تریبون مستضعفین-عباس کوچک سبکبار
پدیده ای که اکنون در جامعه ما با آن مواجه هستیم رواج بی حجابی منهای بی غیرتی است. برای مثال فردی را که همسرش در کنار او با آرایش غلیظ و همچنین پوشش نامباسب در حال قدم زدن در خیابان است تصور کنید، حال اگر کسی به سمت آنها رفته و به مرد بگوید شما همسر زیبایی دارید و در وصف زیبایی این همسر سخنی بگوید مطمئنا با واکنش منفی و شدید مرد مواجه خواهیم بود. این همان بی حجابی منهای بی غیرتی است، این یعنی مرد بی حجابی همسر خود را ملازم بی غیرتی خویش نمیبیند، این امر متاسفانه تنها در مورد پوشش محدود نمی شود و باید حضور بی قید بند برخی زنان در میان مردان و همچنین در محیطهای شغلی نامناسب و برخوردهای صمیمی با مردان غریبه را نیز به این ماجرا افزود.
با وجود اینکه مسائل فرهنگی را باید چند وجهی مورد بررسی قرار داد اما به زعم نگارنده مهمترین عامل در ایجاد این معضل فرهنگی (بی حجابی منهای بی غیرتی) نه ماهواره که صدا و سیمای جمهوری اسلامی است. این سخن در وهله اول مطمئنا با واکنشهایی جدی مواجه خواهد شد اما مسئله عدم وجود نگاه مهندسی شده به رسانه و نقش آن در شکل گیری فرهنگ است.
اما چگونه صدا و سیما توانست نقشی کلیدی در نهادینه شدن این ضد ارزش در بین برخی از اقشار جامعه داشته باشد سوالی است که در سطور بعدی به پاسخ آن خواهم پرداخت.
از سریال های ساخت داخل و معضلات جدی حاکم بر آن که بگذریم فیلم ها و سریالهای سانسور و دوبله شده اساسیترین نقش را در این رخداد بازی میکنند. هر فیلمی با توجه به کشور سازنده و اهداف سازندگان دارای فرهنگی حاکم بر آن است که شامل نظام ارزشی حاکم بر روابط بین شخصیتها میشود که مطمئنا تمامی آنان با نظام ارزشی اسلام همخوانی نداشته و در نتیجه برای نمایش از سیما دچار جرح و تعدیل (سانسور) میشود و آنچه باقی میماند نظام ارزشی حاکم بر فیلم است در حالی که ضدارزشهایی را که می توانست باعث واکنش مخاطب و موضع گیری وی نسبت به کلیت این نظام ارزشی شود را دارا نیست. به عبارت دیگر فرهنگ غرب منهای آسیبهای آن شده و نتیجه یک فرهنگ گل و بلبلی است که به مخاطب داخلی عرضه میشود.
نتیجه این ماجرا می شود فیلمی هالیوودی که در آن زنها بدون پوشش و با آرایش و همه آنچه دیده ایم و می بینیم در انظار ظاهر شده، به سر کار میروند با افرادی که ما نامحرم می نامیم صمیمی میشوند و به گفتگو و خنده میپردازند و … اما هیچ اتفاقی خلاف شرعی رخ نمی دهد! نه خیانتی وجود دارد و نه چیزی از این دست که عفت عمومی را لکه دار کند! در صورتی که در متن فیلم اصلی چنین چیزی وجود دارد. کارکرد چنین پاکسازی توسط تلویزیون چیزی جز نشان دادن این امر به مخاطب نیست که می شود (تاکید می کنم می شود) زن بدون پوشش اسلامی در جامعه و در شغلهای نامناسب حضور داشته باشد، محدودیتی در برقراری رابطه با نامحرم نداشته باشد و هیچ رخداد خلاف عرف و شرعی هم رخ ندهد! و هنگامی که ما به کسی معترض شویم که بی حجابی باعث رواج بی عفتی می شود در جواب می شنویم که «خیر این شما هستید که چنین فکر مسمومی دارید! ببینید در غرب که همه چیز آزاد است مگر چنین چیزهایی رخ میدهد؟! فکر کرده اید که تمام مردان آمریکایی بی غیرت هستند؟!» و شاهد این مدعا نیز فیلمهای غربی است که به همت صدا و سیما همه روابط در آن پاک و معصومانه شده است.
