نميتوان به بررسي مفهومي يا مصداقي «هنر و ادبيات ديني» نشست و از كنار «هنر و ادبيات انقلاب اسلامي»، كه مهمترين و منسجمترين تجلي هنر و ادبيات ديني در روزگار ما است، بهسادگي گذشت و نميتوان «هنر و ادبيات انقلاب اسلامي» را واكاوي كرد، بدون اينكه به نقش ويژه «حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي» كه مهمترين مقر و مستقر هنرمندان انقلاب اسلامي بوده و هست، توجه ويژه داشت.
انقلاب اسلامي، درست عكس آنچه مدعيان ميگويند، نهتنها هنر را تحقير نكرد، بلكه به آن اعتباري تازه بخشيد. سينما، موسيقي سنتي و فخيم، هنرهاي تصويري (اعم از كاربردي و زينتي) و… از همه مهمتر سينما، پس از انقلاب رشد چشمگير كمي و كيفي داشتند. انقلاب اسلامي، در سايه رهنمودهاي امام، تعريفي از هنر مطلوب خود ارائه داد. تصويري كه هم با هنر ايدئولوژيزده چپ و هم با هنر انديويدواليستي غرب، تفاوت ماهوي داشت. هرچند مديران فرهنگي جمهوري اسلامي هنوز كه هنوز است، نتوانستهاند نظام مديريتي منسجمي براي حمايت از خلق چنين آثاري فراهم كنند، اما چشماندازي كه با اشارات امام خميني فراروي همه باز شده، آنقدر روشن و واضح است كه به بهانه وجود «خلأهاي تئوريك»، نميتوان از حركت به سوي آن شانه خالي كرد:
«هنر در مدرسه عشق نشاندهنده نقاط كور و مبهم معضلات اجتماعي، اقتصادي، سياسي و نظامي است.» و «هنر در عرفان اسلامي ترسيم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسم تلخكامي گرسنگان مغضوب قدرت و پول است.»
نطفه مجموعهاي كه بعدها «حوزه انديشه و هنر اسلامي» نام گرفت، در نيمههاي سال 1357 با نمايشگاه آثار جوانان انقلابي در حسينيه ارشاد بسته شد. ديري نپاييد كه جمعي از شاعران، نويسندگان، سينماگران و… در كنار اين نقاشان و تصويرگران كه آرمانهاي انقلاب را فصل مشترك هنرمندي خود ميديدند، گرد آمدند و در محلي كه تا پيش از پيروزي انقلاب، مركز فرهنگي بهاييان بود، استقرار يافتند و حوزه انديشه و هنر اسلامي را بنيان نهادند. در بحبوحه التهابات سياسي و در غياب سازمانهاي فرهنگي و هنري، همين مجموعه انقلابي، پذيراي هنرمنداني بود كه هنرورزي را در انقلاب و با انقلاب آغاز كرده بودند. هنرمنداني كه از اداره امور اين نهاد نوپا گرفته تا نگهباني و حراست از در ورودي و پذيرايي مختصر از خود را، خود برعهده داشتند. اين نهاد نوپاي انقلابي، با استقرار انقلاب و لزوم ايجاد ساختارهاي اداري، در سال 1361 به سازمان تبليغات اسلامي پيوست و «حوزه هنري» اين سازمان شد. محمدعلي زم، روحاني جواني كه سابقه فعاليتهاي هنري نيز داشت، مديريت اين جمع را برعهده گرفت و اين مركز، اندكاندك به پايگاهي براي هنرمندان مسلمان انقلابي تبديل شد. چهرههايي كه بعدها قوامدهندگان پديدهاي بهنام «هنر انقلاب اسلامي» شدند، همگي از حوزه آغاز كردند و در حوزه باليدند و اگرچه سابقه هنري برخي از آنها به پيش از انقلاب ميرسيد، اما تشخص و فرديت هنري خود را با انقلاب و در جمع هنرمندان حوزه يافته بودند. نشر كتاب، توليد فيلم و آثار موسيقي، اجراي نمايش، برگزاري نمايشگاه آثار تجسمي و نيز برگزاري جلسات ادبي، از فعاليتهاي عمده حوزه هنري در سالهاي آغاز فعاليت بود.
در سال 1366، جمعي از هنرمندان حوزه در اعتراض به تغييراتي كه در سياستهاي مديريتي حوزه رخ داده بود، از حوزه خارج شدند. اما آنچه موجب رنجش هنرمندان مستعفي شده بود، نهتنها متوقف نشد، بلكه از سال 1370 سرعت بيشتري نيز گرفت.
