درباره موضوع تحریمهای اقتصادی، با داود دانشجعفری، وزیر پيشين امور اقتصادی و دارایی، نشستی داشتیم.
وی به دلیل سابقه ریاست بر ستاد مرکزی پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس و هم به لحاظ مطالعات پژوهشی تحریمهای بینالمللی، سخنان فراوانی برای گفتن دارد.
دانشجعفری دکترای اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبایی دارد و به دلیل فعالیتهای مهندسی مرتبط با رفع محاصره آبادان در عملیات ثامنالائمه، از فرمانده کل قوا نشان فتح گرفته است.
آقای دکتر! همان گونه که میدانید، تحریمها همواره بهعنوان ابزاری برای اعمال فشار بر دیگر کشورها در تاریخ استعمارگری غرب وجود داشته و متأسفأنه خیلی از این تحریمها توسط سازمانهای بینالمللی – که داعیه دفاع از ملتها و حفاظت از حقوق بشر را دارند – نیز حمایت میشود. اما آیا با مطالعه تحریمهایی که در دهههای اخیر در سراسر جهان اعمال شده است، میتوانیم ارزیابی دقیقی از فلسفه و اهداف اصلی این تحریمها توسط کشورهای تحریمکننده داشته باشیم؟
با مروری بر تحریمهایی که تاکنون از سوی کشورهای غربی به ویژه آمریکا و انگلیس صورت گرفته است، به ویژه با توجه به مستندات خودشان، میتوان گفت که آنها همواره چند هدف اصلی را در تحریمها دنبال کردهاند؛ برای نمونه، فشار بر کشور هدف، برای تغییر نظام سیاسی آن. همچنین، تحمیل هزینههای اقتصادی به کشور هدف با روشهای گوناگون همچون محدودیتهای تجاری یا ممنوعیت سرمایهگذاری در آن کشور.
البته تحریمها دو سطح دارد؛ نخست، تحریمهای محدود مثل قانون ایجاد محدودیت در صادرات کالاهای آمریکایی به کشورهای هدف که برای بسیاری از کشورها و از جمله ایران پیاده شده است.
دوم، تحریمهای جامع که در این نوع از تحریمها، محدودیتها و ممنوعیتها به مجموعه اقتصاد کشور هدف تسری مییابد.
البته ناگفته نماند که در تحریمهای اقتصادی، گاه از راهکاری مکمل و سرعتدهنده نظیر گفتمان دیپلماسی و یا حتی عملیات نظامی نیز استفاده شده است.
تحریمهای اقتصادی تا چه اندازه گسترده است و شامل چه کشورهایی میشود؟
ـ همان گونه که عرض کردم، هدف تحریمها متنوع است. از فشار آوردن از نظر هزینهای به کشور هدف آغاز میشود و در مرحله بعد، فشار آوردن برای تغییر سیاستهای کشور هدف و هم راستا کردن آن کشور با سیاستهای کشور تحریمکننده، ادامه مییابد. حتی ممکن است تدابیری اندیشیده کنند تا در انتخابات بعدی، عملا موانعی برای پیروزی دولت مزاحم کشورهای تحریمکننده، پدید بیاورند.
البته نوع دیگری از دستهبندیهای تحریم نیز وجود دارد؛ مثلا تحریمهای یکجانبه و چندجانبه. منظور از تحریمهای یکجانبه، تحریمهایی است که یک کشور خاص، مثل آمریکا یا انگلیس، علیه کشوری دیگر اعمال میکند. تجربه عینی آن تحریمهایی است که آمریکا در چند سال گذشته در بسیاری از کشورها دنبال کرده است؛ برای نمونه در آمریکا قانونی با نام قانون منع تجارت آمریکا با کشورهای متخاصم، وضع کردهاند که درباره کشور هدف اعمال میکنند. یا اجرای قانون داماتو در مورد تحریم سرمایهگذاری در نفت و گاز ایران و لیبی دنبال شد و همچنین تحریم علیه کوبا که سالهاست ادامه دارد.
