نبرد الجزیره، مستندی ازمبارزه مسلحانه مردم الجزایر برای رهایی از استعمار فرانسه در دهه۵۰ | کارگردان : جیلو پونته کورو | محصول ۱۹۶۵میلادی | خرید اینترنتی
درسال ۱۹۵۷ میلادی بازجویان نظامی فرانسوی در شهر الجزیره یک میهن پرست الجزایری را شکنجه می دهند و او سرانجام مخفی گاه آخرین رهبر چریکهای الجزایری با نام “علی لاپو آنته” را فاش می کند. هم زمان با تیتراژ آغازین فیلم، نیروهای چترباز فرانسوی، لاپو آنته را همراه با یک زن و کودک در مخفی گاه خود پیدا می کنند و به آنها مهلتی داده می شود که خود را تسلیم کنند، درغیر این صورت کشته خواهند شد.
در حالی که لاپو آنته به سرنوشت خود می اندیشید، فیلم بایک فلاش بک به سال ۱۹۵۴ و زمان آغاز عملیات نظامی جبهه آزادی بخش میهنی در الجزیره باز می گرددکه این سازمان باصدور اطلاعیه ای همه مسلمانان را به اتحاد در مبارزه با اشغالگران برای کسب استقلال دعوت می کند. فیلم با اتخاذ یک فرم نیمه مستند به باز آفرینی مراحل اصلی شکل گیری قیام و تحول سیاسی لاپو آنته می پردازد.
” نبرد الجزیره ” تصویری هوشمندانه و نافذ از مبارزات ضد استعماری است و حق مشروع توده ها را در کشور های تحت ستم برای مقاومت با اشغالگران امپریالیست قویآ تایید می کند.
نبرد زنبیل و بمبافکن
سیاه، سفید. یک نبرد تمامعیار، خطوط سیاه و کنتراست آن با پیکسلهای سفید و جیلو پونتهکورو فاتح این نبرد است. یک فیلم سیاه و سفید که به موضوع مقاومت مردم الجزایر در برابر نظامیان فرانسوی میپردازد. در سال ۱۹۶۶ فیلم “نبرد الجزیره” در کشورهای الجزایر، آمریکا و ایتالیا با حذف برخی صحنههای شکنجه مردم الجزایر اکران شد که با استقبال شدید مردم و منتقدان همراه بود و اکنون بعد از گذشت سیوهشت سال سینماهای آمریکای شمالی شاهد “نبرد الجزیره” بدون سانسور است. بازآفرینی واقعگرایانه عملیات جبهه آزادیبخش الجزایر با استعمارگران فرانسوی باعث شد تا پنتاگون در سال گذشته نسخه کامل فیلم را با توجه به شباهتهای آن با عملیات گروههای مقاومت در عراق، فلسطین و لبنان برای کارکنان خود پخش کند.
پونتهکورو “نبرد الجزیره” را با پشت سر گذاردن سختیهای بسیار، ساخت؛ آن هم در دورهای که هیچ تهیهکنندهای به تهیه فیلم ضد استعماری به نفع مردم آفریقا حاضر نبود و جریان غالب سینمای جهان، فیلمهای هنری شخصی یا سرگرمکننده بود. جسارت و استقامت این کارگردان همچون بازیگر نقش اول فیلم خود باعث شد که او نیز مانند جبهه آزادیبخش الجزایر از “نبرد الجزیره” سربلند بیرون آید و بسیاری از منتقدان، تکنیک و سبک او را در ساخت این فیلم ستایش کنند.
فرم مستندگونه به روایت فیلمهای خبری و بهترین انتخاب در مورد بازیگران، موسیقی متن، کادربندی و… باعث شد تا این فیلم از بعد تکنیکی و هنری نقطه عطفی در تاریخ سینمای جهان تلقی شود. چنانکه بعدها بسیاری از فیلمسازان “نبرد الجزیره” را الگوی کار خویش قرار دادند.
