یکشنبه 21 مارس 10 | 22:46

رنگارنگی به رنگ ارغوان

اقدام “شهاب 8” به حذف خود هیچ سنخیتی با صحنه های نماز خواندن وی ندارد چه آنکه اقدام بدون دستور وی به ورود به خانه ی ارغوان و قصد کشتن وی نیز قبح کمتری ندارد و یا چادر پوشیدن ارغوان در صحنه ای که “شهاب 8” در حال ترک “بلوط” است انسان را دچار کج فهمی می کند. علاوه بر همه اینها حضور “فلق 3” در سکانس آخر فیلم بزرگترین علامت سوال جلوی نیت کارگردان از ساخت فیلم است…


arghavanتریبون مستضعفین- بی شک می توان حاتمی کیا را یکی از تاثیرگذارترین و مورد توجه ترین فیلمسازهای ایران به خصوص از نگاه نسل دوم و سوم انقلاب دانست. تصویرسازی پررنگ ، هسته ی قدرتمند داستانی و خلق صحنه های واقعی عناصری هستند که نقش بسیار مهمی در جذب مخاطبان وی بازی می کنند.
“آژانس شیشه ای” ، “روبان قرمز”،”بوی پیراهن یوسف” و “از کرخه تا راین” به خوبی دغدغه هایی که این فیلمساز را به عرصه ی سینما آورده اند نمایان می کنند.
“به رنگ ارغوان” نه تنها به لحاظ قدرت فیلمسازی چیزی از دیگر کارهای حاتمی کیا کم ندارد بلکه به وضوح پختگی و روند تکاملی وی در حرفه ی کارگردانی را نشان می دهد. اما چیزی که این فیلم از آن رنج می برد دردی است که در “دعوت” حاتمی کیا را نیز رنجور کرده است : یک نتیجه گیری نامفهوم. حاتمی کیا در مصاحبه ای رادیویی بعد از اکران “دعوت” گفت که تمام سعی خود را کرده تا قضاوت وی در فیلم نمایان نباشد، سیاستی که در “به رنگ ارغوان” نیز از دیده پنهان نیست. در همین راستا فیلم به سبکی ساخته شده که هرکس پس از دیدن فیلم برداشت مطلوب خود را از فیلم می کند. برداشت هایی که بعضا کاملا مخالف جهتند. و وقتی بشود از فیلم هر برداشتی کرد یعنی در واقع از فیلم هیچ برداشتی نمی توان کرد.
این سبک از نتیجه گیری شاید در سینمایی که هدفی جز خلق یک اثر هنری ندارند – اگر چنین سینمایی واقعا وجود داشته باشد – مطلوب باشد ولی در یک سینمای هدف گرا جایگاهی ندارد از آنجا که در این سینما فیلمساز برای رساندن پیامی فیلم می سازد و اگر در عین حال نخواهد موضع گیری شفافی در فیلم داشته باشد اساس هدف وی در ساخت فیلم زیر سوال است.
در کنار این اشکال عمده، نکاتی قابل بحثی نیز در فیلم جلب توجه می کنند. اقدام “شهاب 8” به حذف خود هیچ سنخیتی با صحنه های نماز خواندن وی ندارد چه آنکه اقدام بدون دستور وی به ورود به خانه ی ارغوان و قصد کشتن وی نیز قبح کمتری ندارد و یا چادر پوشیدن ارغوان در صحنه ای که “شهاب 8” در حال ترک “بلوط” است انسان را دچار کج فهمی می کند. علاوه بر همه اینها حضور “فلق 3” در سکانس آخر فیلم بزرگترین علامت سوال جلوی نیت کارگردان از ساخت فیلم است.
البته تلاش حاتمی کیا برای ارائه ی تصویری منصفانه و غیر متعصب ستودنی است و نقشی که تصویرسازی فوق العاده وی در شکستن دیوار بین جامعه و “مردان ناشناخته” دارد قابل نادیده انگاردن نیست. درگیر شدن احساسی “شهاب8” نیز اگرچه ممکن است برای کسی در موقعیت او ضعف عملکردی به شمار آید همانطور که خود وی نیز در گزارشی که ارسال نمی کند خود را شایسته ی ادامه ی ماموریت نمی داند اما در عین حال بیانگر همان عنصر یکتای آفرینش است، عشق. وهیچ تصویری از این زیباتر دل را نمی نوازد.
ولی باید به این کارگردان محبوب سینمای بعد از انقلاب خالصانه هشدار داد که در تلاش برای برچسب “دولتی” نخوردن و روشنفکری- عاملی که می توان آن را منشا تزلزل وی در پیام رسانی شفاف دانست – زیاده روی نکند. فراموش نکردیم “مخملباف” را!

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.