اما نوع دیگر، تحریمهای چند جانبه است که گروهی از کشورها برای مثال، چند کشور اروپایی یا سازمان ملل، درباره کشور هدف اعمال میکنند. بهترین مثال تحریمهای چندجانبه، تحریمهای سازمان ملل است که اتفاقا پس از دهه 1990 به این طرف، تعداد آن گسترده شده است و در دهههای اخیر کشورهایی نظیر کره شمالی، شوروی سابق، پرتقال، آفریقای جنوبی، رودزیا، عراق، یوگسلاوی سابق، لیبی، کامبوج، لیبریا، هائیتی، آنگولا، روآندا، اتیوپی، صربستان و کوبا مشمول آن شدهاند.
مشابه این تحریمها، از سوی اتحادیه اروپا نیز اعمال شده است. البته در این بین، کشورهای دیگری هم بودهاند که مشمول تحریمهای محدودتری همچون تحریمهای مالی و مسافرتی شدهاند. در این زمینه هم میتوان به کشورهایی چونآنگولا، پرو، سودان، سوریه، بلغارستان، چین، اکوادور، مجارستان، گواتمالا، هند، نیجریه، پرو، لهستان، روسیه، ویتنام و ایران، اشاره کرد. بنابراین میبینیم که تحریم اصلا مسألهای نادر که تنها برای ایران رخ داده باشد، نیست.
و اینکه قطعنامه تحریم اخیر هم اولین تحریمی نیست که در مورد ایران انجام میشود.
بله، تحریمهای یکجانبه جمهوری اسلامی ایران توسط آمریکا تقریبا بلافاصله پس از انقلاب اسلامی شکل گرفت و از ممنوعیتهای نقل و انتقال مالی که حتی به ایرانیهای مقیم آمریکا نیز اجازه مبادله پول با ایران داده نمیشد، آغاز شد و بعدا به ممنوعیت ورود پسته و فرش ایران به آمریکا تسری پیدا کرد؛ بنابراین، ایران در سالهای اخیر همواره با انواع تحریمهای یکجانبه آمریکا روبه رو بوده و اوج این تحریمها در سالهای پیش، اجرای قانون داماتو بود که از سال 1994 اعمال شد.
البته به تازگی قطعنامه چهارم شورای امنیت سازمان ملل در ادامه سه قطعنامه قبلی با رایزنی آمریکا دنبال شد که با کوتاه آمدن برخی اعضای شورای امنیت، مثل روسیه و چین از مواضع پیشین به تصویب شورای امنیت رسید؛ این تحریم اخیر از نوع تحریمهای چندجانبه است.
آیا تحریم اقتصادی، صرفا از طریق دولت کشور تحریمکننده دنبال میشود یا از طرف شرکتها و یا سطوح پایینتر دولتی؟
ـ امروزه تحریمکننده میتواند به اشکال گوناگونی ظاهر شود. برخی از تحریمها از سوی یک دولت مشخص یا جمعی از کشورها دنبال میشود. در مواقعی حتی بخشی از یک کشور یا دولت مثلا ایالتی خاص یا تعدادی از شرکتها تحریم را دنبال میکنند و یا حتی ممکن است سازمانهای مردمنهاد در تحریم یک کشور وارد شوند.
در مواردی شرکتهای چندملیتی نیز ممکن است در تحریم علیه کشوری وارد شوند. در کشور هدف هم مخاطب اصلی تحریم، میتواند دولت کشور هدف یا زیرمجموعههای آن باشد. البته در مواردی نیز ممکن است گروههای خاص در کشور هدف، مورد توجه تحریم باشند. حتی، ممکن است اشخاص یا شرکتی جزو اهداف تحریم در کشور هدف قرار گیرد.
