يك ملت ويژگي‌هاي استعمار و فرهنگ‌هاي وارداتي را نشناسد، هرگز از دام شياطين رها نخواهد شد. لذا آن‌چه كه نظام تربيتي صحيح را تضمين مي‌كند و در نهايت راه نفوذ سلطه‌گران را مي‌بندد، فرهنگ سالم و آدم‌ساز اسلام است.

2- معرفي صحيح احكام اسلام
يكي از اهداف مهم در دفاع فرهنگي، ايجاد زمينه‌هاي سالم و مساعد به منظور عرضه و معرفي احكام اسلام است تا انسان‌ها در جوامع مختلف بتوانند بدون ابهام و پيرايه‌هاي غرض‌آلود اسلام را بشناسند:
«ما موظفيم ابهامي را كه نسبت‌به اسلام به‌وجود آوردند، برطرف سازيم. تا اين ابهام را از اذهان نزداييم، هيچ كاري نمي‌توانيم انجام بدهيم. ما بايد خود و نسل آينده را وادار كنيم و به آن‌ها سفارش كنيم كه نسل آتية خويش را نيز مأمور كنند اين ابهامي را كه بر اثر تبليغات سوء چندصدساله نسبت‌به اسلام در اذهان حتي بسياري از تحصيل‌كرده‌هاي ما پيدا شده، رفع كنند… شما بايد خودتان را، اسلام‌تان را، نمونه‌هاي رهبري و حكومت اسلامي را، به مردم دنيا معرفي كنيد؛ مخصوصاً به گروه دانشگاهي و طبقة تحصيل‌كرده.» ( ولايت فقيه، ص 118 ).
بايد اين واقعيت را پذيرفت كه يكي از عوامل گرايش جوانان، به‌ويژه دانشگاهيان، به فرهنگ بيگانه و افكار انحرافي، بي‌جواب‌ماندن سؤالات و شبهاتي است كه در ذهن آنان ايجاد مي‌شود. امام راحل(ره)، اعتقاد راسخ دارند كه اگر احكام اسلام به‌طور منطقي و درست عرضه شوند، دانشگاهيان با آغوش باز از آن استقبال خواهند كرد:«دانشجويان چشم‌شان باز است. شما مطمئن باشيد اگر اين مكتب را عرضه نماييد و حكومت اسلامي را، چنان‌كه هست، به دانشگاه‌ها معرفي كنيد، دانشجويان از آن استقبال خواهند كرد.» ( ولايت فقيه، ص 118)

3- مبارزه تا نفي كامل فرهنگ كفر
بنا به شواهد مستدل قرآني و روايي و تجربة تاريخ، تقابل بين فرهنگ كفر و ايمان، امري بديهي و آشكار است. مسلمانان چه بخواهند و چه نخواهند، در ميدان مبارزه حضور دارند و اگر به خود نيايند و ضربه به جبهة كفر وارد نكنند، قهراً بايد ضربات پي‌در‌پي جبهة كفر را دريافت كنند و اين واقعيتي است كه جاي هيچ انكار و حتي ترديد در آن وجود ندارد. به همين دليل، امام راحل(ره) معتقد بودند كه در عرصة فرهنگ، ما بايد به جاي قبول ضربه از دشمن، نخستين ضربه را وارد كنيم و از طرفي اعتقاد داشتند كه اسلام به‌دليل غناي فرهنگي، سرانجام پيروز ميدان است. به‌طور كلّي امام راحل(ره) در زمينة فرهنگي عميقاً به مباني زير پاي‌بند بودند:

الف: جهان تشنة فرهنگ اسلام است
امام راحل(ره) معتقدند كه اسلام به‌‌دليل غناي ذاتي و هماهنگي با فطرت انسان‌ها، مورد توجه همة جوامع بشري است؛ به‌عبارت ديگر همگان تشنة اسلام ناب هستند و اين احساس نياز، زماني مشخص‌تر ظاهر مي‌شود كه حركتي فراگير عليه قدرت‌هاي باطل از سوي مسلمانان آغاز شود؛ به‌طوري‌كه فرمودند:
«امروز جهان تشنة فرهنگ اسلام ناب محمد(ص) است و مسلمانان در يك تشكيلات بزرگ اسلامي، رونق و زرق و برق كاخ‌هاي سفيد و سرخ را از بين خواهند برد. جنگ ما، جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نمي‌شناسد و ما بايد در جنگ اعتقادي‌مان، بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به‌راه اندازيم.» (صحيفة نور، ج 20، ص 235)