اما درباره بخش دوم مدعایم درباره ایجاد واکنش در مخاطب در صورت وجود ضد ارزشها بهتر است با ذکر یک مثال آن را توضیح دهم.داستان فیلم تروی (Troy) را که بارها و بارها از سیما پخش شد همه اینگونه به خاطر داریم که شاهزادگان تروی به یویان رفته در جشنی شرکت میکنند و در بازگشت شاهزاده جوانتر دختر صاحبخانه را که مورد بی توجهی پدر است با خود به تروی میبرد و پدر او که با ازدواج این دو مخالف است با پادشاه یونان به تروی حمله میکنند و ادامه ماجرا. هر چند همین داستان هم دارای اشکالات بسیاری است از جمله اینکه فرار دختر با شاهزاده را توجیه کرده و دعوا را با نگاهی خوشبینانه به جنگ پدر زن دامادی فروکاسته که تازه در آن ولایت پدر نقض شده و داماد یاغی محق جلوه داده میشود، اما اگر بدانیم که داستان واقعی چیز دیگری است چطور؟ داستان فوق در حالی از سوی سیما برای این فیلم بافته میشود که در داستان واقعی شاهزاده جوان تروایی به همراه «همسر جوان» اشراف زاده یونانی در حالی که در خانه وی مهمان است به وی خیانت کرده و همسر وی را دزدیده و به تروی باز میگردد. روایت چنین داستانی از همان ابتدا بیننده ایرانی (و حتی شرقی) را که به ارزشهای مشخصی اعتقاد دارد به واکنش در برابر فیلم واداشته و نه تنها در ادامه با قهرمان تروایی فیلم همذاتپنداری نمیکند و موضع فیلم در حمایت از وی را نمیپذیرد بلکه چه بسا از تماشای ادامه فیلم به دلیل جریحه دار شدن اعتقادات و ارزشهایش خود داری کند.
لازم به ذکر است که نگارنده قصد ندارند به این نتیجه برسد که فیلم ها و سریالهای هالیوودی به صورت اورجینال و بدون جرح و تعدیل پخش شود بلکه منظور نقد شیوه فعلی و برخورد سطحی با تولیدات فرهنگی غرب و فرهنگ مهاجم موجود در آن است که تنها به سانسور و تغییر دیالوگ اکتفا میکند. شاید بهتر باشد که پخش چنین آثاری به صورت کلی مورد بازبینی قرار گیرد.
متاسفانه سیاست غلط مدیران رسانه ملی مبنی بر پخش این آثار به منظور جلوگیری از رجوع بیننده به ماهواره و یا شبکه ویدئویی غیر مجاز و زیر زمینی مهمترین توجیه آنان برای پخش آثار دستکاری شده سینمای هالیوود است. این اشتباه از نگاه اشتباه به کارکرد رسانه ای تلویزیون نشات میگیرد که به نظر میرسد در ایران نیز به مانند مابهازای غربی خود سرگرم کنندگی و یا به عبارت دیگر وقت گذارانی لهوی را مهمترین کارکرد خود قرار داده و پخش ۲۴ ساعته برنامهها و تکثر شبکههای تلویزیونی و پر کردن آنان با تولیدات داخلی و خارجی و تکراری و غیر تکراری نیز دلیلی بر این مدعاست که به هر نحو ممکن سعی دارد مخاطب را با هر سلیقه ای به پای تلویزیون کشانده، غافل از اینکه این عادت چه تاثیرات شومی برای مخاطب به همراه خواهد داشت. مطمئنا سیاست های حاکم بر صدا و سیما نیاز به بازبینی اساسی دارد در غیر این صورت سیما تبدیل به مجموعه ای از شبکه های ماهواره ای می شود که می توان آن را با خانواده تماشا کرد!
سلام خیلی تحلیل جالب و دلسوزانه ای بود .
اما یک مطلب بسیار مهم در ارتباط با خودمان این است که هیچ قدمی برای ساخت یک فیلم و یک مستند جذاب در ارتباط با حجاب برنداشتیم البته یه حرکت هایی در گوشه و کنار مشاهده میشود اما به اندازه نیست در واقع ما غب نشینی غیرتی نکرده ایم اما حرکت به جلو غفرهنگی هم نداشته ایم خداو کیلی یه نگاه به وضع اتحاد بچه حزب اللهی ها بندازید ، کار رو به اونجایی رسوندن که آقا هم به حزب اللهی ها تذکر واضح دادن اگر بتونیم در جبهه فرهنگی یک دل بشیم و یهدف گذاری مشخص داشته باشیم اونوقت میتونیم یک حرکت مناسب بر علیه دشمنان و اوضاع بد فرهنگی اشته باشیم
مستند چیه آقا؟
ما نخواستیم صداوسیما حجاب و عفت رو ترویج کنه. حداقل بی حجابی و بی عفتی رو هم ترویج نکنه!
مرا به خیرتو امید نیست! شرمرسان!