سازوکارهای تحریمها چگونه است؟ آیا کشورهای غربی برای اجرای تحریمها راهکار مشخصی دارند؟
ـ در تحریمهای اقتصادی، سازوکارهای گوناگونی به کار گرفته شده است؛ مثلا تحریم مالی کشور هدف، جلوگیری از سرمایهگذاری در کشور هدف، یا محدودیت اعتبار بانکی به کشور هدف و حتی مسدود کردن اموال و دارایی کشور هدف در خارج؛ همانند همان اتفاقی که برای ایران در اوایل انقلاب اسلامی افتاد و دولت آمریکا اموال و داراییهای ایران را در آمریکا بلوکه کرد. کنترل صادرات و واردات کشور هدف، سیاستهای محدودکننده تجاری مثل بالا بردن تعرفههای صادرات، محدودیت رفت و آمد اتباع کشور هدف، محدودیت انتقال اطلاعات فنی و اقتصادی و در واقع، فنآوری به کشور هدف و محدودیت انتقال تجربیات مدیریتی از دیگر سازوکارهای تحریم کشورهای غربی به ویژه آمریکاست؛ بنابراین، میبینیم که تحریم اقتصادی، سازوکارهای گستردهای دارد و خیلی از اینها درباره ایران در سالهای گذشته اعمال شده است.
در تحریمهای اقتصادی، متغیرهای اقتصادی متنوعی آماج تحریمکنندگان قرار میگیرد تا فشار به کشور هدف را تشدید کنند؛ برای نمونه، کاهش سود شرکتهای دولتی یا خصوصی، کاهش فروش شرکتها، کاهش اشتغال، کاهش رشد اقتصادی، پایین آوردن سطح زندگی مردم و به طور کلی، ایجاد مانع برای توسعه اقتصادی کشور هدف جزو اهداف تحریمکنندگان است.
حالا فارغ از سطح یا اهداف تحریم، کشورهای غربی به ویژه آمریکا چقدر تاکنون در زمینه اعمال تحریمها موفق بودهاند؟
ـ نخست این که موضوع اثربخشی تحریمها در سالهای اخیر، موضوع سئوال و بحث بسیاری از محافل سیاستگذاری خارجی و دانشگاهها به ویژه در آمریکا بوده است. برای نمونه، در سالهای پایانی دهه نود، تحقیقات جامعی توسط یک اقتصاددان آمریکایی به نام «هوف باور» در سال 1997 منتشر شد که اثرات تحریمهای اقتصادی آمریکا را بر اقتصاد آمریکا و کشور هدف اندازهگیری کرده و نتایج جالبی نیز به دست آورده بود؛ مثلا، اینکه در بیشتر تحریمهای گذشته، نوعی ناکارآمدی دیده میشود، یکی از این نتایج بود.
همچنین اینکه دامنه اثر تحریم صرفا، محدود به گروه هدف تحریم نبوده و در خیلی از اوقات، به گروههایی که جزو اهداف اعلام شده نبودهاند نیز ضربه زده است. مثلا در مواردی هدف تحریم، محدودیت تجاری کشور هدف بوده، اما در واقع خود اقتصاد آمریکا هم از این موضوع آسیب دیده است.
تحقیق مشابهي که در سال 1998 توسط یکی از اساتید دانشگاه ام.آی.تی به انجام رسید نیز نشان میدهد که ضرر ناشی از اعمال تحریمهای آمریکا علیه چند کشور در همان سال دست کم ده میلیارد و سیصد میلیون دلار بوده است. در این رابطه، تحریم چین، نزدیک چهار میلیارد و چهارصد میلیون دلار و روسیه سه میلیارد دلار به شرکتهای آمریکایی ضربه زده است.
نتایج قانون داماتو درباره تحریم سرمایهگذاری نفتی ایران و لیبی هم نشان داد که شرکتهای آمریکایی فقط در سال 1998 از این تحریمها، حدود یک میلیارد و پانصد میلیون دلار آسیب دیدند.