ب: انتقال تجربه انقلاب اسلامي به جهان
امام راحل(ره) با اعتقاد به اين كه جهان امروز تشنة فرهنگ اسلام است، انتقال تجربة انقلاب اسلامي و شيوة مبارزه با دشمن را براي ملت‌هاي دربند، شكوفه‌هاي پيروزي قلمداد كرده و فرمودند:
«ما به تمام جهان، تجربه‌هاي‌مان را صادر مي‌كنيم و نتيجة مبارزه و دفاع با ستمگران را، بدون كوچك‌ترين چشم‌داشتي، به مبارزه راه حق انتقال مي‌دهيم و مسلماً محصول صدور اين تجربه‌ها، جز شكوفه‌هاي پيروزي و استقلال و پياده‌شدن احكام اسلام براي ملت‌هاي دربند نيست. روشن‌فكران اسلامي همگي با علم و آگاهي بايد راه پرفراز و نشيب دگرگون‌كردن جهان سرمايه‌داري و كمونيسم را بپيمايند و تمام آزادي‌خواهان بايد با روشن‌بيني و روشن‌گري، راه سيلي‌زدن برگونة ابرقدرت‌ها، و قدرت‌ها خصوصاً آمريكا را بر مردم سيلي‌خوردة كشورهاي مظلوم اسلامي و جهان سوم ترسيم كنند.» (همان، ج20، ص118)

ج: قدرت برتر اسلام
امام راحل(ره) اعتقاد دارند در تقابل كفر و ايمان، قدرت برتر، اسلام است، و در اين توانايي هيچ ترديدی به خود راه نمي‌دهند. به همين دليل در كمال صراحت و اطمينان فرمودند:
«من با اطمينان مي‌گويم اسلام، ابرقدرت‌ها را به خاك مذلت مي‌نشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدودة خود را يكي پس از ديگري برطرف و سنگرهاي كليدي جهان را فتح خواهد كرد.» (همان، ج20، ص118)

د: احياي هويت مسلمين و محرومين جهان
امام راحل(ره) با علم به توانايي اسلام در ادارة جوامع بشري، احياي هويت اسلامي و سرمايه‌گذاري در اين زمينه را از وظايف جمهوري اسلامي ايران مي‌داند:
«من به‌صراحت اعلام مي‌كنم كه جمهوري اسلامي ايران با تمام وجود، براي احياي هويت اسلامي مسلمانان در سراسر جهان سرمايه‌گذاري مي‌كند و دليلي هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروي از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوي جاه‌طلبي و فزون‌طلبي صاحبان قدرت و پول و فريب را نگيرد.»(صحيفة نور، ج 20، ص 238)
بدين‌ترتيب امام‌خميني(ره) در جنگ عقيده، معتقد به مرز جغرافيايي نيست و مبارزه را لازمة عرضه و ظهور اسلام در صحنه‌هاي بين‌المللي مي‌داند. فلذا يكي از اهداف برائت از مشركين در مراسم سياسي عبادي حج را تبلور قدرت متراكم جهان اسلام مي‌داند و به پيروزي اسلام بر فرهنگ كفر و شرك اميدوار است:
«ما با اعلام برائت از مشركين، تصميم بر آزادي انرژي متراكم جهان اسلام داشته و داريم و به ياري خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن روزي اين كار صورت خواهد گرفت.» (همان، ص 118)
امام راحل(ره) به هنگام ترسيم اهداف عالي اسلام، آن‌چه را كه وظيفة خود مي‌داند، با صراحت عمل مي‌كند و در اين ره‌گذر به واكنش‌هاي منفي يا تعبيرهاي نادرست دشمنان اعتنايي ندارد؛ به‌طوري‌كه فرمودند:«در سياست خارجي و بين‌المللي اسلامي‌مان بارها اعلام كرده‌ايم كه درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و كم‌كردن سلطة جهان‌خواران بوده و هستيم؛ حال اگر نوكران آمريكا، نام اين سياست را توسعه‌طلبي و تفكر امپراطوري بزرگ مي‌گذارند، از آن باك نداريم و استقبال مي‌كنيم.» (همان، جلد20، ص232)

