تریبون مستضعفین- حمید دیانت- کاروان آسیایی شکست حصر غزه سرانجام پس از یک ماه حرکت زمینی در نخستین روزهای سال جدید میلادی و همزمان با دومین سالگرد تجاوز اسرائیل به غزه به مقصد رسید.آنچه در رسانه ها پیرامون این کاروان منتشر شد، بازتابی ناقص از حرکتی عظیم بود که ابعاد گسترده و درسها و عبرتهای فراوانی به همراه داشت. در کنار اهداف و دستاوردهای عمومی که برای کاروان پیشبینی شده بود و محقق شد، نکاتی باارزش در این حرکت قابل برداشت بود که مناسب دیده شد در فضایی متفاوت به آن پرداخته شود.
1- حرکت این کاروان و انجام هماهنگیها و مدیریت امور از قبیل ارتباط گیری با فعالان کشورهای مختلف،هماهنگی با نهادهای مرتبط داخلی از قبیل سیاسی و فرهنگی و امنیتی،جذب منابع مالی مورد نیاز،مدیریت بخش رسانه ای کاروان شامل سایت و وبلاگ و فضای مجازی،هماهنگی با 8 شهرستان مختلف طول مسیر و مشکلات اجرایی کاروان طی حرکت، همگی حجمی از وقت و توان را میطلبند که در نگاه اول برای مجموعه ای که تا به حال تجربه ای با ابعاد بسیار کمتر از این را هم نداشته ناامید کننده است و هر یک به تنهایی میتوانست دلیل کافی برای انصراف مجریان جوان آن از وارد شدن در چنین حرکتی باشد.اما درسی که میتوان از این حرکت ارزشمند گرفت جدیت در پیگیری یک هدف بزرگ و تحمل مشقات موجود در مسیر چنین حرکتهایی است.یکی از آفاتی که عموما همه فعالین به آن معترفند،بسنده کردن به حرکتهای مقطعی همراه با شور و هیجان ناشی از پیامی از طرف رهبری یا یک عمل مجرمانه صهیونیستها یا عواملی از این دست میباشد که اقدام مقتضی رایج شده برای آنها حمله به سفارت خانه و به آتش کشیدن پرچم و پرتاب سنگ بوده و با رفع این هیجان مقطعی انگیزه ای برای ادامه حرکت و انجام اقدامات اصولی باقی نمیماند.قسمتی از مجریان این حرکت در ایران، دانشجویانی بودند که دو سال قبل از حرکت کاروان و در هنگام حمله اسرائیل به غزه ناامیدانه ولی آگاهانه چندین روز در فرودگاه تحصن کرده و درخواست اعزام به غزه را مطرح کردند.پس از حمله ناجوانمردانه صهیونیستها در خرداد ماه سال جاری و پیام مقام معظم رهبری باز هم جمعی از فعالین با جدیت بیشتر راه نهادهای مختلف مرتبط برای اعزام فوری به غزه را پیمودند که ناکام ماندند و نهایتا این بار خود دست به کار شدند و پس از یک فعالیت پیگیرانه شش ماهه تا مرزهای غزه پیش رفتند و عدهای رانیزتا مرزهای غزه بدرقه کردند.
2- پرداختن فعالین فرهنگی سیاسی انقلاب به حوزه مسائل جهان اسلام بخصوص مساله فلسطین،ضرورتی است فراموش شده. سالهاست مسائل این حوزه از فضای مردمی خارج شده و روزبه روز به سمت دولتی شدن رفته است و نقش مردم در آن عملا به راهپیمایی روز قدس محدود گردیده است.با رجوع به تاریخ انقلاب در مییابیم بنیانگذاران آن و در راس آنها امام خمینی توجه ویژهای به این جبهه از انقلاب داشته اند و صدور انقلاب در دورههای اولیه از شعارهای اصلی و شاید اولین دغدغه انقلابیون بوده است. دلیل اصلی این دغدغهمندی را باید در باور ذاتی صحیح آنها دانست که بقای انقلاب در گرو صدور آن است و با هر دستاورد وفاداران انقلاب اسلامی در هر گوشه از جهان اسلام،گویی انقلابی جدید در داخل شکل گرفته و این خود عاملی است برای عدم کهنگی انقلاب و جریان داشتن نهضت.امروز اگر هر مجموعه اصولگرا و متعهدی طبق فرمایش رهبر انقلاب به دسته بندی مسائل اصلی و فرعی بپردازد، متوجه اولویت پرداختن به مساله کشتار روزانه مسلمانان پاکستان و وضعیت ناگوار غزه و مسجدالاقصی و مظلومیت شیعیان یمن بجای مساله اطرافیان رئیس جمهور و جنگهای زرگری دولت و مجلس میشود.این امر به معنی نادیده گرفتن زحمات و خدمات متوجه فضای داخلی نمیباشد که این مسائل باید به عنوان مسائل داخلی ام القرای اسلام ناب با توان مضاعف پیگیری شود.اما این مساله را نباید فراموش کرد که این تلاشها همگی مقدماتی بودند برای ساختن الگویی موفق از پیشرفت برپایه اسلام مکتبی که هدف، معرفی و صدور آن به تمام امت اسلامی و بلکه تمام مستضعفین جهان است.
3- از طرفی در کنار ظرافتها و حساسیت فعالیتهای این حوزه باید به توانمندی و برتریهای نسبی خود در این حوزه توجه داشته باشیم. تجلی بارز این نکته در ارتباط گیری با اعضای همین کاروان و کشورهای خارجی مسیر حرکت بود آنجا که مشاهده میشد تولیدات و مفاهیم انقلابی که برای برخی در داخل جذابیتهای سابق را ندارند برای آنها به شدت اثر گذار است. گفتمان و سخنان امام و شهدا که مکررا شنیدهایم، شعارهای به ظاهر تکراری شده، گلزارهای شهدا و حتی سرودهای قدیمی انقلابی هر یک ابزارهایی بودند کارآمد و جذاب برای وجدانهای مستعد و تشنه که سالهاست نسبت به آنها غفلت شده و ارزش آنها نادیده گرفته شده است.
4- پتانسیل نادیده گرفته شده شهرستانها برای فعالیتهایی از این دست نکتهی دیگری بود که در حرکت این کاروان به خوبی نمایان شد. آنچه در شهرستانهای مسیر کاروان مشاهده شد، شامل آمادگی فعالان شهرستانها از مدتها قبل و استقبال گرم مردم نشان داد نادیده گرفتن این مناطق و تمرکز فعالیت-ها در نقاطی خاص اشتباه بزرگی بوده که اصلاح آن برکات زیادی به همراه خواهد داشت.
5- و آخر اینکه حتی اگر ماجرای بازگشت نیروهای ایرانی از لبنان را به مخالفت امام با تقدم آن جبهه بر جبهه داخلی انقلاب علیه بعثیان متجاوز تلقی کنیم، باید این سوال را مطرح کرد که چرا چنین حرکتهایی 20 سال پیش، پس از پایان جنگ آغاز نشد و با تاخیر 20 ساله امروز شاهد آغاز این حرکت هستیم. نشانه های آغاز این جنبش و نه تنها این کاروان نوید تشکیل یا به عبارت بهتر احیای جبهه بین المللی انقلاب اسلامی را میدهد و شعار آن همان شعار راهبردی فرمانده و موسس این جبهه، حاج احمد متوسلیان است:
“تا در اقصی نقاط جهان گوینده لا اله الا الله هست، همان جا نیز مرز امت اسلامی ماست”.
Sorry. No data so far.