با مرور مراحل ساخت “نبرد الجزیره” و جریان فیلمسازی آن مقطع شکی باقی نمیماند که پونتهکورو خلاف جهت آب شنا کرد؛ اما ثابت کرد که انتخاب مضامین جسورانه و ضد استعماری اگر با تکنیک حرفهای فیلمسازی همراه باشد، مورد استقبال مردم قرار میگیرد و نظر منتقدان را نیز به خود جلب میکند. با پذیرش این نکته یک پرسش اساسی در ذهن شکل میگیرد: چرا تاریخ سینمای جهان تنها شاهد یک “نبرد الجزیره” بود؟
پروندهای که پیش رو دارید مجموعهای از اطلاعات، نقد و مصاحبه در مورد این فیلم است.
نکاتی خواندنی در مورد “نبرد الجزیره”
۱) نبرد الجزیره در سال ۱۹۶۵ با هزینه هشتصد هزار دلاری ساخته شد که قسمت اعظم آن را عوامل فیلم تأمین کردند.
۲) فیلم در سال ۱۹۶۶ در جشنواره ونیز جایزه شیر طلایی را به خود اختصاص داد و در کشورهای الجزایر، آمریکا و ایتالیا با موفقیت روبهرو شد و نامزد سه جایزه بزرگ سینمایی شد؛ اما این اکران با سانسور صحنههای شکنجه فیلم همراه بود.
۳) اکران فیلم تا سال ۱۹۷۱ در فرانسه و انگلستان ممنوع شد، سازمان ارتش سری فرانسه (OAS) بهشدت با فیلم مخالفت نمود و خانوادههای سه مدیر سینما در فرانسه را در صورت اکران به قتل تهدید کرد و در سینماهایی که تصمیم به اکران داشتند، بمب کار گذاشت.
۴) یک باند فاشیستی در سال ۱۹۷۲ به تماشاگرانی که در سینمایی در شهر رم برای دیدن فیلم آمده بودند، حمله نموده و یک نفر از آنان را بهشدت مجروح کردند.
۵) نسخه کامل فیلم در سال ۲۰۰۴ در سینماهای آمریکای شمالی به نمایش درآمده است.
۶) اداره عملیات ویژه پنتاگون در ماه آگوست سال ۲۰۰۳ فیلم را برای کارکنان خود پخش کرد. این تصمیم در راستای آگاهی دقیقتر از نوع عملیات مسلمانان بر ضد اشغالگران، اتخاذ شده است.
به گفته مسئولان ارشد پنتاگون این فیلم دارای نکات آموزندهای برای نظامیان آمریکایی است.
۷) یاسف سعدی، در نقش جعفر، در زندگی واقعی خود نیز ژنرال جبهه آزادیبخش میهنی الجزایر بود. او در دوران مبارزات خود توسط فرانسویان دستگیر و زندانی شد و خاطراتش را در زندان نوشت که بعدها پونتهکورو و سولیناس برای داستان فیلم از آن استفاده کردند.
8) بازیگر نقش علی لاپوآنته سواد نداشت و تا پیش از انتخاب برای بازی در این نقش هرگز به سینما نرفته بود.
۹) مرد میانسالی که در فیلم شکنجه شده و به لاپوآنته، خیانت میکند، موقتاً برای ایفای نقش خود از یکی از زندانهای الجزیره آزاد شده بود.
۱۰) تنها بازیگر حرفهای “نبرد الجزیره” ژان مارتین در نقش سرهنگ ماتیو بود که در دهه ۱۹۵۰ به علت حمایت از مقاومت الجزیره در لیست سیاه هنرپیشگان قرار داشت.
نسخه کامل فیلم “نبرد الجزیره” (۱۹۶۵) در سینماهای برگزیده آمریکای شمالی به نمایش درآمده و قرار است تا پایان امسال “دی. وی. دی” این فیلم نیز تهیه و توزیع شود. این فیلم به کارگردانی جیلو پونتهکورو و فیلمنامهای از فرانکو سولیناس با همکاری پونتهکورو که جایزه فیلمهای سیاه و سفید جشنواره ونیز را از آن خود ساخت، اثری ارزنده و یکی از قدرتمندترین فیلمهایی است که در خصوص اشغال استعماری و مقاومت در برابر آن تاکنون ساخته شده است.
فیلم ۱۱۶ دقیقهای پونتهکورو یکی از خونینترین مبارزات ضدامپریالیستی قرن بیستم ـ انقلاب ۶۲ـ۱۹۵۴ بر ضد سلطه استعماری در الجزایر که از قدیمیترین و پهناورترین مستعمرات فرانسه بود ـ را به تصویر میکشد.