ه: عدم سازش با ظالمان
از آن‌جا كه هدف‌گيري‌هاي امام راحل(ره) در همة زمينه‌ها، منبعث از قرآن و سيرة انبياء و ائمه معصومين(ع) است، لذا ايشان سازش‌ناپذيري با ظلم و ابرقدرت‌هاي فاسد را ميراث گران‌بهاي انبياء دانسته و مي‌فرمايد:
«آن‌هايي که به ما اشکال مي‌کنند که شما چرا سازش نمي‌کنيد با اين‌ قدرت‌هاي فاسد، آن‌ها از باب اين‌که همه چيز را با چشم مادي ملاحظه مي‌کنند… آن‌ها نمي‌دانند انبياي خدا چه رويه‌اي داشتند، با ظالم چه‌طور برخورد مي‌کردند، يا مي‌دانند و خودشان را به کري و کوري مي‌زدند. سازش با ظالم، ظلم بر مظلومين است؛ سازش با ابرقدرت‌ها، ظلم بر بشر است. آن‌هايي که به ما مي‌گويند سازش کنيد يا جاهل هستند يا مزدور.»
(صحيفة نور، ج 19، ص 19ـ 20)
امام(ره) معتقدندکه مسلمانان و محرومان جهان يا بايد سيلي از ابرقدرت‌ها دريافت کنند يا اين‌که بايد به آنان سیلی بزنند و راه سيلي زدن به ابرقدرت‌ها را نيز به ديگران بياموزند. بر این اساس، امام راحل(ره) در همين‌باره فرمودند:«من به تمام دنيا با قاطعيت اعلام مي‌کنم که اگر جهان‌خواران بخواهند در مقابل دين ما بايستند، ما در مقابل همة دنياي آنان خواهيم ايستاد و تا نابودي تمام آنان، از پاي نخواهيم نشست؛ يا همه آزاد مي‌شويم و يا به آزادي بزرگ‌تري( که شهادت است) مي‌رسيم. در هر حال پيروزي و موفقيت با ماست.» (همان، ج20، ص118)

امام راحل(ره) که همواره عشق به اسلام و شور حماسه و فداکاري در قلب و روح آسماني‌اش مي‌جوشيد، دربارة خود چنين فرمود:«من خون و جان ناقابل خويش را براي اداي واجب حق و فريضة دفاع از مسلمانان آماده نموده‌ام و در انتظار فوز عظيم شهادتم. قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خميني يکه و تنها هم بماند، به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت‌پرستي است، ادامه مي‌دهد و به ياري خدا در کنار بسيجيان جهان اسلام،‌ اين پابرهنه‌هاي مغضوب ديکتاتورها، خواب راحت را از ديدگان جهان‌خواران و سرسپردگاني که به ستم و ظلم خويشتن اصرار مي‌نمايند، سلب خواهد کرد.» (صحيفة نور، ج20، ص113)

4-  خود‌باوري در سايه فرهنگ
اصولاً خصيصة خودباوري و اعتمادبه‌نفس، که اساس استقلال کشور را تشکيل مي‌دهد، در حوزة فرهنگ يک جامعه تبلور مي‌يابد. انسان تا خود را باور نکند، هرگز به استعداد و توانمندي‌هاي ذاتي خود اطمينان پيدا نمي‌کند و به‌دليل عدم اعتماد به خود، جرأت و جسارت دست‌يازي به کارهاي عظيم را ندارد و ادامه زندگي و پيشرفت را، تنها با تکيه بر ديگران مي‌داند. کشورهاي استکباري نيز به‌منظور غارت منافع کشورهاي جهان سوم، همواره با تبليغات گستره به آنان القا کرده‌اند که بدون وابستگي و کمک کشورهاي قدرتمند، قادر به ادامة حيات نيستند. درواقع اين کشورها روحية اعتماد‌به‌‌نفس را از کشورهاي عقب‌نگه‌داشته‌شده گرفته، آن‌ها را مرعوب فرهنگ و تمدن خويش ساخته‌اند. اگر فرهنگ يک جامعه نتواند هويت ازدست‌رفته و حس اعتماد و خودباوري را در دل و جان مردم خود بدمد، هيچ‌گاه هيبت و نخوت قدرت‌هاي بزرگ درهم شکسته نخواهد شد و وابستگي و اسارت، همواره ميراث ملي و فرهنگي کشورهاي ضعيف را به‌يغما خواهد برد امام راحل(ره) فرمودند:«فرهنگ، اساس ملّت است؛ اساس ملّيت يک ملت است؛ اساس استقلال يک ملّت است و لهذا آن‌ها کوشش کرده‌اند که فرهنگ ما را استعماري کنند… با تبليغات خودشان ماها را ترساندند که از خودمان مي‌ترسيديم؛ به خودمان اعتماد نداشتيم. اگر يک کسي مريض مي‌شد، مي‌گفتيم بايد برود خارج؛ درصورتي‌که طبيب داشتيم… بايد ارتش ما را خارجي‌ها اداره کنند؛ بايد نفت‌مان را خارجي‌ها بيايند اداره کنند… مغزهاي ما را شست‌وشو کردند. اعتمادبه‌نفس را از بين بردند.» (همان، ج6، ص40)

