هيأتهاي مذهبي در فرهنگ شيعه، از ديرباز متکفل اصلي زنده نگه داشتن ياد اهل بيت(ع) و اقامهي امر آنان در جامعه ميباشند و سابقهي تاريخ جريان غني شيعه نيز گوياي اين مطلب است. تأثيري که مجالسي چون هيأت قائميه تهران در حفظ اسلام و زنده نگه داشتن قيام سيدالشهداء (ع) در دوراني مانند رضا شاه پهلوي که به دنبال ریشه کن کردن کامل اسلام و تشيع بودند گذاشت، قابل بررسي و محاسبه نميباشد و يا هيأتي که بدست با کفايت حضرت آية ا… شاهآبادي و در منزل ايشان پا گرفت و زمينهساز رشد و توسعهي جريان تشيع و جلوگيري از انحراف آن شد والحق که نفوذ کلام و نقش قدسي چنين استادي است که شاگردي چون حضرت امام روح الله (ره) را پرورش ميدهد. شاگردي که مروج فرهنگ اصيل شيعه در قرن حاضر بود و پرچمدار جريان تاريخي مبارهز حق و باطل.
با پيروزي انقلاب اسلامي و آغاز جنگ تحميلي، جواناني که روزگاري را در هيأتهاي مخفي، در دوران ستم شاهي با عزاداري و سينهزني سپري ميکردند، با اميد رسيدن به آرزوي هميشگي خود، يعني شهادت پا به جبهههاي ميگذارند تا همچون مولا خود، حضرت اباعبدالله(ع) جان خود را تقديم اسلام کنند. تأثير هيأت مذهبي در جبهههاي نبرد حق عليه باطل در روحيهي مبارزان غيرقابل انکار وحتي اندازهگيري است. هنوز اشعار، مدايح و مراثي خوانده شده در شبهاي عمليات در گوشها و خاطرهها زنده است و صداي «کربلا، کربلا ما داريم ميآييم» رزمندگان در خاکريزها و سنگرهاي شلمچه و فکه و طلائيه به گوش ميرسد. در اين ميان عدهاي در اين راه پرفيض و پربهجت جان خود را تقديم اسلام و انقلاب ميکنند و دستهاي ديگر از قافلهي شهادت باز ميمانند.
جنگ به پايان ميرسد و رزمندگان و جانبازان ميمانند با ميراث همسنگران شهيدانشان. باري بر دوش احساس ميکنند تا فرهنگ جبهه، ايثار و شهادت را زنده نگه دارند. لذا به سراغ پناهگاه و ملي به هميشگي و قديمي خود ميروند و هيأتي را با نام رزمندگان اسلام و … تشکيل ميدهند. گهگاه در کنار يکديگر جمع ميگرديدند و از خاطرات آن روزها ميگفتند. ذکر مصيبتي از سالار شهيدان ميکردند و خويش را به مولاي خود ميسپردند.
با فاصله گرفتن از روزها پرجوش و خروش جنگ، فرهنگ دفاع نيز جاي خود را به فرهنگ رفاه ميدهد! توسعه و رفاه جايگزين مفاهيمي چون قناعت ومدار ميشود. مصرف بيشتر و زندگی راحتتر تبليغ وتشويق ميگردد و از ايثار و شهادت ديگر صحبتي نميگردد. خوي رفاهطلبي و منش در همهي ارکان کشور رسوخ پيدا ميکند. ديگر از مسئولان و مديران سادهزيست و مردمي خبري نميشود. فرهنگ غرب در اقتصاد و صنعت، سينما و تئاتر، کتاب و روزنامه نفوذ ميکند و روز به روز از جامعهي آرماني انقلاب فاصله گرفته ميشود. نيمه دوم دههي هفتاد، در سراشيبي غربزدگي ميافتد. کلاسهاي آموزش موسيقي و نوازندگي در کشور رشد چشمگيري پيدا ميکند. ديگر ذائقهها تغيير يافته و عزاداري و سينهزني براي حسين(ع) ترويج خشونت نام ميگيرد. ترش از رشد هيأت در بين برخي مسئولان ضد فرهنگي مشهود است و به سادگي نميتوان از کنار مسئلهي به اين خطرناکي! گذر کرد. در اين ميان عدهاي از جوانان مذهبي غرق در فرهنگ غرب ميگردند وعدهاي با هشياري به هيئتهاي مذهبي روي ميآورند.
از سوي ديگر هيأتها رشد ميکنند و در مقابل فرهنگ بيگانه قد علم ميکنند. خاصيت عزاداري و گريه در رساي حسين (ع) نفي فرهنگهاي غيرشيعي و زدودن انحرافات از دين است. شکلگيري هيأت مذهبي در اصفهان، کاشان، مشهد، تبريز و از همه بيشتر در تهران مؤيد اين حقيقت است.
با گسترش روز افزون هيأت مذهبي، مروجان فرهنگ توسعه و گفتگو برمبناي اصول سکولاريسم، جايگاه خود را در خطر ميبينند و درصدد مقابله با اين پايگاه فرهنگ شيعه برميآيند. از يک سو به گسترش کلاسهاي آموزش موسيقيهاي خاص روي ميآورند و از سوي ديگر با انتشار دهها جلد کتاب و رمان اباحهگري را ترويج ميدهند. اما اين همهي ماجرا نيست! براي محدود کردن اين دستگاه عظيم و مقدس از هر وسيلهاي استفاده ميکنند. ديگر سخنرانيها، بيانهها، اتهامات و دروغها عليه هيأت شروع ميشود. هرکس به نوعي در ضربه زدن به اين دستگاه کمک ميکند. در اين بين، عدهاي فريب خورده در داخل جبههي پيروان و دوستداران اهل بيت (ع) به تريبون براي دشمن تبديل ميشوند و بدين ترتيب، دشمن تمام تلاش خود را براي متوقف کردن اين حرکت عظيم و گسترده بکار ميگيرد.
