سه‌شنبه 12 اکتبر 10 | 09:27

صدا و سيما ، رقيب يا مكمل خانواده؟

برنامه‌هاي صدا و سيما بايد ارتباطات عاطفي، رواني، انساني و معنوي خانواده‌ها را بيدار كند نه آنكه رقيب خانواده باشد. ميخكوب شدن افراد پاي تلويزيون و فراموش كردن ارتباطات محيطي يكي از آسيب‌هاي صدا و سيما است.


اصل بصيرت و انتخاب ، يک اصل تربيتي مهم اسلامي است که عدم توجه به آن پيامد هاي زيان باري دارد. بررسي و تحليل اين بحث را از استاد حوزه و دانشگاه ، حجت الاسلام نقي پور خواستار شديم. آنچه در پي مي آيد ، گزيده اي از يک گپ علمي است.

راهبرد آموزش و تربيت سمعي و بصري چيست؟
– آموزش سمعي بصري تأثيرات عميقي دارد به ويژه بُعد تصويري كه از راه قوه تخيل در مفاهيم، نقش تجسمي و عيني دارد. بنابراين اين نوع آموزش مي‌تواند ابزاري در راه حق باشد. صدا و سيما نيز مي‌تواند اين نقش اساسي و الاهي را ايفا كند اما بايد در جهت ارزش‌هاي ديني، استراتژي داشته باشد. ولي ما اين استراتژي را به روشني در صدا و سيما نمي‌بينيم. در تعليم و تربيت بايد اصل اختيار و بصيرت، بر مبناي خدا محوري و آخرت‌گرايي، لحاظ شود به گونه‌اي كه قدرت انتخاب افراد را برابر آگاهي‌هايي كه ارائه مي‌دهد، بيافزايد.

آيا اين نارسايي در تمام برنامه‌ها مصداق دارد؟
– اين نقش را در برخي برنامه‌ها مي‌بينيم كه به استراتژي ربطي ندارد بلكه بسته به تهيه كننده يا كارگردان و عوامل ديگر بوده است. يعني يك شخص به ايفاي آن نقش محوري انتخاب و بصيرت پرداخته است نه تفكر فراگير.
برنامه‌هايي كه براي كودكان و نوجوانان توليد مي‌شود چقدر آگاهي بخش است؟ تا چه حد به نيازهاي مادي و معنوي كودك و نوجوان، توجه دارد؟ نيازها و آگاهي‌ها بايد متوازن و هماهنگ باشد. مثلاً تغذيه سالم چيست؟ آيا تبليغاتي كه براي درآمدزايي پخش مي‌شود به نياز كودك به غذاي سالم بهداشتي، پاك، حلال و طيب توجه دارد؟ در بعد معنوي نيز آيا به نيازهاي عاطفي، رواني، جنسي توجه مي‌شود؟ آيا آگاهي‌هاي لازم در اين زمينه به نوجوانان داده مي‌شود؟ در مورد نيازهاي معرفتي كه به خودشناسي و ارتباط فرد با خدا و جامعه و طبيعت برمي‌گردد نيز به همين منوال است. در مسابقاتي كه به عنوان برنامه‌هاي انگيزشي توليد مي‌شود، بيشتر فرهنگ بخت و اقبال ترويج مي‌گردد. با پاسخگويي به پرسش‌هاي كم اهميت كه خود محل تأمل است، فرد به كدام يك از نيازهاي خود، آگاهي مي‌يابد و به چه انتخابي مي‌رسد؟ ما به جاي آنكه هيجان‌هاي كاذب كه لازمه فرهنگ غير الهي است را به آگاهي بخشي و بصيرت تبديل مي‌كنيم درست برعكس به اصل شرطي شدن عمل مي‌كنيم كه منكر اختيار و بصيرت است.
اصل شرطي شدن نگاهي شيطاني و ظلم بزرگي به شخصيت انسان است.

آيا در اين نگاه شيطاني جايي براي انتخاب وجود ندارد؟
– نگاه اسلامي با نگاه شيطاني متضاد است. آنها بر اساس عاطفه، تحريك رواني و دخالت در ضمير ناخودآگاه، به اختيار انسان جهت مي‌دهند. به عنوان مثال، تبليغات تجاري را در نظر بگيريد. اين تبليغات چه معرفتي را نسبت به كالاي مورد نظر در مقايسه با كالاهاي مشابه ارائه مي‌كند؟! به نوع توصيف‌ها از كالا توجه كنيد. اين توصيف‌ها آگاهي بخش نيستند و با بحث انتخاب آگاهانه تناسب ندارند.
تنها مخاطب را تحريك مي‌كنند كه اين جنس را بخرد بدون آن‌كه بيانديشد كه اين خريد در حد امكان و وسع فرد هست يا نه و تا چه حد مي‌تواند نيازهاي او را برطرف كند؟
اين تبليغاتي آگاهي بخش نيست يعني مردم را در جهل نگه مي‌دارد و خلاف اصل بصيرت و گناه كبيره است. اين كار در فرهنگ اسلامي شرك است.