در اين سال، محمدعلى زم تصميم گرفت براى كسب درآمد و استقلال بيشتر از سازمان تبليغات اسلامى، فعاليتهاي اقتصادي را نيز در دستور كار حوزه هنري قرار دهد. به همين منظور «معاونت خودكفايى حوزه هنري» ايجاد شد.
كسب درآمد از فيلمسازى و هنرهاى ديگر، تأسيس دانشگاه غيرانتفاعي سوره، ساختن پاساژ در پامنار تهران، معاملاتي در زمينه دستگاههاى كپى و چاپ و خريد و فروش كالاهاى ديگر، ابتداي راهي بود كه زم براي درآمدزايي انتخاب كرده بود. راهي كه با مبادله پاياپاى نفتى و انتقال نفت تركمنستان به بنادر جنوبى كشور و صادرات آن، تا فروش فرآوردههاى نفتى از قبيل نفت كوره ادامه يافت و از سال 1375 با ترانزيت كانتينرهاى سيگار از بندرعباس به مرز عراق و سپس بازگرداندن آن به داخل و دخالت در توليد و پخش سيگار در كارخانجات «سيگارتسازى رشت» و در اختيار گرفتن انحصار توزيع سراسرى سيگار در داخل كشور پيگرفته شد. البته اين فعاليتهاي اقتصادي موجب نشد كه مديران حوزه، دغدغههاي فرهنگيشان را به كناري نهند.
اتفاقا همين سالها، سالهاي حضور هنرمنداني چون سيدمرتضي آويني در مجله سوره و واحد تلويزيوني حوزه است. در همين سالهاست كه مجيد مجيدي فيلمسازي را شروع ميكند و سيدمهدي شجاعي بهترين كتابهايش را مينويسد و محمدعلي درويشي، پژوهش گستردهاش را در زمينه موسيقي نواحي آغاز ميكند و جلسات شعر حوزه، با حضور مؤثر شاعراني چون علي معلم و يوسفعلي ميرشكاك، پررونقترين روزهاي خود را پشت سر ميگذارد و دفتر ادبيات جنگ، با حضور هنرمندان ارجمندي چون مرتضي سرهنگي و هدايتا… بهبودي اوج شكوفايي را در تدوين و تأليف كتاب تجربه ميكند و… اينها هنرهاي همان مياند كه چند سطر بالاتر عيوبش را برشمرديم!
ماجراي دو فيلم «آدمبرفي» و «ديدار»، پرده از اختلاف عميقي كه ميان ديدگاههاي متوليان حوزه هنري و برخي از هنرمندان و مديران فرهنگي وجود داشت، برداشت. حوزه در اين سالها تغييرات زيادي كرده بود. خلق آثار انقلابي براي تبيين هنري آرمانهاي انقلاب، جاي خود را به توليد آثار پرمخاطب و سالم داده بود. سياستهاي توسعهاي دولت وقت، بر حوزه هنري هم اثر گذاشته بود و حوزه هم به توسعه ميانديشيد. توسعه مخاطب، توسعه درآمد، و توسعه هنرمندان همكار. همين چالش و اختلاف بود كه در نهايت و پس از سالها به كنارهگيري يا شايد بركناري محمدعلي زم از حوزه هنري انجاميد. اما شايد حتي آن دسته از هنرمنداني كه پشت زم را خالي كردند نيز تصور دقيقي از آنچه پيش خواهد آمد، نداشتند.
در سال 1382 مهندس حسن بنيانيان به حوزه هنري آمد تا به بحرانهايي كه گريبان حوزه را گرفته بود، خاتمه دهد. بنيانيان مجموعهاي را از محمدعلي زم تحويل گرفت كه تا آنروز نه تحويل داده شده و نه تحويل گرفته شده بود. حوزه در اين سالها با مديريت زم خو گرفته بود و اگرچه تعداد كارمندانش چندين برابر هنرمندانش بود، اما به هر تقدير مهمترين حامي هنر انقلاب شمرده ميشد. زم با منش مديريتي ويژه خود، بهخوبي توانسته بود فعاليتهاي هنري جمع كثيري از هنرمندان را سامان دهد، اما بنيانيان براي تعامل با اين جمع ويژه، با مشكلاتي مواجه شد. مشكلاتي كه در طول زمان نهتنها مرتفع نشد، بلكه به قرار خود باقي ماند و در طول سالهاي مديريت بنيانيان گهگاه چون زخمهايي كهنه دهان باز كرد و اختلافات و انشعاباتي را در حوزه موجب شد.