قاعدتا آنها باید به دنبال آسیبزدن به کشور هدف باشند، اما جنابعالی میفرمایید که خود تحریمکنندگان در این میان متضرر شده اند؛ دلیل این انحراف از هدف اولیه چیست؟
ـ هدف اولیه یک چیز است؛ اما عوارض جانبی که به همراه خود میآورد، چیز دیگری است. این را من نمیگویم، بلکه نتایج تحقیقاتی است که در خود آمریکا صورت گرفته. همین تحقیقات نشان میدهد که برای نمونه، در تحریمی که قرار بوده، واردات آمریکا از کشور هدف محدود شود، در عمل معلوم شده که صادرات آمریکا به کشور هدف هم پایین آمده است.
نکته دیگر، آثار اجتماعی و خسارتهای انسانی است که امروز برای کشورهای تحریمکننده بهویژه آمریکا بهنوعی آبروریزی در نزد جهانیان تبدیل شده است. مثلا تحریم عراق را به یاد بیاورید. پیش از حمله نظامی آمریکا به این کشور و نیز اشغال، خسارتهای گسترده مثل مرگ و میر کودکان در عراق به وجود آمد که بیشتر آنها متوجه گروههای فقیر جامعه عراق بود. این از نتایج تحریمهاست که برای آمریکا خیلی گران تمام شد.
از دیگر نتایج این تحقیقاتی که گفتم، این است که اثرگذاری تحریمها با فاصله کشور هدف از کشور تحریمکننده نسبت عکس دارد. برای مثال، هنگامی که آمریکا یکی از کشورهای آمریکای لاتین را تحریم کرده، اثر آن خیلی بیشتر از وقتی بوده که خواسته در آن طرف دیگر دنیا مثلا ایران را تحریم کند.
از سوی دیگر، اینکه تا چه اندازه دیگر کشورها با کشور تحریمکننده، همکاری کردهاند نیز از جمله عواملی است که روی اثرپذیری تحریمها مؤثر بوده است. نکته دیگر هم این است که اثربخشی تحریمها، با تعدد آبراهها و گستردگی مرزهای زمینی کشور هدف رابطه عکس دارد؛ یعنی هر چقدر دسترسی کشور هدف به مرزها و آبراهها، بیشتر باشد، اثربخشی تحریمها کاهش مییابد؛ بنابراین، در یک جمله میتوان چنین جمعبندی کرد: اثربخشی تحریمهای انجام شده ناچیز بوده است.
به همین دلیل، امروزه در محافل علمی و دانشگاهی حتی در خود آمریکا، سخن از ناکارایی تحریمها بسیار بوده و به دنبال دست یازیدن به سایر روشهای اثربخش هستند.
با این سابقه، چطور به سراغ ایران و تحریمهای جدید علیه آن آمدند؟
– بررسیهای شخصی من نشان میدهد که تحریمهای پیشین، چه یکجانبه و یا چندجانبه برای ایران بدون هزینه نبوده است. البته شرایط جهانی به ویژه در حوزه انرژی در مجموع فضایی را به وجود آورد که عملا تحریمهای ایران بیاثر شدند. بهتر است این موضوع را کمی توضیح دهم.
همان گونه که پیشتر اشاره کردم، تحریمها با هدف افزایش هزینه ایران اعمال میشد. اما بنا به دلایل خاص وضعیت جهانی نفت، تحریم ایران، زمینه افزایش قیمت جهانی نفت را تسریع کرد؛ چنانکه درآمدهای نفتی ایران هم افزایش یافت و برای همین، اثر افزایش هزینه ایران عملا خنثی شد.
به عبارت دیگر، از یک طرف ایران در تحریمهای گذشته با افزایش هزینههای ناشی از تحریم روبهرو بوده که هدف تحریمکنندگان نیز همین بوده و از سوی دیگر، به دلیل همان شرایط خاص نفت که گفتم، درآمدهای ایران نیز افزایش یافته است.