خاستگاه قرآني بصيرت چيست؟
– اصلاً راه و روش توحيدي اين است كه خدا و پيامبرش تذكر مي‌دهد. در سوره يوسف داريم كه بگو من و پيروانم براساس بصيرت، افراد را به سوي خدا دعوت مي‌كنيم. در همه حوزه‌ها آگاهي‌هاي لازم داده مي‌شود تا فرد با آگاهي، انتخاب كند، در مقابل مي‌فرمايد: «سبحان الله ما انا من المشركين» يعني اگر طريق بصيرت نباشد، شرك است. يعني با جهل و جبر فردي را به كار را داريم.

اين آسيب چگونه در صدا و سيما قابل تحليل و جبران است؟
– از آنجا كه در برنامه‌ريزي‌ها به اين اصول توجه نمي‌شود ما متوجه گرفتاري‌ها و مشكلات آن نمي‌شويم. آموزه‌هاي ارائه شده نيز چون بدون هدفگذاري است، متناقص و ناهمخوان است. بايد اين‌ها را سر و سامان داد. صدا و سيما بايد با يك گروه كارشناس و خبره كه در زمينه هنر، روان‌شناسي و توسعه اسلامي تخصص دارند يك اتاق فكر تشكيل دهد تا اين مبحث، ساماندهي و سياست‌گذاري شود. صدا و سيما بزرگترين دانشگاه است و مي‌تواند مكمل نقش خانواده باشد. نه آنكه جاي خانواده و روابط عاطفي را بگيرد.
برنامه‌هاي صدا و سيما بايد ارتباطات عاطفي، رواني، انساني و معنوي خانواده‌ها را بيدار كند نه آنكه رقيب خانواده باشد. ميخكوب شدن افراد پاي تلويزيون و فراموش كردن ارتباطات محيطي يكي از آسيب‌هاي صدا و سيما است.

آيا نشان دادن ارتباطات محيط نمي‌تواند آموزنده باشد؟
– ما در مباني مشكل داريم. زماني كه ارزش‌ها درست تبيين نشد، ارتباطات هم مسئله‌دار مي‌شود. مثلاً همين رابطه پسر و دختر در برنامه‌هاي صدا و سيما، پسر و دختر چشم در چشم هم مي‌گويند و مي‌خندند. خيلي عجيب است كه يك خبرنگار زن به ميان مردان فرستاده مي‌شود و او هم سعي مي‌كند نشاط‌آور مصاحبه كند. يا خبرنگار مرد به جمع‌هاي بانوان اعزام مي‌شود. اين مسائل آسيب‌ها و آلودگي‌هاي اخلاقي در پي دارد و زمينه پرده‌دري و بي‌حيايي را فراهم مي‌كند. رابطه كلامي و رفتاري دختر و پسر، زن و مرد، تبيين نشده است. اين نشان دهنده آن است كه صدا و سيما نسبت به آن جاهل است. اين بي‌توجهي، طمع قلبي در مخاطب ايجاد مي‌كند. نوع فضاي عمومي ارتباطات رسانه‌اي، بسترساز منكرات است. اين نگاه غلط كه زنان بايد در همه جا دوشادوش مردان باشند موجب توليد چنين برنامه‌هايي است. آيا يك خبرنگار زن بايد در ته قنات با مقني مصاحبه كند؟ چه لزومي دارد كه گزارش انتقال خط لوله گاز ايران به ارمنستان را يك زن تهيه كند؟

اين رفتار غير اسلامي را هدفمند مي‌بينيد؟
– من فكر مي‌كنم عده‌اي با شيطنت و لجاجت مي‌خواهند حريم‌ها را بشكنند. فيلم‌هاي مذهبي را هم مي‌شود از اين زاويه بررسي كرد. در سريال‌هاي مذهبي ماه رمضان يك خانم مؤمنه متدينه در يك محيط خلوت با يك مرد نامحرم قرار مي‌گذارد و بي‌واهمه با او نشست و برخاست مي‌كند. اين به اصطلاح شجاعت‌هاي زنانه، مسأله‌ساز است. اين در معرض خطر قرار دادن ناموس است. متأسفانه ما تفاوت در جنسيت و اثر آن در ارتباطات و تعاملات را ناديده گرفته‌ايم. حتي برخي كارشناسان به خيال خود يك نگاه نوگرا و امروزي دارند و به دنبال نشاط‌آوري در ارزش‌هاي ديني هستند! اين كارشناسان ديد جامع، كامل و ارزشي ندارند و ديد پراكنده خود از دين را با ارزش‌هاي غربي تلفيق كرده‌اند. در حالي كه ديد حكيمانه، نشاط معنوي را در جوانان گسترش مي‌دهد. رعايت حدود در ارتباطات، تنگنا نيست بلكه نصونيت است و نشاط واقعي را در روح و روان ايجاد مي‌كند.