5-  اصلاح ساختار نظام تربيتي
يکي از اهداف مهم انقلاب اسلامي در حوزة فرهنگ، اصلاح نظام تربيتي بر اساس مباني و اصول اعتقادي اسلام است؛ زيرا برنامه‌ريزي در محيط بستة خانواده يا مدرسه، به هر ميزان که خوب و مفيد باشد، در صورت بروز ناهنجاري‌هاي فرهنگي يا نفوذپذيربودن فرهنگ جامعه در برابر هجوم فساد و ابتذال اخلاقي، از داخل و خارج، همة تلاش‌هاي تربيتي به‌هدر خواهد رفت. فرهنگ، گسترة همه اعتقادات و نگرش‌ها و رفتار فردي و جمعي افراد يک ملّت است. و به همين دليل، در جهان‌کنوني دشمنان براي تهاجم به کشوري، فرهنگ آن کشور را بهترين بستر براي اجراي اهداف خود مي‌دانند و پيش از هر اقدام نظامي در مرزهاي جغرافيايي آن کشور، مرزهاي فرهنگي آن را مورد يورش قرار مي‌دهند.
بدين‌ترتيب، فرهنگ همانند رودخانه‌اي است که آب آن از مجاري مختلف به حوض منازل افراد مي‌رود. اگر آب اين رودخانه گل‌آلود شد، تنها با تصفيه و پالايش آب حوضچه‌هاي منازل، مشکل حل نمي‌شود. بايد علّت آلوده‌شدن آب رودخانه را پيدا کرد و درصدد رفع آن برآمد. هر انساني دوست دارد که فرزندان جوان و نوجوانش درست تربيت شوند و از لغزش‌ها و خطاهاي فاحش به‌دور باشند. تحقق اين امر تنها به اين نيست که در همه حال مراقب فرزندان باشيم؛ که اين کار نه ممکن است و نه مفيد. بايد ريشه‌هاي فساد را قطع کرد و راه نفوذ انديشه‌هاي ناصواب و ويران‌گر را بست و اين مأموريت بزرگ به‌عهدة‌ فرهنگ جامعه است که با تقويت مباني اعتقادی و اخلاقي جوانان سد محکمي در برابر امواج تهاجم دشمن برپا سازد. بنابراين تنها با فراگيرکردن مباني اعتقادي و ارزش‌هاي اخلاقي در فرهنگ جامعه مي‌توان سلامت افراد آن، به‌‌ويژه جوانان را تضمين کرده و از اسارت انواع وابستگي‌ها رهاي‌شان ساخت. درد امروز جوامع، وابستگي روحي و خودباختگي در برابر بيگانگان است، و تنها دين‌باوري است که انسان را از وابستگي به غير خدا و خودباختگي نجات مي‌دهد. امام راحل(ره) در همين‌باره فرمودند:«ما يک وابستگي روحي پيدا کرديم، اين وابستگي روحي از همة چيزها براي ما بدتر است.» (صحيفة نور، ج 7، ص 25). هم‌چنين ايشان اولين گام در راه احياي فرهنگ، اصلاح نظام تربيتي جامعه و تضمين تحقق برنامه‌هاي اسلامي را ريشه‌کن‌کردن همة عوامل فساد مي‌داند:«اولين اقدام اين است که همة‌ عوامل فساد و مهم‌تر اين‌که همة انگيزه‌هاي فساد در زمينه‌هاي اجتماعي واقتصادي و ساير زمينه‌ها با کمال جديّت بايد ريشه‌کن شود.» (همان، ج 3، ص 47)