نفوذ برخي انحرافات به درون هيأت مذهبي نيز دستمايهاي ميشود براي اعتراضات مراجع و حوزههاي علميه عدهاي از روحانيون و علما با نفوذ در هيأت درصدد اصلاح آنها برميآيند و دستهاي ديگر، خارج از گود نشسته و بر طبق مخالفت با مداحان اهل بيت (ع) ميکوبند. اگر ضربهاي که اين دسته از افراد به اين ميزنند را بيشتر از اقدامات دشمن ندانيم، يقيناً کمتر از آن نيز نخواهد بود. و عجیبتر آنکه همين افراد کمترين واکنشي نسبت به فرقههاي انحرافي و گروههاي شيطانپرستي و نيز خيز فرهنگي مملکت به سمت غرب، از خود نشان نميدهند ولي در رد و مردود کردن فلان مداح يا هيئت هر روز بيانيه صادر ميکنند و سخنراني مينمايند.
دههي هشتاد آغاز ميگردد. اين روند هنچنان ادامه مييابد. به نمادهاي مذهبي با ديدهي اتهام نگريسته ميشود. دشمن که از ترويج برخي انديشههاي غربي نااميد شده، ميکوشيد ادامهي حرکت مقدس هيأت را با چالش روبرو کند. مقالات در روزنامهها منتشر ميشود، کتابها چاپ ميگردند و فيلمهايي براي تضعيف اين جريان غني ساخته ميشود و در قالب الواح فشرده در سطح گسترده در کشور توزيع ميگردد. برخي مرعوب ميشوند و برخي ديگر ثابت قدمتر از گذشته ميمانند.
علما و روحانيوني که به اصلاح هيأتهاي مذهبي کمک ميکنند، موفق ميشوند تا هم از نفوذ آسيبها و انحرافات در اين دستگاه جلوگيري کنند و هم اصل وجو اين پايگاههارا حفظ نمايند. تيزبيني اين دسته از افراد در حمايت از مداحان و پشتيباني از آنان باعث ميشود، تعامل بين آنها و مداحان بعنوان دو رکن اساسي هيئتهاي مذهبهاي مستحکمتر گدد. افسوس که برخي مراجع تقليد و عدهاي از روحانيون با حمله به مداحان و هيئتهاي مذهبي به شکاف بيشتر بين حوزه و هيئت دامن زدند و بجاي آنکه آبي بر آتشپذيرند با شعلهورتر کردن آن به خود و اين پايگاه شيعي ضربه زدند. آنها که روزي برخي از مداحان را به بهانه «خدا» خواندن حسين (ع) و زينب (س) تکفير کردند، آنها به بهانهي سخت شدن سينهزنان آنان را جاهل و خرافي خواندند، آنان حه ميخواستند عزاداراي سنتي را به جوانان امروزي تحميل کنند، اگر ظرفيت اين پايگاه را در جذب جوانان و نوجوانان ميدانستند، هيچگاه برخوردي چکشي و سلبي نمينمودند …
اين نوشتار هرگز قصد تطهير و ناديده گرفتن لغزشها و آسيبهاي عزاداري امروزي را ندارد، که در اين باره زياد گفته شده و نگاشته شده. پديدهي قمهزني، تماثيل و شمايل ائمه و اصحاب کربلا، استفاده از آهنگهاي فلان خوانندهي غربي يا داخلي استفاده از مضامين سبک و محتواي سخيف در اشعار از جملهي همين لغزشها هستند که رهبر فرزانهي انقلاب هم در سخنراني خود در جمع مداحان و شعراي اهل بيت (ع) به آن اشاره کردند و خواستار جلوگيري از وقوع آن شدند. اما مسئلهي که امروز بيش از هر چيز به آن پرداخته ميشود و توسط افراد مختلف به آن دامن زده ميشود اين لغزشهاست. هر حرکتي داراي نتايج مثبت و منفي است. چرا هيچ يک از اين مراجع محترم براي گسترش و رشد اين حرکت کمک نميکنند. برخي، تبري در دست گرفته و به ريشه اين پايگاه ميزنند، برخي ديگر نيز چوبي برداشته و برسر مداحان ميزنند. تقدسزدايي از اين دستگاه مهمترين هدف دشمن و دور کردن جوانان از عزاداي حضرت سيدالشهداء و کشيدن آنها به فرقههاي شيطان پرستي و مکاتب انحرافي اصليترين وظيفهي آنان است.
روحانيت و مداحان دو ضلع اصلي اين دستگاه و مستعمين و جوانان به عنوان مخاطبان جلسات مذهبي ضلع ديگر اين مثلث مقدس هستند. از هرگونه دامن زدن به اختلافات بايد بشدت پرهيز کرد. به رشد و گسترش کمي و افزايش غناي (محتوايي) هيأت بايد کمک نمود. روحانيون بايستي در منابر، معارف ناب و بصيرتافزاي تشيع را ترويج دهند و مديحهسرايان هم بايد از ظرفيت عظيم اين پايگاه براي ذکر مصائب و مدايح اهل بيت (ع) و احياي امر آنان استفاده نمايند.
Sorry. No data so far.