حالا چرا درآمدهای ایران افزایش یافته، دلیل آن، این است که تحریمهای علیه ایران، پیامی روشن برای اقتصاد دنیا داشته و آن هم افزایش قیمت جهانی نفت بوده است. روشن است ایجاد هرگونه ناآرامی و تحت فشار قرار دادن ایران، چشمانداز آینده بازار نفت را آشفتهتر خواهد کرد.
نکته قابل توجه و جالب هم این است که این افزایش درآمدها، همواره بیش از افزایش هزینهها بوده است؛ بنابراین، عملا چنین شرایطی تحریمها را خنثی کرده است. برای نمونه، در سالهای گذشته، وضعیت حساب سرمایه ایران در اثر اعمال محدودیتهای مالی و محدودیتهای تجاری، به ضرر ایران بود و حتی خالص حساب سرمایه ایران منفی شد، ولی افزایش درآمدهای نفتی ایران به مراتب بیشتر از کاهش حساب سرمایه بوده است. به عبارت دیگر، در سال 1383 که حساب سرمایه ایران به اندازه 7 میلیارد و 300 میلیون مثبت بود؛ یعنی ورود سرمایه از بیرون به ایران، بیش از 7 میلیارد و 300 میلیون از میزان خروج سرمایه از ایران بود.
در سالهای اخیر بر اثر محدودیتهای تحریم مالی، حساب سرمایه ایران تا چهارده میلیارد دلار منفی شده است، ولی با وجود این محدودیتها، درآمدهای نفتی ایران در این دوره به نحو چشمگیری افزایش پیدا کرد، به گونه ای که اثر محدودیتها و تحریمها را خنثی کرد.
به عبارت دیگر، درآمدهای نفتی ایران از 36 میلیارد و600 میلیون دلار در سال 1383 به حدود 82 میلیارد دلار در سال 1387 افزایش پیدا کرد.
از سوی دیگر، درآمد صادرات غیرنفتی ایران هم از 7 میلیارد و 500 میلیون دلار در سال 1383 به بیش از بیست میلیار دلار در سال 1378 افزایش پیدا کرد؛ یعنی 43 میلیارد و 800 میلیون دلار مجموع درآمدهای ارزی ایران در سال 1383 بود که به حدود 101 میلیارد دلار در سال 1387 افزایش یافت؛ بنابراین، همان گونه که می بینید، افزایش درآمدهای نفتی ایران در این دوره، خیلی بیشتر از کاهش سرمایه حساب ایران بوده است.
اما هم اکنون یک پرسش پیش میآید که با این اوصاف، چرا کشورهای تحریمکننده به فکر ایجاد محدودیت درآمدی برای ایران نبودهاند؟
ـ البته آنها همواره این آرزو را داشتهاند، اما هیچگاه موفق به اجرای آن نشدهاند. امثال توماس فریدمن و برخی از نظریهپردازان آمریکایی به ویژه در حوزه اقتصاد سیاسی، همواره روی کاهش درآمدهای نفتی ایران تأکید کردهاند و حتی برخی راهکارها از جمله کاهش قیمت جهانی نفت را هم مطرح کردهاند. آنها آرزو میکردند با کاهش قیمت نفت به پنج دلار، بتوانند ایران را بیشتر تحت فشار قرار دهند؛ اما به رغم همه تلاشهایی که در این رابطه داشتند، هیچ گاه به اهداف خود نرسیدند و شرایط جهانی نیز چنین اجازهای را به آنها نداده است.
برعکس، قیمت جهانی نفت در مقاطعی به بیش از صد دلار هم رسیده است. امروزه با توجه به نگرانیهای جهانی، ارزهای خارجی مثل دلار و یورو دیگر نمیتوانند جذبکننده داراییهای کشورها باشند؛ بنابراین، نباید تعجب کرد که چرا خیلی از کشورها برای خرید طلا و یا سایر داراییهای باارزش هجوم بردهاند، زیرا میخواهند ارزش داراییهای خود را حفظ کنند.