6- مقابله با تهاجم فرهنگي
ملّت‌ها را از تبادل فرهنگي بين يکديگر، گريزي نيست و هيچ کشوري نمي‌تواند مرزهاي کشورش را به روی ملّت‌هاي ديگر ببندد؛ اما امروزه به‌دليل انحصار وسايل ارتباطات و فن‌‌‌آوري در کشور‌هاي پيشرفته، اين روند، به جرياني يک‌سويه بدل شده است. استکبار جهاني به قصد نابودي هويت ملي و فرهنگي و استقلال کشورهاي جهان سوم، به‌ويژه جهان اسلام، وارد ميدان شده است و با در اختيار داشتن ابزارهايي نظير ماهواره، حملات بي‌امان خويش را، هر آن توسعة بيش‌تر مي‌دهد. چاره‌انديشي براي دفع اين خطر، خصوصاً براي جمهوري اسلامي که در نوک پيکان حملة دشمنان قرار دارد، امري ضروري و حياتي است. در جوهرة‌ تفکر امام‌خميني(ره)، کار اصلي مقابله با تهاجم نيست؛ حملة‌ مستمر و مداوم به همة ارکان وجودي استکبار جهاني، ويژگي اصلي و برجستة‌ اين انديشه است. آن بزرگوار خود در دوران عمر گران‌مايه‌اش چنين عمل کرد و قدرت افسانه‌اي استکبار جهاني را در هم شکست و شجاعانه مي‌فرمود:«دست آمريکا و ساير ابرقدرت‌ها تا مرفق به خون جوانان ما و ساير مردم مظلوم و رزمنده فرو رفته است. ما تا آخرين قطرة‌ خون خويش با آنان شديداً مي‌جنگيم؛ چرا که ما مرد جنگيم. ما انقلاب‌مان را به تمام جهان صادرمي‌کنيم؛ چرا که انقلاب ما اسلامي است و تا بانگ لا اله الاّ الله و محمد رسول‌الله(ص) بر تمام جهان طنين نيفکند، مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان عليه مستکبرين هست، ما هستيم.»(صحيفة نور، ج11، ص226). مصلحت‌گرايي و مماشات، يا نرمش از موضع ضعف، هيچ‌‌گاه در تفکر فرهنگي امام راحل(ره) جايي پيدا نکرد و ايشان همواره با لحن عتاب‌آميز و نهيب ملکوتي خويش، زلزله بر کاخ‌هاي ستمگران و جهان‌خواران مي‌افکند:«قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها بدانند که ما تا آخرين نفر و تا آخرين منزل و تا آخرين قطرة خون برای اعلاي کلمه‌الله ايستاده‌ايم و بر خلاف ميل تمامي آنان، حکومت نه شرقي و نه غربي را در اکثر کشورهاي جهان پايه‌ريزي خواهيم نمود.»(همان، ج20، ص61)
امام راحل(‌ره) با اعلام روشن اهداف انقلاب اسلامي و هجوم به دنياي کفر و استکبار، آنان را در لاک خود فرو برد. عدم درک بيانات پيامبرگونة امام راحل(‌ره) و ندانستن شيوة‌ مقابله با‌ آن،‌ ابرقدرت‌‌ها را در‌موضع انفعال و سردرگمي قرار داد؛ به‌طوري‌که با همة امکانات مادي و تکنولوژي، در برابر حملات فرهنگي امام راحل(ره) ايستادند؛ غافل از اين‌‌که مرز نفوذ پيام الهي امام(ره)، دل‌هاي تشنة حق و عدالت است.

استراتژي دفاع فرهنگي
‌راه‌بردها و شيوه‌هاي تحقق اهداف فرهنگي از ديدگاه حضرت امام(ره)، بايد به‌عنوان يک دستورالعمل مستمر و دائمي به‌کار گرفته شود. تعلل در هر زمينه‌اي مي‌تواند بر اهداف فرهنگي جامعه خدشه وارد نمايد. از اين جهت، هدف فرهنگي منهاي راه‌برد فرهنگي، قابل تعقيب و دسترسي نخواهد بود. مهم‌ترين راه‌بردهاي فرهنگي از نظر امام‌خميني(ره) را مي‌توان به شرح زير خلاصه کرد:

1- قطع وابستگي فرهنگي
راه‌برد فرهنگي،‌ مسأله بسيار مهم و حياتي در بقا و قوام يک جامعه است؛ به‌ويژه اگر آن جامعه مبتني بر ارزش‌هاي ديني شکل گرفته باشد. از اين جهت امام راحل(ره)‌، حفظ اصول و ارزش‌هاي اسلامي را تنها با سياست فرهنگي مستقل امکان‌پذير دانسته، تضمين استقلال در ساير جهات را با وجود وابستگي فرهنگي، نوعي ساده‌انديشي دانسته‌اند:«ساده‌انديشي است که گمان شود با وابستگي فرهنگي، استقلال در ابعاد ديگر با يکي از آن‌ها امکان‌پذير است.» (صحيفة‌ نور، ج15، ص160)

2-  دفاع همه‌جانبه از ارزش‌هاي ديني
از راه‌هاي مهم دست‌يابي به اهداف فرهنگي، پاي‌بندي و دفاع همه‌جانبة آحاد ملت از ارزش‌هاي الهي و اسلامي است. تعهد و احساس مسؤوليت در اين امر، مجال سوء استفاده و توطئه‌چيني را از دشمنان سلب مي‌نمايد. عامل اصلي که دشمنان اسلام و ارزش‌هاي ديني را به جسارت و خيانت دلير مي‌کند، بي‌توجهي مسلمانان به قدرت بالقوة خود و عدم مقابله جدي آنان با دشمنان کمين‌نشسته اسلام است. از اين‌رو امام راحل(ره) مي‌فرمايد:«مسلمانان بايد با همة امکانات و وسايل لازم، به مقابلة جدي در دفاع از ارزش‌هاي الهي و منافع مسلمين برخيزند و صفوف مبارزه و دفاع مقدس خويش را محکم و مستحکم نمايند و به اين بي‌خبران و دل‌مردگان و پيروان شياطين، بيش از اين مجال حمله را به صفوف عقيده و عزت مسلمانان ندهند.» (همان، ج20، ص122)