در طول هشت سال درگیری، ارتش فرانسه و شبهنظامیان همپیمانش یکمیلیون الجزایری را به قتل رساندند. دولت سوسیالیست گای موله در پاریس، که فرانسوا میتران بهعنوان وزیر کشور در کابینهاش خدمت میکرد، با تصویب قانون ویژه در فرانسه به نظامیان اختیارات کامل داد. ترور، شکنجه و تجاوز جزء اعمال عادی این ارتش بود. یکی از ژنرالهای فرانسوی بعدها مغرورانه چنین میگفت که “به ما آزادی عمل دادند تا هر کاری را که ضروری بود انجام دهیم.”
دهها هزار زن، مرد و کودک بیگناه مورد شکنجه واقع شده، بیش از سههزار الجزایری که توسط نیروهای فرانسوی دستگیر شده بودند “ناپدید شدند”. فرانسویان با اجرای برنامه “آرامسازی”، دو میلیون الجزایری را از خانههایشان آواره کرده، به اردوگاههای اجباری محصور در سیم خاردار بردند، و هشتهزار روستا را تخریب کردند.
تقریباً دو میلیون نیروی فرانسوی ازجمله ژاک شیراک، رئیس جمهور کنونی فرانسه، و ژان ماری لوپن، رهبر جبهه نژادپرست ملی، در آن دوران در الجزایر خدمت میکردند. لوپن متهم است که زندانیان را در زندان مخوف ویلارسسینی الجزایر در سال ۱۹۵۷ شکنجه میکرده است.
هرچند فیلم پونته کوروو فقط یکی از زوایای جنگ، نبرد الجزایر از سال ۵۷ـ۱۹۵۴، را میکاود، با این حال فیلم شایان توجهی است. تقریباً بعد از چهل سال از نخستین اکران فیلم، بازتاب گستردهای داشته است؛ زیرا روال عملیاتی استعمارگران عصر کنونی را نشان داده و علل و اسباب یک جنبش انقلابی میهنی را واکاوی میکند. درواقع، بگیر و ببندها و بازداشتهای انبوه و شکنجه مردم که در فیلم به نمایش درآمده حملات نظامیان اسرائیلی به فلسطینیان و شیوههای نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان را مجسم میکند. این امر در تلفیق با تمهیدات سینمایی بدیع و انتخاب استادانه بازیگران و موسیقی متن تأثیرگذار که اینیوموریکن و پونتهکورو ساختهاند، فیلم را از اصالت بیمانند و قوام دراماتیک برخوردار میکند.
نبرد الجزیره حول محور دو شخصیت میگردد: علی لاپوآنته، عضو جبهه آزادیبخش ملی و نماد مقاومت الجزایر، و سرهنگ ماتیو، فرمانده چتربازان فرانسوی که مأموریت سرکوب مقاومت را به وی محول کردهاند.
لاپوآنته اهل “کاسباه”، منطقه دوکیلومتر مربعی با جمعیت فقیر و از شخصیتهای کلیدی قیام مسلحانه است. سرهنگ ژان ماتیو که از روی ژاک ماسو، فرمانده لشکر مخوف چترباز، الگوبرداری شده نماینده سنگدل نظامیان فرانسوی است که آمادگی دارد برای درهم کوبیدن جنبش ملی از هر ابزاری استفاده کند.
در ماه آگوست سال ۲۰۰۳، «اداره عملیات ویژه و درگیریهای کمشدت پنتاگون» تصمیم گرفت فیلم “نبرد الجزیره” را برای کارکنان خود پخش کند. این تصمیم بعد از این گرفته شد که گروههای مقاومت عراق عملیات خود بر ضد نظامیان آمریکایی را تشدید کردند و دونالد رامسفلد، وزیر دفاع آمریکا، خواستار بالا بردن عملیات اطلاعاتی در عراق و سایر نقاط شد. دیوید ایگناتیوس، نویسنده واشنگتنپست در ادعایی احمقانه گفت که “چنین تصمیمی نشانه امیدبخشی است که ارتش درباره عراق خلاقانهتر میاندیشد.” هدف اصلی و واقعی نمایش فیلم “نبرد الجزیره” تشویق آنان به شکنجه زندانیان عراقی به شکلی غیرقانونی و آزاردهندهتر است.