دلیل افزایش قیمت طلا در حال حاضر نیز همین نکته است. حالا در چنین شرایطی، آمریکا هر چقدر هم تلاش کند، نمیتواند قیمت جهانی نفت و یا طلا را کاهش دهد، چراکه حجم نگرانیهای جهانی به اندازه ای است که آمریکا نمیتواند سیاستهای موردنظر خود را به پیش ببرد.
با توجه به بررسیهایی که شما در این زمینه انجام دادهاید، آیا میتوانید نظریه مشخصی نسبت به پیشبینی موفقیت یا عدم موفقیت تحریمهای جدید علیه ایران بدهید؟
ـ پیشبینی من این است که این تحریمها تأثیر چندانی در اقتصاد ما نخواهد گذاشت و همانند گذشته، ایران پیروز این میدان خواهد بود. نخست به همان دلایل عمومی که پژوهشگران آمریکایی نیز درباره ناکارآمدی تحریمها گفتهاند و قبلا نیز به آنها اشاره کردم. مثل دوری فاصله آمریکا و حتی اروپا با ایران یا گستردگی مرزهای ایران که امکان موفقیت تحریم را کاهش میدهد.
دلیل دوم این که ایران و آمریکا اصولا از لحاظ تجاری، روابط بسیار محدودی با یکدیگر دارند و برای همین، تحریم آمریکا نمیتواند در اقتصاد ایران مؤثر باشد. البته در مورد اروپا به دلیل روابط تجاری گسترده ایران با آنها وضعیت کمی فرق میکند. برخی کشورهای اروپایی در سالهای گذشته، شریک اول اقتصادی ایران بودهاند، ولی به همین دلیل هم معتقدم که تحریم اخیر همان گونه که به ایران لطمه میزند، به کشورهای اروپایی نیز ضربه میزند.
در قطعنامه 1929 مجموعه کشورهای اروپایی به غیر از انگلیس که از بابت منابع انرژی نگرانی ندارد و در این زمینه، وابسته به انرژی روسیه نیست، بقیه از تحریم ایران لطمه جدی خواهند خورد. همین است که برخی از تحلیلگران بر این باورند که سر اروپا در قضیه قطعنامه تحریم اخیر کلاه رفته است، زیرا آمریکا منافع زیادی در ایران ندارد و بنابراین، از لحاظ تحریم ایران، نگرانی چندانی ندارد.
ولی درباره اروپا شرایط فرق میکند، زیرا با اعمال تحریمها علیه ایران، عملا مذاکراتی که برای ایجاد تنوع در منابع انرژی اروپا آغاز شده بود و ایران میتوانست نگرانی اروپا را در زمینه خنثی کردن انحصار انرژی روسیه در اروپا برطرف کند، هماکنون متوقف شده است. متنوع کردن منابع انرژی اروپا، راهبرد اصلی انرژی اروپا بوده و جای شگفتی است که اروپاییها چگونه حاضر شدند با آمریکا همکاری کنند.
با این تحلیل، ضرر اروپا از مشارکت در تحریم ایران بهمراتب از ضررهای ایران بیشتر بوده است.
و با اين حساب نزدیک شدن ایران به اروپا میتوانست این موهبت را برای اروپا داشته باشد، اما این قطعنامه کار را برای اروپاییها خراب کرد.
به نظر من، اروپا هم این درک را دارد و مطمئنا در نخستین فرصت راهکار دور زدن تحریم را دنبال خواهد کرد، چراکه ادامه وضع موجود به ضرر اروپاست.
به نظر من، اظهارات اخیر رومانو پرودی، اقتصاددان برجسته و سیاستمدار کهنهکار ایتالیايي، درباره ضرورت نزدیکی اروپا و ایران را میتوان در این چهارچوب تحلیل کرد. دلیل سوم عدم موفقیت تحریمها، شرایط ژئواستراتژیک و خاص ایران است.