3- تحول فرهنگي
در انديشة امام راحل(ره)،‌ هويت و موجوديت واقعي يک جامعه را فرهنگ آن جامعه تشکيل مي‌دهد و انحراف آن،‌ جامعه را اگر چه در ابعاد سياسي، اقتصادي و صنعتي و نظامي قدرت‌مند باشد، پوچ و ميان‌تهي مي‌سازد. از اين جهت،‌ امام راحل(ره) عزت و قدرت يک ملت را، تنها در ساية تحول فرهنگي آن ملّت مي‌دانستند:«بزرگ‌ترين تحولي که بايد بشود،‌ در فرهنگ بايد بشود، براي اين‌که بزرگ‌ترين مؤسسه‌اي است که ملت را يا به تباهي مي‌کشد يا به اوج عظمت و قدرت مي‌کشد.» (صحيفة نور، ج6، ص252)

4- حضور مؤثر حوزة علميه و روحانيت
معمولاً آثار بارز وابستگي فرهنگي در هر کشوري،‌ با مرعوب‌شدن قشر روشن‌فکر در برابر تهاجم فرهنگ غرب همراه بوده است که گاه با تمارض يا با اظهار ‌نظرهاي غرب‌پسندانه با مهاجمين نيز هم‌نوايي مي‌کردند. ما در انقلاب اسلامي نيز شاهد امواج انديشه‌هاي چپ و راست،‌ اعم از مارکسيسم و ليبراليسم،‌ بوده‌ايم؛ لکن قشري که همواره خطر تهاجم غرب را جدي گرفته است و به‌جاي هم‌زباني،‌ به مقابلة با آن پرداخته،‌ قشر متعهد روحانيت بوده است. از اين جهت،‌ امام راحل(ره) براي استحکام مباني فرهنگي و تربيتي در جامعه، حضور فعال روحانيت و بهره‌مندي بهينه از علوم حوزوي را ضروري دانسته،‌ مي‌فرمودند:«اسلام عميق‌تر از همه جا و از همة‌ مکتب‌ها،‌ راجع‌به امور انساني و راجع‌به امور تربيتي مطلب دارد،‌ که در رأس مسائل است… متخصص لازم است و در اين امر بايد از حوزه‌هاي علميه متخصص بياورند.» (همان،‌ ج 15،‌ ص 250)

5-  توجه به مراکز آموزشي و تبليغي
اهتمام به برنامه‌ريزي صحيح و هدف‌دار در نظام آموزشي و تبليغي کشور، نقش اصلي را در تحقق اهداف فرهنگي جامعه ايفا مي‌کند. دشمنان نيز براي نفوذ در اين مراکز،‌ بيش‌تر از جاهاي ديگر، تلاش مي‌کنند. از اين جهت امام راحل(ره) فرمودند:«و اما در دانشگاه،‌ نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزش‌هاي خودي منحرف کنند و به‌سوي شرق يا غرب بکشانند و دولت‌‌مردان را از بين اينان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت دهند و به‌دست آن‌ها هر چه مي‌خواهند،‌ انجام دهند.»(همان، ج 21،‌ ص 185)
بنابراين با ايجاد زمينه‌هاي مناسب سياسي و اجتماعي هر چه بيش‌تر براي دانشجويان عزيز، بايد درک و شناخت آنان را نسبت‌به شگردهاي دشمنان انقلاب اسلامي ارتقاء‌ داد،‌ تا با عناصر فاسد و مروّجين فرهنگ بیگانه در محيط دانشگاه مبارزه کنند.
امام راحل(ره) ريشة‌ توطئه و نقشه دشمنان را از دبستان تا دانشگاه دانسته و هدف عمدة آنان را، ايجاد بدبيني نسبت‌به اسلام و روحانيت ترسيم فرمودند:«در گذشته از يک طرف از دبستان‌ها تا دانشگاه‌‌ها کوشش شد که معلّمان و دبيران و رؤساي دانشگاه‌ها از بين غرب‌زدگان يا شرق‌زدگان و منحرفان از اسلام و ساير اديان انتخاب و به کار گماشته شوند و متعهد مؤمن در اقليت قرار گيرند که قشر مؤثر را که در آتيه حکومت را به‌دست مي‌گيرند،‌ از کودکي تا نوجواني و جواني طوري تربيت کنند که از اديان مطلقاً و اسلام به‌خصوص و از وابستگان به اديان، خصوصاً روحانيون و مبلّغان متنفر باشند.» (صحيفة‌ نور،‌ ج 21،‌ص182)
بر اين اساس،‌ تبليغ و تعليم براي جوانان و تلاش براي سلامت محيط‌هاي آموزشي و فرهنگي،‌ هويتي ملي و شرعي پيدا مي‌کند. چنان‌چه امام راحل(ره) فرمودند:«الآن حجت بر ما بيش‌تر است و اهميت تبلیغات هم زيادتر. نتيجه اين‌که تبليغ يک حرفه نيست؛ منبع درآمد نيست. مراسم‌‌هاي بي‌روح و بي‌محتوا نيست؛‌ يک وظيفة‌ الهي است.» (همان، ج 21،‌ ص 175)
هم‌چنين امام راحل (ره) براي وسايل ارتباط‌جمعي،‌ به‌‌ويژه راديو و تلويزيون نقش تبليغي مؤثري قائل بودند:«مي‌تواند اين دستگاه با اندک انحرافي،‌ ميليون‌ها مردم را منحرف کند و با اندک اشتباهي، مردم را به اشتباه بيندازد… دستگاهي است که با صحت آن،‌ بسياري از مردم در داخل و خارج صحيح مي‌شوند و با فساد آن،‌ فاسد مي‌شوند.» (همان،‌ ج18،‌ ص242)