بررسي موضعگيري اوليه بنيانيان در قبال فعاليتهاي اقتصادي حوزه و عملكرد وي در ادامه اين موضعگيري، فقدان خلاقيت و جسارت مديريتي در دوران بنيانيان را بهخوبي آشكار ميكند. بنيانيان در شروع كار وعده داد كه فعاليتهاي اقتصادى حوزه را تعطيل ميكند و معاونت خودكفايى حوزه را نيز از وارد شدن به اين اقدامات برحذر داشت. با اينحال، حوزه هنري اگرچه فيالمثل از فعاليتهاي دخانياتي كناره گرفت؛ اما در زمينه توليد و توزيع چاى، فعاليتهايي را شروع كرد. همچنين ارتباطش را با مراكز اقتصادياي چون شركتهاي هواپيمايى سوره و نمايندگي برخي از تجهيزات لوازمالتحرير را نيز حفظ كرد. به تعبير ديگر، آش همان آش شد و كاسه هم همان كاسه! شايد به دليل همين انفعال مديريتي بود كه برخي از هنرمندان، دوران مديريت زم بر حوزه هنري را از دوران مديريت بنيانيان موفقتر ميدانند. عدم وقوف مديران بخشهاي مختلف به كارهاي هنري زيرمجموعهشان نيز از مهمترين نقدهايي بود كه به حوزه هنري دوران بنيانيان وارد ميشد.
مقايسه منش مديريتي بنيانيان و زم و تأثير اين دو بر اوضاع و احوال حوزه به مجالي فراختر نياز دارد. اما دوران مديريت حسن بنيانيان بر حوزه هنري نيز در اواسط بهار امسال به پايان رسيد و محسن مؤمني، نويسنده و مدير سابق مركز آفرينشهاي ادبي حوزه هنري جايگزين بنيانيان شد. اينكه چه شد كه بنيانيان رفت و مؤمني آمد، ماجرايي ديگر است. اما مؤمني از سويي خود هنرمند است و از سوي ديگر مديريت را از سطوح پايينتر آغاز كرده و پلهپله به طبقه پنجم ساختمان جديد حوزه هنري رسيده است. همين دو خصيصه ميتواند نويدبخش دوران خوشي براي حوزه باشد.
مؤمني مديري است كه هنرمندان حوزه را يك به يك ميشناسد و با آنها سلام و عليك دارد، مديري كه ناهارش را در سلف عمومي صرف ميكند و ميكوشد از «پرستيژ مديريتي» فاصله بگيرد و براي مثال براي ديدن او لازم نيست حتما به دفترش مراجعه كنيد و از رييس دفترش وقت بگيريد. او حتي تلفني و اساماسي با هنرمندان قرار ملاقات ميگذارد. و از همه مهمتر اينكه بنا دارد «آلاچيق حوزه» را احيا كند.
آلاچيق حوزه جايي بود كه هنرمندان رشتههاي مختلف، از شاعر و نقاش و نوازنده گرفته تا بازيگر و داستاننويس و خوشنويس، از تازهكار گرفته تا استخوانخردكرده، زير سايهاش مينشستند و چايي ميخوردند و احيانا سيگاري ميكشيدند و به گپ و گفت و تبادل نظر ميپرداختند. شايد ندانيد كه نطفه بسياري از آثار هنري برجسته پس از انقلاب، از فيلم و داستان گرفته تا شعر و نقاشي، زير همين آلاچيق بسته شده بود. احياي آلاچيق حوزه معنايي فراتر از احياي يك آلاچيق دارد. اين نشانه تغيير يك روند مديريتي است.
امروزه روز، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، علاوه بر در اختيار داشتن سينماهاي متعدد در سراسر ايران و دارا بودن واحدها و دفاتر هنري چون پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامي، واحد تجسمي، مركز مطالعات و تحقيقات فرهنگ و ادب پايداري، واحد آفرينشهاي ادبي، واحد موسيقي و سازمان توسعه سينمايي سوره، بازوهايي چون شركتهاي سوره مهر و سوره مقام و نيز مجلات متعدد، بنيادي معظم است كه به توليد و توزيع محصولات هنري و فرهنگي ميپردازد و هنوز امنترين مأمن هنرمندان مسلمان است. حوزه هنري شايد تنها مركز بزرگ فرهنگي و هنري است كه تغيير دولتها و شهرداريها و… بر سير فعاليتهايش تأثير مستقيم ندارد. حوزه هنري تنها مركزي است كه طيفهاي متنوع و گاه متناقضي از هنرمندان را در خود جاي داده است. حوزه هنري، با تمام انتقاداتي كه ميتواند بر عملكردش وارد باشد، هنوز مهمترين مجموعه فرهنگي و هنري، و به تعبير رهبر انقلاب «اميد هنر انقلاب» است
Sorry. No data so far.