ایران امروزه در شرایطی قرار دارد که اجرای تحریم را بسیار مشکل کرده است؛ نخست این که مرزهای زمینی و آبی ایران با کشورهای همسایه گسترده است. دوم آن که منافع استراتژیک بسیاری از کشورها با اقتصاد ایران گره خورده است و زمینه ای را فراهم کرده که این تحریمها نمیتواند قوام پیدا کند.
آنچه تاکنون برای آمریکا روزنه امیدی برای اثربخشی تحریم اخیر بوده، خود قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل نبوده است، بلکه آمریکا به دنبال جلب همکاری دیگر کشورها برای اعمال تحریمها، فراتر از قطعنامه سازمان ملل بوده است. اگر متن دو تحریم را کنار یکدیگر بگذاریم، آنچه را دلخواه آمریکاست، درخواهیم یافت.
دلیل چهارم آن است که تجربه تحریمهای آمریکا مثل تحریم موسوم به «نفت در برابر غذا» در مورد عراق، نشان داد که حتی خود آمریکا بهعنوان کشور اصلی طراح این نوع تحریمها، معمولا از نخستین نقضکنندگان این تحریمها خواهد بود.
دلیل پنجم این است که در حقیقت ظهور این قطعنامه در مقطع زمانی کنونی بر پایه یک اشتباه استراتژیک شکل گرفته است و به زودی فرو خواهد ریخت. شاید آمریکاییها به اشتباه فکر میکردند که اختلاف نظرهای سیاسی در درون ایران، باعث خواهد شد که عدهای فرش قرمز برای آنها پهن کنند؛ غافل از اینکه امروزه حفظ استقلال ایران از جمله در مسائل هستهای تبدیل به راهبرد ملی شده و همه مردم ایران یک حرف را میزنند.
آقای دانش جعفری، به تازگی برخی از دستاندرکاران موضوع تحریم ایران از جمله «استیوارت لوی»، معاون خزانهداری آمریکا خیلی سعی میکنند وانمود کنند که نوک پیکان تحریمها متوجه منافع مردم ایران نخواهد بود. شما با این نظر موافق هستید؟
ـ آمریکاییها خیلی میکوشند این موضوع را اثبات کنند که هدف تحریم صرفا محدود به کنترل اهداف هستهای ایران است. البته مردم ایران گول این حرفها را نمیخورند، زیرا خود تحریمکنندگان اینقدر در سخنان خود دچار تناقض شدهاند که مردم ایران این حرفها را باور نکنند؛ برای نمونه من میپرسم آیا تحریم کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران برای کنترل اهداف هستهای ایران است؟! اگر تحریمکنندگان علاقهمند بودند صرفا نقل و انتقال کالاهای مرتبط با مسأله هستهای ایران را رهگیری کنند، آیا وقتی که کالای ایرانی از طریق چند کشتی محدود متعلق به شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران حمل میشود، کنترلش راحتتر است؟ یا وقتی که قرار شود این کالاها با هزاران کشتی بینالمللی دیگر منتقل شود؟! آیا اعمال کنترل بانکی یا صادرات و واردات ایران واقعا با هدف کنترل مسائل هستهای ایران انجام میشود؟! مردم ایران به خوبی میدانند که هدف تحریمکنندگان کنترل هستهای نیست، بلکه فلج کردن اقتصاد ایران و برخورد با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است. تحریمکنندگان قطعا موفق نخواهند شد، همانطوری که در گذشته نتوانستهاند کاری بکنند.
یادمان نرفته که روزی که حکومت دستنشانده قاجار از سوی انگلیسیها بر سر کار بود، چطور آیتالله میرزای شیرازی در حالی که ذرهای در قدرت سیاسی مشارکت نداشت، صرفا با نوشتن یک جمله کوتاه چنان بلایی بر سر انگلیسیها آوردند که خاطره آن هنوز از ذهن سیاستمداران انگلیسی خارج نشده است. مردم ایران در طول تاریخ همواره با موضوع دخالت بیگانگان مخالف بودهاند.