6- مشارکت فعال زنان
زنان از ارکان مهم نظام سياسي و فرهنگي جامعه به‌شمار مي‌آيند. نگرش امام راحل(ره) به زن و نقش او در عرصه‌هاي مختلف سياسي و اجتماعي از شگفتي‌هاي روزگار ماست. امام(ره) در عظمت مقام زن فرمودند:«زن نقش بزرگي در اجتماع دارد. زن مظهر تحقق آمال بشر است. زن پرورش‌ده زنان و مردان ارجمند است. از دامن زن،‌ مرد به معراج مي‌رود. دامن زن، محل تربيت بزرگ‌زنان و بزرگ‌مردان است.» (صحيفة‌ نور،‌ ج6، ص194).
البته زنان شجاع و متعهد ايران اسلامي با مشارکت فعال و غرورآفرين خود در صحنه‌هاي پيروزي انقلاب اسلامي و هشت سال دفاع مقدس،‌ شايستگي‌ها و قابليت‌هاي خود را نشان داده‌اند،‌ و امام راحل (ره) با علم به فداکاري‌ها و خدمات بي‌شائبه زنان مؤمن و متعهد، تعريفي در خور شأن و منزلت آنان ارائه فرمودند:«ثمرات ارزشمند حضور زنان ايران اسلامي در همة عرصه‌ها،‌ از صفحات خواندني تاريخ انقلاب اسلامي است که آيندگان در مورد آن قضاوت خواهند کرد.»

7- توجه به جوانان و مشکلات آنان
توجه مستمر به نيازهاي جوانان و فراهم‌کردن زمنيه‌هاي لازم براي رشد و تعالي آنان، همواره مورد توجه امام راحل (ره) بوده است. امام راحل(ره) بين مشکلات اقتصادي جوانان و حفظ دين،‌ رابطة مستقيم برقرار مي‌نمايند:«اين جوان… فردا که فارغ‌التحصيل مي‌شود،‌ سرگردان است. اگر معاشش فراهم نشود،‌ نمي‌تواند دين خود را حفظ کند.» (همان،‌ ج1،‌ ص65)
بدين‌ترتيب،‌ بهترين راه براي حفظ جوانان و هدايت استعدادها و توانمندي‌هاي آنان در مسير اعتلاي اهداف فرهنگي و سياسي جامعه، درک درست و منطقي جوان،‌ آشنايي کامل به نيازهاي او و سپس برنامه‌ريزي بر اساس اين دو عنصر است که مي‌تواند جوانان ما را از مضرات و تأثيرات تهاجم فرهنگي حفظ کند و نيروي خلاق و کارآمد آن‌ها را به استخدام جامعه و اهداف ملي و ديني آن درآورد.
آن‌چه به عنوان فرهنگ بسيجي امروز در جامعة ما موضوعيت پيدا کرده، بهترين راه نجات و هدايت جوانان است که بايد با همت و پشتکار مسؤولان و دولت‌مردان به اجرا درآيد.

