شعر: طرح، صندوقی بین الملل پولی شد

باز هم ظلم به مستضعف و محرومین شد
ضدّ قانون اساسیّ و خلاف دین شد
*درس و بهداشت که حالا عمل پولی شد
طرح، صندوقی بین الملل پولی شد*
نشنیدید چه تحذیر که رهبر بنمود؟
باید آیا جهت مختلفی ره پیمود؟
هیچ معلوم است مبنای شمایان آیا؟
لیبرالانه عمل، ضدّ سخن گفتن ها
لیبرالی به عمل، لاف عدالت دادن
حال، با کرده به این گاف شهادت دادن
لیبرالی ز اصول است به آن دل بستید؟
اف بر این شیوه و مسلک که به آن پابستید
نیست زین جبهه به جز آن که که مستضعف نیست
آن که شد حامی اشراف، که در این صف نیست
مجلس و دولتیانی که عقب، برگشتید
بر سر شیوه ی اصلاح طلب برگشتید
حافظ منفعت ثروت و قدرت داران
بسته دل را به رضای کم از بسیاران
تا که وقت است به اصلاح عمل برگردید
تا که چرکین نشد این زخم و دمل برگردید
موقعی بر سر فرزند شهیدان فریاد
این که با سهمیه شده علمیت ما برباد
حال سرمایه شده مایه ی علمی بودن؟!
گشت اثبات، سخن یک سره دیمی بودن
ما نمی گوییم، این شیوه که باشد، خوب است
بلکه می گوییم، اصلاح شما معیوب است
الحذر! مهره ی شطرنج مرفّه بودن
راه بر مسلک سرمایه وشان پیمودن
لحظه ای هوشیار، در پازل دشمن رفتید
مملکت هدیه به نا اهل و مرفّه کردید
آن که پا بند رفاه و زر و ثروت باشد
کی پی پیروی حقّ و عدالت باشد؟
ضد عدل است، و قانون اساسی، بیدار!
دل مبندید به خوشحالی کم از بسیار
لحظه ای هوشیار گر نیّت تان باشد خوب
لیبرالانه میسّر نشود این مطلوب
یاد آن حرف امام آن که که مستضعف نیست
همره جبهه ی حق، نیست که با این صف نیست
خطّ خود در عمل از زشت جدا باید کرد
قلب را زنده ی از ترس خدا باید کرد
در توهم نروید «عقد اخوت بستیم
گر قدم ضد عدالت برود ما هستیم»
دل به خواهی است مگر راه عدو را رفتن
بر خلاف جهت قافله ره، برگشتن
راه باز است به عدل علوی برگردید
ترک گفتار کنید و عملی برگردید
ما که هستیم و خدا هست، و مردم هستند
اف بر آنان که به خطّ دگری پیوستند