هرچند فیلم نبرد الجزیره به روشنی از مقاومت حمایت میکند، این فیلم یک اثر کاملاً عینی است و سعی نمیکند جبهه آزادیبخش را مبالغهآمیز و خیالپردازانه نشان دهد. لذا میبینیم که اشاراتی به نقاط ضعف سیاسی و تناقضات این سازمان دارد؛ ازجمله تلاش رهبرانش برای ترکیب الفاظ و ادبیات سکولار دست چپی با توسل به احساسات محافظهکارانه اسلامی.
در این میان بحث لاپوآنته و بنمهدی، رهبر جبهه آزادیبخش، نیز نکته جالب توجهی است. مهدی به او هشدار میدهد که “تروریسم” ضامن پیروزی در جنگ و انقلاب نیست و میگوید که مبارزه انقلابی دشوار است اما پیروزی “از همه سختتر است.” سختیهای واقعی، تازه پس از پیروزی قیام جلوه میکند.
پونتهکوروو در نمایش کشتارهای تروریستی فرانسویان توسط جبهه آزادیبخش صداقت تام و تمامی دارد؛ اما هرگونه تلاشی برای هموزن دانستن سیاسی و اخلاقی ترورهای خونین مقاومت با اعمال نظامیان فرانسوی را مردود میشمارد. او در سال ۱۹۶۶ به روزنامهنگاری چنین گفت: “به نظرم اصلاً معنا ندارد بگوییم آن طرفیها ده نفر را کشتند، و اینطرفیها دو نفر را. مسئله این است که آنها [الجزایریها] در موقعیتی قرار گرفتهاند که تنها ویژگیاش ظلم و ستم است… شما باید قضاوت کنید که چه کسی از بعد تاریخی ظالم و محکوم است و چهکسی در جبهه حق قرار گرفته است.”
این رویکرد سیاسی در صحنهای که روزنامهنگاران، بنمهدی را با سؤالات خود به چالش کشیده تا تاکتیکهای جبهه آزادیبخش را توجیه کند بهخوبی نمایش داده میشود. گزارشگری میپرسد: “آیا بزدلانه نیست که از زنبیلها و کیفهای دستی زنانه برای حملات تروریستی و انفجار بمب در میان فرانسویان استفاده میکنید؟ بن مهدی خیلی خونسرد با اشاره به بمباران هزاران روستای الجزایر توسط بمبهای ناپالم فرانسوی پاسخ میدهد: “البته، اگر ما هواپیماهای شما را داشتیم خیلی راحتتر بودیم. بمبافکنهایتان را به ما بدهید، و زنبیلهای ما را بگیرید.”
پونتهکوروو در ارائه تصویر ماتیو نیز هوشمندانه عمل نموده و از مبالغه پرهیز میکند. درواقع، این فرمانده چتربازان پختهترین و جاافتادهترین شخصیت فیلم است. او فرد تحصیلکردهای است، آرام حرف میزند ولی متقابلاً در دفاع از منافع فرانسه بیرحم است.
وی با عباراتی که امروزه واشنگتن برای توجیه “جنگ با تروریسم” از آنها تقلید میکند به افسرانش میگوید “جبهه آزادیبخش یک دشمن ناشناس و تشخیصناپذیر است که با هزاران نفری که شبیه او هستند، درآمیخته است.” و نتیجه میگیرد که چنین اوضاعی اقتضا میکند که تمام “ملاحظات انسانی” در برابر مقاومت آنها تعطیل شود.
ماتیو در پاسخ به گزارشگرانی که روشهای بیرحمانه و غیر انسانی او را به چالش کشیدهاند، میگوید: “کلمه شکنجه” در فرامین ما قید نشده… [اما] مسئله اینجاست که جبهه آزادیبخش خواستار بیرون رفتن ما از الجزایر است و ما چنین تصمیمی نداریم.
علیرغم تفاوت دیدگاهها همه شما با ماندن ما موافقید. شورش که آغاز شده بود در هیچ زمینهای با هم اختلاف نظر نداشتیم. همه روزنامهها، حتی چپگراها خواستار سرکوبی شورش بودند… [اما] اکنون سؤالی از شما میپرسم: آیا فرانسه باید در الجزایر بماند یا نه؟ چنانچه پاسخ مثبت است، شما باید تمام عواقب ناشی از آن را بپذیرید.”