8- مبارزه با رفاه‌طلبي
مأموريت فرهنگ هر جامعه،‌ تقويت عوامل مؤثر در دفاع همه‌جانبه است و آن‌چه آفت بزرگ عوامل دفاع در همة‌ زمينه‌ها به‌حساب مي‌آيد، گرايش جامعه به رفاه‌طلبي و دنياگرايي است. از اين جهت، فرهنگ يک جامعه در تقابل دائمي با اين روي‌کرد خطرناک است. امام راحل(ره)‌ با عنايت به اين مطلب،‌ مبارزه را با رفاه‌طلبي قابل جمع نمي‌داند و گسترش چنين انديشه‌اي را مغاير استقلال، آزادي و اهداف الهي حکومت اسلامي مي‌داند:«ملت عزيز ما که مبارزان حقيقي و راستين ارزش‌هاي اسلامي هستند،‌ به‌خوبي دريافته‌اند که مبارزه با رفاه‌طلبي سازگار نيست و آن‌ها که تصور مي‌کنند مبارزه در راه استقلال و آزادي مستضعفين و محرومان جهان،‌ با سرمايه‌داري و رفاه‌طلبي منافات ندارد، با الفباي مبارزه بي‌گانه‌اند و آن‌هايي هم که تصور مي‌کنند سرمايه‌داران و مرفهان بي‌درد،‌ با نصيحت و پند و اندرز متنبه مي‌شوند و به مبارزان راه آزادي پيوسته و يا به آنان کمک مي‌کنند،‌ آب در هاون مي‌کوبند. بحث مبارزه و رفاه،‌ بحث قيام و راحت‌طلبي، بحث دنياخواهي و آخرت‌جویي، دو مقوله‌اي است که هرگز با هم جمع نمي‌شوند و تنها آن‌هايي تا آخر با ما هستند که درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند. فقرا و متدينين بي‌بضاعت،‌ گردانندگان و برپادارندگان واقعي انقلاب‌ها هستند.» (صحيفة‌ نور، ج 20‌،‌ ص 235).

تحليل محتواي اين فراز از بيانات گهربار امام راحل (ره)‌، به قدري عميق و پرجاذبه است که از جهتي مي‌توان آن را عصارة‌ راهبرد و مخلّص سياست دفاعي معظم‌له و منشور حفظ ارزش‌ها و دستاورد‌هاي هشت سال دفاع مقدس به‌شمار آورد که بي‌شک عدول از اين شيوه پيامدهاي مرگباري را به‌دنبال خواهد داشت. اگر به جای تقويت انگيزه‌هاي دفاعي جامعه، به رفاه و دنياخواهي رو آوريم يا به جاي حمايت از محرومين، ناخواسته سرمايه‌داران را تقويت کنيم،‌ آن روز نه‌تنها از خط مبارزه عدول کرده‌ايم،‌ بلکه بايد شاهد مرگ تدريجي ارزش‌هاي انقلاب اسلامي و دفاع مقدس نيز باشيم؛ چنان‌چه امام راحل (ره)‌ فرمودند: « خدا نياورد آن روزي را که سياست ما و سياست مسؤولين کشور ما، پشت‌کردن به دفاع از محرومين و رو آوردن به حمايت از سرمايه‌دارها گردد و اغنيا و ثروت‌مندان از اعتبار و عنايت بيش‌تري برخوردار شوند.»( صحيفة نور،‌ ج 20، ص129)

مروري کوتاه در تاريخ صدر اسلام و بررسي سير حوادث، پس از عروج ملکوتي رسول اکرم(ص)،‌ گواه اين واقعيت است که آفت بزرگ اسلام و جامعة‌ اسلامي، توسعة فرهنگ رفاه‌طلبي و تکاثر بوده است. بسياري از بزرگان قوم با سوء استفاده از موقعيت‌ها، کاسب‌مَنِشي و حرام‌خواري، به زراندوزان و ملاّکان بزرگ مبدّل گشتند و آن‌چنان فرهنگ جامعه را تحت تأثير قرار دادند که ملاک ارزش در همه جا دينار و زر سرخ بوده است؛ به‌گونه‌اي که حتي فرياد مظلومانة مولاي متقيان علي(ع) و دفاع وي از عدالت و زهد اسلامي نيز نتوانست مانع تهاجم فرهنگ تکاثر و ثروت‌اندوزي شود. امام راحل(ره) باعنايت به اين پيشينة‌ تاريخي و با صراحت تمام،‌ رفاه‌طلبي را به‌سان عدول از خط حمايت از محرومان و تبديل جامعه به ميدان عيش و نوش ثروت‌اندوزان و نشانة‌ شکاف عميق در خط مبارزه و دفاع از ارزش‌هاي اسلامي معرفي مي‌کرد.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.