در اصل، بصيرت و انتخاب، تا چه حد به عقلانيت فرد تكيه مي‌شود؟
– يك نقص بزرگ كه به شيوه آموزش و پرورش ما برمي‌گردد، تكيه بر عقلانيت شخصي افراد و آگاهي‌هاي ناقص از دين است. مربيان و معلمان ما براساس شاكله قرآن و سنت معصوم تربيت نشده‌اند. ما مخاطب را انبار معلومات فرض مي‌كنيم و انبوهي از مفروضات را در ذهنش مي‌ريزيم. ما چه در بُعد مادي و چه در بُعد معنوي به فرد نمي‌آموزيم كه سؤال جدي مطرح كند و پاسخ منطقي آن را دنبال كند. ما بايد در تمام برنامه‌ها به مخاطبان آموزش دهيم كه مرجعيت الاهي وجود دارد. بايد ضرورت روي آوردن به مرجع ديني را براي نوجوانان و جوانان تبيين كنيم. نظام آموزشي ما ناقص عمل مي‌كند و حتي مي‌توانم ادعا كنم كه عمر كودكان و نوجوانان را ضايع مي‌كنيم. به خاطر همين كم‌كاري‌هاست كه در برابر اينترنت و ماهواره، دست‌ها مي‌لرزد كه جوان ما چه قدر مصونيت دارد؟

يكي از مباحث حساس و تأمل برانگيز، مسأله موسيقي است. اين هنر چه جايگاهي در تربيت سمعي بصري مي‌تواند داشته باشد تا در راستاي بصيرت و انتخاب قرار گيرد؟
– الآن در غرب به موسيقي درماني و موسيقي ملكوتي اعتناي جدي مي‌شود اما ما به آن توجه نكرده‌ايم. سرمايه عظيم ما خاك مي‌خورد و آن را به ذهن و روح جوان منتقل نكرده‌ايم. اولين آموزه قرآن، موسيقي معنوي است. كودك قبل از تولد مي‌تواند در رحم با موسيقي قرآن عجين شود. موسيقي در واقع پناهگاه رواني انسان است و زبان بين‌المللي روح. روح بدون موسيقي نمي‌تواند به حيات سالم ادامه دهد. خدا اين موسيقي معنوي و ملكوتي را در قرآن گذاشته و ما بايد كودك را به موسيقي قرآن و مناجات مسلح كنيم تا وقتي به بلوغ رسيد بتواند اين موسيقي را توليد كند. ما دائماً موسيقي‌هاي كوچه بازاري و كم‌محتوا را پخش مي‌كنيم. ترويج فرهنگ سوت و كف و رقص، به هزار مفسده ديگر مي‌انجامد. برنامه‌هاي كودكان را نگاه كنيد، يك كلمه از اين ارزش‌ها وجود ندارد. اين موسيقي‌ها معرفت و آگاهي نمي‌دهد. پس بايد نگاه در صدا و سيما درست شود. بايد روش‌هاي آموزش و پرورش به نقد كشيده شود و بين رسانه، آموزش و خانواده تقسيم كار شود. اين رسالت بزرگ را شوراي عالي انقلاب فرهنگي بايد به عهده بگيرد.

اصلاح و نقد برنامه‌هاي نهادهاي مختلف نيازمند وجود و حضور كارشناسان خبره و اهل فن است. استفاده از اين كارشناسان چه راهكاري دارد؟
– مشكل در اين زمينه، خارج از صدا و سيما است. چون اصلاً سيستم، تعريف نشده است. برنامه‌سازان و تهيه‌كنندگان بنابر روحيه خدامنشي و هيأتي، كساني را براي مشورت انتخاب مي‌كنند. ما در اين زمينه بانك اطلاعاتي ايجاد نكرديم. لذا شاهد حضور كساني در برنامه‌هاي مذهبي هستيم كه اصلاً كارشناسان دين نيستند. كارشناس قصص قرآن سيما، متخصص فيزيك است! در حالي قصص قرآن نيازمند متخصص ويژه است و هركسي نمي‌تواند نظر دهد. لذا شاهديم كه در انيميشن‌هاي مذهبي، ظاهر انبياء با موها و ريش‌هاي بلند ترسيم مي‌شود كه خلاف آموزه‌هاي ديني است. وقتي بيرون صدا و سيما اين مسائل ساماندهي نشود، امكانات آن‌ها هم محدود و ناقص است.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.