حالا چطور تحریمکنندگان انتظار دارند که نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی نظامی که قدرتمند است و ریشه دارد و در عینحال مورد توجه و تأیید ملت ایران است و در رأس آن عالم فرزانهای چون آیتالله خامنهای قرار دارند؛ شخصیتی که دارای محبوبیت تودهای و مردمی گسترده هستند و در ضمن، مرجع تقلیدیاند که دامنه مقلدین ایشان از مرزهای جغرافیایی ایران گذشته است، در برابر این فشارها کوتاه بیاید؟
قطعا رهبری ایران با توجه به اینکه یک استراتژیست برجسته هستند و به خوبی مسائل سیاسی داخلی و خارجی کشور را تحلیل میکنند و در دوران رهبری خود نیز با فرماندهی هوشمندانه بر نیروهای نظامی کشور، توانستهاند قابلیتهای دفاعی و بازدارندگی کشور را تا بالاترین سطح ارتقا دهند، این بار نیز نخواهند گذاشت ایران از این تهدید دچار آسیب شود. در ایران از رهبری گرفته تا دیگر مراجع تقلید، جملگی، مقاومت را در برابر زیادهخواهی بیگانگان نوعی تکلیف شرعی مردم میدانند. همان گونه که مردم نیز این فشارها را به عنوان یک عبادت برای رضایت خدا تلقی خواهند کرد.
ما در زندگی سی ساله انقلاب اسلامی، بارها و بارها این تجربه شکست خورده را ملاحظه کردهایم و همان گونه که چند سال پیش، سفرای اروپایی قهر کردند و از ایران رفتند و مدتی بعد بیسروصدا به تهران بازگشتند، در قضیه تحریمهای اخیر هم به اشتباه خود پی خواهند برد و بیسروصدا فیتیله تحریم را پایین خواهند کشید.
البته مسئولین باید تحریمها را جدی بگیرند تا خدای ناکرده با مشکلی روبه رو نشویم.
بله، مطمئنا این حرفها به این معنا نیست که دولت ایران تحریم را جدی نگرفته است. خوشبختانه دولت برنامههایی را پیشبینی کرده که توانایی هضم تحریم را در خود دارد. برای مثال دیدید که تحریمکنندگان امید فراوانی به تحریم بنزین بسته بودند، اما متخصصین ایرانی در حالیکه برنامه خودکفایی بنزین را برای دو سال بعد طراحی کرده بودند، با تغییر برنامه تولید واحدهای احداث شده قبلی و نیز افزایش ظرفیت تولید، توانستند خودکفایی بنزین کشور را جلو بیندازند و لذا امید تحریمکنندکان را نقش بر آب کنند.
یکی از آثار شناخته شده تحریمها این است که معمولا قیمت کالاهای وارداتی در کشور هدف پس از اعمال تحریم افزایش پیدا میکند. هرچند این پدیده فشاری بر مصرفکننده داخلی در کشور هدف است، باید توجه داشت که این فشارها میتواند برای تولیدکنندگان داخلی یک فرصت تلقی میشود، زیرا پس از تحریم، قیمت کالاهای داخلی به سطحی پایینتر از اجناس خارجی تنزل میکند و برای همین، مزیت کالای وارداتی عملا از بین میرود؛ هر چند دولت هم برای واردات کالاهای غیرضروری محدودیتهایی را پدید آورده است.
البته اگر دولت با افزایش کارایی سیاستهای اجرای اصل 44، عملا بتواند نقش بخش خصوصی را در اقتصاد ایران افزایش دهد و فضای کسب و کار کشور را بهبود بخشد و از طرف دیگر، هزینههای دولت را نیز کاهش دهد، قطعا با چابکی بهتري میتواند تحریمها را خنثی کند.
Sorry. No data so far.