“نبرد الجزیره” این عواقب و پیامدهای اجتنابناپذیر را به تصویر میکشد. صحنههای شکنجه با مشعل، شوک الکتریکی، و فرو کردن زندانیان در آب تا حد خفگی. اولین باری که فیلم در انگلستان و آمریکا به نمایش درآمد، سانسور شده بود. اما در نسخه مرمتشده فیلم تمام این صحنهها اضافه شده است، و مانند تکنیکهای مورد استفاده آمریکاییان در ابوغریب و خلیج گوانتانامو، برای محو کردن فریادهای دردناک قربانیان، موسیقی بلندی پخش میشود.
فیلم پونتهکوروو از تکنیکهای مبتکرانهای در درام سینمایی در اواسط دهه ۱۹۶۰ بهره میبرد و برای نخستینبار نگاهی جدی به مردم شمال آفریقا میاندازد؛ بر خلاف فیلمهای گذشته اروپایی و آمریکایی که این مردم را مضحکه یا مظنون مینمایاند. فرم نیمه مستند، با روایت به سَبک فیلمهای خبری و زیرنویس، دوربینهای خبری شانزده میلیمتری دستی، و استفاده از اعلامیههای جبهه آزادیبخش و ارتش فرانسه ازجمله ابتکاراتی بود که فیلم را بسیار هیجانانگیز جلوه داد.
بیننده از دریچه دوربین به کوچه پسکوچههای محله فقیرنشین “کاسباه” پای گذاشته، اقدامات سرکوبگرانه و اعمال نژادپرستانه دولت را که با دقت بازآفرینی شده، میبیند؛ اقداماتی که نهایتاً شورش را دامن زد. تظاهرات انبوه و گسترده صدها نفر در صحنه پایانی فیلم حیرتانگیز است و چنان شور و حرارتی دارد که تصاویر رایانهای هرگز قادر به آفریدن آن نیستند. درواقع، واقعنمایی دراماتیک فیلم چنان به دل مینشیند که تهیهکنندگان ناچار شدند در تیتراژ آغاز فیلم توضیح دهند که در تولید آن از تصویرهای خبری استفاده نکردهاند.
پونتهکوروو پس از فیلم “نبرد الجزیره” فیلم “بسوزان” (۱۹۶۹) را ساخت. که با بازیگری مارلون براندو به موضوع استعمارگران بریتانیایی و پرتغالی در قرن هجدهم در هند غربی میپرداخت. او در سال ۱۹۷۹ با ساختن فیلم “تونل” موضوع جنبش جداییطلب باسک را دستمایه قرار داد. اما هیچیک از اینها به قوّت نبرد الجزیره نبود که الهامبخش کارگردانانی مانند کوستا گاوراس، مارسل اوفولز و بسیاری دیگر شد.
در فیلم نبرد الجزیره نقیصههای سیاسی آشکاری نیز به چشم میخورَد. چنانکه به گروههای رقیب در جنبش ملی الجزایر هیچ اشارهای نمیکند و از نحوه تأثیرگذاری مقاومت سراسری تودههای الجزایری به طبقه کارگر در فرانسه که به نوبه خود موجی از اعتصابات و اعتراضات بر ضد دولت شارل دوگل را به راه انداخت، هیچ تصویری نمیبینیم. همچنین به رشد مخالفتهای ضد جنگ سربازان عادی فرانسه از درون ارتش بزرگ این کشور که عمدتاً بر اساس نظام وظیفه به خدمت گرفته شده بودند، اشارهای نمیشود.
به هرحال فیلم “نبرد الجزیره” تصویری هوشمندانه و نافذ از مبارزات ضد استعماری است و حق مشروع تودهها را در کشورهای تحت ستم برای مقاومت با اشغالگران امپریالیست قویاً تأیید میکند. با دیدن فیلم پونتهکوروو بهروشنی درمییابیم که اشغال عراق توسط آمریکا و سایر پروژههای استعمار نو یک اتوپیای مرتجعانه و محکوم به شکست است و اقدامات سلطهجویانه امپریالیستها علیرغم بهرهگیری آنها از سلاحهای پیشرفته هرگز نمیتواند آرمان تودههای استعمارزده را سرکوب کند.
Sorry. No data so far.